دستاوردهای سیاسی انتفاضه

از دانشنامه فلسطین
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۰۶ توسط Wikiadmin (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


انتفاضه پس از گذشت چندین سال از عمر خود در فلسطین هر چند دارای فراز و نشیب هایی بوده و گاهی در اثر بروز حوادث و رویدادهایی کاهش و یا زمانی نیز شتاب می گرفت و روند تصاعدی پیدا می نمود اما تاکنون مهمترین و بزرگترین قیام فلسطین به شمار آمده و به قول اسرائیلیها " انتفاضه طولانی ترین و خشن ترین قیام ملی فلسطین است " که سرزمینهای اشغالی شاهد آن بوده است . در این دوره جدید انتفاضه علاوه بر ضربات مهلکی که بر پیکر اسرائیل وارد نموده توانسته دستاوردها و نتایج سیاسی مهمی را در صحنه های داخلی ، منطقه ای و بین المللی داشته باشد و بسیاری از طرحهای منطقه ای و جهانی سازش با رژیم اشغالگر قدس را نقش بر آب کند و آنها را به شکست بکشاند که در زیر به مهمترین این دستاوردها اشاره می کنیم .

  1. انتفاضه با تقدیم شهدای بسیار و تحمل پذیری ووحشیانه ترین خشنونتها و سرکوب توسط اسرائیلیها که رسانه های دسته جمعی و گروهی جهان شاهد آن بود نشان داد که تنها با خون زنده و جوشان خویش است که به موجودیت خود - در این گردابهای توطئه و بی غیرتیهای عربی - مایه می دهد و حیات و بقای خود را تضمین می کند . همچنین هاله ای از مظلومیت را به دور فلسطینیان پیچید به گونه های که نه تنها در مجامع بین المللی جهان و کشورهای اسلامی ، این اقدامات سرکوبگرانه اسرائیل محکوم شد بلکه موج حمایت از ملت مظلوم فلسطین توسط مردم مسلمان منطقه بپا خاست و بسیاری از دولتها را در حمایت از انتفاضه و یا حداقل جهت محکوم نمودن سیاست سرکوبگرانه و تروریسیتی اسرائیل به دنبال خود کشید و حتی توانست در بین یهودیان و احزاب و گروههای صهیونیستی اختلاف ایجاد و احزاب معتدل و صلح طلب اسرائیلی را که مخالف سیاستهای توسعه طلبانه حزب حاکم بودند در صحنه سیاسی اسرائیل را برای مخالفت با حزب مزبور مصمم تر نماید . بین دو حزب عمده اسرائیل ، لیکود و کارگر ، اختلاف ایجاد و اسحاق شامیر رهبران حزب کارگر را به بزدلی متهم می کرد و آنها نیز حزب لیکود را به اعمال خشنونت متهم و عامل آشوبهای فلسطین ( انتفاضه ) را سیاستهای غلط حزب لیکود قلمداد می کردند . آنها در پرتو انتفاضه مجبور شدند صحبت از برقراری همزیستی مسالمت آمیز با اعراب و حتی صلح با کشورهای عربی همجوار نمایند . این جریان تا حدی شدت گرفت که حتی به عنوان یک حربه تبلیغاتی در دست مخالفان حزب لیکود در انتخابات اسرائیل قرار گرفت و اسحاق رابین کاندیدای حزب کار اسرائیل در نطق های انتخاباتی خود صریحا اعلام داشت : " در صورتی که در انتخابات آتی پیروز شود با فلسطینیانی داخل اسرائیل ( اراضی اشغالی ) و سوریه و اردن صلح خواهد کرد . وی باسر دادن این شعار توانست بخش عظیمی از آراء را به خود اختصاص دهد و در انتخابات پیروز شود .
