آمریکای لاتین ( کشورهای - ): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه فلسطین
 
جز (۱ نسخه واردشده)
 
(بدون تفاوت)

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۳۱


الف - زمینه‌های سیاست کشورهای آمریکای لاتین در قبال مسأله‌ی فلسطین :

کشورهای آمریکای لاتین ، از ابتدای کشمکش اعراب و اسرائیل ، نقش بسیار مهمی درباره‌ی آنچه به مسأله‌ی فلسطین مربوط می‌شود ایفا کرده‌اند . این نقش به ویژه در سالن‌های سازمان ملل متجلی است ، جایی‌که تعداد قابل توجه‌ی اعضای این فراکسیون از سال 1947 در پیشرفت این مسأله‌ی در سطح بین‌المللی تأثیر بسزایی داشته است . از سوی دیگر دوری این قاره از میهن عربی و عدم تماس‌های اقتصادی و یا سیاسی میان این دو منطقه ، این فرصت را به سازمان ملل داد تا به کشورهای آمریکای لاتین ، در جهت تأثیر گذاردن بر جریانات مسأله‌ی فلسطین و پیشرفت آن ، توانایی بخشد .

اکثر کشورهای آمریکایی لاتین به نفع اسرائیل موضع گرفتند . در تجزیه و تحلیل این موضع‌گیری ، عناصر اساسی زیر را باید مورد بررسی قرار داد :

  1. آنچه که به گرایش حقوقی اندیشه‌ی سیاسی در کشورهای آمریکای لاتین موسوم است .
  2. فعالیت پیوسته‌ی ضهیونیست‌ها و حضور یهودیان در این کشورها .
  3. نفوذ ایالات متحده‌ی آمریکا در آمریکای لاتین .
  4. گرایش حقوقی : از جمله ویژگی‌های سخنان نمایندگان کشورهای آمریکای لاتین و بازگویی مکرر آن در سازمان ملل ، تلاش آنها جنت توجیه موضع‌گیری کشورشان در پرتو شماری از اصول کلی سرچشمه گرفته از دیدگاه خاص این تجمع بین‌المللی است ، گرچه این فراکسیون ، به‌لحاظ وسعت ، ثروت و قدرت ، از کشورهای متعدد و متفاوتی تشکیل می‌شود ، اما دیدگاه حقوقی این کشورهای کاملاً یکسان است از جمله در مورد حق " موجودیت سیاسی " یک کشور و این حق ، جدای از اعتراف به این حق از جانب هر کشور دیگر می‌باشد . هر کشوری حتی پیش از کسب رسمیت ، حق دفاع از سلامت و استقلال خویش را دارا می‌باشد چرا که حقوق هر کشور نه بر پایه‌ی توانایی‌اش در احقاق حق خویش بلکه بر واقعیت وجود کشور به‌عنوان یک شخصیت حقوقی از دیدگاه قوانین بین‌المللی استوار است .

به‌عبارت دیگر ، بلافاصله پس از اعلام تولد یک کشور در یک سرزمین و آنگاه که دولتی نوپا و نیروی نظامی‌اش عملاً بر آن مسلط می‌گردد ، این کشور شخصیت قانونی بین‌المللی می‌یابد ، و از کلیه‌ی حقوق و مزایای دیگر کشورها برخوردار می‌گردد . و بر سایر کشورهاست که به مولود جدید خوش‌آمد گویند ، و بدون اتلاف وقت به وجود آن اعتراف نمایند . ناگفته نماند که یازده کشور آمریکای لاتیتة جلوداران بیست‌ویک کشوری بودند که به تأسیس ]اسرائیل[ اعتراف کردند .

