سلیمان بن احمد طبرانی ( 360 - 260 ه/971 - 873م )

از دانشنامه فلسطین


طبرانی منسوب به طبریه است به طوری که می گویند در آنجا به دنیا آمد . نیز گفته می شود که در عکا متولد شده . در هرحال پدرش از قبل ، مقیم طبریه و فردی از اهل حدیث و تصوف بود .

سلیمان خیلی زود تحت نظارت پدرش علم را فراگرفت و در آن زمان 13 سال داشت . به همراه پدرش به قدس رفت و این زیارت ، گشایشی در مسافرتهای علمی گسترده او بود که در طول تقریبا 30 سال برای تحصیل بیشتر احادیث نبوی و کسب فیض کردن از بزرگان ادامه یافت .

مسافرتش در نقاط فلسطین چهار سال به طول انجامید ( 277 - ه/890 - 887م ) در طول این مسافرت از علمای حاضر علمی سرزمینش علم فراگرفت ، حدیث را در طبریه و بیت المقدس و رمله و عکا و قیساریه وارسوف و یافا و عسقلان و غزه فراگرفت . وارد روستاهای سجلین و عجس و حندره از توابع عسقلان و رماده رمله برای یادگیری حدیث شد .

در سالهای 278 و 279ه/891 و 892م به سایر شهرهای شام مسافرت کرد و 33 شهر و روستا در داخل و ساحل و منطقه الثفور در شمال را دیدار کرد . سپس در سال 280ه/893م به مصر رفت و داخل دمیاط و انجیره وقلزم ( در نزدیکی شهر کنونی سوئز ) شد .

به حجاز و یمن مسافرت کرد و از مکه و مدینه در سال 283ه/896م دیدار کرد پس در سال 284ه/879 صفا را زیارت کرد . به نظر می رسد او در راه بازگشت از یمن در سال 285ه/898م دوباره به مصر آمد . سپس به عراق رهسپار شد و سالهای 287 و 288ه/900م را در بغداد ماند و از اهواز دیدن کرد که از بیشترین مراکز فرهنگی متعلق به عالم اسلامی بود .

مسافرت خود به سوی مشرق را ادامه داد و در سال 290ه/902 م وارد اصفهان شد اما طولی نکشید که از آن شهر خارج شد تا در سال 300ه/912 م دوباره به آن برگردد تا در آنجا مستقر شده و بقیه زندگیش را در راه نشر احادیث نبوی در آنجا بگذراند و طلاب از کشورهای مختلف برای استفاده از محضر او به سویش بیایند . شکی نیست که انتخاب این شهر توسط وی زمینه ای بود برای فعالیت علمی بزرگش که حاکی از وحدت و وحدت فکری و فرهنگی در کشورهای اسلامی در آن زمان است .

اصفهان در آن زمان مرکز فعالیت تمدن بزرگ بود که امنیتی که از آن برخوردار بود این امر را برایش مهیا کرده بود ، در حالی که حوزه های علمی حجاز و عراق و شام میدان آشوب شدید به علت غارت قرامطیان در زمانهای مختلف بود . مصیبتهای زیادی به شهر طبریه وارد آمد هنگامی که قرامطیان آن را در سال 293ه/950م نابود کردند و غارت نموده اهالی آن را هتک کردند .

ابوالقاسم طبرانی در سن صد سال و ده ماهگی از دنیا رفت و در کنار صحابی حممه الدولی در دروازه شهر اصفهان دفن گردید . طبرانی با پدیده باارزشی متمایز است و آن گستردگی دوره فعالیت علمی اش که به 90 سال رسید و 30 سال آن در مسافرت و طلب علم گذشت و پس از آن حدود 60 سال به عنوان محدث باقی ماند . بزرگمنشی او گستردگی روایات و زیادی آثار زیادی نوید بر آن بود .

با مسافرتهای گسترده اش جایگاه رهبری بزرگی یافت و در روایات وسیع و آثار فراوان به نهایت رسید . تعداد تصنیفاتش به حدود 90 کتاب رسید که بیشتر آنها در چندین جلد و قسمت کوچکی در ورقه هایی جمع شده است . از قرائت های مختلف از علی بن عبدالعزیز بغوی روایت کرده و همچنین تعدادی کتاب در زمینه حدیث و کار مستمری در زمینه حدیث داشت .

بیشتر تألیفات او ، " مسایند حفاظ " و گزیده ها و آمال حدیثی است . با همه اینها وی دارای کتبی در زمینه تفسیر و ابواب فقه مانند نوشیدنی ها و طهارت و فرائض و مناسک و اماره و نظیر اینها در تاریخ مانند اخبارعمربن عبدالعزیز و شناخت اصحاب و مادران پیامبر ( ص ) و حتی در ادبیات مانند غزل و عشره النساء ، دارد . اما همه اینها از روشهای محدثین در تصنیفاتشان خارج نمی شود .