  2. انتفاضه با کسب تجربیات چهل ساله گذشته ، مبارزه با اسرائیل را برای پایان بخشیدن به حاکمیت آن بر سرزمینهای اشغالی فلسطین ، از قالبهای حزبی و گروهی و دیپلماسی خارج و خطمشی مبارزه را از دست رهبران سیاسی سازشکار فلسطینی که اکثرا در خارج از اراضی اشغالی و در کشورهای مختلف عربی به سر می بردند گرفته و ضمن مردمی کردن مبارزه ، توانست آنرا به رهبران مذهبی و جریانات اسلامی ، مردمی در داخل فلسطین انتقال دهد به صورتی که بر خلاف گذشته که مردم داخل فلسطین اشغالی مجری و پیرو سیاستهای رهبران سیاسی و سازشکار خود بودند ، امروز در بسیاری از حوادث و رویدادهای منطقه خاورمیانه در صحنه سیاسی حضور فعال داشته و با عملکردهای و حرکتهای انقلابی خود ، عملا سازمانهای فلسطینی را به دنبال خود کشیده و حتی با اعلام موضع منفی نسبت به مذاکرات صلح با اسرائیل در راه آن مشکلاتی ایجاد می نمایند . نمونه بارز این حرکت را می توان در پیروی گروهها و سازمانهای فلسطینی از انتفاضه مبنی بر تحریم و محکوم نمودن کنفرانس صلح خاورمیانه و توافق ساف - اسرائیل مشاهده نمود .
  3. انتفاضه در داخل نیز زمینه را برای ارائه برنامه ها و اندیشه ها باز کرد . همچنین میزان نفوذ و تأثیرگذاری هر نیرو و جریان سیاسی فلسطین در سرزمینهای اشغالی را طبق توانائیهای موجود و بالفعل آنها مشخص کرد و روشن شد که هر یک از احزاب و جریانات سیاسی فلسطین تا چه میزان در سرزمینهای اشغالی نفوذ داشته و در انتفاضه سهم و نقش دارند . و حتی موجب شد تعدادی از گروهها و احزاب چپ و یا سازشکار از صحنه سیاسی فلسطین خارج و یا حداقل نقش آنها کم رنگ شود . انتفاضه بعضی از مواضع را در داخل قاطع تر کرد و تشنجات موجود بین بعضی نیروها و دسته ها و گروههای موجود را کاهش داد و روابط جدیدی بین آنها برقرار کرد و برخی از برنامه های داخلی را متحول ساخت .
  4. تشدید انتفاضه در سرتاسر فلسطن اشغالی و روند تصاعدی حرکتهای ضد صهیونیستی از سوی فلسطینیان ، عملاً کلیه طرحها و حرکتهای محلی ، منطقه ای و بین المللی برای سازش با اسرائیل را در حلقوم منادیان آن خفه و رژیم صهیونیستی و حامی آن آمریکا را آن چنان مستأصل نمود که کوچکترین پیشرفتی در محدود نمودن انتفاضه و جلوگیری از اسلام خواهی آن نداشتند انتفاضه ثابت نمود که صهیونیسم و امپریالیسم جهانخوار و ارتجاع عرب و عربیت اشرافی جزء تفکیک ناشدنی از یک پیکرند و در مخرج مشترکی از سرنوشت قراردارند ، به همین دلیل همه این رژیمها حتی برای دست یابی به یک توافق کلی و منطقه ای در کنفرانس صلح اعراب و اسرائیل که با شرکت کشورهای عربی منطقه و فلسطینیانی وابسته به خط سازش با اسرائیل در مادرید ، واشنگتن و لندن تشکیل شد با بیش از ده دور مذاکره مستقیم و حتی توافق ساف با اسرائیل توفیقی به دست نیاورد و علت این امر را جورج بوش صراحتا اعلام کرد و قیام اسلامی در فلسطین را مسبب اصلی شکست مذاکرات صلح دانست و از اسرائیل خواست تا برای کسب موفقیت اعراب و همچنین دسترسی به صلح ، انتفاضه را بیش از پیش مهار ( سرکوب ) نماید .
  5. انتفاضه با آگاهی نسبت به بازیهای سیاسی منطقه ای و بین المللی بر اصالت دینی خود تأکید نمود و خط سازش ناپذیری در کشمکش مسلمانان با دولتهای استکباری که در رأس آن آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار داشت را تشکیل داد و اراده مسلمانان را در مبارزه با رژیم صهیونیستی تقویت کرد .

این خط که انتفاضه برآن تأکید داشت همان طور که قبلاً ذکر شد پس از دو تجربه مهم در منطقه خاورمیانه به دست آمد که انتفاضه از آن دو به شکل اساسی استفاده کرد . این دو تجربه عبارتند از :

  1. انقلاب اسلامی در ایران که انگیزه مهمی برای ملت فلسطین شد .
  2. تجربه مقاومت اسلامی در لبنان که عنصر جدیدی بنام اسلام را وارد نبرد مستقیم با رژیم صهیونیستی کرد .

