صلح با اسرائیل و مسأله انتفاضه ( تأثیرات متقابل مذاکرات - )

از دانشنامه فلسطین


چند سال پس از شروع انتفاضه فلسطین ، رژیم صهیونیستی علی رغم اقدامات سرکوبگرانه ای که علیه ملت مسلمان فلسطین انجام داد در تنگنای بزرگی قرار گرفت که خارج شدن از آن برایش امری محال گشت . بعضی از تحلیل گران سیاسی اعتقاد داشتند که حوادث دسامبر 1987 ( انتفاضه ) ابتدای عصر جدیدی برای ساکنان عرب مناطق اشغالی ، اسرائیل و آمریکاست که طی چندین دهه پس از تشکیل اسرائیل بی سابقه بود . برای اولین بار اساس و بنیان رژیم صهیونیستی را در معرض خطر جدی قرار داده است .

زئیو شعف یکی از روزنامه نگاران و تحلیل گرانسیاسی اسرائیل معتقد است که این قیام چه بسا سخت ترین جنگ علیه اسرائیل بوده که به یک جنگ فرسایشی تبدیل خواهد شد و به علت طبیعت مرکب خود پیچیدگی بیشتری دارد . وی اظهار می دارد که :

" حتی اگر در کرانه غربی و نوار غزه یک کمربند دفاعی در یک جنگ فراگیر تشکیل دهند این یک مسئولیت امنیتی برای اسرائیل به وجود می آورد و در آینده افزایش می یابد و به یک خطر نظامی تبدیل می گردد لذا از نظر نظامی نباید وضعیتی به وجود آید که برای ملتی حدود سه میلیون و نیم نفر حکومت نظامی ایجاد شود و ملت دیگری که حدود نیم میلیون و احتمالاً فردا یک میلیون نفر بیشتر است در وسط محاصره قرار گیرد . "

وی همچنین اضافه می کند که " در صورتی که نتوان در نهایت به گفت وگو و مذاکره با فلسطینیان دست یافت نه تنها ممکن نیست با پایان دادن به آشوبها ( انتفاضه ) پیروزی به دست آید بلکه حرکتهای بعدی فلسطینیان شدیدتر و بدتر از قبل خواهد بود و طبیعتا به دنبال آن کشورهای عربی به دوره جنگ جدیدی علیه اسرائیل کشیده خواهند شد . "

زئیو شعف تنها تحلیل گر اسرائیلی نیست که در صورت عدم توافق با فلسطینیان بر سر کرانه غربی و نوار غزه و به دنبال آن خاموش کردن آتش انتفاضه در سرزمینهای اشغالی ، از احتمال برپایی جنگ بین اسرائیل و کشورهای عربی اطراف آن صحبت می کند بلکه تعداد بسیاری از تحلیل گران سیاسی و استراتژیستهای اسرائیلی چنین تصوری دارند .

از جمله " آهارون یاریو " رئیس آموزشگاه مطالعات استراتژیک در دانشگاه تل آویو درباره استمرار نگهداری سرزمینهای اشغالی کرانه غربی و نوار غزه که به نظر وی یکی از عوامل عمده انتفاضه فلسطینیان است و همچنین در خصوص عدم آمادگی اسرائیل برای توافق بر راه حل میانجی گرانه منطقه هشدار داده است که " این عوامل حتما منجر به جنگ اسرائیل با اعراب خواهد شد و این جنگ از جنگ روز غفران شدیدتر و مخرب تر خواهد بود . "

" لیوئیل مارکوس " یکی دیگر از تحلیل گراناسرائیلی از امکان پدید آمدن روزی خبر می دهد که " قیام کنندگان فلسطینی که حرکت خود را با پرتاب سنگ و آتش زدن لاستیکهای اتومبیل ها شروع کردند در نهایت به جنگ در کرانه باختری و نوار غزه رومی آورند که در این صورت هفته پس از هفته و ماه پس از ماه می کشیم و کشته می شویم . "

اما " ماتی بیلد " عضو پارلمان اسرائیل معتقد است که " درس گرفتن از انتفاضه فلسطین باید توسط خود حکومت اسرائیل انجام گیرد اما در زمینه سیاسی و نه نظامی " . " شلومواونیری " استاد علوم سیاسی دانشگاه عبری نیز اعتقاد دارد که اسرائیل امروزه درس سختی از فلسطینیان می آموزد که مضمون آن حقیقت معروفی برای اسرائیل می باشد که از هنگام مقابله ارتش انگلیس با فلسطینیان در خلال سالهای 47 - 1945 تاکنون بی سابقه بوده است و آن اینکه " یک ارتش می تواند ارتش دیگری را شکست دهد اما نمی تواند یک ملت را مقهور نماید .

