شعر مقاومت: تفاوت بین نسخهها
جز (۱ نسخه واردشده) |
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۰۸
شعر مقاومت با آغاز انقلاب فلسطین ظهور کرد و با گذشت زمان با حفظ ارتباط تنگاتنگ خود با انقلاب به بیان دردها و پیروزی های آن در راه آزاد کردن سرزمینهای اشغال شده و بازپس گیری حقوق به زور گرفته شده مردم ، پرداخت .
شعر مقاومت [آنقدر گسترده و مهم است که] بخش ویژه ای از شعر جدید عربی را به خود اختصاص داده است . این نوع شعر پس از شکست پنجم ژوئن 1967 ( نک : جنگ 1967 ) بود که تنها به منظور ایجاد نوعی دگرگونی در شیوه بیان شعر عربی ، به صحنه آمد و قصد این رانداشت که به انعکاس تمام وضعیت و شرایط تازه اعراب بپردازد .
در همان روزها بود که انقلاب مسلحانه فلسطین برای ترغیب اعراب و تشویق آنها برای مقابله با مشکلاتی که همین شکست به دنبال خود آورده بود ، فعالیت خود را آغاز نمود .
پس از شکست و فرار ارتش در جنگ 1967 بود که شعر مقاومت برای مبارزه با یأس و ناامیدی اعراب - - یأسی که به دست صهیونیستها در دلها کاشته شده بود - - فعالیت خود را شروع کرد . به دنبال این امر بود که راهی برای بیان رنجها و دردهای درونی به وجود آمد و طولی نکشید که شاعران شعر مقاومت با استفاده از این راه و شیوه بیان ، ضمن بیان دردها و رنجهای درونی ، اعراب را به ایستادگی و مقاومت دعوت کردند .
محتویات
الف - مراحل پیش از تولد شعر مقاومت :
به اعتقاد همگان ، پس از فاجعه شکست اعراب بود که در ادبیات نوین عربی ، گرایش " ادبیات شکست " به وجود آمد . نظر به اینکه شاعران فلسطینی نیز می بایستی همگام با دیگر شاعران عرب به بیان مسائل و مشکلات جهان عرب می پرداختند بنابراین در دهه 60 بود که دیوانهای شعری از چند شاعر سرشناس مانند حسن بحیری ، عبدالکریم کرمی ، یوسف خطیب و سلمی خضراجیوسی منتشر گردید .
این شاعران در اشعار خویش علاوه بر فلسطینیان آواره ، همه روشنفکران عرب سراسر جهان را نیز مخاطب شعر خود ساخته بودند . با گذشت زمان ، داستانهای بلند و کوتاه نیز با شعر هم صدا شدند و داستان نویس هایی چون غسان کنفانی ، جبرا ابراهیم جبرا ، سمیرة عزام و دیگران به صحنه آمدند و با انجام رسالت انقلابی خود راه را برای شعر مقاومت هموار نمودند .
براساس بررسی ها و تحقیقات ادبی ، می توان گفت که شعر مقاومت تا پیش از آغاز انقلاب ، از شیوه های شعری عراق و مصر و لبنان تقلید می کرده است . این تقلید ، خود نشان می دهد که شعر مقاومت ، نسبت به جنبش شعر جدید عربی ، کمی عقب تر بوده است و شاعران شعر مقاومت از شاعران بزرگ و سرشناس عرب تقلید می کرده اند .
اثر این تقلید را می توانیم به وضوح در کارهای آن شاعران ببینیم... ولی با به صحنه آمدن محمود درویش و اشعاری به نام " پایان شب " که توسط وی پس از شکست 1967 منتشر گردید ، برگ تازه ای از تاریخ شعر مقاومت ورق خورد و محمود درویش به عنوان شاعر درجه یک شعر مقاومت شناخته شد .
البته نباید از نظر دور داشت که از نیمه دوم دهه 60 ، توفیق زیاد ، که پدر کنونی شعر مقاومت به شمار می آید ، در بسیاری از زمینه ها ، پیشتاز بوده است . اگر به قصیده های او نگاهی بیفکنیم ، می بینیم که به راستی وی ، به شعر مقاومت روح زندگی دمیده است . ولی در نیمه اول دهه 60 ، سرزمینهای اشغالی تقریبا فاقد شعر دلچسب و با هویت بود و ما به راحتی می توانیم تأثر شاعران مقاومت نیمه اول دهه 60 از شاعران سرشناسی چون سیاب ، أدونیس ، صلاح عبدالصبور و حتی نزارقبانی را لمس کنیم .
