غسانیان

از دانشنامه فلسطین


قبایل أزدیة یمانی هستند . روایات تاریخی برآنند که جد بزرگ آنها جفنة بن عمرو می باشد و به همین دلیل بنی جفته و آل جفته خوانده می شوند . از مشهورترین پادشاهان اولیه آنها جبله بود و توانست نفوذش را تا فلسطین گسترش دهد . در سال 479 م اهالی بیزانس نزد او آمدند تا از او یاری بطلبند .

غسانیان در اواخر قرن سوم میلادی از یمن مهاجرت کردند و مدتی در شمال حجاز اقامت نموده سپس به طرف شهرهای جنوبی شام رهسپار شدند و قضاعه را کنار زده و

خود جایگزین آنها شدند . به همین دلیل بود که اهالی بیزانس حاکمیت آنها را به رسمیت شناختند و به آنها القاب سیاسی بالایی دادند . غساسنه دولتی تشکیل دادند که بین سوریه و ساسانیها مانع بود و رومی ها را در جنگ با ساسانیان کمک کردند .

سلطه غسانیان بر قبایل عربی که در فلسطین ، اردن و اطراف سوریه ساکن شدند جریان یافت . مسعودی می گوید : " سرزمین پادشاهان غسان در یرموک و جولان و غیر آنها بین دمشق و توابع آن بود و نیز هر کس که در اردن سکونت کرده بود " .

بنابراین پادشاهان غسان بر جولان ، بلقاء و غوطة و جاینه در جولان سلطنت می کردند و مقر اصلیشان در آنجا بود و جلق را برای مدتی به عنوان لشکرگاه انتخاب کردند . با وجود اینکه نفوذ غسانیان به شهرهای بسته ای مانند دمشق یا بصره نمی رسید . غسانیان دین مسیحیت را بر مذهب یعقوبی پذیرفتند یعنی قائل به طبیعت واحدی برای مسیح شدند .

دولت غسانیان در زمان حارث بن جبلة شکوفا شد و با حارث بن ابن شمر غسانی منذربن ماءالسماء پادشاه حیره جنگید و در سال 528 م بر او پیروز شد و اهالی بیزانس را در از بین بردن جنبش سامری ها در سال 529 م کمک کردند . پس امپراطور جستنیان لقب فیدارک و لقب پاتریک را به او داد . این دو لقب از القاب اداری بالایی در نزد اهالی بیزانس است .

سپس برای بار دوم جنگ بین غسانیان و پادشاه حیره بر مناطق نفوذ در سرزمین معروف به سراط ( صحرای واقع در جنوب تدمر و تا شهر سرجپوس ) شعله ور شد و هر کدام از دو فرمانروا ادعای سلطه بر قبایل عرب ساکن در آن را می کردند و گاهگاهی جنگ بین آن دو شروع می شد تا اینکه حارث غسانی پیروزی کاملی بر منذر سوم که در جنگ کشته شد ، به دست آورد . این واقعه در تاریخ به روز حلیمه ( سال 554 م ) معروف است .

حارث غسانی به سال 563 م به قسطنطنیه مسافرت کرد تا با اهالی بیزانس برای اتحاد تدابیری که برای جلوگیری از عمروبن هند پادشاه حیره لازم بود ، مذاکره کند . حارث در این دیدار موفق به راضی کردن اهالی بیزانس به تعین یعقوب البرادعی اسقف الرها ( م 578 - 541 ) و تیودوسیوس اسکندری ( 566 - 535 م ) گردید . این دو از کسانی بودند که برای احیاء مذهب یعقوبی کار

می کردند ، همانند دو اسقف در سوریه و فلسطین . معروف است که حارث و بیشتر اقوام و اقارب او نیز بر این مذهب بودند . علت حمایت او از مذهب و تأیید او بر دور ماندن از مشکلات سیاسی بود . ( نک : یعقوبیه ) .

بعد از فوت حارث غسانی در سال 569 م پسرش منذر به جای او نشست . در ابتدای حکومت او روابط با اهالی بیزانس به علت تمسک منذر به مذهب یعقوبی و تأیید او به این مذهب ، تیره گشت .

از آنجا که فشار و ترس در اطراف شامم اهالی بیزانس را به طرف صلح با غسانیان کشانیده بود ، در سال 578 م روابط عادی دنبال شد و منذر در سال 580 م از قسطنطنیه بازدید نمود و قیصر از او استقبال گرمی به عمل آورد و تاج خود را به او داد و این پدیده نوینی بود چرا که رومی ها به حکام عرب جز شاخه گلی هدیه نمی کردند . قیصر حکم عفو در مورد پیروان مذهب یعقوبی را صادر کرد و به همین سبب روابط برای بار دوم بین طرفین برقرار شد .

گامی که منذر برداشت در شهرهای بیزانس بسیاری از بزرگان دینی و سروران را ناراضی ساخت . آن بزرگان که مذهب ارتدکس نداشتند پس از هر فرصتی برای ضربه زدن و انتقاد از سیاست منذر و ایجاد شک و شبهه در مقاصد و اهداف او استفاده می کردند .