اما چگونه است که کشورهای آمریکای لاتین برای پشتیبانی از شکل‌گیری اسرائیل ، چنین اصولی را یدک می‌کنند ، آیا میان این موضع‌گیری و سلامت و اعتبار کشورها و حق ملت‌ها در تعیین سرنوشت خویش ، تضادی وجود ندارد ؟ این نادیده گرفتن حقوق خلق فلسطین در تعیین سرنوشتن و استقلال خویش ، چرا ؟ راز پاسخ ر ا باید در عنصر دوم جست‌وجو کرد ، یعنی فعالیت صهیونیست‌ها در کشورهای آمریکای لاتین .

  1. فعالیت صهیونیست‌ها : در اوایل دهه‌ی 1940 ، جنبش صهیونیسم براساس برنامه‌ی تعیین شده در کنگره‌ی بازل به سال 1897 ( نک : کنگره‌ی صهیونیسم ) به بسیج کردن یهودیان در کشورهای آمریکای لاتین به نفع صهیونیسم و اهداف آن ، مبادرت ورزید . عملیات این بسیج در خلال جنگ جهانی دوم در حالی توسط جنبش صهیونیسم از سرگرفته شد که آژانس یهود فرا رسیدن تأسیس سازمان ملل را پذیرفته بود و براساس اینکه مسأله‌ی فلسطین در ان مطرح خواهد شد ، به ویژه که بیست کشور آمریکای لاتین ، پس از عضویت ، نقش تعیین‌کننده‌ای در آن ایفا خواهند کرد ، صهیونیست‌های این قاره برای تحت نفوذ قرار دادن شخصیت‌های غیریهودی در کشورهای متبوع خود ، دست به کار شدند .

باید دانست که ویژه‌گیهای نقطه‌نظرات تبلیغات صهیونیستی از رؤوس مطالب زیر تشکیل می‌شود ،

    1. تشریح تماس‌های " تاریخی و مذهبی " ای که یهودیان را به فلسطین وابسته می‌سازد .
    2. تشریح آنچه که در اعلامیه‌ی بالفور و سند قیمومیت انگلستان بر فلسطین برای تثبت اندیشه‌ی میهن ملی یهودی در فلسطین ، منعکس است و صهیونیسم ، آن را تکیه‌گاه قانونی می‌شناسند .
    3. تکیه بر ستم‌های وارده بر یهودیان در سایه‌ی حکومت نازیست‌ها و دولت‌های فشار پیش از آن .
    4. روشنگری پیرامون نقش یهودیان در تلاش‌های جنگی به نفع متفقین ، و مقاومت آنان در برابر تصرف اروپا توسط نازیست‌ها در خلال جنگ جهانی دوم ، با هدف دفاع از آزادی و شعارهای دموکراسی غربی .
    5. دعوت از کشورهای آمریکای لاتین برای صحه‌گذاری بر " حقوق " یهودی فلسطین و هدف " مشروع " یهود در برپایی دولت در آن سرزمین ، مطابق با اصول متجلی در گرایش انسانی ، روح کاتولیک و آموزش‌های آن ، حق خلق‌ها در تعیین سرنوشت خویش و برابری میان کشورها ، که کشورهای آمریکای لاتین مدعی پیروی از آن در روابط خارجی‌شان هستند .

و اما مهم‌ترین اهداف عملی عبارتند از :

