روح بن زنباع الجذامی ( 10 - 84 ه ) ( 631 - 370 م )
او روح بن زنباع بن روح بن سلامه الجذامی و کنیه اش ابوزرعه است . پدرش زنباع بن روح بود که در صدر اسلام پیشوایی قومش را در فلسطین به عهده داشت .
به نظر می رسد بعد از وفات پدرش در حالی که هنوز سنین بلوغ را سپری نکرده بود پیشوایی مردمش را در فلسطین به عهده گرفت . همچنین منابع از اختلاف او با معاویة بن أبی سفیان یاد کرده اند ( 41 - 59ه/66 - 678م ) . تلاش او برای قطع وابستگی جذام از یمن و الحاق آن به مصر در زمان یزیدبن معاویه چه بسا مرحله ای از مبارزه او با ناتل بن قیس ، حاکم جذام در شام ، بود . مبارزه ای که به سبب هم پیمانی با حسان ابن نجدل ، پیشوای کلب در فلسطین و دائی خلیفه یزیدبن معاویه ، به نفع او تمام شد . وقتی یزیدبن معاویه سپاهی را به فرماندهی مسلم بن عقبه المری به مدینه و سپس مکه فرستاد روح ، پیشوای جذام ، همراه با هزارتن از افراد قبیله اش در این حوادث شرکت داشت . سرانجام مبارزه ای که پس از مرگ یزید بر سر خلافت درگرفت برای او فرصتی طلایی پیش آورد . در این اوضاع ، دشمن او ، ناتل بن قیس جذامی ، جانب عبدالله زبیر را گرفت . و او در شورای زبیر با شدت خواستار باقی ماندن حکومت در دست بنی امیه و به ویژه بنی مروان شد . او در روز " مرج راهط " سال 65ه/684م با آنها جنگید و از زدوخوردهایی که برای براندازی حرکت زبیریان در سال 73ه/692م به وجود آمد ، شرکت داشت . در این جریان امویها از او جانبداری کردند . مروان بن حکم ، پس از لشکرکشی به مصر و گریز ناتل بن قیس حکمرانی فلسطین را به او واگذاشت و همچنین عبدالملک بن مروان او را در زمره مشاوران عالیرتبه خود قرارداد و کارهای مهم و سخت را به او می سپرد و زمینها و اموالی را به عنوان تیول به او بخشید . روح در اردن در شمال فلسطین درگذشت .
بعضی از منابع یادآورد شده اند که روح فردی سیاه چهره و تنومند و در برابر خلفا و افراد خاندان حاکم بردبار و متین بود . در این منابع همچنین او به دینداری و حسن نیت و دوستیقبیله اش و حفظ منافع آنها وصف شده است . عبدالملک بن مروان در مورد او گفته است : " روح اطاعت اهل شام و زیرکی اهل عراق و دانایی اهل حجاج را در خود جمع کرده بود . "
حکمروایی آل زنباع با وفات روح پایان نیافت . و برای دو پسرش سعید و ضبغان در سیاست اموی در زمان یزیدبن عبدالملک و مروان بن محمد فرصتهایی وجود داشت . هنگامی که امویها در جنگ " زاب " در سال 132ه/749م شکست خوردند و مروان بن محمد آخرین خلیفه ایشان به مصر پناهنده شد ، حکم بن ضبغان بن روح برای تأسیس حکومت بدوی متصل در فلسطین کوشید ولی کشته شد . در اواخر قرن دوم هجری شاخه ای از شاخه های آل زنباع در مصر ظاهر شد و آن هنگامی بود که یکی از آنها که نامش نیز روح بن زنباع بود در دوران هارون الرشید در آنجا مقام امامت جماعت و مسئول حراج بود . بعدها پسران عبدالظاهر ، که به دبیری در دیوان ممالیک بحری شهرت داشتند خود را به روح بن زنباع منسوب کردند و از میان آنها عبدالطاهربن نشوان الجذامی که در علم قرأات سرآمد روزگار خویش بود و یگانه مقربی مصر به شمار می رفت می توان نام برد .
او در سال 649ه/1251م وفات کرد . اما پسرش محیی الدین عبدالله بن عبدالظاهر ( 620 - 692ه/1223 - 1293م ) عهده دار قضاوت شد و سپس دیوان رسائل در ایام ظاهر بیبرس و منصور قلاوون و پسرش أشرف خلیل بود . همچنین پسرش محمد در دیوان درخشید تا آنکه دبیر سرزمین مصر لقب گرفت . اما او در زمان حیات پدرش در سال 691ه/1292م درگذشت .
مآخذ :
- البر ، ابن عبد ، استیعاب ، قاهره 1964 .
- اصفهانی ، ابوالفرج : الأغانی ، قاهره 1935 .
- ابن عساکر : تهذیب تاریخ دمشق ، بیروت 1979 .
- دباغ ، مصطفی مراد : القبایل العربیة و سلائلها فی بلادنا فلسطین ، بیروت 1979 .