همچنین وی کتب دیگری در مناقب امام احمد و ذم نظرات و رد بر معتزله دارد که تقریبا موافق اصحاب طبقات حنبلی است ، به طوری که در شمار پیروان امامشان راه پیمودند با استدلال فراگرفتن از جماعتی از اصحاب که در رأس آنها فرزندش عبدالله بن احمد جس می باشد . اما تحقیق در این مسأله به سوی متوقف شدن در حکومت در سایه معلومات موسوم هدایت می کند به طوری که طبرانی از نظرفقه مشهور نشد و فتوایی صادر نکرد و مقلدی نداشت .

آن طور که به ذهن می رسد او از محدوده محدثین خارج نشد . علمش در طول حیاتش بسیار گسترده شد محدثان زیادی گرد او جمع شدند و از کشورهای مختلف به سوی او مسافرت کردند . کمااینکه پس از مرگش به ویژه در زمان راوی او ، ابی بکربن محمدبن عبدالله بن احمدبن ریذه ( 440 - 346ه/957 - 1048م ) حدیثش شهر را پر کرد .

شگفت اینکه بنی مقدس - - خانواده ای فلسطینی است که از قرن شانزدهم هجری در دمشق ساکن شدند و محدثین بارزی از آنها به وجود آمد - - و عده ای از محدثین شام به حدیث طبرانی اهتمام ورزیدند و عده ای از آنها در طول نیمه دوم قرن ششم هجری به اصفهان مسافرت کردند و بقایای آثار طبرانی را از نزدیکانش گرد آورده اند و باخودشان به شام بردند و آنها را روایت کردند و منتشر ساختند . اما متأسفانه قسمت زیادی از تصنیفاتش اکنون مفقود شده . به نظر می رسد که بعضی شان از زمان دور مفقود شد است .

همچنین باقیمانده آثارش که اغلب آن خطی است هنوز برای مردم منتشر نشده حتی کتابهای چاپی اش شرایط انتشار علمی را نداشته است .

شکی نیست که عمده ترین کارهای طبرانی معجم های سه گانه است . با این معجم ها مشهور شد و اصولاً نامش مقرون به این معجم هاست . اولین معجم از این معجم های سه گانه ، معجم بزرگ است که از پرحجم ترین کتابهایش می باشد که حاوی تقریبا 33000 حدیث است .

در این معجم اسماء صحابه اعم از زن و مرد و شرح حالشان و چیزهایی که از پیامبر ( ص ) روایت کرده اند آمده که با خلفای چهارگانه شروع شده و پس از آن ده نفری که به بهشت بشارت داده شده اند . بقیه صحابه که بنا به حرف اول نامشان در معجم مرتب شده است و هنگام انطباق اسامی بین آنها نظمی براساس قبایل منسوب به آن آمده ، قابل ملاحظه است که در این معجم از " سندابی هریره " سخنی به میان نیامده چرا که او را در کتاب جداگانه ای آورده .

شرح حال ابتدا با نام صحابی شروع شده و سپس به ذکر نسب او و اخباری که از وی رسیده ( احمدبن حجر عسقلانی و در تألیف کتاب بزرگش " الاصابه فی تمییز اسماء الصحابه " از این روش استفاده کرده ) می پردازد . روایت را آورده و احادیث منحصر به فرد را کم ذکر کرده و از حدیث مکثرین انتخاب می کند .

شرح حال اشخاصی را که روایت ندارند از کتابهای اخلاقی آورده و در مسانید صحابه که حدیث زیادی نقل کرده اند احادیثشان به ترتیب راویان نقل شده است .

به نظر می رسد که طبرانی بعضی از مواد معجمش را از : مصنف عبدالرزاق صفانی و مسند مسددین مسرهه و مسنداحمد و موطأمالک ، کمک گرفته باشد . همچنین از کتب اخلاقی عروه بن زبید و محمدبن مسلم بن شهاب زهری و موسی بن عقبه مدنی و محمدبن اسحاق نقل کرده و از دو تاریخ خلیفه بن خیاط و أبی زرعه دمشقی نیز سخن آورده و در بعضی از اشعارش از أبی خلیفه جمعی از ابی فرج دیاشی استفاده کرده .

همین طور شعر و اخباری از کتب زبیربن به کار و هشام کلبی و غیره روایت کرده است .

با این کتاب به صورت قطعات پراکنده در کتابخانه های قسطنطنیه و دمشق و رباط و پاریس برخورد کردیم . به نظر می رسد که از آن نسخه کاملی تألیف نشده باشد . در سالهای 1978 و 1979 قطعه ای از اولش در چهار جزء در مطبوعات وزارت اوقاف عراق به چاپ رسید .

اما دو معجم اوسط ( میانه ) و کوچک به ترتیب حروف معجم در اسامی بزرگانش تنظیم شده . اما معجم میانه طولانی است و محتوی حدود 12000 حدیث است و در آن از هر شیخی که دارای غرائب و فراید بوده آورده شده و با آن وسعت روایت و آشکار شدن از نفائس را بیان کرده و طبرانی با این کتابش شگفتی آفریده به طوری که خود گفته است : " این کتاب روح من است " .

او مصنفی است که دارای کتب بسیار است و شاگردش ابونعیم اصفهانی ( ت430ه/1038م ) از او روایت کرده و از او نسخه ای و قسمتی از نسخه های دیگر در کتابخانه های قسطنطنیه باقی مانده است .

