کار ( سازمان - بین المللی ): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه فلسطین
 
جز (۱ نسخه واردشده)
 
(بدون تفاوت)

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۱۴


بررسی قضیه فلسطین در این اواخر توسط سازمان کار بین المللی نسبت به آژانسهای ویژه دیگری که با سازمان ملل متحد ارتباط داشتند ، شروع شد . به خاطر اینکه بعد اجتماعی قضیه ، موضع بررسی دستگاههای دول دیگری مثل شورای اقتصادی و اجتماعی و کمیته حقوق بشر و سازمان بهداشت جهانی و امثال آن بود .

بعد از جنگ 1973 و وسعت یافتن توجه ملل متحد به تمامی سازمانها و آژانسها و دستگاههای آن ، به خاطر قضیه فلسطین ، سازمان کار بین المللی را ، ملزم به رسیدگی به مناطقی کردند که در این قضیه نقش داشتند مثل حقوق سندیکاهای کارگری و حقوق اجتماعی و حقوق اساسی بشر و آزادی کارگران و احترام گذاشتن به آنها در اراضی فلسطین و عربی اشغال شده . سپس مجمع عمومی

سازمان ملل در دور پنجاه و نهم قطعنامه شماره 9 را در تاریخ 20/6/1974 صادر کرد . این اولین تصمیمی بود که سازمان مذکور در مورد قضیه فلسطین گرفت .

این قطعنامه در مقدمه اش حق کار و آزادی رفت و آمد و حق تجمع و حق سازماندهی سندیکاهای مختلف و حقوق سندیکاهایی که امکان به وجود آمدن آن بدون استقلال و آزادی سیاسی وجود نداشت را تأکید می کرد و مشاهده شد که وضعیت کارگران عرب که در مقابل اشغال فلسطین توسط اسرائیل خاضع شده بودند ، شبیه وضعیت کارگرانی است که با تبعیض نژادی در جنوب آفریقا مبارزه می کردند .

غیر آن در مناطق آفریقایی که به خاطر نظام استعماری یا تسلط بیگانه خاضع شده اند ، به وجود آمده است و نگرانی خود را به خاطر استمرار مخالفت با سلطه اسرائیل بر حقوق بشر و حقوق کارگران ، در مناطق اشغالی ، اعلان کرد و از این آشفتگی اش تعبیر به این کرد که : " نتایج خطرناکی به خاطر این مخالفت ما به دست آمده است " . قطعنامه مذکور موارد اجرایی زیر را تضمین می کرد :

  1. کنفرانس اعلان کرد که اشغال هر منطقه ای که از تجاوز به دست آمده باشد ، به نوبه خود از بین بردن حقوق اساسی انسانها تلقی شد و به طور خاص از بین بردن حقوق سندیکاها و حقوق اجتماعی تلقی می گردد .
  2. کنفرانس با سیاست تبعیض نژادی و از بین بردن آزادی سندیکاها و متوقف کردن آزادی های اسای انسانی موافقت کرده ، که این امر باعث ایجاد جنگ بین نیروهای اسرائیلی با ملتهای عربی شد .
  3. هیأت حاکمه ، سازمان کار بین المللی و دبیر کل را به امور وزیر دعوت می کند .

الف ) اینکه از تمامی وسایل موجود در سازمان کار بین المللی برای محدود کردن فوری این مخالفات و مخالفتهای نژادی استفاده کنند .

ب ) تمامی تدابیری را که قادر است آزادی کارگران عرب و احترام به آنها را در مناطق اشغالی را تضمین می کند أخذ نمایند .

کنفرانس از دبیرکل خواست تا اینکه در دوره آینده کنفرانس ، گزارشی را مبنی بر اجرای این قطعنامه تقدیم کند .

نتیجه این قطعنامه این بود که ایالات متحده آمریکا اعلان کرد که از سازمان کار بین المللی کناره گیری کرده است و به دنبال دور شصت و دوم ( ژوئن 1976 ) آمریکا را تقدیم سازمان کرده که در آن کناره گیری از سازمان طبق قوانین اجرایی آن را به طور رسمی ثابت که در صورتی که کناره گیری از سازمان پس گذشت دو سال از ارائه یادداشت کتبی انجام می گیرد .

ایالات متحده تصمیم کناره گیریش را به این صورت تعلیل کرد که سازمان - - یعنی سازمان ویژه کار و امورات آن - - شروع به دخالت در چهارچوب سیاست و امور سیاسی بین المللی که مخصوص دستگاههای بین المللی دیگر است ، کرده است . و ادعا کرده است به اینکه سازمان کار بین المللی :

  1. بازیچه دستاویز اهدافی قرار گرفته که برای امور کار و کارگران مفید نیست ( مثل دادن اجازه به سازمان آزادی بخش فلسطین برای داشتن مرکز مراقبتها )
  2. قبل از تحقیق محکوم می کند همان طوری که اسرائیل را با صدور قطعنامه شماره 9 - ( سال 1974 ) محکوم کرد .

