جوانان ( سازمانهای - ): تفاوت بین نسخهها
جز (۱ نسخه واردشده) |
|
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۰۳
معنی لغوی کلمه " الاحداث " جوانان است و از لحاظ تاریخی به معنی سازمانهای نظامی است که در مناطق متمدن وجود داشته است ، یا به عبارت دیگر به ارتش مردمی یا " نیروی شبه نظامی " اطلاق میشده است . این سازمانها درطی قرنهای 4و5و6 هجری برابر با 10 و 11و 12 میلادی در شهرهای شام و سرزمین شط العرب نقش مهمی را دارا بودند . و در شهرهای دمشق و حلب و قدس عکا و عسقلان و طبیه معروفیت ویژهای داشتند . این سازمانها سرپرستی تحت عنوان " سروان جوانان " یا " پیشوای جوانان " داشتند که گاه شهردار نیز نامید میشد . این گروها عهده دار وظایف شهربانی میشدند ، که به طور کلی مسئولیت ایجاد نظم عمومی و تضمین امنیت و آرامش و اطفاء آتش سوزیها و دیگر خدمات زمان صلح را بر عهده داشتند که به نگام ضرورت نیز به دفاع و پشتیبانی از ارتش بر میخاستند و در مقابل خدماتی که انجام میدادند از مالیاتهای پرداختی شهروندان حقوق ماهیانه دریافت میکردند . البته این سازمانها از لحاظ ویژگی محلی خاص هر شر با شهربانی ( پلیس ) فرق دارند و برخلاف شهربانی رسمی نیستند و چه بسا که همین تفاوت موجب اهمیت و ارتباط بیشتر سازمانها با شهرها گشته است و همچنین منجر به اختلاف وظایف آن از اعمال شهربانی شده است .
سازمانهای جوانان مسلح و آموزش دیده فلسطین در هر ساعتی برای دفاع از شهرهایشان آماده بودند به گونهای که در شهرهایی مثل قدس یا عکا یا رمله نیروهای مخالف محلی
فعالی را برای مبازره با سلطهی سیاسی بیگانگان تشکیل داده بودند که در اغلب موارد این قدرت یا فاطمیون بودند و یا سلجوقیان و یا صلیبیان بیگانه ، و به همین دلیل شهروندان فلسطینی تحقق مواضع و آرزوهایشان را در سازمانهای جوانان فعال سیاسی اجتماعی یافتند . و استمرار انقلاب جوانان به رهبری رئیس یا پیشوایشان علیه سلطهی امیران بیگانه مشاهده میشد و گاه سازمان به هنگام ضعف حکومت نوعی مشارکت در ادارهی شهر را برقرار میساخت . و این چنین بود که قدرت حاکمه را وا میداشت که رئیس جوانان را به عنوان رئیس شهر بشناسد که قدرتش همانند اختیارت شهردار بود که در شرایط جنگ و دفاع نیز از آن میزان تجاوز میکرد و گاه حتی رئیس جوانان قاضی را نیز برای شهر بر میگزید .
این سازمان از عموم و تودهی مردم تشکیل مییافت که با برخی افراد با نفوذ از طبقه بورژوازی ارتباط داشتند ، یا از شخص مشهوری از یک خانواده یا بیشتر پیروی میکردند ، برای همی سازمان نمایندهی تمام ساکنان شهر یا شهرک نبود بلکه نمایندهی برخی از آنان بود .
در منابع عربی اطلاعات زیادی که اساس این سازمان ، و دلایل شکل گیری آن را آشکار کند وجود ندارد . و دیدگاه مستشرق فرانسوی کلودکاهین C . cashen مبنی بر اینکه سازمان جوانان در سرزمین شام در حقیقت دنبالهی سازمان بیزانسی موجود در شام در دورهی بیزانس است نیز به هیچ وجه درست نیست . چرا که روایات تاریخی که این گفته را تأکید کند در دست نیست . و همچنین ویژگی این سازمان و شرایط شکل گیری آن دلالت بر این میکند که زادگاه و اصل آن عربی است ، و دلیل پیدایش آن جهت حل مشکلات شهرهای شام در شرایط سیاسی و اجتماعی معینی بوده است .
قبائل عربی سرزمین شام در زمان حکومت عباسیان از قدرت مرکزی بغداد فرمانبرداری نمیکردند و از آن جداشده بودند و به همین دلیل این سرزمینهای منشأ نگرانی و اضطراب عباسیان بود . و در زمانی درگیریها و رقابت میان سلجوقیان و فاطمیان که دو قدرت بیگانه بودند شهرواندان فلسطین و شام امنیت و آرامش خود را از دست رفته میدیدند و همین اوضاع سیاسی و اجتماعی ساکنان هر شهری را بر ایجاد تشکیلات محلی وا میداشت ، و در موقع پیدایش ( ظهور ) سازمان جوانان پاسخی ( عکس العملی ) طبیعی در برابر وضعیت بحرانی و درگیری دایمی و نبودن احساس امنیت بود . لذا ملاحظه میشود که موضع سازمانهای جوانان مخالف با حکومتهای خارجی بود چه سلجوقی و یا فاطمی ، و جوانان شهرهای فلسطین مدام کشمکش و دشمنی برپا میکردند علی رغم اینکه موضع سیاسی آنان به پیروزی از شرایط سیاس روند تغیر مییافت چرا که آنان همیشه نمایندهی تمامی شهروندان نبودند ، و همیشه از منافع ساکنان شهر و یا عموم مردم دفاع نمیکردند بلکه گاه تنها از منافع و قدرتی که حکومت اشغالگر بیگانه به آن واگذار کرده بود دفاع میکردند .
البته قدرت این سازمانها با برقراری حکومت شخصی سلجوقیان در فلسطین و شام به تدریج رو به زوال گذارد . چرا که ویژگی حکومت سلجوقیان و همچنین پافشاری آنان برای مشخص نموند پلیس یعنی شهربانی در تمامی شهرها که از سوی فرماندهی اترش یاری میشدند موجب تضعیف این سازمانها گشت و قدرس را از دست آنان گرفت و راه را به روی آنان بست و این چنین بود که از هم فروپاشید و از بین رفت .
مآخذ :
- ابن قلانسی : ذیل تاریخ دمشق ، بیروت 1908 .
- ابن العدیم : زبدة الحلب فی تاریخ حلب ، دمشق 1951 ، 1954 ، 1958 .
- ابن اثیر : الکمال فی التاریخ ، لیدن .
- زکار ، سهیل : مدخل الی تاریخ الحروب الصلیبیة ، بیروت 1972 .
- cashen, c, : mouvements popularize et autonomie urbain dans l' asie musulmane du moyan age I, Arabia, vol. v, 1958.