اما معجم کوچک معجم بزرگان شیوخ است و با این نام در بعضی منابع ذکر شده است . طبرانی در آن 1150 شیخ را نام می برد . در این معجم اغلب به یک حدیث از هر یک از شیوخ اکتفا کرده و کل احادیثش به 1209 عدد می رسد . ویژگی این کتاب این است که اطلاعات دقیقی را از مسافرت وسیع طبرانی و از پراکندگی شیوخ آن در شهرها به دست می دهد . با این عمل امکان استنتاج تصورات صحیحی از مراکز درخشان و فعال فرهنگی در دنیای اسلام آن روز و همچنین از میزان فرهنگی هر یک از آنها را بهدست می دهد .

این معجم کوچک دوبار در دهلی و سپس در قاهره به چاپ رسیده و همچنان نیاز به انتشار دارد .

ابوبکر احمدبن موسی بن مردویه ( ت 416ه/1025م ) از حدیث شیخش طبرانی چندین قسمت که بعضی از آنها به روایت ابی نعیم اصفهانی از طبرانی می رسد را انتخاب کرده است . علی بن بلیان فارسی مصری ( ت739ه 1338م ) معجم بزرگ طبرانی را با ترتیب جدیدی بر ابواب فقه مرتب کرده که این کتاب مفقود شده ، و شمس الدین ذهبی ( ت748ه/1347م ) گزیده هایی از معجم های سه گانه انتخاب کرده که در بعضی از آنها باقی مانده است .

سپس علی بن ابی بکر هیثمی مصری ( ت 807ه/1404م ) به معاجم طبرانی توجه نشان داد و زوائد معجم بزرگ را در کتابهای ششگانه جدا کرد و براساس ابوابی فقه آن را در کتابی به نام : " بدر تابان در زوائد معجم بزرگ " در سه مجله مرتب کرد که مفقود شده است . سپس همین کار را نسبت به معجم دیگر او انجام داد و در کتابی به نام " مجمع البحرین فی زوائد معجمین " مرتب کرد ، که کتاب نفیسی است و قطعه ای از آن در کتابخانه ظاهریه دمشق وجود دارد و نسخه کاملی در کتابخانه حرم مکه است .

سپس زوائد معجم های سه گانه را در کنار زوائد سانیداحمد و ابی یعلی موصلی و ابی بکر بزار در کتاب واحدی جمع کرده که مسندها را حذف کرده و این کتاب به نام : " مجمع الزوائد الفوائد " معروف است که در سال 1967 در بیروت چاپ مطمئن و جدیدی شد .

بیشترین کتب باقیمانده طبرانی ، کتابهای خطی اش در کتابخانه های قسطنطنیه و کتابخانه ظاهریه دمشق پراکنده شده که توسط بنی مقدس وقف شده و مقدار کمی در کتابخانه های برلن ، لندن ، پاریس ، رباط ، سوهاج و حیدرآباد وجود دارد که آموزشگاه کتب خطی عربی در قاهره قسمت بزرگی از آنها را ترسیم نموده است .

مآخذ :

  1. اصفهانی ، ابونعیم : ذکر اخبار اصبهان ، لیدن 1931م .
  2. ابن اثیر : اللباب فی تهذیب الاءنساب ، قاهره 1357ه .
  3. ابن ابی یعلی فراد : طبقات الحنابله ، قاهره 1952م .
  4. ابن خلکان وفیات الاعیان ، جلد 2 ، بیروت 1968 م .
  5. سمعانی : أنساب ، حیدرآباد 1962م .
  6. ابوالفداء : المختصر فی اخبار البشر ، قاهره 1325 ه . .
  7. ابن جوزی : المنتظم ، حیدرآباد 1358 ه . .
  8. ذهبی ، شمس الدین : تذکره الحفاظ ، حیدرآباد 1958م .
  9. ابن جوزی : مناقب الامام احمدبن حنبل ، مصر 1349ه .
  10. ذهبی ، شمس الدین : میزان الاعتدال ، قاهره 1963م .
  11. ابن اثیر : الکامل فی التاریخ ، بیروت 1966 م .
  12. ذهبی ، شمی الدین : العبر فی اخبار البشر ، کویت 1961م .
  13. ابن وردی : تتمه المختصر فی اخبار البشر ، 1285ه .
  14. صفدی : الوافی ، استانبول 1931 .
  15. سیوطی : طبقات الحفاظ ، قاهره 1973م .
  16. یافعی : مرآه الجنان ، حیدرآباد 1338 ه .
  17. ابن کثیر : البدایه و النهایه ، قاهره 1251 - 1258 ه .
  18. نابلس : مختصر طبقات الحنابله ، دمشق 1350 ه .
  19. ابن ملقن : طبقات الاولیاء ، قاهره 1973 .
  20. ابن جزری : غابه و النهایه فی طبقات القراء ، مصر 1933 .
  21. عسقلانی ابن حجر : لسان المیزان ، حیدرآباد 1330 ه .
  22. ابن تغزی : النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره ، قاهره 1352ه 1933م .