ایالات متحده آمریکا برای اقناع دولتهای بیشتر ، تلاشهای مستمری را انجام داد ، تا اینکه تدابیر هدفدار برای از بین بردن انگیزه هایی که ایالات متحده را به اعلام قطعنامه عقب نشینی اش را از سازمان وا می داشت اتخاذ نمایند . این از طریق کنار آمدن با سازمانهای ذی نفوذ در سازمان کار بین المللی انجام گرفت ولی تلاشهایش بی ثمر ماند .

ایالات متحده در دوره 63 کنفرانس عمومس سازمان کار بین المللی ( ژوئن 1970 ) تلاشهایش را از سر گرفت . این تلاشها بر تحقق دو هدف زیر متمرکز بود :

  1. تعدیل کردن قانون سازمان به طوری که کنفرانس عمومی خود را از دخالت در امور سیاسی منع کند .
  2. عدم اجرای قطعنامه شماره 9 ( سال 1974 ) .

ولی تلاشهایش برای بار دوم ، به همت مواضع دولتهای عربی و اسلامی و سوسیالیستی و غیر متعهدها با شکست مواجه شد . دبیر کل سازمان بنا بر وظیفه معین در قطعنامه شماره 9 ( 1974 ) باید گروهی را به سرزمینهای

اشغالی فلسطینی و عربی می فرستاد ، تا اوضاع کارگری را در آنجا مورد بررسی قرار دهد . ولی وی این قطعنامه اش را از ترس فشارهای آمریکا و غرب لغو کرد .

خصوصا اینکه کناره گیری ایالات متحده منجر به محروم شدن سازمان از 25% بوجه خودش شد . این کسری بودجه مشکلاتی را برای سازمان و کارگرانش ایجاد کرد . سپس دبیرکل بعد از اینکه هیأتهای عربی و دوست خطرات پشت پا زدن به قطعنامه صادره اش را بیان کردند ، به قرارش بازگشت .

بدین صورت اعزام یک گروه که به نام رئیسش یعنی ( فالتکوس ) موسوم شد به اسرائیل و سرزمینهای اشغالی دیگر در فلسطین و جولان انجام شد و ملاقاتها و مذاکراتی با قدرتهای اشغالی و سازمان های کارگری و کارفرمایان و بعضی از رؤای شهرداری ها و رهبران اتحادیه های عربی صورت گرفت . سه گزارش از ملاقاتهای گروه که مهمترینش گزارش سال 1980 است آماده شد . کمیته تلاش کرد تا بررسی های اساسی اش را در چارچوب اشغال نظامی اسرائیل قرار داده و بین ایجاد مستعمره ها و اثرش بر آینده کارگران عرب ، ربط داد و قائل به وجود تناقض و تعارض بین استمرار سیاست وطن گزینی اسرائیل و هدف تحول و رشد و فرصت استخدام شد .

ولی از جهت دیگر اعلام کرد که مشکلاتی را که کشور اشغال کننده موجب می شود - - فی نفسه - - مخصوص سازمان کار بین المللی نیست . جز اینکه کشور اشغال کننده - - بنا به قول کمیته - - باید نتایج و آثاری که در میدان کار پیش می آید را مدنظر داشته باشد ، بعلاوه گزارش در بردارنده دعوتی است به پیگیری مشاهدات کمیته در سرزمینهای اشغالی ، چرا که وقایعی که کمیته ذکر کرده متضمن نقض آشکار معیارهای کاری متعارف برای حمایت کارگران و از بین بردن تبعیض و ضمانت حقوق کارگران صنفی و اجتماعی و اقتصادی و وضع استخدام جوانان است .

کمیته به بررسی همه این امور مبادرت ورزید . دیدگاه قدرتهای اشغال کننده را - - آن تدابیری که این قدرتها برای جبران کردن اوضاعی که گزارش آن را شرح داده است ، اتخاذ کرده یا نکرده - - عرضه کرد .

همچنان که در همان وقت دیدگاه مسئولین عرب در سرزمینهای اشغالی عرب را در همان امور نشان داده آنگاه به بررسی امور از دو دیدگاه کاملاً متناقض پرداخت و این روشی که کمیته دنبال کرد به گزارش ادعاهای قدرت اشغال کننده و اکاذیبش را در برگرفت و دیدگاه اعراب در نقض و توضیح حقایق موجود در میدان کار و امور کارگران حاصل شد .

به دنبال این گزارش هیأتهای عربی به دوره 66 کنفرانس عمومی سازمان ( 9 - 25/6/1980 ) مسأله قطعنامه ای که عنوانش " آثار مستعمرات اسرائیلی در فلسطین و سرزمینهای اشغالی عرب دیگر در آنچه متعلق است به وضع کارگران عرب " را تقدیم کرد .

ایالات متحده - که در سال 1980 به عضویت سازمان برگشت - و اسرائیل و دولتهای غربی و بعضی از دولتهای آمریکای لاتین برای از بین بردن این مسأله کوشش کردند . سپس تلاشهای آنها به هنگام اخذ رأی برای اسقاط مسأله افزون شد اما مسأله با اکثریت مطلوب به تصویب رسید و در روز 24/6/1980 از جانب کنفرانس عمومی صادر شد .

