زیاده ، ماری : ( 1886 - 1941 )
مشهور به می . نویسنده و هنرمند مشتاق عکسبرداری و موسیقی بود . در شهر ناصره فلسطین دیده به جهان گشود و در مدارس ابتدایی این شهر به تحصیل پرداخت . سپس تحصیلات دوره متوسطه خود را در مدرسه عین طوره لبنان به پایان رسانید و در سال 1908 به همراه پدر و مادر خود به مصر عزیمت نمود و به کمک پدرش روزنامه " محروسه " را انتشار داد و مقالاتی در مجله " الزهور " و دیگر روزنامه ها و مجلات به رشته تحریر در آورد .
می ، علاوه بر زبان عربی به زبانهای فرانسوی و انگلیسی نیز تسلط داشت و به شکل فصیح صحبت می نمود . کسانی که با وی آشنا شدند و در جلساتش حضور یافتند در این مورد متفق القولند که او فردی تیزهوش و دارای اطلاعاتی قوی بود و هر کسی به صحبتهای وی گوش فرا می داد بی اختیار مجذوب و مسحور وی می شد . طولی نکشید که می توجه محافل قاهره را به خود جلب نمود و منزلش به صورت انجمن ( صالون ) در آمد و تعداد زیادی از ادبا ، اندیشمندان و سیاستمداران و هنرمندان از اقشار ، افکار و گرایشات مختلف به این محفل راه یافته و با یکدیگر به رقابت برخاستند . طه حسین در توصیفی از این انجمن گفت : بر صالون می ، جو دمکراسی حاکم بود و بهتر است بگوئیم در این انجمن به روی همه حتی افرادی که در جامعه مصر از موقعیت خاصی برخوردار نبودند باز بود . اعضای این انجمن را مصریها ، سوریها و اروپائیها از هر نژاد و قبیله و مردان و زنان تشکیل می داد آنها در مورد هر موضوعی با زبانهای مختلف عربی ، فرانسوی و به ویژه انگلیسی گفت وگو می کردند . و گاهی به قصیده ای که سروده می شد ، به مقاله ای که خوانده می شد و یا به قطعه موسیقی که نواخته می شد و نوای آن در اعماق قلب نفوذ می کرد گوش فرا می دادند .
می ، روزهای سه شنبه را به استقبال از پایه گذاران انجمن خود که علاقه و اشتیاقی به دیدن او ، حضور در جلسه وی و شنیدن صحبتهایش داشتند اختصاص داده بود . یکی از شعرا به نام اسماعیل پاشا صبری علاقه و اشتیاق خود به حضور در انجمن را در بیت زیر این گونه ابراز نموده است :
اگر من فردا موفق به دیدار می نشوم ای روز سه شنبه صبح ترا انکار می کنم وی به خاطر پیاده کردن دمکراسی در سمینار خود شیوه غربیان راست گفتار و پاک طینت آزادی خواه را در پیش می گرفت به میهمانان خود اظهار لطف می کرد و عواطف و احساسات افرادی را که از وجود یک زن نمونه حماسی محروم بودند تحریک می نمود تا جایی که هر یک از آنها خودشان را شایسته توجه و محبت بیشتری می دانستند .
کتابهایی ادبی در پرداختن به رابطه عاشقانه می با سه تن از ادبا به نامهای مصطفی صادق الرافعی ، عباس محمود عقاد و لطفی سید بسیار قلم فرسایی نمودند . همچنین در مورد عشق بی آلایشی که می دورادور نسبت به جبران خلیل جبران در دل داشت مطالبی نوشتند .
می مطالعات وسیعی داشت و در اوایل زندگی ادبی و شاعرانه خود از مقاله نویسان قرن نوزدهم نظیر احمد فارسالشدیاق ، نجیب حداد ، ادیب اسحاق ، یاحثة البادیه و امین الریحانی تأثیر پذیرفت و در نوشتجات خود از شیوه نگارش جبران خلیل جبران اقتباس نمود . وی همچنین تحت تأثیر نویسندگان رومانتیک اروپا قرار گرفت و در ادبیات خود از دو فرهنگ استفاده نمود و توانست در ردیف نویسندگان نوپرداز راه خود را دنبال نماید و در بین زنان سوریه و مصر از هنر ادب یک زیور زنانه فرهنگی دوست داشتنی مملو از لطافت و ظرافت بیافریند .
می آثار ادبی بسیاری از خود به یادگار گذاشت که بیشتر این آثار حالت شاعرانه و موزون دارد . ولی آشنایان و نزدیکان وی در این مورد متفق القولند که او در سخنوری مهارت بیشتری نسبت به تمامی نوشته هایش داشت . یکی از این افراد در تفسیر برتری گفت وگوی او نسبت به نوشته هایش چنین می گوید ، او یک درخت شرقی فطرتا با حیا و خجالتی است . می ترسد که در نوشته هایش مکنونات قلبی اش را فاش سازد و نقطه ضعفی به دست دیگران بدهد و در معرض تعبیر و تفسیر قرار گیرد .
می ازدواج نکرد و در پائیز زندگیش به بیماری عصبی مبتلا گردید ، از مردم فاصله گرفت ، و به مرور زمان در اثر گرفتار شدن به وسوسه ها و بیماری خودرأیی به فرد مستبد و خودخواهی مبدل گردید . تا اینکه در بیمارستان معادی حومه قاهره چشم از جهان فرو بست .
فعالیت ادبی می منحصر به نوشتن مقالات ، ایراد سخنرانیها و ترجمه تحقیقاتی از زبان فرانسوی و انگلیسی است و برگزیده ای از آثار خود را در کتابهای زیر جمع آوری نموده است .
- ابتامات و دمومع - مترجم - ( 1911 )
- کلمات و اشارات ( 1922 )
- سوانح فتاة ( 1922 )
- ظلمات و اشعه ( 1952 )
- المساواة ( 1923 )
- رجوع الموجة ( 1925 )
- باحثة البادیه ( 1920 )
- بین الجزر و المد ( 1924 )
مآخذ :
- جبر ، جمیل : می فی حیاتها المضطربه ، بیروت 1953
- فهمی ، منصور : محاضرات عن می زیاده ، قاهره 1944
- حسن ، محمد عبدالغنی : حیاة می ، قاهره 1945
- رضوان ، فتحی : عصر و رجال ، قاهره 1967