در نخستین شعرهای محمود درویش ، بدون شک واژه های زیادی از اشعار نزارقبانی را می توانیم ببینیم درحالی که بسیاری از قصایدی که توفیق زیاد در دهه 50 و نیمه اول دهه 60 سروده است ، به ویژه از جنبه فنی ، تازه بوده است ، به طوری که می توان گفت روزی که وی با انتشار قصیده " ما اینجا می مانیم " برگ تازه ای از شعر غنایی را در شعر مقاومت گشود ، توانست پیشرو شعر مقاومت پیش از دهه 60 ، شود .
در سال 1973 ، که سال مهمی در تاریخ شعر مقاومت به شمار می آید ، سمیح قاسم حماسه خود به نام " ارم " را منتشر ساخت . وی با این شاهکار خود به حق خود توانست روح دیگری به کالبد شعر مقاومت بدمد . در همین زمان بود که سومین مجموعه شعری محمود درویش به نام " عاشقی از فلسطین " منتشر شد .
وی در این سری از اشعارش سعی کرده بود که به دور از تأثیرات شاعران نامدار ، خود آزادانه شعر بگوید ، این آزادی طلبی او بود که سرانجام وی را سرآمد دیگر شاعران شعر مقاومت نمود .
سال 1967 را می توان سال میلاد شعر مقاومت دانست ، زیرا از همین سال بود که اشعار توانستند ندای مظلومیت مردم فلسطین را به گوش جهانیان برسانند . شور و هیجان انقلاب در همین سال به حدی بود که توانست ، برای نمونه " فدوی طوقان " شاعره رمانتیک مذهب را به سرودن اشعاری در وصف انقلاب فلسطین وادارد .
باید گفت که انقلاب بر بسیاری دیگر از شاعران این گونه تأثیر نهاد و خون تازه ای در رگهای شکست خوردگان وارد ساخت .
ب - مرحله بیان سوز و گدازهای درونی :
شعر مقاومت در نیمه دوم دهه 60 مرحله ای را پشت سر نهاد که می توان آن را مرحله بیان سوز و گدازهای درونی نامید . در این گونه اشعار ، قصیده براساس تنشها و دردهای درونی سروده می شده است .
نمونه این گونه اشعار احساسی مجموعه شعری محمود درویش به نام " پایان شب " است . البته باید گفت که توفیق زیاد که از نظر سنی بزرگتر از محمود درویش است ، با سرودن اشعاری که از بهترین شعرهای فلسطین به شمار می آیند ، بدون استفاده از زبان خطابی و به کار بردن آه و ناله ، نقش بسزایی در تعمیق این گونه اشعار داشته است .
اشعار او توانست با گرمی و اصالت خود ، در دل مردم جای گیرد . زیاد توانست با سرودن اشعار خود ، که گویای درد و سوز یک انسان متعهد بود ، در مردم تحرک خاصی ایجاد نماید ، زیرا او تنها به بیان مشکلات اکتفا نکرده بود بلکه در لابلای واژگان اشعارش امید به پیروزی و ادامه زندگی شرافتمندانه را نیز نوید داده بود .
این مرحله از شعر مقاوم توانست با ترغیب روحیه ها و نیروهای بی پایان مردم تأثیر مثبتی بر تاریخ فلسطین بگذارد . اگر توفیق زیاد اولین رهبر و سردمدار این مرحله از شعر مقاومت بود ، محمود درویش با سرودن قصیده اش به نام " گرگها در کافه تریا قهوه می نوشند " این دوره را به پایان برد . شعر مقاومت با سرودن قصیده ، به مرحله ای که می توان آن را " درام " نامید وارد گردید .
