بوش ، جورج ، ( فرایند صلح با اسرائیل در دوره ریاست جمهورى - )

از دانشنامه فلسطین


پس از شکست تلاشها و تحرکات منطقه اى آمریکا در برقرارى یک صلح کامل وجامع بین اعراب و رژیم صهیونیستى مدت زمانى اندک ، کوره داغ دیپلماسى فعال آمریکا در جهت سرعت بخشیدن به استقرار صلح موردنظر خود در خاورمیانه ، رو به سردى گرایید اما زمانى نگذشت که با جایگزین شدن بوش به جاى ریگان در کاخ سفید و خاتمه یافتن جنگ سرد بین آمریکا و شوروى و اضمحلال امپراطورى شوروى رقیب آمریکا و فروپاشى بلوک شرق ، آمریکا خود را قدرت بلامنازع جهان یافت و لذا مصمم شد تا با شروع دهه 1990 سناریوى خود را تحت عنوان نظم نوین جهانى بر ایجاد یک قطب قدرتمند در جهان با توجه به موقعیت استثنایى منطقه خاورمیانه و جایگاه خاص آن در استراتژى آمریکا و منافع سرشارى که برایش دارد تکمیل کند . لذا جورج بوش رئیس جمهورى آمریکا مجددا حل بحران خاورمیانه و کشمکش اعراب و اسرائیل را در صدر اولویتهاى کارى خود قرار داد به ویژه این که انتفاضه فلسطین روزبه روز از رشد چشمگیرى برخوردار مى شد و خطر و تهدید بالفعلى براى بسیارى از رژیمهاى عربى با توجه به ویژگیهاى ساختار حکومتى و وابستگى آنها به غرب ، به وجود آمد به صورتى که یکباره جهان شاهد رشد اسلام گرایى و خیزش اسلام از درون کشورهاى اسلامى گردید که هم رژیم صهیونیستى و هم رژیمهاى عربى مرتجع وابسته به غرب را در معرض خطر قرار داد ، بدین جهت آمریکا مصمم و قاطع تصمیم به حل این بحران گرفت که فقط با تضعیف موقعیت اعراب در مقابل اسرائیل مى توانست صورت پذیرد . در راستاى این سناریوى آمریکا ، ناگهان حمله عراق به کویت صورت گرفت که در تاریخ 11/5/1369 این کشور را ضمیمه خاک خود ساخت و به دنبال آن ، خاورمیانه به ویژه منطقه خلیج فارس دچار بحران شدیدى گشت که عامل و زمینه ساز خوبى براى آمریکا در چارچوب نظم نوین جهانى و طرح صلح موردنظرش بود . پس از اشغال کویت توسط عراق ، آمریکا یک نیروى 200 هزار نفرى به خلیج فارس اعزام کرد و همراه با نیروهاى چند ملیتى و ارتش کشورهاى عربى ، در مدت کمتر از 6 ماه اقدام به آزادسازى کویت نمود .

در همان زمان وقایع نگاران و تحلیلگران سیاسى ، بحران خلیج فارس و حضور نیروهاى آمریکایى و چند ملیتى در این منطقه را که تحت پوشش آزادسازى کویت ، تأمین حفاظت از کشورهاى عربى حوزه خلیج فارس و تأمین امنیت منطقه و غیره انجام مى گرفت ، سرآغاز و نقطه عطفى براى تک قطبى شدن جهان و در پرتو آن ، برقرارى صلح اعراب و اسرائیل و سپس ایجاد نظم نوین جهانى آمریکا پیش بینى مى کردند .