باتوجه به این ویژگیهای انتفاضه ، صهیونیستها همه تلاشهایشان بر این بود که مسلمانان اراده پیدا نکنند ، اما در انتفاضه این اراده به دست مسلمانان آمد و مردم بدون اتکا به گروههای سیاسی با حداقل امکانات مثل سنگ به مبارزه با رژیم صهیونیستی پرداختند و انتفاضه ماهیتی مستقل ، خودجوش به خود گرفت و به دلیل همین ماهیت و اسلام خواهی آن ، به عنوان تنها راه رهایی از چنگال صهیونیسم و به خاطر اینکه فقط به مردم خود متکی بود بدون اینکه پذیرای هرگونه نفوذ و انقیاد رژیمهای عربی گردد با قوت تمام به راه خود ادامه داد و پرتو و دامنه آن به سایر کشورهای عربی امتداد یافت و کل منطقه را تحت تأثیر قرار داد و ریشه های انقلاب را در دل مردم مسلمان آن قوت بخشید و باعث شد گرایش به اسلام و اتکاء به نفس در مردم این کشورها زنده شود . جوشش مستمر آن رژیمهای عربی را نیز با مشکلات و بحرانهای داخلی ناشی از اسلام خواهی مردم آنها مواجه کرد و به جهانیان نشان داد که سرگذشت فلسطین تنها یک تراژدی غمبار اشغالگری و تجاوز نیست بلکه فلسطین قادر است در باطن خود مایه یک دگرگونی اساسی و یک انقلاب ارزشی را در خاورمیانه تخمیر کند و در همین راستا بود که در اردن گرایش به اسلام روند تازه ای به خود گرفت و در انتخابات پارلمانی آن بیش از 35 نفر از جنبش اخوان المسلمین این کشور کرسیهای مجلس را به دست آوردند . در الجزایر نیز این حرکت شتاب بیشتری داشت و در دور اول انتخابات پارلمانی ، صرف نظر از تحولات بعدی آن ، جبهه نجات اسلامی توانست بیش از نیمی از آراء را به خود اختصاص دهد . در دیگر کشورهای اسلامی نیز حمایت از اسلام و انتفاضه به تناسب بافت آن جوامع دارای نوسانات مختلفی بود به گونه ای که برخی از رژیمهای سرسپرده و مرتجع عربی مجبور شدند به خاطر جلوگیری از نفوذ انتفاضه در کشورشان حمایت خود از این قیام فراگیر را قطع یا محدود کرده و اخبار آنرا نیز سانسور نمایند .

  1. انتفاضه توانست مناطق سه گانه فلسطین اشغالی را تحت شعار استقلال ملی وحدت بخشد ، کرانه غربی ، نوار غزه و سرزمینهای اشغالی 1948 را تبدیل به یک پیکر واحد علیه اسرائیل نماید . این وحدت برای اولین بار در تاریخ مبارزات فلسطین از سال 1948 انجام می گرفت . در سالهای اولیه اشغال فلسطین و سالهای 1967 - 1969 مقاومت مسلحانه صرفا در نوار غزه و اردوگاهها و روستاهای آن متمرکز بود و در سایر بخشهای فلسطین اشغالی مقاومت قابل ملاحظه ای مشاهده نمی گردید مگر یکسری عملیات فردی در مناطق دور افتاده . در نیمه اول دهه 1970 نیز جنبش سیاسی ملی در کرانه غربی فعال شد ولی چنین حرکتهایی در دو منطقه دیگر فلسطین اشغالی صورت نگرفت و سال 1980 هنوز به پایان نرسید بود که جنبش اسلامی در سرزمینهای اشغالی 1948 گامی به سوی عملیات مسلحانه علیه نهادهای اقتصادی رژیم صهیونیستی برداشت . اما انتفاضه ، انقلاب همه جانبه و همگانی فلسطین در تمام سرزمینهای اشغالی شد و یک انسجام و وحدت اجتماعی در سرتاسر فلسطین اشغالی به وجود آورد . همراه با تظاهراتها در شهرها و روستاهای نوار غزه ، تظاهراتها و درگیریهای دیگر در اردوگاهها و روستاهای کرانه غربی و در همان زمان تظاهرات و گردهم آئیهایی علیه اسرائیل در ناصره و دیگر شهرهای اشغالی سال 1948 انجام می گیرد . این وحدت و فراگیری ، تنها در داخل اراضی فلسطین بین ملت فلسطین محدود نشد بلکه پا را نیز از آنان فراتر نهاد و یک حرکت جدید منسجم فلسطین در خارج از فلسطین به وجود آورد به طوری که موجب شد گروههای فلسطینی در خارج از اراضی اشغالی صرف نظر از افکار و عقاید خود ، تا حد توان با امکانات تبلیغاتی و سیاسی خود انتفاضه را پشتیبانی نماید . بدین ترتیب انتفاضه برتمامی طرفداران نزاع و کشمکش بی ثمر در صحنه داخلی فلسطین غلبه یافت و حرکتهای ضدصهیونیستی در کلیه مناطق فلسطین را انسجام بخشید . و همه اقشار جامعه اعم از دانشجویان و کشاورزان و بازرگانان و زنان و کودکان در یک صف واحد در مقابل اسرائیل قرار گرفتند و شعار آزادی فلسطین از " بحر تا نهر3 ( شرق تا غرب ) و از رأس ناقوره تا غزه ( شمال تا جنوب فلسطین ) " در سرتاسر منطقه رایج شد و برای همگان روشن نمود که مبارزه با اسرائیل نه تنها بر سر مرز و حدود جغرافیایی فلسطین است بلکه مبارزه ای است برای بقا که اصل وجود رژیم صهیونیستی را زیر سؤل می برد و خواستار نابودی کامل آن می باشد .
  2. انتفاضه هیمنه صهیونیستها در برابر مسلمانان را شکست و آنها را در سرکوبی قیام مردم عاجر کرد .

