جزار ، احمدپاشا

از دانشنامه فلسطین


یکی از مقامات دولت عثمانی بود که از لحاظ کفایت ، نیرومندی و خشونت شهرت داشت . وی در اصل از اهالی بوسنی ( یکی از جمهوریهای یوگسلاوی ) بود که زندگی خود را به عنوان مملوکی در خدمت عبدالله بیگ ، یکی از زعمای ممالیک مصر ، آغاز کرد .

پس از آنکه مهارت عالی و خشونت شدید جهت کشتار دشمنان اربابانش را به نمایش گذارد مقامش بالا گرفت و اربابانش نیز به عنوان پاداش ، لقب " جزار " ( یعنی قصاب - م ) را به وی دادند . بعدها توطئه های اربابان ممالیک وی را وادار ساخت تا به سوی شام حرکت کند و در آنجا به خدمت دولت عثمانی درآمد . حدود سال 1772 میلادی بود که احمدجزار در رأس قشونی به منظور تصرف بیروت که امرای شهابی بر سر آن کشمکش داشتند ، قرار گرفت . احمدجزار بیروت را حفظ کرده ، مالیات آن را جمع آوری می نمود و درخواست امیریوسف شهابی مبنی بر بازپس دادن آن را رد کرد . این امر باعث برانگیختن کینه امیر شهابی علیه جزار گردید لذا به منظور انتقامجویی ، از هم پیمان خود ، ظاهر العمر کمک طلبید . احمدجزار به دفاع از بیروت محاصره شده برخاست ، اما به دنبال گلوله باران شهر توسط ناوگان روسیه که طبق درخواست شیخ ظاهر العمر صورت گرفت ، وی طبق شروطی تسلیم گردید .

یقینا احمد جزار پس از عقب نشینی از بیروت ، اموالهنگفتی را به همراه برد و آن را در جهت نزدیکی به دربار صرف کرد و نزد آن از مقام والایی برخوردار شد . وی در سال 1775م بار دیگر به عنوان والی به صیدا بازگشت . واضح است که هدف از انتصاب احمدجزار به والی گری صیدا همانا ایجاد جو مناسب به منظور از میان برداشتن شیخ ظاهرالعمر بوده است . احمدجزار جهت به کارگیری تجربه و روابط گذشته اش در سرزمین شام ، مهارت فراوانی از خود نشان داد تا اینکه بتواند جبهه طرفدار شیخ ظاهر را از هم بپاشد و به دریایی عثمانی به نام حسن پاشا الجزایری در جنگ با شیخ ظاهر کمک کند . این مأموریت وی با موفقیت تمام به انجام رسید . احمدجزار با اهتمام و فعالیت به تعقیب فرزندان و پیروان شیخ ظاهر ادامه داد . شناخت وی از اوضاع زمانه ، او را برانگیخت تا با استفاده از زور به جمع آوری اموال پرداخته و ثروت اندوزد و از آن در جهت توسعه نفوذ و سلطه خود استفاده کند .

جزار پس از فارغ شدن از مسأله شیخ ظاهر ، بسیاری از امرای محلی را یافت که از برهم خوردن سلطه شیخ ظاهر سوءاستفاده کرده و از پرداخت مالیات سرباز زده بودند . وی آنان را به سختی مجازات نمود به طوری که شکنجه آنان تا دوره های بعد شهره خاص و عام گردید .

احمدجزار ، امیریوسف شهابی را قربانی مناسبی یافت ، زیرا وی همپیمان شیخ ظاهر بود و دیون به جای مانده از سالیان پیش را که باید به دربار می پرداخت ، هنوز برعهده اش بود ، لذا او را در تنگنا قرار داد و مجبور ساخت تا از بیروت دست بردارد و نیز املاک عده ای از نزدیکانش را مصادره کرد .

احمدجزار به شخصیتی ترسناک در سرزمین شام مبدل شد و با نفوذ گسترده اش ، همانند ظاهرالعمر ، این شهر را به شکلی بسیار عالی مستحکم ساخته ، دیوارهای آن را با استفاده از توپخانه تقویت کرد کما اینکه افزون بر ناوگانی نیرومند که برای دفاع از عکا و سواحل شام وجود داشت ، یک لشگر متشکل از مزدوران را نیز به آنجا آورد . نیروی فزاینده احمدجزار ، گردانندگان امور در شام را نگران ساخت و تلاش آنان رابه منظور متوقف ساختن این نیروی فزاینده برانگیخت که این کار را با حمایت از امرای شهابی و تشویق آنان جهت مقاومت در برابر جزار انجام دادند . اما جزار توانست میان امرای شهابی تفرقه ایجاد کند و بعضی از آنان را به نیرویی برای حمایت از خود تبدیل نماید . از سوی دیگر کشمکش وی با پاشای شام ( محمد پاشاعظم ) منجر به شکست شخص اخیر و انتصاب احمدجزار به عنوان پاشا به جای وی گردید . ( 1780م )