اشغال کویت و عملیات آمریکا در آزادسازى آن و حضور نظامى در منطقه خلیج فارس علاوه بر این که موجب ویرانى عراق و کویت و خسارتهاى زیاد به محیط زیست منطقه شد ، در اوضاع سیاسى و آشفته خاورمیانه دوره نوینى به وجود آورد که نتایج آن را باید در کنفرانس دو جانبه اعراب و اسرائیل جستجو کرد . زیرا بحران خلیج فارس و در معرض خطر قرار گرفتن شیخ نشینهاى حوزه خلیج فارس و عربستان سعودى که دچار تزلزل شده و دست به دامان آمریکا و کشورهاى غربى شدند ، اختلاف و اضمحلال جامعه عربى را بیش از پیش تعمیق و گسترش داد به طورى که برخى ، احساس استیصال و وابستگى به غربنمودند و نهایتاً با آمریکا همسو و هماهنگ شدند و بعضى نیز على رغم وابستگیهاى دیرینه خود به آمریکا و غرب و تعدادى نیز به سبب ماهیت تجاوزکارانه آمریکا ، از عراق حمایت کردند تا جایى که این اختلاف موجب شد تا از مجموع 21 عضو اتحادیه عرب که اطلاعیه آن در قاهره صادر شد ، تنها 11 کشور عربى از تحریم اقتصادى عراق توسط جامعه بین المللى حمایت کنند و بدین ترتیب جامعه عربى به دو اردوگاه تقسیم شد و این امر زمینه تشکیل پیمانهاى منطقه اى را به وجود آورد که محور اساسى آن را هم پیمانى با غرب در ترسیم استراتژى جدید جهانى در خاورمیانه تشکیل مى داد . در همین چارچوب بعضى از کشورهاى عربى به ویژه شیخ نشینهاى حوزه خلیج فارس ، در مقابل حمایتهاى آمریکا و متحدان آن ، به طور تلویحى و گذرا اعلام کردند که این حمایتها را با چشم پوشى از مواضع ضد اسرائیلى خود جبران مى کنند . یعنى همان چیزى که آمریکا انتظارش را داشت .

در راستاى تغییر مواضع اعراب نسبت به اسرائیل ، فلسطینیان به ویژه سازمان آزادى بخش فلسطین به دلیل مواضعى که در جنگ نفت در خلیج فارس اتخاذ کرده بودند ، در ضعیف ترین شرایط ممکن قرار گرفتند و به طور کلى با به جاى ماندن میلیاردها دلار خسارت اقتصادى بر روى دست چندین کشور عربى ، اعراب خود را در مقابل اسرائیل ضعیف و ناتوان یافتند به ویژه این که رژیم صهیونیستى توانست بدون این که در این جنگ حتى یک گلوله شلیک کند از معرکه پیروز بیرون آید و به دستاوردهاى سیاسى و نظامى مهمى دست یابد که در زیر به بعضى از آنها اشاره مى شود :

  1. دریافت یک کمک 13 میلیارد دلارى از آمریکا براى انتقال هر چه بیشتر یهودیان جهان به فلسطین اشغالى و دریافت کمکهاى مالى دیگر از کشورهاى اروپایى .
  2. تقویت بنیه نظامى خود و مجهز شدن به سلاحهاى پیشرفته از جمله موشکهاى پاترویوت آمریکا و برخوردارى از کمکهاى نظامى دیگر و بهبود موقعیت نظامى در مقابل اعراب .
  3. حذف خطر بالقوه اعراب و تضعیف بنیه نظامى آنها و پیدایش انعطاف در مواضع ضد صهیونیستى کشورهاى خط مقدم جبهه با اسرائیل و ایجاد شکل و ساختار سیاسى نوینى در جامعه عربى که قبح صلح با اسرائیل را بر تحمل گرایشات اسلامى مردم منطقه ترجیح مى دهد .

اوضاع و شرایط یادشده براى آمریکا فرصت ایده آل و مطلوبى را به منظور حل مسأله فلسطین و خاتمه دادن به مناقشات اعراب و اسرائیل به وجود آورد لذا در مرحله دوم سناریوى سیاسى خود ، " جیمز بیکر " وزیر خارجه وقت این کشور را مأموریت داد تا تلاشهاى خود را جهت فراهم ساختن مقدمات تشکیل کنفرانس صلح اعراب و اسرائیل به کار گیرد . بیکر نیز پس از جنگ خلیج فارس ، در ماه ژوئن 1991 طرح برگزارى " کنفرانس صلح خاورمیانه " را که راه حلى میانه بین کنفرانس بین المللى با نظارت و سرپرستى سازمان ملل متحد که سالها مورد نظر و حمایت شوروى و اروپا بود و مذاکرات مستقیم و دوجانبه که اسرائیل بر روى آن اصرار مى ورزید ، پیشنهاد کرد که مورد مخالفت رهبران سازمان آزادى بخش فلسطین قرار گرفت . زیرا آنهاخواهان برگزارى کنفرانس صلح براساس قطعنامه هاى سازمان ملل بودند که به موجب آن اسرائیل از سرزمینهاى اشغالى عقب نشینى کند .

