وضعیت موجود ( اصطلاح - )

از دانشنامه فلسطین


" وضعیت موجود " اصطلاحی است که منظور از آن ، وضعیت مذهبی مهاجران صهیونیست در دوره حکومت قیمومیت است . به عنوان مثال ، وسایل نقلیه همگانی در روز شنبه کار نمی کنند ، اما استفاده از خودروهای خصوصی یا تاکسی امکانپذیر است ؛ خیابان های محله ایی که اکثریت ساکنان آن مذهبی هستند بسته می شود ، اما خیابان های محله های دیگر ، باز می ماند .

در مورد ازدواج و طلاق ، اختیارات گسترده ای به نهاد قضایی حاخامی - که مذهبی ها بر آن حاکمند - - سپرده شده است ( که این تداوم نظام اقلیتهای دینی عثمانی است که مقامات حکومت قیمومیت نیز همین وضع را ابقا کردند )

و آموزش مستقل مذهبی به رسمیت شناخته می شود .

این به معنای آن است که دولت ، تأمین مالی آن را به عهده دارد ( بعدها آموزش مذهبی ستون فقرات تحول افراط گرایی صهیونیسم را که دارای گرایشهای مذهبی است تشکیل داد ) . از عصر روز جمعه ، فیلم سینمایی به نمایش گذاشته نمی شود . اما بازی فوتبال در روز شنبه مجاز است ( به این شرط که بلیط آن روز قبل فروخته شود ) .

بن گوریون در یک سخنرانی در سال 1947 ( به عنوان رئیس آژانس یهود ) خطاب به رهبران اگودات اسرائیل ، قول داد که وضع موجود را حفظ کند . دانش آموزان آموزشگاه های مذهبی از خدمت نظامی معاف هستند .

قرارداد اجتماعی صهیونیسم ، مبتنی بر قبول " وضعیت موجود " است ؛ زیرا این مقوله ، چارچوب مرجع کلیه عناصری است که طرح صهیونیسم را می پذیرند ( به همین علت ، از سال 1955 توافق وضعیت موجود به همه توافقهای ائتلافی ضمیمه می شود ) . تفاهم عملی ممکن است به جزئیات و فرعیات بپردازد ، اما نمی تواند مشکلات ریشه ای را حل کند .

بنابراین قرارداد اجتماعی که جامعه صهیونیستی بر آن استوار است یک قرارداد بسیار سست است و همواره و در هر لحظه در معرض خطر فروپاشی قرار دارد . اشاره کریم که شکل و مضمون اصلی و فراگیر صهیونیسم ، یهود را یک ملت اندام وار ( ارگانیک ) رانده شده و مفید می پندارد که می شود آن را به خارج از اروپا و در چارچوب کشور کارکردی ، در خدمت منافع اروپا درآورد .

صهیونیسم توسط صهیونیستهایی آفریده شد که یهودی نبودند و به یهودیان اعتنایی نداشتند و به آنها به عنوان یک نیروی اسکانی ( مهاجرتی ) می نگریستند . سپس صهیونیستهای یهودی که به همین صورت به یهودیان بی اعتنا بودند ، به آنها پیوستند . بعدها مبلغان صهیونیسم قومی سکولار ظهور کردند .

آنها اصطلاحات حلولی یهودی اندام وار ( ارگانیک ) را وارد شکل و مضمون اصلی و فراگیر صهیونیسم کردند و

آن را یهودی کردند و ندای قومیت یهودی را سر دادند . اما قومیتی که آنها مدنظر دارند در نهایت امر باعث می شود که از آن چه که " تاریخ یهودی " می نامند ، قرائتی صهیونیستی داشته باشند که وجود یک ملت یهودی ممتاز و مستقل را ثابت می کند .

براساس این دیدگاه ، کتاب های مقدس یهودی ، صرفا به عنوان بخشی از فولکلور این ملت و تاریخ آن به شمار می رود ؛ لذا قومیت یهود یک قومیت مقدس است ، اما با دین یهود تفاوت دارد و مستقل از آن است و حتی گاه با آن تضاد پیدا می کند .

گروه کوچکی از صهیونیستهای قوم گرای مذهبی نیز هستند که از آغاز بر این پندار بوده اند که دین همان قومیت و قومیت همان دین است .

بدین ترتیب به جای قومیت بدون دین ، به شیوه هرتزل ( و به طور کلی غرب پس از عصر رهایی و روشنگری ) یا قومیت به جای دین ، به شیوه آحاد هعام ( و قومیت اندام وار آلمانی اسلاوی ) به قومیت به عنوان دین و دین به عنوان قومیت ، نظیر وضعیت خاور نزدیک باستان ( حلولی ثنوی ) می رسیم .

شاید برجسته ترین اندیشمند این جریان ، حاخام کوک ، صاحب اندیشه صهیونیسم حلولی باشد . او با کسانی که آنها را " تفکیکی " می نامید ، یعنی کسانی که دین را از قومیت تفکیک می کنند ، مخالف بود .

یهودیت حاخامی کوشید تا گرایش مشیحانی حلولی را در اختیار بگیرد ؛ بدین طریق که بازگشت [به سرزمین موعود ]را منوط به امر الهی کرد ؛ گویی که تا حدودی دوگانه گرایی توحیدی را جایگزین یگانه گرایی حلولی کرد . اما صهیونیسم قومی مذهبی ، موانع حاخامیت ارتدوکسی را در هم شکست و گرایش حلولی را زنده کرد .