رژیم صهیونیستی تمامی دستگاههای اطلاعاتی و امنتیتی و نظامی خود را برای شکست انتفاضه و خاموش کردن آتش آن بسیج کرد ، و از وسیله یا روشی از قبیل زندانی کردن ، کشتار وشکنجه نیست که استفاده نکرده باشد اما در پایان بخشیدن انتفاضه و یا حداقل آرام کردن آن با شکست مواجه شد در صورتی که در طی سالهای گذشته با توهم و خیال تفوق کامل و حتمی بر اعراب و شکست ناپذیری ارتش خود زندگی کرده است ولی پس از گذشت شش سال از شروع انتفاضه ناتوانی خود را در کنترل یا خاموش کردن آتش آن اعلام نمود . در این رابطه ژنرال دان شمرون رئیس ستاد ارتش اسرائیل ضمن اشاره به ناکامی آن رژیم در کنترل انتفاضه اعلام نمود " حجم نیروهای اسرائیلی در نوار غزه به دنبال آشوبها سه برابر حجم زمان عادی خود شده و بسیار بیشتر از حجم نیرویی است که در سال 1967 نوار غزه و کرانه غربی را اشغال نمود " . اسحاق رابین نیز پس از حمله شهادت طلبانه یکی از انقلابیون مسلمان فلسطینی به یک اتوبوس حامل صهیونیستها در سرزمینهای اشغالی فلسطین که در پاسخ به کشتار وحشیانه نمازگذاران حرم ابراهیم ( ع ) انجام گرفت علنا تصریح کرد اسرائیل تاکنون بیشترین ضربات را از انتفاضه خورده است . زیرا انتفاضه بر ارتش در دستگاههای امنیتی و نظامی اسرائیل نبردی را تحمیل نمود که آمادگی ورود به آن را نداشت و برای آن به یک جنگ فرسایشی طولانی گردید و طبیعتا ارتش اسرائیل که برای جنگهای برق آسا و هجومی آموزش دیده و تشکیل شده نمی تواند در یک جنگ فرسایشی دراز مدت پیروز شود . انتفاضه وضعیت جدیدی را بر رژیم صهیونیستی تحمیل کرد که از قبل سابقه نداشت و این رژیم را در تنگنایی قرار داد که حتی کودکان فلسطینی که زمانی نام اسرائیل رعب و وحشت در درون بزرگان آنها ایجاد می کرد به راحتی توانستند در برابر دشمن اسرائیلی قرار بگیرند و از اسلحه او نترسند . بدین ترتیب بسیاری از اصول و پایه های حاکمیت اسرائیل مورد تهدید قرار گرفت و حامیان آن مجبور شدند تا خطر انتفاضه را به تعویق یا تاخیر اندازند و تلاش کردند تا قبل از دست یابی انتفاضه به پیروزی ، آنرا تحت کنترل خود درآورند .