دیدارهاى سیاسى جیمز بیکر از خاورمیانه و واکنش اعراب و اسرائیل :

به دنبال مخالفت رهبران سازمان آزادى بخش فلسطین با طرح جیمز بیکر ، وى سفر خاورمیانه اى خود را شروع کرد و با بیان موضع آمریکا در خصوص سرزمینهاى اشغالى به ویژه جولان مبنى بر این که آمریکا انضمام آن به اسرائیل را به رسمیت نشناخته ، موافقت کشورهاى سوریه ، مصر ، عربستان سعودى و اردن را براى برپایى کنفرانس صلح و پایان دادن به مناقشه 43 ساله اعراب و اسرائیل به دست آورد و از رهبران رژیم صهیونیستى نیز خواست براى صلح با اعراب فرصت را غنیمت شمارند . اما على رغم موافقت اعراب با برگزارى این کنفرانس ، اسرائیل همچنان به اجراى سیاست تجاوزکارانه و استعمارى خود به ویژه در سرزمینهاى اشغالى مورد نظر اعراب و منطقه جولان در جهت احداث شهرکهاى یهودى نشین ادامه داد و از همان آغاز تلاش کرد کنفرانس منطقه اى را در جهت سیاستهاى خود توجیه و تفسیر نماید تا بتواند به مذاکرات و توافقنامه هاى دو جانبه ، با کشورهاى عربى بدون هیچ تضمین مشخص دست یابد . لذا همین مسأله یکى از نقاط اختلاف اساسى بین این رژیم و اعراب را تشکیل داد . به طورى که جمیز بیکر اعلام نمود " یکى از نقاط اختلاف اساسى بین سوریه و اسرائیل این مى باشد که اسرائیل نظرش تشکیل کنفرانس براى یکبار است " یعنى صرفا جنبه صورى و ظاهرى به کنفرانس داده تا مذاکرات به صورت مستقیم و دو جانبه ادامه پیدا کند .

در ماه مه 1991 بیکر در جهت پیشبرد اهداف آمریکا و چشم اندازهاى کنفرانس صلح خاورمیانه با سه تن از فلسطینیان ساکن اراضى اشغالى به نامهاى فیصل حسینى و خانم حنان عشراوى از رام الله و زکریا اکراه از غزه در محل کنسولگرى آمریکا در قدس به مدت دو ساعت ملاقات و گفت وگو کرد و دیدگاه آمریکا را پیرامون حل قضیه فلسطین در چارچوب کنفرانس صلح پیشنهادى به این افراد ارائه کرد . در این دیدار مذاکرات بر روى حادترین مسایل در دستیابى به یک راه حل جامع و فراگیر براى مسأله خاورمیانه متمرکز بود در صورتى که وى قبلاً با مقامات صهیونیستى بر روى نکات زیر به توافق رسیده بود .

  1. موافقت اسرائیل با شرکت شوروى در کنفرانس در صورت تحقق شرایط اسرائیل مبنى بر این که مسکو روابط دیپلماتیک خود با تل آویو را از سر گیرد .
  2. کنفرانس منطقه اى هیچ گونه قدرتى در تحمیل تصمیمات نخواهد داشت .
  3. امکان بررسى تشکیل کنفرانس در آینده و براى بار دیگر با نظر مثبت اسرائیل .
  4. کنفرانس مأموریت حل مسایل مشترک فى مابین در منطقه مثل آب ، مسایل اقتصادى ، کاهش مسابقه تسلیحاتى ، امنیت منطقه و غیره را خواهد داشت .

