نخبگان جدید

از دانشنامه فلسطین


" نخبگان جدید " (The New Elite)اصطلاحی است که در گفتمان سیاسی اسرائیل به کار می رود و می توان آن را " نسل قدرت " نیز نامید که منظور از آن نسل سیاستمدارانی است که پس از پاسداران قدیم و پاسداران جدید ظهور پیدا کرد .

این نسل پس از آنکه تضادهای جامعه اسرائیل در زمینه ها و سطوح مختلف سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی

شدت یافت و تضادهای روشنی در روابط فرد با جامعه و حکومت ظهور کرد ، به وجود آمد .

نسل نخبگان جدید می کوشد تا جامعه را وارد مرحله جدیدی کند که در آن ، از ایدئولوژی صهیونیسم و از سیاستهای ناشی از قید و بندهای دست و پاگیر گروهی رهایی یابد . این نسل ، هویت کاملاً اسرائیلی دارد و برخلاف نسل گذشته ( پاسداران قدیم و پاسداران جدید ) در زمینه کشوری و لشگری ، از ایدئولوژی روشنی پیروی نمی کند ، بلکه براساس ضرورت های زندگی و ضروریات برخورد با واقعیت سیاسی عمل می کند ؛ زیرا نسل های گذشته همواره نگران نابودی خود و کشور بودند ، اما این نسل در درون خود کشور تربیت یافته و در آن زندگی کرده است .

اعضای این نسل - مثل اعضای پاسداران جدید - از یک سو با مشکل تمسک به استعمار مهاجرتی اشغالگرانه و از سوی دیگر با مشکل تداوم حالت جنگی و دشمنی دائمی با همسایگان روبه رو بودند ؛ زیرا وجود ملت فلسطین یک واقعیت بود و تبعید یا نابود کردن امکانپذیر نداشت . اعضای این نسل ، پس از پیروزی سال 1967 که این پیروزی نیز با جنگ 1973 چندان داوم نیاورد شاهد تحولاتی در اسرائیل بودند که تضادهای درون جامعه را تشدید می کرد ؛ مثل اشغال لبنان و انتفاضه فلسطین . این نسل ، تشدید تضادها در تجمع صهیونیستی و بحران صهیونیسم را شاهد بوده است .

بنابراین اعضای این نسل از لحاظ موضع گیری نسبت به روند سازش و پایان دادن به حالت جنگی و آرزوی اسرائیل بزرگ ، به دو گروه اصلی تقسیم می شوند : یک گروه ( نمایندگان صهیونیسم کارگری ) بدون هیچ نگرانی و با روحیه ای ناشی از اعتماد به نفس و استحکام کشور از یک سو و با هدف بهره بردن از مزایای صلح ، امنیت و لذایذ زندگی از سوی دیگر ، طرفدار روند سازش هستند . اما گروه دیگر ، نمایندگان صهیونیسم تجدیدنظرطلب و صهیونیسم با گرایشهای مذهبی ، کاملاً با این روند مخالف است و آن را تهدیدی برای کشور - - که بنیان آن مستحکم

شده است - - و عقب نشینی از آرزوی سرزمین کامل اسرائیل و دست برداشتن از حقی می داند که نباید به آن کم توجهی کرد .

بالا گرفتن و رشد روحیه ملی گرایی صهیونیستی و مذهبی در نیروهای راست سکولار و راست مذهبی ناشی از عملکرد همین گروه است . اما در درون هر یک از این دو گروه ، به ویژه گروه نخست ، تقسیماتی وجود دارد .

تحول در نسل جدید از لیکود آغاز شد ؛ زیرا بنیامین نتانیاهو ، سیاستمدار تازه کار در سال 1993 بر مخالفانش پیروز شد و توانست رهبری اپوزیسیون را به دست آورد . وی پس از انتخابات پارلمانی سال 1996 به نخست وزیری رسید . این تحول در حزب کارگر ، با اندکی تأخیر صورت پذیرفت ؛ زیرا با وجود ارتقاء نسل جدید نظیر ایهود باراک ، حاییم رامون و یوسی بلین ، رهبران پاسداران جدید مثل رابین و پرز توانسته بودن زمام امور را به دست بگیرند .

حاییم رامون در سال 1994 از حزب کارگر کناره گیری کرد و در انتخابات هیستادروت ، لیست مستقلی ارائه داد . اما ترور رابین در نوامبر 1995 و شکست حزب در انتخابات سال 1996 روند تضعیف سلطه پاسداران جدید را شتاب بخشید و ایهود باراک در ژوئن 1996 با شکست دادن پرز ، به ریاست حزب برگزیده شد . برجسته ترین اعضاء بلامنازع این نسل ، باراک و نتانیاهو هستند که می توان اسحاق موردخای را نیز به آن دو ملحق کرد .

مأخذ :

  1. المسیری ، عبدالوهاب : دایره المعارف یهود ، یهودیت و صهیونیسم ، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهشهای تاریخ خاورمیانه ، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین ، جلد هفتم ، چاپ اول ، 1383 .