جانبردی بن عبدالله غزالی

از دانشنامه فلسطین


غزالی منسوب به روستای منیه غزال از توابع استان شرقیه مصر است و اصل آن از ملوک چرکس پادشاه مصر به نان قایتبای ( 873 - 905ه - و 1468 - 1495م ) می باشد و در دوران حکومت چرکسها مقامهای مختلفی به دست آورد و کاشف منطقه شرقیه مصر بود ، جزو درباریان دمشق شد و نیابت سلطنت منطقه را به دست آورد و سپس به منصب قضاوت رسید کلیه مورخین زمان او نقل می کنند که او و خیربیک نایب السلطنه توطئه کردند که تسهیلات لازم را برای سلطان سلیم اول عثمانی به منظور پیروزی او در نبرد برج دابق در سال ( 922ه - - 1516م . ) فراهم نمایند و در عوض خیربیک نیابت حکومت مصر و او نیز نیابت حکومت شام را به دست آورد .

بعد از این جنگ امرایی که از حلب به دمشق گریخته بودند او را به عنوان نائب السلطنه دمشق منصوب کردند . ولی او در نظر داشت که بعد از قانصوه الفوری به عنوان سلطان آنها تعیین گردد .

ولی در دمشق ناصرالدین بن خنس جانشین وی گردید و او به قاهره منتقل شد و به طومان بای که او را به مقام نایب السلطنه دمشق منصوب کرده بود پیوست و طومان بای او را به مقام ریاست ارتش برگزید تا از ورود عثمانیها که قصد تصرف قلمرو نایب السلطنه مصر را داشتند جلوگیری نماید . نیروهای او در دشت شریعه نزدیک غزه با نیروهای عثمانی درگیر شدند و غزالی در این جنگ شکست خورد و پس از آن در قالب دو چهره ظاهر گردید ، ظاهرا طرفدار طومان بای بود ولی در پنهان با پادشاه عثمانی و خیربک ارتباط داشت .

او بعد از پیروزی عثمانی ها در جنگ زیدانیه ( 923ه . 1517م ) و به دنبال شکست ممالیک ، تواضع خود را نسبت به سلطان سلیم اول اظهار نمود و در پنجم صفر 924 ه/16 فوریه 1518 میلادی سلطان سلیم اول او را به حکومت شام : دمشق - صفد - غزه و قدس برگزید و همچنین مأموریت جمع آوری مالیات در سوریه جنوبی و سرکوب شورشهای قبایل وحشی و تأمین سلامت رفت و آمد راهها و کاروانهای حج رابه او سپرد . بدین وسیله حکومت او از معره النعمان تا سواحل مصر امتداد یافت .

جانبردی تلاش نمود تا سلطان سلیم ولایات بجدیه و انزان و ولماء رابه او ببخشد ولی او اقدام به فعالیتهایی نمود که دلالت بر از بین بردن سازمانهای عثمانی و بازگشت به دوران ممالیک داشت .

او در دوران سردمداریش توجه زیادی به کسب چهره مردمی داشت . البته سلطان سلیم به او اطمینان داشت ولی بعدها از فعالیتهای وی آگاه گشت و او را خلع نمود . با این حال جانبردی تلاش می کرد تا مأموریتهائی راکه از طرف سلطان سلیم به او سپرده شده بود انجام دهد و آشوبهای قبایل بدوی را سرکوب و بعضی از شورشهای بلاد شام را خاموش کند . همچنین انقلاب قراجابن طربای الحارثی شیخ عربان نابلس را که طوایف مختلفی مانند بنی عطیه ، بنی حسن و سوالم ، با او همدست بودند و راه ارتباطی خشکی بین دمشق و مصر را قطع کرده بودند سرکوب کرد . و به عربان جنوبی فلسطین که مانع ورود قافله های حج به بلاد سرزمین شام می شدند حمله نمود واین کار را با همکاری نماینده غزه و کرک انجام داد و با فرنگیهاکه در سال ( 926ه - . 1520 م ) در ساحل بیروت ساکن شده بودند جنگید وطی سه روز ، شهر را تصرف نمود .