على رغم توافق یادشده اسحاق شامیر با لجاجت بیشتر سعى در تحمیل شرایط جدید دیگر نمود از جمله :

  1. نامگذارى دیدار منطقه اى به جاى کنفرانس منطقه اى .
  2. عدم مشارکت ساکنان قدس شرقى درانتخابات .
  3. کنفرانس تنها یکبار تحت عنوان جلسه افتتاحیه تشکیل مى شود و بعد از آغاز مذاکرات مستقیم ، دیگر تشکیل نخواهد شد .
  4. مذاکرات براساس اصل زمین در برابر صلح جریان نخواهد یافت چرا که اسرائیل از سرزمینهاى اشغالى عقب نشینى نخواهد کرد .

بیکر در ملاقات با فلسطینیان تلاش نمود تا امکان شرکت هیأت اردنى را به نام فلسطینیان از طریق هیأت اردنى - فلسطینى در مذاکرات مورد گفت وگو قرار دهد ، که پاسخ فلسطینیان ، مثبت بود به شرط آن که تشکیل هیأت براساس مساوات و هماهنگى باشد . بیکر در این دیدار با سؤلاتى از جانب فلسطینیان روبه رو گردید که عبارتند از :

  1. شوراى امنیت قطعنامه اى را براى اجرا صادر مى کند همان گونه که در خیلج فارس صورت گرفت .
  2. مرزهاى پس از سال 1967 براساس شرایط امنیتى تعدیل گردد .

در 6 اگوست 1991 عرفات قول داد که به شرایط آمریکا و رژیم صهیونیستى بر سر نمایندگى فلسطینیان در کنفرانس صلح تسلیم نشود . وى گفت موافقت بیکر با عدم شرکت فلسطینیان بیت المقدس و قرار ندادن آن در دستور کار مذاکرات نشان مى دهد که او رسماً با برنامه هاى اسرائیل موافق است .

روز 28 سپتامبر 1991 شوراى ملى فلسطین پس از نشست چهار روزه خود در الجزایر طى صدور بیانیه اى در پاسخگویى به طرحهاى صلح آمریکا شرایط این شورا براى تحقق صلح در خاورمیانه را اعلام داشت . این شرایط عبارتند از : اجراى قطعنامه هاى 242 و 338 شوراى امنیت ، به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان بخشى از سرزمین فلسطین ، متوقف ساختن احداث شهرکهاى یهودى نشین ، شناسایى ساف به عنوان تنها نماینده ملت فلسطین که حق تشکیل هیأت فلسطینى را دارد ، تأکید بر حق تعیین سرنوشت فلسطینیان و ضرورت حل شامل و کامل و هماهنگى مواضع اعراب با یکدیگر .

بیکر پس از مصوبات شوراى ملى فلسطین از بیانیه فلسطینیان جهت حمایت از کنفرانس صلح استقبال کرد و گفت : فلسطینیان به ویژه آنهایى که در سرزمینهاى اشغالى زندگى مى کنند ، از طرح صلح بیشترین بهره را مى برند . به دنبال آن رهبران ساف مجدداً امتیازات دیگرى به رژیم صهیونیستى دادند و هیأت مشترک فلسطینى - اردنى را جهت شرکت در مذاکرات پذیرفتند و معتقد بودند که خوددارى از شرکت در این کنفرانس باختى بزرگ و از دست رفتن فرصتى غیرقابل تکرار براى فلسطینیان است . بدین ترتیب زمینه هاى توافق آمریکا و فلسطینیان براى دستیابى به صلح اعراب و اسرائیل در خاورمیانه فراهم شد . این زمینه ها در پایان دیدار هفتم بیکر در نوامبر 1991 آشکار گردید که طى آن از سوى آمریکا و شوروى به عنوان دو کشور سرپرست کنفرانس صلح ، یادداشتى به هیأت فلسطینى ارائه شد که بیانگر نکات توافق فلسطینیان و آمریکا قبل از آغاز مذاکرات به شرح زیر بود .

