فتح و سازمان آزادی بخش فلسطین ( روابط جنبش - )
جنبش فتح در قبال تصمیم نخستین کنفرانس سران ( قاهره 1964 ) مبنی بر اعلام موجودیت فلسطین و مأموریت احمد شقیری جهت تماس با فلسطینیان برای این منظور موضع محتاطانه ای که نسبتا جنبه منفی بر آن غلبه داشت ، اتخاذ نمود .
جنبش فتح می ترسید که فلسطینیان آلت دست رژیم های عربی بشوند که تصمیم به ظاهر ساختن موجودیت آنها گرفتند و این امر با اساس استقلال که جنبش بدان دعوت کرد مخالف است .
دلیل دیگر ترس آنها این بود که ممکن است مقصود از ظاهر ساختن موجودیت فلسطینیان ایجاد یک رژیم سیاسی باشد که تمامی امکانات مبارزه مسلحانه را به تصرف خود درآورد .
با وجود این نمایندگان جنبش فتح به عنوان اعضای
مستقل در نخستین کنفرانس میهنی فلسطین ( بیت المقدس 1964 ) حضور یافتند و همزمان با این مسأله جنبش فتح در هیأت مشترکی که در بیروت از چند سازمان زیرزمینی فلسطینی به نام " دفتر سیاسی نیروهای انقلابی برای اقدام واحد فلسطینی " تشکیل گردید ، شرکت نمود .
این دفتر طی صدور بیانیه ای خواهان وحدت و انسجام نیروهای انقلابی فلسطین و ایجاد کیان فلسطینی فعال و انقلابی گردید .
در این بیانیه خودداری جنبش فتح و دیگر سازمانهای شرکت کننده در انتشار بیانیه از اعتراف به نقش کشورهای عربی در تشکیل سازمان آزادی بخش فلسطین و نحوه برگزاری کنگره میهنی و انتخاب اعضای اجرایی کاملاً مشهود بود .
آغاز عملیات نظامی فتح در اوایل سال 1965 دلیل بر عدم رضایت آن جنبش از طرح آن روز رهبران سازمان آزادی بخش فلسطین مبنی بر تشکیل گردانهای مسلح فلسطین تابع استراتژی واحد عربی بوده است .
هنگامی که شورای ملی فلسطین دومین کنفرانس خود را در ( مه 1965 ) تشکیل داد نمایندگان فتح رسما در آن شرکت نکردند و طی ارسال یادداشتی از طرف " فرماندهی کل نیروهای عاصفه " نقطه نظرهای خودشان و همچنین وجوه اختلاف بین طرح سیاسی سازمان که در مضمون پیمان ملی فلسطین آمده است و اصول ، هدفها و روشهای جنبش فتح را شرح دادند .
یادداشت مذکور مساله تعیین زمان آغاز مبارزه مسلحانه و طرح " گماردن آگاهانه " کشورهای عربی در درگیری علیه دشمن صهیونیستی را مورد بررسی قرار داد و تأکید کرد که مبارزه مسلحانه تنها ضامن جذب مردم به سوی انقلاب است و این مردم حامیان و پشتیبانان این انقلاب هستند .
یادداشت فوق اهمیت وحدت ملی به عنوان شرط پیروزی را ابراز نمود و کرانه غربی را پایگاهی برای آغاز مبارزه مسلحانه که برخلاف تصریح پیمان ملی فلسطین می باشد ، به حساب آورد و ضمن انتقاد شدید از اطاعت ارتش آزادی بخش فلسطین از فرماندهان ارتشهای محلی اهمیت استقلال نقش ملت فلسطین را مورد تأکید قرار داد .
جنبش فتح خواهان انجام فعالیت از داخل و خارج سازمان گردید چرا که تنها راه حل ی است که می تواند از
سرکوب انقلاب جلوگیری نماید دیگر اینکه اگر فعالیت منحصر به سازمان باشد انقلاب در نطفه خفه خواهد شد به همین خاطر بایستی عملیات مسلحانه را که دلیل واقعی بر جدی بودن آزادسازی فلسطین می باشد ، آغاز نمود .
هنگام تشکیل دوره دوم مجلس ملی فلسطین ( غزه 1966 ) دامنه نفوذ جنبش فتح در صحنه فلسطین و در داخل سازمان گسترش یافت و این امر در تصمیم گیری مجلس که خواهان " توجه به نیروهای چریکی و افزایش تعداد آنها برای فعالیت سریع هماهنگ با ماهیت نبرد و استفاده از تجارب مجاهدین بود " ظاهر گردید .
روابط میان جنبش فتح و برخی از کشورهای عربی پس از جنگ ژوئن 1967 وارد مرحله جدیدی شد و زمانی این جنبش از حمایت آنان برخوردار گردید که دعوتها برای تحول اوضاع سازمان قوت گرفت و فرماندهی فتح تصمیمی مبنی بر پذیرفتن سازمان به شرط ایجاد تغییراتی در آن اتخاذ نمود و توافقی بر این اساس صورت گرفت که مجلس ملی فلسطین به جای 400 عضو از 100 عضو تشکیل شود و سی و هشت عضو که اغلب آنان از اعضای فتح بودند به نمایندگی سازمانهای چریکی برگزیده شوند ، علاوه بر این تنی چند از اعضای فتح در مجلس به عنوان نمایندگان سازمانهای مردمی و یا نماینده مستقل شرکت نمایند .