تأسیس کمیته‌های یاری فلسطین : این کمیته‌ها در ژوئن 1945 در بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین از جمله ، بولیوی ، شیلی ، ‌کوبا ، کستاریکا ، ‌کلمبیا و مکزیک برای یاری " فلسطین یهودی " آغاز به کار کرد . شخصیت‌های غیریهودی نیز وجود یک میهن ملی برای یهود در فلسطین را تأیید می‌کردند . به عنوان برجسته‌ترین این شخصیت‌ها می‌توان خوزه نیگه رس از رئیس‌جمهوری کستاریکا ، ‌استولفورعو رئیس مجلس نمایندگان شیلی ، مزوکتوسو بیتالوجا وزیر خارجه اوروگوئه ، خوزه جالفس معاون رئیس‌جمهور پرو و خوزه فاسکونسیلوس متفکر پرآوازه‌ی مکزیک را نام برد . از آنجا که کارمندان دولت ، نویسندگان ، روزنامه‌نگاران و شخصیت‌های ملی ، به ویژه روشنفکران و هنرمندان مبتکر در آمریکای لاتین از منزلت اجتماعی و احترام عمومی والایی برخورارند ، کمیته‌های مذکور با به کارگیری این افراد در صفوف خود و ملزم نمودن آنان به شرکت و حضور در گردهمائی‌های عمومی و انجام سمینارها و نوشتن مقالات و بیان نقطه‌نظرات خود ، از این‌گونه احساسات بهره جسته است . خوزه جالفیس معاون پیشین رئیس‌جمهوری پرو به‌عنوان " رئیس کمیته‌ی پرو برای یاری فلسطین " گفته است : " تحقیقاً ، کمیته‌ی پرو برای یاری فلسطین را در تاریخ 27/6/1954 با حضور نمایندگان دستگاههای علمی ، سیاسی و حرفه‌ای تاسیس نموده‌ایم و به ملت دموکرات یهود که در تنظیم زندگی نوین دموکراتیک واقعی در درون کشور خویش می‌کوشد ، یاری خواهیم کرد . و ما به زنجیره‌ی برادری آمریکایی که از ایالات متحده‌ی آمریکا تا شیلی امتداد دارد ، برای دفاع از اهداف صهیونیسم ، می‌پیوندیم . "

اما در بعد جهانی " کنفرانس بین‌المللی مسیحی به فلسطین " در نوامبر 1945 با شرکت چهارده کشور آمریکایی برگزار گردید . در پایان این کنفرانس قطعنامه‌ای صادر شد که در آن از تمام کشورهای جهان خواستار هموار ساختن راه مهاجرت به فلسطین و خرید زمین‌ها برای یهود گردید ، و همچنین به سازمان ملل اصرار ورزید تا هرچه سریعتر در راه تبدیل فلسطین " که میهن اصلی و تاریخی برای یهود محسوب می‌شود " به کشور دموکراتیک یهودی تلاش کند . علاوه بر این ، کنفرانس مذکور در باب مسأله‌ی تبلیغ برای خواسته‌های صهیونیستی توصیه‌هایی نمود که در پی آن موارد ذیل مقرر گردید : چاپ و توزیع نشریاتی تبلیغاتی به زبان اسپانیولی ، پخش برنامه روی رادیوهای محلی ، تأسیس خبرگزاری یهودی جهت خدمت به تمام کشورهای اسپانیولی زبان و برپایی دو مرکز تبلیغاتی در شهرهای مکزیکو پایتخت مکزیک و مونته‌ویدئو پایتخت اوروگوئه .

از دیگر تصمیمات کنفرانس تأسیس " کمیته‌ی جهانی به خاطر فلسطین " بود که وظیفه‌ی پی‌ریزی فعالیت کمیته‌های میهنی محلی برای یاری فلسطین در جهت ساختن میهن ملی یعودی در آن سرزمین را به عهده گرفت . این کمیته با عضویت اکثریت کشورهای آمریکای لاتین تأسیس شد و به انتشار نشریه‌ای به زبان اسپانیولی مبادرت ورزید .