  1. هدف فرایند صلح دستیابى به صلح فراگیر براى پایان بخشیدن به کشمکش در خاورمیانه براساس قطعنامه هاى 242 و 338 مى باشد .
  2. روند صلح در دو مسیر در خلالمذاکرات مستقیم بین اسرائیل و کشورهاى عربى و اسرائیل و فلسطینیان به اجرا در خواهد آمد .
  3. هدف کنفرانس براى آغاز گفتگوهاى مستقیم دو جانبه و چند جانبه مقابله با مشکلات منطقه اى نظیر نظارت بر کنترل سلاحها ، امنیت منطقه اى ، محیط زیست ، آب ، اقتصاد و مسایل آوارگان و دیگر موضوعات مشترک تحت اشراف اتحاد شوروى و ایالات متحده آمریکا مى باشد .
  4. ایالات متحده آمریکا و اتحاد شوروى ریاست کنفرانس را که در سطح وزراى خارجه و یا رؤاى حکومت برگزار مى شود بر عهده خواهند داشت و شرکت کنندگانى که از آنها دعوت به عمل خواهد آمد عبارتند از : مصر ، سوریه ، اسرائیل ، لبنان ، اردن و فلسطین به اضافه دبیر کل شوراى همکارى خلیج فارس به عنوان ناظر کنفرانس ، که اختیارى در زمینه تحمیل راه حلها به طرفین و یا حق وتو نخواهد داشت همچنین اختیار وضع تصمیمات براى مصلحت طرفین را نداشته و حق رأى دادن به مسایل و نتایج کنفرانس را ندارد .
  5. مذاکرات دو جانبه دو روز پس از تاریخ تشکیل کنفرانس آغاز خواهد شد .
  6. دو کشور سرپرست کنفرانس ، تشکیل هیأت مشترک فلسطینى - اردنى را براى مذاکرات دو جانبه و مجموعه هاى کارى طى مراحل متعدد ترجیح مى دهند . و در ابتدا گفت وگو در خصوص راه حل مرحله اى براى حکومت خود مختارى ( که 5 سال استمرار خواهد داشت ) و سپس بعد از سال سوم ، در مورد سرنوشت نهایى به منظور دستیابى به راه حلى مرحله اى در مورد حکومت خودمختارى مذاکره مى شود که طى یکسال انجام خواهد گرفت .
  7. در زمانى که فلسطینیان باید نمایندگان خود را برگزینند ، تعدادى از فلسطینیان هیأت مشترک همان گونه که قبلاً اشاره شد باید از فلسطینیان مناطق اشغالى که موافق مراحل گفت وگو و ملتزم به زندگى مسالمت آمیز با اسرائیل باشند انتخاب شوند .
  8. دو کشور سرپرست کنفرانس صلح درک مى کنند که هیچ طرفى از جمله اسرائیل مجبور نخواهد بود با طرفى که نمى خواهد ، پشت میز مذاکره بنشیند .
  9. مذاکرات چند جانبه بعد از دو هفته از تشکیل کنفرانس ، آغاز خواهد شد ، با توجه به این که کشورهاى شوراى همکارى خلیج فارس با مشارکت در این مرحله از گفت وگوها موافقت دارند .
  10. چنانچه یک طرف یا بعضى از دعوت شدگان به کنفرانس ، مایل به شرکت در آن نباشند ، باید کنفرانس با حضور دیگران که به دعوت کنفرانس پاسخ مثبت داده اند ، تشکیل گردد .

سرانجام تلاشها و تحرکات بیکر در منطقه در دوران ریاست جمهورى جورج بوش به نتیجه رسید و در پایان دیدار منطقه اى وى ، زمان و مکان تشکیل کنفرانس صلح خاورمیانه اعلام گردید . قصر مادرید اسپانیا به عنوان محل برگزارى کنفرانس در نظر گرفته شد و آمریکا و اسرائیل و اعراب با آن موافقت نمودند . ( نک : کنفرانس صلح خاورمیانه - 1991 ) .

مأخذ :

  • صفاتاج ، مجید : سراب صلح - تحلیلى بر
  1. گفت وگوهاى سازش اعراب و رژیم صهیونیستى ، روزنامه اطلاعات ، ضمیمه 30 - 26/3/1372 .