با آن که مارتین پوپر از پیروان صهیونیسم نژادی سکولار به شمار می رود ، اما گفتمان صهیونیستی او به شدت مذهبی ، عرفانی و حلولی اندام وار است ؛ زیرا او دوگانگی ها و مرزها را نفی می کند و تأکید می کند که اسرائیل ، یک ملت است و قومیت تو تقدس در آن با

یکدیگر تداخل کامل دارند .

ملت اسرائیل ، وحی دینی را در سینا دریافت کرد . اما روح دین ، همان روح قومیت است . آن وحی که موسی از پروردگار دریافت کرد با روح قومیت اسرائیل تفاوتی ندارد .

بدین ترتیب ، ملت در خدا ذوب می شود تا این دو ، یک کل یگانه و بدون تمایز را تشکیل دهند . همانا مطلق ، به طور کامل در نسبی حلول کرده و نسبی نیز به طور کامل ، مطلق را بلعیده است . لذا یهودی می تواند خود را با خدا یکی احساس کند یا همان طور که حاخام کوک گفت : " روح اسرائیل و روح خدا ، هر دو یک چیز هستند " .

همان طور که پیشتر گفته شد ، گرایش حلولی دینی ( قومیت به عنوان دین و دین به عنوان قومیت ) و گرایش حلولی سکولار ( قومیت به عنوان دین ) در کنار یکدیگر قرار گرفتند و وضع موجود را پذیرفتند و این امکان وجود داشت که دو گرایش برای همیشه به همزیستی خود ادامه دهند ؛ زیرا گفتمان فریبکارانه صهیونیسم ضامن این همزیستی بود .

اما قبول وضع موجود صرفا یک تفاهم عملی بود و به هیچ وجه ، یک تفاهم اصولی نبود که موازنه قدرت میان دو گروه مذهبی و سکولار بر آن حکمفرما باشد .

وضع موجود ، سالهای درازی پایدار ماند و احزاب مذهبی در کلیه ائتلاف ها در دولتهای حاکم بر اسرائیل شرکت داشتند و به قطعه ای از کیک حکومت قانع بود . اما با رشد سکولاریسم در جامعه اسرائیل و یهودیان جهان و بالا گرفتن رویکرد دینی و افزایش شمار صهیونیستهایی که گرایشهای مذهبی داشتند و با ظهور مشکل اقدامات یهودیان [مذهبی ]قطب بندی میان مذهبی ها و سکولارها در جامعه اسرائیل افزایش یافت .

از نمونه های آن ، وضعیت دانشجویان مدارس دینی است که به هنگام اعلام تأسیس کشور ، از خدمت نظام معاف شدند ، در آن زمان تعدادشان بیش از 400 نفر نبود ، اما شمار آنها در سال 1997 بیش از 29000 نفر بوده است . این هزاران نفر کار نمی کنند ؛ آنها دانشجو هستند و

بس ؛ یعنی شمار زیادی از مهاجران که دارای گرایش های مذهبی هستند با هزینه مالیات دهندگان اسرائیلی زندگی می کنند . به همین علت ، یکی از سکولارهای برجسته اسرائیل ، آنها را " سربار " توصیف کرد .

این کلمه در فرهنگ اسرائیل ، معنای خاصی دارد و یهودستیزان ، برای اشاره به آنها از این کلمه استفاده می کردند . شیمون پرز ، به هنگامی که در انتخابات شکست خورد گفت : " یهودیان ، اسرائیلی ها را شکست دادند " . گویا در اسرائیل ، دو گروه درگیر وجود دارند : " یهودیان مذهبی " در مقابل " اسرائیلی های سکولار " که این گروه اخیر ، " یهودی " نیست .

در انحصار داشتن امور ازدواج و دفن توسط نهاد مذهبی ، موجب ناخرسندی سکولارها می شود . مهاجران یهودی شوروی ( که شمار زیادی از آنها بر مبنای تعریف ارتدوکسی ، " غیریهود " شناخته می شوند ) نمی توانند براساس شریعت یهودی در اسرائیل ازدواج کنند و تدفین آنها نیز نباید بر طبق موازین دین یهود باشد . حتی پنج سال پس از آن که یکی از آنها دفن شده بود ، به علت آن که نهاد عالی حاخامی در یهود بودن او شک کرد ، نبش قبر شد . همچنین یکی از مهاجران شوروی که در پی یکی از حملات شهادت طلبانه فلسطینی کشته شده بود ، در قبرستان یهودی دفن نشد .

به این دلایل حدود نیمی از اسرائیلی ها بر این باورند که موضع انعطاف ناپذیر سکولارها و مذهبی ها ، موجب شعله ور شدن جنگ خانگی خواهد شد . حاخام حیم میلر گفته بود که برای جلوگیری از درگیری میان این دو گروه ، باید آنها را از یکدیگر تفکیک کرد .

مأخذ :

  1. المسیری ، عبدالوهاب : دایره المعارف یهود ، یهودیت و صهیونیسم ، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهشهای تاریخ خاورمیانه ، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین ، جلد هفتم ، چاپ اول ، 1383 .