خبرگزاری یهودی در سراسر قاره‌ی آمریکا شبکه‌ی خود را گسترانید ، و تهاجم تبلیغات صهیونیستی را در پایتخت‌های عمده زیر نظر گرفت . این فعالیت صهیونیستی توسط اقلیت‌های یهودی در سراسر کشورهای آمریکای لاتین پشتیبانی می‌شد . به طوری که در دهه‌ی 1930 یهودیان اقدامات خود را در بسیاری از کشورهای آمرکای لاتین عملی ساختند . و آنچه به آنان یاری نمود ، تحولات سیاسی عمده در اثر به‌قدرت رسیدن هیتلر در آلمان بود . چرا که در پی تهاجم نازیست‌ها علیه یهودیان آلمان و اتریش ، بسیاری از آنان به کشورهای آمریکای لاتین مهاجرت کردند ، زیرا که جنبش صهیو نیسم ، دروازه‌های ایالات متحده‌ی آمریکا را بر روی آنان نگشود تا بتواند مسأله‌ی " عدم وجود پناهگاه برای یهودیان ستمدیده‌ی اروپا " را در راستای تشکیل دولت اسرائیل و اشعال فلسطین بیافریند . در واقع مهاجرت اقلیت‌های یهودی به این کشورها ( آرژانتین و کوبا ) به سال 1852 و 1898 برمی‌گردد و مهاجرت آنان به اوروگوئه در اوایل قرن پانزدهم همزمان با پیشگامان استعمارگر اسپانیایی آغاز گشت . اقلیت‌های یهودی ، کلیه زندگی را در اکثر کشورهای آمریکای لاتین تصاحب کردند ، و در پس نقاب ، نفوذ خود را گسترش دادند . یهودیان در آنجا همانند یهودیان سایر کشورهای جهان اقلیتی ناپسند اما وحشت‌آفرین به‌شمار می‌رفتند . جنبش صهیونیسم توانست بخش عظیمی از اقلیت‌های یهودی در کشورهای آمریکای لاتین را به سمت خود بکشاند ، به طوری که برنامه‌ی پنجساله‌ای برای تحصیلات صهیونیستی در کشورهای آمریکای لاتین به مورد اجرا گذاشت ، بدین‌ترتیب دوستی یهود را نسبت به اهداف جنبش صهیونیسم به طور وسیع تضمین نمود .

  1. نفوذ ایالات متحده‌ی آمریکا : سلطه‌ی آمریکا بر کشورهای آمریکای لاتین به زمانی برمی‌گردد که رشد انقلابات کشورها علیه استعمار اسپانیا و پرتغال و یاری ایالات متحده به آنان آغاز شده بود . از این راه ، ایالات متحده به طور جدی بر بستر حوادث سیاسی ، اقتصادی و نظامی در اکثر کشورهای آمریکای لاتین پشت پرده‌ی مبدأ مونور به‌سال 1823 سلطه یافت . طبیعی است که بازتاب پیوند صهیونیستی - آمریکایی به‌نوبه‌ی خود بر موضع‌گیری کشورهای آمریکای لاتین اثرگذار بود .

بر این منوال اسرائیل توانست فاصله‌ی جغرافیایی و ناهمگنی فرهنگی را درهم نوردد و روابط گرمی با کلیه‌ی کشورهای آمریکای لاتین برپا دارد . این کشور از ابتدای تاسیس خود به ارایه کمک‌های فنی جهت توسعه ، اعزام تکنیسین‌ها و کارشناسان و برگزاری دوره‌های آموزش فرستادگان کشورهای این قاره در زمینه‌ی صنعت و سازماندهی سندیکایی همت گماشت .

ب - موضع‌گیری کشورهای آمریکای لاتین پیرامون مسأله فلسطین ( 1947 - 1956 ) :

اکثر کشورهای آمریکای لاتین برای توانایی بخشیدن به یهود در برپایی کشورشان در سال 1947 به قطعنامه‌ی تجزیه‌ی فلسطین ( هرم ) رأی دادند . بدین نحو که سیزده کشور آمریکای لاتین در 29/11/1947 طی جلسات هیأت سازمان ملل تأیید مطلق خود را از قطعنامه‌ی تجزیه‌ی فلسطین اعلام نمودند . این کشورها 40 درصد کل آرا تصویب‌کننده‌ی قطعنامه را تشکیل می‌دادند . و این در حالی بود که کوبا با این قطعنامه مخالفت کرد و کشورهای آرژانتین ، شیلی ، کلمبیا ، هندوراس ، السالوادر و مکزیک از شرکت در رأی‌گیری امتناع ورزیدند .