وی سپس اضافه می کند که چطور ارتش اسرائیل می تواند ملتی را مقهور نماید که بازداشت و کشته شدن نزد او مایه افتخار می باشد و دارای سرچشمه ای است که از نظر اراده و آگاهی و تجربه روشهای مبارزه مثل استفاده از آتش زدن لاستیک و پرتاب میخ و مولوتف و سنگ و چاقو و... هرگز خشک نمی گردد .

بدین ترتیب بنابر اعتراف تحلیل گران سیاسی صهیونیستی ، انتفاضه فلسطین چنان وضعیت جدیدی را بر رژیم اشغالگر قدس تحمیل کرد که از قبل سابقه نداشت و آن را در تنگنایی گذاشت که بسیاری از اصول و پایه هایی که بر آن استوار شده بود مورد تهدید قرار گرفت .

علاوه بر آن توانست ضمن اینکه جنبه های ملی و عربی جنبش فلسطینیان را به جنبه اسلامی و بین المللی تبدیل کند و آن را به صورت یک مسأله بزرگ جهانی درآورد ، کل منطقه را تحت تأثیر قرار دهد و ریشه های انقلاب را در دل مردم مسلمان منطقه قوت ببخشد به طوری که جوشش مستمر آن رژیمهای عربی را تحت فشار قرار داد .

علاوه بر آن باعث تحولات جدیدی در داخل رژیمصهیونیستی شد که آینده آن را تاریک و مبهم می ساخت زیرا مبارزه با رژیم صهیونیستی مفهوم عمیق دینی خود را یافته و شکل اعتقادی به خود گرفته بود که در یک منطقه و محدوده جغرافیایی محدود نمی شد بلکه از آن به عنوان پدیدهایی که مرز جغرافیایی یا چارچوب سیاسی خاصی نمی شناسد ، تجاوز کرد تا به دیگر مناطق گسترش یابد .

بر این اساس شکل جدید مبارزه مردم فلسطین ، پایه های اصلی رژیم صهیونیستی و همچنین بعضی رژیمهای مرتجع عربی را مورد تهدید قرار داد و حامیان این دولت را به تحرک واداشت تا با کشاندن اعراب به مذاکره و صلح با اسرائیل خطر روحیه انقلابی گسترش یافته در منطقه را که امتداد طبیعی انتفاضه است به تعویق اندازند و یا آن را به کنترل خود درآورند .

به ویژه آمریکا به عنوان رأس هرم و سردمدار جریان مبارزه با اسلام گرایی در منطقه و حامی اصلی رژیم صهیونیستی در جهان تلاش وسیعی را به منظور جلوگیری از عمیق تر شدن بعد اسلامی قضیه فلسطین و به سازش کشاندن فلسطینیان و کسب موافقت اعراب نسبت به طرح صلح خاورمیانه آغاز کرد و در این راستا با کمک رژیم صهیونیستی کوشید تا مسأله فلسطین را که به صورت یک مسأله اساسی در جهان اسلام مطرح است در تنگ ترین دایره حل کند تا فرصت و امکان کافی برای ادامه و اجرای سیاست تجاوزگرانه خود در منطقه داشته باشد .

سپس با جلب دوستی اعراب آنها را نسبت به خطر نفوذ و سرایت اندیشه اسلامی و ظلم ستیزی انقلاب اسلامی به مردم مسلمان منطقه هشدار داد تا از طریق برخی رژیمهای مرتجع عربی به مقابله با بنیادگرایی اسلامی در منطقه برخیزد . لذا در ادامه این سیاست ، فرایند سازش اعراب با اسرائیل را در دو جهت و محور شروع کرد . یکی کنفرانس صلح خاورمیانه و مذاکرات صلح دوجانبه اعراب با اسرائیل و دیگری مذاکرات سری ساف - - اسرائیل .

در اعتراض به شرکت فلسطینیان در مذاکرات صلح با اسرائیل رهبری متحد قیام مردم فلسطین در سرزمینهای اشغالی در هفتاد و سومین اعلامیه خود که در تاریخ9/5/70 انتشار یافت از پیشنهاد آمریکا برای تشکیل کنفرانس صلح اعراب و اسرائیل انتقاد کرد .

در این اعلامیه آمده است آمریکا تلاش می کند تا به تحکیم پیروزیهای جنگ خلیج فارس پرداخته تسلط خود را بر منطقه بسط دهد و روابط میان اعراب و رژیم صهیونیستی را عادی سازد . اعلامیه مزبور دولت آمریکا را متهم کرده است که به جای اعاده حقوق ملی مردم فلسطین تلاش دارد تا راه حلی را که مبتنی بر خودمختاری است تحمیل کند .

اعلامیه همچنین دولت آمریکا را به خاطر نادیده گرفتن مسأله بیت المقدس مورد انتقاد قرار داد و مشارکت فلسطینیان را در کنفرانس بی بضاعتی که مبتنی بر شرایط آمریکا و اسرائیل باشد مردود دانست .