موضوعات اصلی شعر مقاومت در مرحله بیان دردها ، عبارتند از :
1 - زمین :
زمین از آن جهت که سمبل آزادی و شرف ملی ، جایگاه بس ویژه ای در شعر مقاومت دارد ، به طوری که می توان گفت موضوعات دیگر در شعاع این موضوع مفهوم و درخشندگی دارند . البته این موضوع ( - موضوع زمین - ) با واژه های دیگری نیز بیان می گردد ، برای نمونه می توان به گندم ، زیتون ، پرتقال ، علفزار ، گل و گیاه ، چکاوک و گنجشک اشاره نمود که در شعر مقاومت همگی گویای مفهوم زمین و درد و سوز درونی مردم فلسطین هستند .
2 - تولد دوباره یافتن و تازه شدن :
پیوند با زمین خواه ناخواه به پیوند با طبیعت ( پیوندی از نوع رمانتیکی ) و پیوند با طبیعت به پیوند " تموزی " 1 یا دگرگونی همیشگی ، منجر می شود . البته تولد دوباره ای که در شعر مقاومت از آن سخن می گویند ، جنبه تاریخی یا سیاسی دارد .
شکست فلسطین از دیدگاه شاعران [شعر مقاومت]مرگ و تولد دوباره ، انقلاب ، همان یافتن زندگی تازه و نو است . همچنین انقلابی که در اواسط دهه 60 به وقوع پیوست گویی انقلابی بود که به پیکر بی جان ، جان تازه ای بخشید ، همان طور که بهار به گل های پژمرده جان تازه و نوی می بخشد .
به همین خاطر است که در شعر مقاومت به بهار دلچسب و سرشار از شادی توجه خاصی شده است ، زیرا منظور شاعران شعر مقاومت از مفهوم بهار ، مفهوم زندگی تازه و نو بوده است .
سمیح قاسم در یک بیت از شعر خود توانسته است به صورت هرچه روشن تر ، این " بازگشت دوباره به زندگی " را ترسیم کند . او می گوید :
" حال که تیشه تنم را خرد کرده است ، ریشه ام همچنان در زمین زنده است . " اگر واژه های شعر مقاومت در دوره ای که هدف این گونه اشعار بیان سوز و گدازهای درونی بوده است ، مورد بررسی قرار گیرد ، روشن می گردد که این واژه ها تا چه اندازه به " طبیعت و زندگی " پرداخته اند ، دسته ای از آن واژه ها عبارتند از : دشت ، داس ، گاوآهن ، کلنگ ، شیر ، شیره ، عسل ، رود ، دریا ، ابر ، باران ، نان ، علف ، روغن و گنجشک... .
بسیار روشن است که انتخاب این گونه واژگان امر اتفاقی و تصادفی نبوده است . انتخاب این واژگان پرمعنا ، اشاره واضحی است به زندگی و زیست دوباره ای که تمامی اعراب به شیوه های گوناگون ، با سوز و گداز پرشوری خواهان آن هستند .
در سراسر شعر مقاومت به ویژه در مرحله ای که هدف بیان شور و سوز درونی بود ، می توانیم مفهوم عشق به زندگی تازه را به روشنی ببینیم . برای نمونه محمود درویش گفته است که :
" خاک و سرزمین من باید رستاخیز شود " و یا " در کشور غمدیده من ، مرگ همراه با تولد است " و یا " من وصیت نمودم که در قلبم درختی بکارند و بر پیشانیم لانه چکاوک شود . "
3 - شوق به ماندن در کشور و مقاومت در برابر اشغالگران :
می توان گفت که همه شاعران " شعر مقاومت " در سرزمینهای اشغالی ، در شعر خود به عنصر " ایستادگی " اشاره نموده اند . این شوق در واقع عشق به زندگی است ، هرچند که برای رسیدن به این زندگی باید به خون خود آغشته شد . توفیق زیاد در وصف این " شوق به زندگی در کشور " می گوید :
غم و اندوه همچون دیواری ، بر قلب شما سایه افکنده ، در گلوی شما تکه شیشه ای جای گرفته مانند خارکالتوس و اخگری دیدتان را ربوده
ولی ، به جای خوراک ، خاک می جوییم و از سرزمینمان نمی رویم .
سالم جبران نیز می گوید :
چون درخت طوبا و چون سنگها
چون باغهای زیتون و ویرانه بالای کوهها
و چون رودها ، همچنان باقی می مانیم .