هنگام اوجگیری جنگ 1948 ( هرم ) کشورهای آمرکای لاتین خواستار عقب‌نشینی نیروهای عربی شدند و در همان هیأت سازمان ملل از تحکیم استقلال اسرائیل پشتیبانی نموده و بلافاصله پس از تشکیل کشور اسرائیل ، به طور جدی به وجود آن اعتراف کردند ، و در پی آن در فوریه‌ی 1949 این اعتراف شکل قانونی و رسمی به‌خود گرفت . و سرانجام در 10/5/1949 هفت کشور از جمله چهار کشور آمریکای لاتین ( گواتمالا ، پاناما ، هائیتی و اوروگوئه ) طرحی را درباره‌ی پذیرش عضویت اسرائیل در سازمان ملل ، به مجمع عمومی این سازمان ارایه کردند . در همان روز هیجده کشور آمریکای لاتین در رأی‌گیری مذکور شرکت کردند ، در حالی که برزیل و السالوادر از مشارکت در رأی‌گیری امتناع ورزیدند . باید گفت کشورهای آمریکای لاتین از پیشگامانی بودند که با رژیم صهیونیستی نمایندگان کنسولی و دیپلماتیک مبادله کردند .

برخی از کشورهای آمریکای لاتین در اوایل دهه‌ی 1950 برای برقراری روابط اقتصادی با برخی از کشورهای عربی تلاش نمودند ، و همچنین برخی از این کشورها به برقراری روابط دیپلماتیک با کشورهای عربی پرداختند . اما کشورهای عربی به گسترش این گونه روابط علاقه‌ی چندانی نشان نمی‌دادند . بدین‌گونه این میدان در برابر صهیونیسم و اسرائیل برای ادامه‌ی فعالیت در آن سامان هموار گردید . به طوری که از آن پس در موضع‌گیری این کشورها نسبت به تحولات کشمکش مذکور تأثیر بسزایی داشت . مثلاً در سال 1956 در پی تجاوز اسرائیل ، فرانسه و انگلستان به مصر ( جنگ 1956 ) کشورهای آمرکای لاتین عکس‌العملی از خود نشان نداند که این امر به فقر تبلیغات مؤثر عربی در آن منطقه برمی‌گردد . اما به هر تقدیر این کشورها در سازمان ملل به پیروی از ایالات متحده در مورد عقب‌نشینی نیروهای متجاوز از بندر پورت سعید رأی مثبت دادند . اکثر کشورهای آمریکای لاتین در دو دهه‌ی 1950 و 1960 با الگوپذیری از ایالات متحده به تأیید اسرائیل در سازمان ملل ادامه دادند .

ج - کشورهای آمریکای لاتین و مسأله‌ی فلصسطین ( 1963 - 1967 ) :

وزیر خارجه اسرائیل در اکتبر 1964 برای کسب تأیید از طرح خود جهت انتقال آب‌های رود اردن ، از چند کشور آمریکای لاتین دیدن کرد . به‌نظر می‌رسد که وی با انعطاف آن کشورها روبه‌رو گردید . در همان حال ، آثار جنبش ملی علیه نفوذ صهیونیستی پدیدار شد ، به طوری که جوانان آرژانتین علیه مؤسسات یهودی در بوئنس‌آیرس دست به تهاجم زدند ، و همچنین به مدارس و پرستشگاه‌های یهودی یورش بردند . در برابر این امواج مردمی روزافزون مخالف صهیونیسم ، رسانه‌های گروهی صهیونیستی در کشورهای آمریکای لاتین ، جامعه‌ی عرب را به تحریک توده‌های مخالف یهود در آن کشورها به ویژه در آرژانتین ، متهم ساختند .

پیامدهای شرایط جدید به گونه‌های مختلف به منصه‌ی ظهور رسید ، به طور مثال برزیل و کشورهای دیگر به پیروی از ایالات متحده‌ی آمریکا پیشنهادی را به سازمان ملل ارایه نمودند . مبنی بر " محکومیت آنتی سمی‌تیسم " ( سامی ستیزی ) و تعهد به اتخاذ تدابیر لازم جهت ریشه کن ساختن آن از روی زمین .

