نواب صفوی و مسأله فلسطین

از دانشنامه فلسطین


جمعیت فدائیان اسلام در اسفند ماه 1324 ه ش با

صدور بیانیه ای به رهبری سید مجتبی نواب صفوی اعلام موجود نمود . فدائیان اسلام در این بیانیه هدف از موجودیت خود را آزاد سازی کل جهان اعلام نمود .

اواخر سال 1326 ه ش اوج تجاوزات صهیونیستها در سرزمین فلسطین بود و زمزمه های به رسمیت یافتن رژیم صهیونیستی آغاز شده بود تا سرانجام ، در اردیبهشت سال بعد ، دولت غاصب اسرائیل موجودیت خود را اعلام کرد . آیت الله کاشانی به مناسبت حمایت از مردم مظلوم فلسطین ، تظاهراتی در مسجد سلطانی ( امام خمینی فعلی ) بر پا کرد .

یکی از سخنرانان این تظاهرات نواب صفوی بود . وی با سخنرانی پر شور و مهیجی ، مردم را به این مسئولیت اسلامی در مقابل مردم مسلمان فلسطین ، آگاه کرد . چند روز پس از اعلام موجودیت دولت غاصب فلسطین ، در تاریخ 31/2/1325 ، به درخواست آیت الله کاشانی ، تظاهرات دیگری در مسجد سلطانی برپا گردید . مجددا ، نواب سخنانی آتشین بیان کرد ، که در اندک مدتی ، 5000 نفر جوان برای جنگیدن در فلسطین ثبت نام کردند .

نواب معتقد بود که باید مسأله فلسطین را اسلامی کرد نه عربی . در اواخر پاییز 1332 ، جمعیت انقاذ ( نجات ) فلسطین و مکتب الأسراء المعراج در بیت المقدس غربی کنفرانسی بر قرار کردند . هدف از این کنفرانس دعوت از رجال سیاسی - مذهبی برای تحریک سران کشورها به منظور تشکیل جبهه واحد اسلامی برای آزادی فلسطین بود .

در این کنفرانس بسیاری از شخصیتهای سیاسی مانند ، سوکارنو رهبر انقلابی اندونزوی و سیدقطب رهبر اخوان المسلمین مصر ، شرکت کردند و نواب نیز به عنوان یک روحانی سیاسی - - انقلابی از ایران دعوت شد .

نواب در آن کنفرانس شرکت کرد و موضوع سخن وی این بود که فلسطین نه جزیی از سرزمینهای عرب ، بلکه یک سرزمین اسلامی است .

به روایت خود نواب : " فضای کنفراس " را به جای اینکه اسلامی ببینم ، عربی دیدم . که همه سخنران ها بر این موضوع تکیه می کنند که حمله اسرائیل به سرزمین عربی فلسطین صورت گرفته است ، اما وقتی که نوبت سخنرانی

من فرا رسید ، دو رکعت نماز خواندم و توسل جستم و گفتم خدایا همه اینها به زبان عربی مسلط هستند ، می خواهم در این جمع صحبت کنم ، از تو یاری می خواهم .

بعد رفتم پشت تریبون و گفتم : " اگر افتخار به عربیت باشد من فرزند بهترین مرد عرب هستم . اگر پیغمبر ( ص ) را از عرب بگیرند عرب هیچ ندارد . شخصیت عرب به پیامبر اسلام است و من فرزند اویم .

همان پیامبر از جانب خداوند فرمود : انا خلقناکم من ذکرو انثی و جعلناکم شعوبا و قبائلاً لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم . حمله اسرائیل به سرزمین اسلامی فلسطین چه سرزمین عرب و غیر عرب حمله به سرزمین اسلام است . "

نواب در آن روز ، کاری سمبلیک انجام داد که نشانه عشق واقعی او به سرزمین اسلامی فلسطین بود . پس از پایان کنفرانس در حالی که چهل نفر از شخصیت های شرکت کننده از مرز تازه تأسیس شده و ساختگی دیدن می کردند ، چشم نواب به مسجد مخروبه ای افتاد که در آن طرف سیم های خاردار در اشغال اسرائیلیان بود . وی روی تخته سنگی رفت و سخنرانی کوتاه و هیجان انگیزی ایراد کرد و از اعضای کنفرانس خواست که آن طرف سیم بروند و در مسجد نماز بخوانند . نواب سیم خاردار را پایین کشید و همگی عبور کردند و پس از برگزاری دو رکعت نماز ، برگشتند .

سوکارنو در مسجد به نواب اظهار داشت : " این پسر پیغمبر فکر نکرد اگر یک سرباز اسرائیلی ماشه اسلحه اش را می چکاند همه ما کشته شده بودیم " نواب در پاسخ او لبخند ملیحی زد و گفت : " اتفاقا آرزویم همین بود که اینجا شهید بشویم ، چون ما نماینده ملتهای مسلمانان منطقه هستیم و شهادت ما موجب بیداری جهان اسلام و قیام علیه اسرائیل می شد . "

نواب در این سفر پیشنهاد داد تا برای مبارزه با اسرائیل بک سازمان انقلابی اسلامی بین الملل تشکیل شود . این پیشنهاد مورد استقبال بسیاری از شخصیت ها ، از جمله رهبران اخوان المسلمین ، قرار گرفت .

نواب به خوبی می دانست با وجود رژیم های وابسته در جهان اسلام ، آزادی فلسطین هرگز ممکن نیست . او به خوبی تجربه کرده بود که چگونه 5000 نیرو برای رفتن به فلسطین ثبت نام کردند ، اما رژیم ایران ، اجازه خروج به آنها را نداد . نواب معتقد بود : " اگر می خواهیم اسرائیل را ساقط کنیم باید از تهران شروع کنیم . " وی به خاطر همین عقیده که در یک سخنرانی در مدرسه فیضیه قم ایراد کرد ، دستگیر شد .

مآخذ :

  1. منصوری ، جواد : تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد ، جلد 1 ، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی تهران ، 1377 .
  2. خاطرات و مبارزات شهید محلاتی ، نواب صفوی ، اندیشه ها ، مبارزات و شهادت او ، منشور برادری ، بی جا ، 1360 .
  3. حسینی ، مهدی : خاطرات محمد مهدی خدایی ، مروری بر تاریخچه فدائیان اسلام ، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، تهران 1379 .