می توان ادعا کرد که تمامی مجموعه های شعری محمود درویش که در سرزمینهای اشغالی منتشر گردیده اند ، به " عشق به کشور " و " خاک " پرداخته اند . باید گفت که این " شوق به زیستن در کشور " نتیجه فشارها و تهدیدهایی از سوی صهیونیستها ، تاکنون وارد شده است ، زیرا هدف صهیونیستها ، از این فشارها ، وادار کردن اعراب به ترک وطن می باشد .
این " شوق به ادامه زندگی در کشور " و " بازپس گیری خاک اشغال شده " خود به خود پای موضوع دیگری را به شعر مقاومت باز کرده است ، آن موضوع ، " امید به بازگشت پناهندگان [فلسطینی] به وطنشان " است ، این موضوع در بیشتر اشعار سمیح قاسم و " رباعیات " توفیق زیاد به بهترین شکل خود آمده است .
4 - میراث ملی :
پافشاری بر بازپس گیری زمین و کشور ، خود به خود شاعر را وامی دارد که برای بیان حق مردم فلسطین و خط بطلان کشیدن بر این ادعا که فلسطین " خاک اسرائیل " است ، به میراث ملی چنگ بزند .
شاعران شعر مقاومت همواره از این میراث ، به عنوان سند وجود و حضور تاریخی مردم فلسطین در کشورشان ، استفاده می کرده اند . شاید سمیح قاسم بهترین شاعری باشد که توانسته از میراثهای ملی و تاریخی به عنوان سندی برای اثبات حضور مردم فلسطین از ابتدای تاریخ در خاکشان ، استفاده نماید . وی می گوید :
" در کتابها چیزهای عجیبی است "
ولی " ربابه کور " و کاروانسر و آغل روستا ، آنها را تکذیب می کنند . "
ربابه کور ، کاروانسر و آغل چهارپایان ، از دلایل قانع کننده ای هستند که گواهی می دهند فلسطینیان ، از زمانهای بسیار دور ، این میراث ساده را از پدران خویش به ارث برده اند .
5 - گرایشات قومی :
یک فلسطینی اگر نتواند به گذشته خود چنگ زند بی گمان آواره بی ریشه ای خواهد شد . آرمان فلسطین کاملاً یک آرمان عربی است و جدا کردن مسأله فلسطین از مسأله اعراب تنها و تنها خدمت به صهیونیسم است و بس .
سمیح قاسم از جمله شاعرانی است که توانست به خوبی هرچه تمام تر ، این گرایش را در شعر خود به نمایش بگذارد . وی با سرودن دو قصیده به نام های " هکذا " ، " لیلی العدنیه " ، که پر از گرایشات قومی بودند ، توانست برگ تازه ای در تاریخ شعر مقاومت بگشاید . قصیده محمود درویش به نام " سجل اناعربی " نیز نمونه دیگری از این دسته اشعار به شمار می رود .
گذشته از این دو شاعر نامداری که نامشان رفت ، تقریبا تمام شاعران سرزمینهای اشغالی در اشعار خویش به گونه ای موضوع قومیت عربی را مطرح نموده اند .
به طور خلاصه می توان نتیجه گرفت که شعر مقاومت ، با تاریخ و مسائل انقلابی و انسانی در ارتباط تنگاتنگ است و توانسته که به جنگ با مشکلات رویدادهای سخت و غیر منتظره برود . این شعر ثابت کرده است که تنها زاییده انقلاب نیست بلکه خود توانسته است که در انسانها انقلاب بیافریند و آن را گسترش دهد و به راستی که تمام شاعران سرزمینهای اشغالی ، در دستی قلم و در دستی دیگر اسلحه گرفته اند و شعار همه آنها این است که : " ما فقط شعر نمی سراییم بلکه از این رهگذر مبارزه می کنیم . "
این شاعران توانسته اند با حضور خود در سرزمینهای اشغالی ، یعنی جایی که رهبران سیاسی اجازه هیچ گونه فعالیت ندارند ، پرچم مبارزه را برافراشته نگه دارند .
مأخذ :
- الموسوعة الفلسطینیة : المقاومة ( شعر - ) ، جلد چهارم ، 1984 .