رهبری متحد قیام مردم مسلمان فلسطین همچنین از پیشنهاد رئیس جمهوری مصر در مورد رفع تحریم اقتصادی رژیم اشغالگر قدس در مقابل توقف اسکان یهودیان مهاجر به سرزمینهای اشغالی انتقاد کرد و آن را توطئه جدیدی با انگیزه عادی سازی روابط میان اعراب و رژیم اشغالگر توصیف نمود .

اعلامیه همچنین در اشاره به تصمیم سوریه از اینکه دیگر کشورهای عربی با شرکت در کنفرانس موافقت کرده اند ابراز شگفتی کرد .

بدین ترتیب دور جدید تحرکات سیاسی آمریکا تحت عنوان کنفرانس صلح خاورمیانه و مذاکرات دو جانبه اعراب و اسرائیل شروع شد و در آغاز آن از سوی آمریکا و اسرائیل از مذاکره کنندگان فلسطینی خواسته شد تا انتفاضه را محکوم کنند . حتی رژیم صهیونیستی شرط اعطای هرگونه امتیاز به فلسطینیان کرانه غربی و نوار غزه را خاموش کردن انتفاضه قرار داد و هر دور که مذاکرات اعراب و اسرائیل به پایان می رسید آمریکا و اسرائیل با تبانی فلسطینیان و اعراب سازشکار بیشتر بر نابودی انتفاضه و قربانی کردن قضیه فلسطین تأکید کردند .

در این خصوص موشه آرنز وزیر سابق جنگ رژیم صهیونیستی هرگونه پیشرفت در مذاکرات صلح را مشروطبه توقف کامل انتفاضه فلسطینیان دانست و از نیروهای ارتش اسرائیل خواست تا قیام مردم مسلمانان فلسطین را به شدت سرکوب سازند .

بالأخره پس از یازده دور گفت وگوی مستقیم اعراب با رژیم صهیونیستی نه تنها جنایتهای رژیم صهیونیستی در پرده اغماض قرار گرفت و به طور کامل نادیده گرفته شد بلکه در این مذاکرات نوک تیز پیکان حملات متوجه جنبش فراگیر اسلامی و انتفاضه فلسطین شد .

در کنار گفت وگوهای سازش اعراب با رژیم صهیونیستی این رژیم در جهت اهداف موردنظر خود در فلسطین اشغالی و نهایتا سرکوب انتفاضه یکسری مذاکرات مستقیم و سری را با ساف در لندن آغاز کرد که بعدها به امضا قراردادی در تاریخ 22/6/1372 در واشنگتن منجر شد .

این قرارداد که دهن کجی آشکاری به آرمان فلسطین و قیام مردم آن بود به توافقنامه غزه - - اریحا معروف شد تا رژیم صهیونیستی با ایجاد یک خط حائل بین خود و فلسطینیان مبارز در این دو منطقه که کانون اصلی شکل گیری انتفاضه می باشد بتواند قدرت برتر نظامی سیاسی و اقتصادی خود را در منطقه حفظ کند و از نیروهای ساف به جای نیروهای اسرائیلی در سرکوبی انتفاضه فلسطینیان استفاده نماید .

از سوی دیگر با رهایی از مشکلات این دو منطقه ، آزادی عمل بیشتری در دیگر بخشهای فلسطین اشغالی داشته باشد . در این خصوص اسحاق رابین نخست وزیر رژیم صهیونیستی پس از ورود نیروهای ساف به غزه ضمن ابراز خوشحالی از اینکه فلسطینیان ( ساف ) بالأخره تسلیم شدند و از حق خویش در مورد داشتن یک کشور مستقل صرف نظر کردند ، همچنین اشاره به نقش ساف در غزه اعلام نمود که توافقنامه غزه - - اریحا جان سربازان اسرائیلی را نجات داد .

بدین ترتیب رژیم اشغالگر قدس توانست با قرار دادن ساف در مقابل انتفاضه فلسطین از آن به عنوان یک نیروی سرکوبگر استفاده کند و جان سربازان خود را ازعملیات ایثارگرانه نیروهای پرتوان انتفاضه حفظ نماید .

پس از امضای این توافقنامه تعدادی از گروهها و شخصیتهای فلسطینی به ویژه جنبشهای اسلامی فلسطین مواضع مخالفی نسبت به آن اتخاذ کردند ولی تأکید عرفات رهبر ساف بر توافق با اسرائیل و به دستگیری دو منطقه خودمختار غزه و اریحا ، زمینه درگیری و کشمکشهای جدید در صحنه فلسطین را فراهم کرد و علنا سرزمینهای اشغالی فلسطین به ویژه منطقه غزه شاهد مخالفت دو جریان فلسطینی با یکدیگر شد یکی خواهان اجرای طرح خودگردانی غزه - - اریحا و توقف انتفاضه و عملیات ضد صهیونیستی بود و دیگری بر ادامه انتفاضه و سرکوب نیروهای صهیونیستی تا پیروزی کامل تأکید داشت .

