عیوشی ، حسنی ابراهیم ( 1928 - 1948 )

از دانشنامه فلسطین
نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۱۱ توسط Wikiadmin (بحث | مشارکت‌ها) (۱ نسخه واردشده)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


این شهید از اهالی فلسطین است که در سال 1928 م ، به دنیا آمد . در سن نوجوانی به دسته مجاهدان پیوست . قهرمانی بود که عشق جنگ و مبارزه داشت و آرزو داشت از جمله شهیدانی باشد که شهادت باعث بخشش گناهانشان می شود زیرا که کسی جز انبیاء و ملائکه معصوم نیستند و او نیز همانند دیگران مرتکب خطا و اشتباه می شود و شهادت می تواند همه خطاها را بپوشاند .

صبح یک روز جمعه در مارس 1948 ، حسنی ابراهیم که بیست سال بیشتر سن نداشت ، از خواب بیدار شد . روزش را با تلاوت آیاتی از سوره یس با صدای بلند آغاز و برادران همرزمش را از خواب بیدار کرد .

همه از این تلاوت و ترتیل وی در این وقت شگفت زده شدند . یکی از همرزمان او گفت : چه شد ؟ چرا سوره ای تلاوت می کنی که معمولاً برای مردگان خوانده می شود . به روح چه کسی می فرستی ؟ حسنی ابراهیم سرش را پایین انداخت و گفت : به روح همه می فرستم چرا که ما در خط مقدم می جنگیم و معلوم نیست چه ساعتی و کی از دنیا خواهیم رفت ؛ پس از سکوتی سنگین سرش را رو به آسمان کرد و با صدایی لرزان گفت :

" خدایا ای کاش امروز مرا توفیق دیدار دهی و در زمره شهدا راهم دهی . سپس رو به بقیه کرد و گفت : برادران ! از شما خواهش می کنم که وقتی توفیق شهادت پیدا کردم ، مرا در زیر رگبار گلوله به خاک بسپارید تا قبل از دفن شدن هم از صدایش لذت ببرم . "

رأس ساعت 30 : 9 صبح آن روز ، یهودیان آنها را به شدت مورد حمله قرار دادند . این حمله بیش از یک ساعت به طول انجامید .

حسنی ابراهیم چون شیر باشجاعت و قدرت و با قلبی استوار و ایمانی قوی در حالی که تکبیر و لااله الاالله ، بر زبانش بود ، به دشمن حمله می برد و رعب و وحشت را با غریو فریادهایش به دل دشمن فرو آورد ؛ تا اینکه گلوله ای از اسلحه یک یهودی کمین کرده در پشت صخره ، به کتف او اصابت کرد و خون از آن سرازیر شد ؛ اما همچنان به دشمن یورش می برد تا اینکه گلوله ای دیگر به او شلیک شد و او را به شهادت رساند .

مأخذ :

  1. ابوفارس ، محمد عبدالقادر : شهداء فلسطین ، دارالفرقان للنشر و التوزیع ، اردن - عمان 1990 .
  2. مطرجی ، خالد : الی فلسطین : 1954 .