حمران ، انور

از دانشنامه فلسطین


انور محمود محمد حمران در شهر نابلس به دنیا آمد و در همانجا بزرگ شد و به تحصیل پرداخت . در رشته داروسازی از دانشگاه نابلس فارغ التحصیل شد . وی در دفتری کوچک جنب دانشگاه قدس در نابلس در زمینه تخصصی خود فعالیت می کرد ، اما پوشش کاری و حیطه فعالیت خود در واقع حلقه ارتباطی نیروهای مجاهد جهاد اسلامی در داخل و خارج فلسطینی بود .

وی در دهها از عملیات نظامی جنبش جهاد اسلامی از عملیات شهادت طلبانه گرفته تا آتشباری وئ نصب کمین علیه سربازن رژیم صهیونیستی فعالانه شرکت داشت . از جمله درعملیات ضدصهیونیستی شهرک صهیونیست نشین " عرابه " که منجر به درهم شکستن صفوف سربازان ، افسران و شهرک نشینان صهیونیستی و زخمی شدن تعداد زیادی از آنها شد .

وی عضو " گردانهای قدس " شاخه نظامی جنبش جهاد اسلامی فلسطین بود و از دوران نوجوانی در صف نیروهای مقاومت علیه صهیونیستهای اشغالگر فعالیت می کرد و بارها نیز به جرم شرکت در عملیات ضدصهیونیستی بازداشت شده بود و در زندان شکنجه های سخت و طاقت فرسایی را از سوی صهیونیستها متحمل شد . پس از آزادی از زندان به فعالیت های خود ادامه داد و تحت تعقیب سرویسهای امنیتی رژیم صهیونیستی قرار گرفت به همین دلیل مدت چهار سال نتوانست به زادگاهش برگردد و از دیدار خانواده و اقوامش محروم بود . صهیونیستها او را به اتهام آنکه یکی از رهبران جنبش جهاد اسلامی است در رأس لیست ترورهای خویش قرار داده بودند . تا اینکه صبح روز 11/12/2000م مصادف با 15 رمضان 1412 توسط نیروهای مخصوص جوخه های مرگ رژیم صهیونیستی در قلب شهر نابلس در منطقه ای که تحت حاکمیت تشکیلات خودگردان خوانده می شود به ضرب 9 گلوله به شهادت رسید . نیروهای صهیونیستی پس از شهادت انور 29 گلوله دیگر نیز بر پیکر بی جان این شهید شلیک کردند .

به محض انتشار خبر شهادت انور و رسیدن پیکر پاک شهید به اهالی محل سکونت خانواده اش ، اهالی محل و همسایگان و دوستانش به رغم بارش باران شدید ، همگی خارج از خانه های خود برای استقبال از این شهید به صف ایستاده بودند . این بار او بر دوش همرزمانش کفن پوش به خانه بازمی گشت .

در میان حزن و اندوه و احساسات خشم آلود مردم ، همسر مجاهد شهید را بر سر پیکر پاک او آوردند . او که سه فرزند شهید را در آغوش خود می فشرد فریاد زد : " الحمدالله و لااله الاالله ، خداوند از این قاتلان انتقام بگیرد و هرگز وصیت او را فراموش نکنید . " سپس خطاب به همسر شهیدش گفت : " همسرم اباصهیب آسوده و با چشم روشن بخواب که خونت پایمال نخواهد شد ، وصیت را در قلب و جان ( فرزندانت ) صهیب ، صابرین و همام حک خواهم نمود ، ما همگی فدائی قدس و فلسطین هستیم و آماده ایم که در این راه جانفشانی کنیم . "

مادر شهید نیز که دهه ششم عمرش را هم پشت سر گذارده با دیدن پیکر فرزندش چندین بار از هوش رفته بود خطاب به او گفت : " شهادت بر تو مبارک فرزندم ، انور به خدا تو یک دلاوری " سپس پیکر فرزندش را که چهار سال بود از دیدنش محروم بود در آغوش گرفت و فریاد زد : " اعراب کجایند ، فرزندانمان کشته می شوند و جهان به نظاره نشسته است ، به خدا حرام است ، چهار سال به انتظار تو نشستم ، به انتظار قدومت تاخانه را روشن کنی حالا هم که آمدی تو را در نعش دیدم ، خداوند تو را رحمت کند ، شهادت بر تو مبارک باد ، خداوند آنها را لعنت کند که فرزندانت را یتیم نمودند ، اما خونت هرگز پایمال نخواهد شد . "

شهید انور حمران از محبوبیت و احترام خاصی در زادگاهش برخوردار بود ، همگی او را دوست داشتند و فعالیت های جهادی او را پاس می داشتند . به گفته دوستانش ، وی دارای اندیشه ای باز و قوی و قلمی شیوا و پربار بود . مادر این شهید مجاهد می گوید : " چهره مظلوم اما انقلابی و سخنان دلنشین و نافذ انور همواره در برابر چشمانم مجسم شده و گوشهای مرا نوازش می دهد . پسرم انور دستهای مرا می بوسید و می گفت : " مادرم ، از من راضی باش . انور می گفت : ما با خون خود ، صدای حق طلبانه " فتحی شقاقی " سید شهیدان فلسطینی را در سراسر جهان طنین انداخته و کاخهای ستم اشغالگران صهیونیستی را در سرزمین اجدادی خود فلسطین درهم خواهیم شکست . " شهید انور حمران همواره بر ادامه مقاومت ، برافراشته بودن پرچم آزادی فلسطین و پرهیز از هر گونه سازش و تسلیم در برابر اشغالگران جنایتکار یهود تأکید داشت و می گفت که هرگز در اجرای موارد یاد شده به خود تردید راه ندهید .

همسر شهید با تاکید بر صداقت و راستگویی انور و عشق وی در گام برداشتن در راه خداوند اظهار داشت : " تمامی رفتار و کردار شهید انور گویای خداطلبی و قدم نهادن در راه رضای خداوند بود . من از خداوند درخواست می کنم که شوهر شهیدم انور شفیع من در آخرت گردد . "

مأخذ :

  1. نشریه نداءالقدس ، دفتر جنبش جهاد اسلامی در تهران ، شماره های 59 و 79