محمود درویش شاعر مشهور جهان عرب و عضو کمیته اجرایی ساف در آخرین سخنرانی خود که در واقع اعلام کناره گیری از ساف بود و در کتاب " الطریق الی غزه - - اریحا " چاپ شده گفت : " می گویند که اسرائیل خواهان حفظ غزه نیست ، تسلیم غزه به دست فلسطینیان ، رهایی از یکی از مشکلات غیر قابل حل ( اشاره به انتفاضه ) اسرائیل است . اسرائیل توانایی آن را ندارد که این منطقه را رنگ و بوی اسرائیلی ببخشد . این توافقنامه گرمای درگیری اعراب - اسرائیل را سرد خواهد کرد و بین قضیه فلسطین و مردم آن جدایی خواهد افکند .

همه این گفته ها صحیح است اما این سخنان به معنای آن نیست که ما به غزه و اریحا بی توجه باشیم " برخی دیگر نیز اعتقاد داشتند که این قرارداد نردبانی است برای اسرائیل تا به وسیله آن بتواند از آن بالا برود و از وضع موجود ( انتفاضه ) خلاص شود . لیکن خشونت ، نابسامانی اقتصادی و عادت اسرائیلی ها و فلسطینیان به نفرت داشتن از یکدیگر به احتمال زیاد این برنامه را از مسیر خود خارج می کند .

به هرحال با امضای این قرارداد ، انتفاضه فلسطینیان از یک روند مبارزه فلسطینی - - اسرائیلی تبدیل به درگیری فلسطینی - فلسطینی شد و اسرائیل از یک دردسر بزرگ یعنی انتفاضه برای مدتی نجات یافت و آسوده خاطر در پی سیاست توسعه طلبی و اسکان یهودیان مهاجر در مناطقدیگر فلسطین برآمد . بدین ترتیب فرایند صلح خاورمیانه و به طور کلی مذاکرات دو جانبه اعراب با رژیم صهیونیستی به ویژه توافقنامه ساف - - اسرائیل برای اجرای طرح خودگردانی فلسطینیان در غزه و اریحا تبعات و مشکلاتی برای انتفاضه فلسطین به وجود آورد که به هر نحو ممکن سعی دارد آن را در محاصره سیاسی قرار داده و سپس تضعیف و کلاً نابود سازد .

بدین لحاظ ملت مظلوم فلسطین مجبور شد تاوان خیانت سران خائن خود و این توطئه مشترک عربی - - اسرائیلی و آمریکایی را پس بدهد زیرا طرح خودگردانی فلسطینیان موجب شد ضمن قانونی کردن اشغال تمامی سرزمین فلسطین و مناطق اشغالی سال 1967 وضعیت آتی فلسطینیان به مراتب بدتر و خطرناک تر از وضعیت قبل از تشکیل حکومت خودمختاری در غزه - - اریحا گردد . بدین لحاظ مردم فلسطین در داخل سرزمینهای اشغالی با ناامیدی از تحقق آرزوی ایجاد دولتی اسلامی که پایتخت آن قدس باشد - - چیزی که همواره رهبران ساف مطرح می کردند - - و همچنین گروههای فلسطینی مخالف با سازش با اسرائیل ضمن اعتصاب و صدور بیانیه ، مخالفت صریح و قاطع خود را با صلح اسرائیلی و توافقنامه غزه - - اریحا اعلام داشتند .

در روزهای اول فعالیت فلسطینیان که در سرزمینهای اشغالی اغلب علنی و خیابانی بود شدت گرفت . سپس این فعالیتها و اعتراضها منجر به درگیری نیروهای شرکت کننده در انتفاضه با حامیان و طرفداران عرفات گردید و سپس با استقرار پلیس فلسطین در غزه ، عملاً این نیرو به جای نیروهای اسرائیلی در مقابل انتفاضه ملت مسلمان فلسطین قرار گرفت و درگیری فلسطینی - - اسرائیلی تبدیل به کشمکش فلسطینی - فلسطینی در منطقه غزه گردید .

با این وجود نیروهای فعال و گروههای شرکت کننده در انتفاضه علی رغم وجود این محدودیتها فعالیتهای خود را در داخل سرزمینهای اشغالی شدت بخشیدند و بر استمرار انتفاضه تا پیروزی بر رژیم صهیونیستی تأکید ورزیدند .

مآخذ :

  1. صفاتاج ، مجید : ماجرای فلسطین و اسرائیل ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، تهران 1380 .
  2. صفاتاج ، مجید : روزنامه اطلاعات ، " سراب صلح " ، ضمیمه 18 - 14/6/1378 .