کنفرانس عمومی در مقدمه قطعنامه به قطعنامه شماره 9 ( 1974 ) و به قطعنامه های سازمان ملل متحد و خصوصا شورای امنیت درباره آنچه به شهرکهای یهودی نشین و از بین بردن آنها متعلق بوده و نیز در مورد اینکه اعمالاسرائیل در مورد تغییر حدود سرزمینهای اشغالی باطل و بی اعتبار است ، استناد شده است . همان طوری که کنفرانس عمومی از آنچه در گزارش گروه از آثار سیاست وطن گزینی اسرائیل بر کار و استخدام و ( محروم کردن کارگران عرب از زمینها و ساکنشان ) و چگونگی زندگیشان و افزایش دادن سیاستهای ( وطن گزینی ) و زیاد شدن تعداد مستعمرات یهودی نشین در وقتی که فرصت کار رو به کاهش است و رشد و توسعه متوقف گشته و مخصوصا در بخش کشاورزی از آن چیزی که منجر به کاهش درآمد کارگران کشاورز می شود و آنچه این سیاستها از خصارتهای مادی و جسمی و معنوی بر کارگران عرب در فلسطین و سرزمینهای عربی اشغالی دیگر وارد می سازد ، اعلان انزجار کرد .

همچنین کنفرانس به حالت انزجار نتایج منفی سیاست وطن گزینی صهیونیستها را مورد لحاظ قرار

می دهد . آن سیاستی که نتایج منفی بر حقوق و آزادی تأسیس سازمانهای کارگری در فلسطین و سرزمینهای دیگر اشغالی اعراب دارد . به ویژه قطعنامه غیرقانونی اسرائیل ( شماره 825 تاریخ 20/2/1980 ، با تعدیل ماده 83 قانون کار اردن شماره 21 سال 1960 ، به طور آشکاری حقوق کارگران اتحادیه عرب و آزادی آنها در سرزمینهای اشغالی عربی را زیر پا می گذارد .

فقرات ( بندهای ) قطعنامه مورد اجراء ، بعد از این مقدمه ، شامل می شود که کنفرانس عمومی :

  1. از برپایی مستعمرات اسرائیلی در فلسطین و سرزمینهای عربی اشغالی دیگر اعلام انزجار می نماید و نیز از پیامدهای اقتصادی و اجتماعی که به شکل خطیری بر حقوق مصالح اجتماعی و اقتصادی کارگران عرب تأثیر می گذارد اعلام انزجار می نماید .
  2. استقرار مستعمرات اسرائیلی را در فلسطین و سرزمینهای عربی اشغالی دیگر از ژوئن 1967 به بعد را شدیدا محکوم می کند .
  3. از مقامات اسرائیلی می خواهد که هر چه زودتر برای استقرار مستعمرات در فلسطین و سرزمینهای عربی اشغالی دیگر که قدس را هم دربرمی گیرد و از بین بردن آنچه که اینها بستگی بدان دارند حد و مرزی مشخص کنند .
  4. از همه دولتها دعوت می کند که به اسرائیل هیچ گونه مساعدتی نکنند ، مساعدتی که بر اثر تحدید آنچه متعلق به مستعمرات در سرزمینهای اشغالی عرب است ، به کار می رود .
  5. از مجلس اداره کننده سازمان کار بین المللی و مدیرکل آن دعوت می کند که :

الف ) هرگونه کمک و مساعدتی را که می توانند به ساکنین عرب در فلسطین و سرزمینهای اشغالی دیگر اعراب نمایند تا اینکه آنها قدرت خویش را از نظر اقتصادی و تکنیکی و برای روبه رو شدن با آثار برخاسته از اشغال و سیاست وطن گزینی اسرائیلی افزایش دهند ، تقدیم نمایند .

ب ) همه تدابیر لازم را جهت اجرای این قطعنامه اتخاذ نمایند .

  1. از مدیرکل خواسته می شود که گزارشات سالانه ای را در مورد وضع کارگران عرب در فلسطین و سرزمینهای اشغالی دیگر اعراب براساس احکام وارده در این قطعنامه به کنفرانس عمومی تقدیم نماید .

دولتهای عربی - حتی تا این زمان - - با تلاشهایی از سوی ایالات متحده و اسرائیل دوستان آنها روبه رو می شوند که می خواهند مسأله ای از مسائل قضیه فلسطین را که - - مسأله کار و کارگری است - - از سازمان کار بین المللی دور نمایند . در واقع دولتهای عربی به سازمان در میدان کار سیاسی اکتفا نکرده و طالب - - به حق و مطابق قانون سازمان و ویژگی های آن - - بررسی وضع کارگری در فلسطین و دیگر اراضی اشغالی اعراب شدند . اعراب توانستند تلاشهای آمریکا و اسرائیل را ساقط و بی ثمر نموده و نمایندگان دولتهای جهان را به عدالت قضیه خود قانع نمایند .

مأخذ :

  1. قطعنامه های سازمان کار بین المللی و مذاکرات جلسات کنفرانس عمومی سازمان .