  1. انتفاضه توانست این اصل را مسجل و معین کند که در هیچ یک از طرحها و برنامه های ساخته و پرداخته دست غرب و کشورهای عربی مرتجع و وابسته که به صلح و سازش با اسرائیل منجر می شود وارد نمی شود و هیچ یک از کشورهای عربی و حتی فلسطینیانی سازشکار داخل سرزمینهای اشغالی نیز استحقاق آنرا ندارند که به نمایندگی از فلسطینیان در طرحهای صلح و حرکتهای سیاسی محلی و منطقه ای شرکت کنند و سخنگوی آنها در مذاکرات شوند و به مردم تحت ستم جهان نیز تفهیم کرد که برای دسترسی به حقوق مشروع خود باید از مسلسلهای متکی برایمان استفاده نمود .

تمام دستاوردهایی که داخل انتفاضه فلسطینی به ثمر رسید ثابت کرد که دلایل جوشش انتفاضه و رهبری الهام گرفته و هدایت کننده آن از روح اسلامی در داخل فلسطین ریشه گرفته اند .

و نیروهای رسمی سیاسی و احزاب و گروههای ملی فلسطین جز فعالیت حاشیه ای که سعی داشتند انتفاضه را در مسیر طرحهای مسالمت آمیز قرار دهند و یا از آ ن به عنوان عامل فشار در گفت وگوها استفاده کنند ، کار دیگری نکردند . در صورتی که انتفاضه به گونه ای شکل گرفت و به فعالیت خود ادامه داد که با طرحهای سیاسی سازش با اسرائیل برخورد داشته است .

روزنامه نگاران صهیونیستی در همان سال اول شروع انتفاضه ، به این مسأله اعتراف کردند و اظهار داشتند که : " فعالیتها به حسب ظاهر غیرقابل انتظار است و محل آن هم همین طور . نه اردن و نه سازمان آزادی بخش فلسطین نمی توانند بر حوادث تسلط داشته باشند و روند حوادث به گونه ای است که در بسیاری از موارد با تعلیمات داده شده از خارج در تضاد است . تصریحات در خارج خواستار پیوستن به قطعنامه هایی است که در اینجا صورت گرفته است و درباره زمین است . " در حالی که تظاهر کنندگان خواستار نابودی کامل رژیم اسرائیل هستند .

خلاصه کلام اینکه ، انتفاضه با تکیه بر اسلام و شعار الله اکبر و استفاده از کمترین امکانات ممکن در مبارزه با رژیم صهیونیستی ، برای مردم خود آن چنان موفقیت و موقعیت های ویژه ای به دست آورد که کشورهای عربی طی چهاردهه مبارزه سیاسی و حتی بعضا نظامی و گروهها و سازمانهای فلسطینی طی دهها سال مبارزه مسلحانه و عملیات چریکی و تخریبی علیه اسرائیل و حامیان آن در جهان نتوانستند به دست آورند . بدون شک تأثیرات دستاوردهایی را که تاکنون انتفاضه در صحنه سیاسی داخلی ، منطقه ای و بین المللی داشته بسیار فراتر و بیشتر از مطالب ذکر شده است که یا برای ما هنوز ناشناخته مانده و یا از درک عینی و ملموس آن به دور بوده ایم . اما بدون شک اسرائیل بیش از هرکس و هر کشوری نتایج ، دستاوردها و تأثیرات انتفاضه در فلسطین را می شناسد . اسرائیل و حامی آن آمریکا به خوبی می دانند که اگر انتفاضه کنترل و در نطفه خفه نشود حیات آنی آنها در پرده ای از ابهام فرو خواهد رفت . لذا با طبیعت و خصلت و خوی تجاوزگری که دارند نمی توانند به خود اجازه دهند که ساکت نشسته و برای حفظ بقای خود از هیچ اقدامی فروگذار نکنند . آنها از همان ابتدا شروع به تهدید انتفاضه نموده و درصدد کنترل و نابودی آن برآمدند .

مآخذ :

  1. صفاتاج ، مجید : انتفاضه ، روزنامه کیهان ، پاورقی ، 14/10/1371 .
  2. عوض ، صالح : الانتفاضة الثورة ، چاپ مؤسسة زیتونة للاعلام و#النشر ، عمان .
  3. انصار الثورة الاسلامیة فی فلسطین : الانتفاضة ، ج 2 ، بیروت 1991 .