به نظر می رسد رؤای سلطنت خواهی جانبردی که قبلاً در دمشق در سر می پروراند دوباره پس از جنگ مرج دابق بیدار گشت و با مرگ سلطان سلیم در سال ( 926ه - - 1520م ) آشوب انتقال قدرت از سلطانی به سلطان دیگر و همچنین آمادگی نیروهای ایرانی در مرزها به منظور حمله به ترکهای عثمانی را غنیمت شمرد تا ضربه خود را وارد سازد . والی راعزل نمود و جانشینی برای او تعیین کرد و تصمیم گرفت که انقلابش را به قلمرو خیربک حاکم مصر نیز گسترش دهد و حکومت صفد و قدس را نیز به آن ملحق نماید . جانبردی برای توسعه ارتباطاتش از شوالیه های کشیش یوحنا خواست که او را یاری کنند و حمص و حماة را تصرف نمود و شهر حلب را محاصره کرد .

ولی پس از دو هفته زمانی که با خبر شد سلطان سلیمان از شمال به نجد و حلب حمله کرده و خیربک نیز از جنوب آماده حمله به شام است ، حلقه محاصره را شکست و به دمشق بازگشت .

هنگامی که در صفر ( 927 ه/مارس 1521 م ) به دمشق برگشت ، قلعه مستحکمی ساخت ، در اطراف شهر موانعی ایجاد کرد ، مردم را به جنگ تشویق نمود و دستور داد که او را به نام پادشاه بزرگ بخوانند و وی را سلطان حرمین شریفین که یکی از القاب سلطان عثمانی بود خطاب نمایند . او همچنین به نام خودش سکه زد .

ولی جانبردی در برابر نیروهای عثمانی در نبرد دویر که نزدیک دمشق رخ داد شکست خورد و در جنگ کشته شد و عثمانیها وارد شهر دمشق شدند در حالی که خیربک نایب مصر نیز از ناحیه جنوب پیشروی کرد و غزه را به تصرف خود در آورد و دروازه سلطانی بین مصر و شام را گشود .

از نتایج بزرگ انقلاب جانبردی این بود که عثمانیها هنگامی که بازگشتند ، در اداره شهر شام تجدید نظر نمودند و آن را به سه استان تقسیم کردند : دمشق - حلب - طرابلس ، که بعدها به دو استان تبدیل شد و حاکمان ترک برای آن تعیین شدند و آن را تقویت نمودند ( نک - : تقسیمات کشوری فلسطین )

مآخذ :

  1. محمدبن ریاس : " بدائع الزهور فی وقایع الدهور " - بولاق 1311 - 1312ه - .
  2. ابن العماد حنبلی : " شذرات الذهب فی اخبار من ذهب " قاهره 1931 .
  3. رافق ، عبدالکریم : بلاد شام و مصر من الفتح العثمانی الی حمله نابلیون بونابرت ( 1516 - 1798 ) ، دمشق 1967 .
  4. صباغ ، لیلی : الفتح العثمانی لبلادالشام و مطلع العهد العثمانی فیها ، قاهره 1961 .
  5. محمدبن طولون : اعلام الوری بمن ولی نائیا من الاتراک بدمشق الشام الکبری ، قاهره 1973 .
  6. غزی ، نجم الدین : الکواکب السائرة فی اعیان المائة العاشرة ، بیروت 1945 - 1959 .
  7. کردعلی ، محمد : خطط الشام ، بیروت 1969 - 1972 .
  8. Holt.P.M : Al - Ghazali ( Djanbirdi ) , Dans L' Encyclopediel' Islam, ze éd Leyde 1965.
  9. Lammens,H : la Syrie, precis Historique,
  10. Beyrouth 1921.
  11. Laoust, H. : Les Gouverneurs de Damas sous Les Mamelouks et les premiers ottomans, Damas 1952.