در دوره چهارم مجلس ملی فلسطین ( 1968 ) منشور ملی به منشور ملی فلسطین تغییر یافت و به نگرش فتح در مورد اوضاع فلسطینی ، عربی و بین المللی نزدیک شد ، همچنین اصلاحی در مورد نظام سیاسی صورت گرفت و مقرر شد به جای اینکه رئیس منتخب اعضای کمیته اجرایی را تعیین نماید ، مجلس مذکور کمیته مذبور را انتخاب نماید .
علاوه بر این در بند ویژه ارتش آزادی بخش تغییراتی صورت گرفت به گونه ای که این ارتش دارای فرماندهی مستقلی زیر نظر کمیته اجرایی گردید .
جنبش فتح در پانزدهمین دوره مجلس ملی فلسطین ( فوریه 1969 ) ریاست کمیته اجرایی را بر عهده گرفت و کرسی های خود را با سازمان پیشروان جنگ رهائی بخش مردمی ( صاعقه ) و تعدادی از مستقلین تقسیم نمود . در این دوره عمدتا بر مخالفت با راه حل های سازشکارانه تکیه گردید .
قطعنامه های ششمین دوره مجلس ملی ( سپتامبر
1969 ) طرح فلسطین دمکرات را که فتح آن را مطرح نمود و همچنین طرح طبقه بندی نیروهای عربی به مترقی و ارتجاعی را که فتح با آن مخالفت نمود ، اضافه کرد . ضمنا تأکید نمود که سازمان آزادی بخش فلسطین چهارچوب ملی برای تمامی نیروهای فلسطینی است که بعدها به شعار " تنها نماینده قانونی " مبدل گردید .
در این دوره " کمیته مرکزی جنبش مقاومت فلسطین " از نماینده ای در سطح فرماندهی برای هر یک از سازمانهای دهگانه چریکی که با تصمیمات مجلس موافقت نمودند ، تشکیل گردید .
جنبش فتح در هشتمین دوره مجلس ملی فلسطین که در فوریه 1971 در قاهره و چند ماه بعد از وقوع حوادث سپتامبر 1970 در اردن تشکیل گردید تلاشهائی برای تثبیت شعار دولت دمکرات فلسطین و مخالفت با تشکیل دولت فلسطینی در قسمتی از خاک ملی فلسطین انجام داد . در این دوره شعار جنبش فتح تحت عنوان تلاش به خاطر تشکیل جبهه عربی پشتیبان انقلاب فلسطین عنوان گردید .
هنگامی که این دوره از مجلس تشکیل " فرماندهی کل نیروهای انقلاب فلسطین " را مقرر داشت یاسرعرفات علاوه بر ریاست کمیته اجرایی لقب فرماندهی کل نیروهای انقلاب فلسطین را به عهده گرفت .
جنبش فتح در نهمین دوره مجلس ملی ( قاهره ، ژوئیه 1971 ) ضمن مخالفت با شعار سرنگونی رژیم در دل به جای آن شعار جبهه ملی اردن را پیشنهاد نمود . ولی فتح از نگرش محتاطانه خود نسبت به شعار ساقط کردن رژیم اردن در دهمین دوره فوق العاده مجلس ملی که در آوریل 1972 به دنبال اعلام طرح مملکت متحده عربی ( نک : حسین ، طرح 1972 ) تشکیل گردید سرباز زد .
روابط میان فتح و دیگر سازمانها در چهارچوب کمیته اجرایی براساس نمایندگی جبهه ای در یازدهمین دوره ( ژانویه 1973 ) تنظیم گردید و فتح فرماندهی نیروها را برای خود نگه داشت و همانند سایرین یک نماینده علاوه بر افراد مستقل داشت .
در دوازدهمین دوره ( ژوئن 1974 ) که شاهد بحث و جدلهایی پیرامون برنامه 10 ماده ای و کناره گیری نماینده جبهه خلق برای آزادی فلسطین از کمیته اجرایی بود ، جنبش فتح درصدد برآمد از دودستگی بین جناحهای مخالف مرحله هدفهای فلسطین و جناحهای هوادار این امر
جلوگیری نماید .
با در نظر گرفتن موارد فوق چنین استنباط می شود که به تدریج نوعی تردید بر روابط فتح با سازمان آزادی بخش فلسطین حاکم شد اما بعدا وحدت نظر و اتحادی بین آن دو حاصل گردید به طوری که عده ای از مسئولین جنبش فتح علاوه بر مسئولیت واحد خود مسئولیتهایی را نیز در سازمان آزادی بخش بر عهده گرفتند .
بعدها از سال 1971 نیروهای عاصفه اطلاعیه های نظامی خودشان را به نام فرماندهی کل نیروهای انقلاب فلسطین منتشر نمودند . از بیانیه های فتح چنین استنباط می شود که جنبش ، سازمان آزادی بخش را به عنوان چهارچوبی برای وحدت ملی و تنها نماینده قانونی ملت فلسطین به رسمیت می شناسد . با وجود این هنوز ناهمگونی ها و اختلاف نظرهائی از جنبه مالی و نظامی بین این دو سازمان وجود دارد .
جنبش فتح در اوایل دهه هشتاد در فرماندهی مشترک نیروهای فلسطینی و ملی لبنان نقشی مناسب با حجم و امکانات خود ایفا نمود .
مأخذ :
- الموسوعة الفلسطینیة ، فتح ( حرکة - ) جلد سوم ، 1984 .