مرزهای تاریخی و اقتصادی

از دانشنامه فلسطین
نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۱۶ توسط Wikiadmin (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


صهیونیسم نوعی ایدئولوژی است که کلاً تاریخ و جغرافیا را نفی می کند زیرا می کوشد تاریخ گروههای یهودی در جهان و تاریخ فلسطینیان در فلسطین را انکار کند تا انتقال مورد نظر ، تحقق یابد ؛ یعنی یهودیان از تبعیدگاه بروند . اما انتقال فقط در زمان صورت نمی گیرد ، بلکه در مکان ( جغرافیا ) نیز انجام می گیرد . اگر صهیونیسم ، مرزهای تاریخی را انکار کرد ، مرزهای جغرافیایی را نیز انکار نمود تا جایی که می توان گفت که اسرائیل یک کشور " بدون مرز " است ؛ زیرا مرزهای آن موقتا تا آخرین پایگاه نظامی است که اشغال می کند و در انتظار آن می ماند که تا یک پایگاه جدید ، پیشروی کند .

اسرائیل از نظریه امنیت به عنوان وسیله ای برای توسعه طلبی و دستیابی به " مرزهای امن " استفاده می کند . به همین دلیل ، این کشور قانون اساسی ندارد تا مرزهای سیاسی مشخصی را برای آن تعیین کند . به طور کلی اسرائیلی ها به مرزهای رژیم صهیونیستی - - که توسط توافقهای آتش بس سال 1949 تعیین شده بود - - راضی نبودند . این توافقها اصولاً برای تأیید عمل انجام شده ای بود که قدرت صهیونیسم آن را تحمیل کرده بود .

از نظر موشه دایان ، " مرزهای دایمی " و " مرزهایی که حافظ امنیت است " یا " مرزهای امن " با یکدیگر تفاوت دارد . صلح ، مبتنی بر " نوع مرزها و ماهیت آن " است و این

با تفاوتی که صهیونیسم میان " خطوط آتش بس و خطوط ترک مخاصمه " با مرزهای " طبیعی " و " امن " و " تاریخی " می گذارد ، سازگار است . صهیونیسم نیز زمین های عربی را که خیال اشغال آن را دارد " بخشهای اشغالی از میهن ملی یهود " یا " بخشهای مکمل سرزمین تاریخی اسرائیل " می نامد و هنگامی که زمینی مورد تجاوز قرار گرفت و پایه های اشغالگری تحکیم یافت ، اسرائیل آن زمین را " مناطق آزاد شده " می نامد و خواستار آن می شود که برای حفظ صلح و تأمین نیازهای اقتصادی آن منطقه ، مرزهای طبیعی آن مشخص شود .

صهیونیستها مرزهای آتش بس سال 1949 را ( که در پی اشغال صحرای نقب میانی و جنوبی ، الجلیل علیا و ایلات [روستای مصری ام الرشراش ]برقرار شده بود ، نیازمند عمق راهبردی می دانستند به طوری که عرض یکی از نقاط واقع در میان کرانه باختری - - که ارتش اردن در آن مستقر است - - و ساحل دریای مدیترانه ، از 12 مایل فراتر نمی رود . پس از شروع مذاکرات صلح میان اسرائیل و ساف در سال 1991 و امضای توافقنامه اسلو میان طرفین در سال 1993 مرزهای اقتصادی نیز به دیگر مرزهای اسرائیل اضافه شد .

براساس این توافق قرار بود که هجده ماه پس از انتخاب مجلس قانونگذاری ( در ژانویه 1996 ) یعنی در ژوئیه 1997 ، اسرائیل از دو بخش ب و ج به طور کامل عقب نشینی کند ، اما در واقع چنین نشد .

مهمترین تحول این بود که طرح مرزهای اقتصادی مطرح شد . این طرح ، مرزهای کشور صهیونیستی را توسعه می دهد و لذا هر منطقه ای که منفعت اقتصادی برای این کشور داشته باشد ، در درون مرزهای اسرائیل جای می گیرد .

مفهوم مرز در اندیشه صهیونیسم ، دچار تحولات مهمی شده است . مهمترین این تحولات ، افزایش اهمیت موشکهای بالستیک بود ؛ زیرا این موشکها اهمیت مرزهای طبیعی و عمق راهبردی را افزایش می دهد . اما این متغیر لزوما از نظر همه جناح های صهیونیست از اهمیت برخوردار نیست ؛ زیرا مفاهیمی همچون " منطقه امنیتی " در جنوب لبنان و " منطقه عاری از سلاح " در سینا و مذاکره برای عاری از سلاح کردن منطقه جولان در مقابل کاهش حجم ارتش های عربی نیز مطرح بود .

در واقع هنگامی که ملاحظات امنیتی اسرائیل اقتضا می کرد هیچ چیز مانع از آن نمی شد که ارتش اسرائیل از

این مناطق عبور کند .

این تحولات نشان دهنده آن است که اسرائیل معتقد است که هیچ گاه در امان نخواهد بود ؛ چه زمینها را حفظ کند و چه از آن عقب نشینی کند و تا زمانی که اعراب ، وجود اسرائیل در منطقه را به رسمیت نشناسد و در برابر آن تسلیم نشوند ، هیچ مرزی امن نخواهد بود . چنین چیزی تاکنون تحقق نیافته است ؛ زیرا اسرائیل مبتنی بر بنیان ها و اصول صهیونیستی است .

اسرائیل تا آنجا که توانسته تلاش کرده است که به واسطه بندهای توافق اسلو ، مرزهای امنیتی جغرافیایی و جمعیتی خود را حفظ کند . لذا این توافق ، زمین های فلسطینی را به سه بخش : الف ، ب و ج تقسیم می کند .

بخش الف شامل شش شهر بزرگ فلسطینی در کرانه باختری رود اردن است که عبارتند از : جنین ، نابلس ، طولکرم ، قلقیلیه ، رام الله ، بیت لحم و الخلیل که مساحت آن به حدود 3 درصد از مساحت کرانه باختری می رسد و 20 درصد جمعیت را در خود جای داده است . اسرائیل ، پس از تأخیر زیاد ، از این منطقه عقب نشینی کرد اما 20 درصد از محدوده الخلیل را برای خود حفظ کرد تا 400 شهرک صهیونیستی در آن تأسیس کند . مسئولیت امنیت داخلی ، نظم عمومی و امور اداری این مناطق کاملاً به عهده شورای ملی فلسطین است .

بخش ب که 27 درصد از زمینهای فلسطینی را تشکیل می دهد و شامل 450 شهر و روستاست که مرجع عالی حفظ امنیت در آن جا دولت اسرائیل است تا از شهروندان خود حفاظت کرده و با تروریسم مبارزه کند و بنابراین امور اداری و نظم عمومی را که برعهده فلسطینیان است در کنترل خود دارد . پلیس فلسطین در 25 نقطه از شهرها و روستاهای این منطقه پایگاه دارد .

بخش ج ، که فقط تحت اداره اسرائیل است و 70 درصد از زمین های فلسطین را دربرمی گیرد و حدود 136 هزار شهرک نشین در آن ساکن هستند . این منطقه شامل مناطق غیرمسکونی ، شهرکها و مناطقی است که برای اسرائیل اهمیت راهبردی دارد .

مأخذ :

  1. المسیری ، عبدالوهاب : دایره المعارف یهود ، یهودیت و صهیونیسم ، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهشهای تاریخ خاورمیانه ، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین ، جلد هفتم ، چاپ اول ، 1383 .