فرصت مقتضی هنگامی برای آنها پیش آمد که سپاه بیزانس در جنگ با ایرانیان شکست خورد و این شکست به خیانت منذر نسبت داده شد . منذری که با سپاه بیزانس بود . پس امپراطور بیزانس به حاکم سوریه دستور جلب منذر را داده و خواستار تبعیدش به قسطنطنیه گردید . سپس او را به سیسیل تبعید کرد و او در آنجا به سال 583 م درگذشت .

فرزندان منذر ( چهار فرزند ) در برابر سیاست بیزانس بیکار نشستند بلکه به فرماندهی برادر بزرگترشان نعمان قیام کردند و جنگی سخت بر سرزمینهای سوریه که تحت نفوذ بیزانس بود به راه انداختند . حمله هایشان موفقیت آمیز بود و به خصوص حمله آنها به بصری که از بزرگترین پایگاههای بیزانس در جنوب سوریه بود . منتهی اهالی بیزانس توانستند نعمان بن منذر را دستگیر و در سال 584 م او را زندانی کردند . پایان رژیم نعمان غسانی ابتدای زوال وحدت قبایل عرب در سوریه بود .

زوال حکومت غسانی در سرزمینهای سوریه و فلسطین در متلاشی شدن مرزهای سوریه در مقابل

ساسانی ها و قبایل بدوی مؤثر بود و این وضع دگرگون آنها را بر حمله ساکنان روستاها و شهرهای سوری و فلسطین ترغیب و تشجیع کرد . این وضع به بیزانس این اجازه را داد که به انتخاب فرمانروای عرب جدیدی از آل جفنه فکر کنند . زیرا آنها بین قبایل عرب در جنوب سوریه دارای نفوذ بودند .

با توجه به اینکه عصر شکوفایی و قدرت غسانیان با زوال زمان نعمان دیگر به کلی از بین رفته بود و در منابع تاریخی اطلاعات دقیق و کاملی از پادشاهان غسانیان بعد از نعمان در دسترس نیست چرا که روایات تاریخی به این مطلب اشاره شده می کنند که تعداد پادشاهان غسانیان به 32 تن رسیده بود .

دیگر اینکه نفوذشان تا شامل حجاز و اطراف نجد و سوریه جنوبی و فلسطین امتداد می یافت . وقتی که ساسانیها به فرماندهی خسروپرویز در سال 613 م به سوریه حمله کردند و دمشق و بیت المقدس را اشغال نمودند بر آخرین پایگاههای نفوذ غسانیان فائق آمدند و وقتی که امپراطور بیزانس هرقل به سوریه برگشت در سال 629 م نمی توانست برای دفاع از مرزهای امپراطوری کار جدی صورت دهد و به این علت مرزهای سوریه در پیش جنگهای جدید بازماند و تجارت بیزانس به علت اضطراب و تشویش و شلوغی و نیز ناامنی به حالت تعلیق درآمد .

بعد از اینکه اسلام در حجاز گامهای خود را استوار ساخت و پیروزی اعراب مسلمان در سرزمینهای شام شروع شد . بقیه غسانیان با مسلمین جنگ کردند و این چندین بار در کنار رومی ها صورت گرفت و خالدبن ولید بر رومی ها و غسانیان پیروز شد . همچنان که جبلة بن الایهم در جنگ معروف بین اعراب و رومی ها در یرموک با خالدبن ولید درگیر شد .

گرچه بعضی روایات به کاخهای غسانیان و رفاه زندگی آنها گواهی می دهد منتهی ضمن حفر چاهها از این کاخها هنوز تا به حال چیزی کشف نشده است و شکی نیست که در بعضی اخبار و اشعار نقل شده درباره غسانیان از آنها مبالغات زیادی شده است و بر تمدنی پیشرفته و حیات اقتصادی شکوفایی دلالت می کند .

نهایتا بایستی گفت حکومتهای سیاسی عرب در جنوب سوریه و فلسطین - - برخلاف تصدی بعضی از این حکومتها در توجیه پیروزی اسلام - - قوی شدند و نقش مثبتی را ایفا کردند به طوری که در هموارسازی راه برای

قبایل عرب یمنی که به سرعت به سپاه عرب مسلمان که به طرف شام می رفت پیوستند و مسلمانان این سرزمین را به خوبی می شناختند . که در سرزمین شام قبایل عرب مستقر شده اند و حکومتهای سیاسی و فرهنگی مدتی قبل از ظهور اسلام تشکیل داده اند .

مآخذ :

  1. نولدکه : امراء غسان ( ترجمه ) بیروت 1933 .
  2. علی ، جواد : المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام ، بیروت 1968 .
  3. طبری : تاریخ الأمم و الملوک ، لیدن 1881 - 1883
  4. دایره المعارف الاسلامیه ، مادة غساسنه .
  5. علی ، صالح احمد : محاضرات فی تاریخ العرب ، جلد 1 ، غداد 1955 .
  6. Kawar. I. : Ghassan and Byzantium, Der Islam, 33, 1958

Khalidi. I : The Arab Kingdom of Ghassan, .W 46. 1956.