پس از آنکه احمدجزار منصب پاشایی شام را به دست آورد ، قویترین شخصیت سرزمین شام شد زیرا وی ، پاشا ، امیرالحج و زعیم صیدا و طرابلس و عکا بود . کما اینکه امرایشهابی تا مدتها در گرو اشاره ای از سوی وی بودند . وی آنان را تغییر می داد و در امر فرمانروایی شان طبق تمایلات خود دخالت می کرد .

به رغم قاطعیت و جبروت جزار ، دولت عثمانی به سبب شکایات اهالی از خشونت ، ظلم و طغیان گری وی ، از پاشایی شام برکنارش کرد . این اقدام در نتیجه قیامهایی صورت گرفت که در لبنان ( 1789 - 1790 ) و در شام ( 1798 ) به وقوع پیوست و جزار آنها را با قساوت تمام سرکوب کرده بود .

یاد شیخ ظاهر العمر همچنان در اندیشه متولیان امور دربار عثمانی باقی مانده بود و جای گرفتن جزار در عکا ممکن بود که هر آن باعث طغیان وی علیه حکومت شود . بر این اساس موضع دربار بسیار حساس بود به طوری که باید تلاش می کرد تا جلوی گسترش نفوذ احمدجزار را گرفته و در عین حال از خدماتش در حد امکان استفاده کند . عثمانیان در عمل توانستند به سال 1799 احمد جزار را مورد استفاده قرار دهند و آن هنگامی بود که با پیشروی فرانسویان در فلسطین روبه رو شدند که متوقف ساختن حمله فرانسه به فرماندهی ناپلئون بناپارت به عهده اش گذارده شد . احمدجزار نیز سروران خود را نا امید نساخته و به درخواست دربار جهت مقاومت در برابر فرانسویان پاسخ مثبت داد و به تطمیع بناپارت توجهی نکرد و بر باقی ماندن در عکا پافشاری نمود تا بتواند دست مدافعان آن را فشرده و ابزارهای دفاعی آنان را تقویت کند . احمدجزار توانست به کمک ناوگان بریتانیا در دریای مدیترانه ، پیشروی فرانسویان را متوقف کند و بدین ترتیب نیروهای فرانسوی در کنار دیوارهای عکا شکست خوردند و بناپارت طعم خواری را چشید ( نک - : حمله فرانسه ) .

احمدپاشاجزار که به سبب دفاع از عکا ، به اوج مجد و سرافرازی رسید ، تلاش نمود تا از پیروزی خود در راه گسترش سلطه مطلق خویش بر سرزمین شام بهره گیرد . اولین اقدام وی پس از عقب نشینی بناپارت ، برکناری امیربشیرابن قاسم شهابی دوم بود که به تازگی امیر لبنان شده بود لکن دولت عثمانی به حمایت از امیر بشیر ثانی در برابر احمدپاشا شتافت و جایگاه سابقش را به او باز گردانده و او را مستقیما به دربار مرتبط ساختند . اما اقدامات دولت عثمانی ، ظاهری باقی ماند و دربار نتوانست در قبال انتصاب دو تن از یاران احمدپاشاجزار به عنوان حکام منطقه جبل لبنان کاری از پیش ببرد .

آخرین سالهای زندگی احمدپاشاجزار نسبتا از آرامش برخوردار بود . گفته می شود که در این مدت خود را برای حمله به وهابیان آماده می کرد ، اما پس از نیم قرن زندگی پرماجرا در سن 70 سالگی درگذشت .

مآخذ :

  1. مشاقه ، میخائیل : مشهدالعیان بحوادث سوریة و لبنان ، قاهره 1908 .
  2. شهابی ، حیدر : الغرر الحسان فی اخبار الزمان ، بیروت 1969 .
  3. جبرتی ، عبدالرحمن : تاریخ عجائب الآثار فی التراجم و الاخبار ، قاهره 1964 .
  4. کردعلی ، محمد : خطط الشام ، دمشق 1925 .
  5. حتی ، فیلیپ : تاریخ سوریة و لبنان و فلسطین ، بیروت 1959 .