در برابر آن ، برخی از کشورهای آمریکای لاتین برای نزدیکی به کشورهای عربی تلاش نمودند . از جمله در اوتو 1965 هیأت اعزامی آرژانیت به ریاست معاون رئیس‌جمهوری این کشور از چند کشور عربی دیدن کرد . رئیس هیأت مذکور طی این دیدار اذعان داشت که خلق فلسطین نسبت به سرزمین خویش ذیحق است ، زیرا که مسأله‌اش حق‌طلبانه می‌باشد . وی سپس خواستار اجرای قطعنامه‌های سازمان ملل در این مورد گردید . و هنگامی‌که ارنست‌گورا در مارس 1965 از قاهره دیدن کرد گفت " اسرائیل جیره‌خوار امپریالیسم است " و همین‌طور کوربا ، کشورهای آمریکای لاتین را برای درک بهتر مسائل عادلانه‌ی اعراب فراخواند و در ژوئیه‌ی 1965 یک هیأت به‌نمایندگی از سازمان آزادیبخش فلسطین از آن منطقه دیدن کرد . وظیفه‌ی این هیأت ، تشریح نقطه‌نظرات اعراب و هماهنگی با اقلیت‌های عربی مقیم در آنجا بود . در سانتیاگو پایتخت شیلی نخستین کنفرانس غرب‌گرایان فلسطین در آمریکای لاتین با حضور جمعی از نمایندگان اقلیت‌های فلسطینی مقیم سراسر کشورهای آمریکای لاتین و نماینده‌ای از سازمان آزادیبخش فلسطین برگزار گردید . در این کنفرانس ، سالوادر یانین رئیس کمیته‌ی مرکزی فلسطینیان شیلی به سخن پرداخت و خواهان پشتیبانی از مبارزات خلق فلسطین شد . این کنفرانس تصمیم گرفت کمیته‌ای به‌عنوان نماینده‌ی تمام اعراب فلسطینی مقیم در کشورهای آمریکای لاتین که مرکز آن سانتیاگو باشد ، تأسیس شو د .

در مارس 1967 و در گرماگرم بحران خاورمیانه ، کشورهای آمریکای لاتین به‌جز کوبا در کنار اسرائیل مدعی حقانیت " دریانوردی در خلیج عقبه " ایستادند . چرا که صهیونیسم توسط دستگاه‌های تبلیغاتی خود توانسته بود نقطه‌نظرات آمرکای لاتین را در راستای سیاست اسرائیل سوق دهد . وانگهی ، هزاران تن از داوطلبان در کشورهای آمریکای لاتین جهت فعالیت در واحدهای کشت و صنعت و همچنین شرکت در تجاوز به ملت فلسطین و کشورهای عربی ( ژوئن 1967 ) به اسرائیل سرازیر شدند . از سوی دیگر تمام کشورهای آمریکای لاتین به جز کوبا شرط اسرائیل را برای عقب‌نشینی از سرزمین‌های اشغالی در تجاوز مورخ 5 ژوئن 1967 که موکول به پذیرش موجودیت خود از سوی اعراب اعلام کرده بود ، تأیید کردند . طرح قطعنامه‌ای که در نوامبر 1967 از سوی فراکسیون کشورهای آمریکای لاتین به مجمع عمومی سازمان ملل ارایه شد ، این موضع‌گیری را به‌روشنی نمایان ساخت . ( نک : جنگ 1967 در سازمان ملل متحد ) . اما دولت کوبا با صدور بیانیه‌ای به‌تنهایی این تجاوز اسرائیل را محکوم ساخت ، همچنین خواستار آتش‌بس فوری همراه با عقب‌نشینی کلیه‌ی نیروها به موضاع پیش از 5 ژوئن 1967 ، گردید . ولی این کشور با پیروی از اکثریت کشورهای کمونیستی روابط دیپلماتیک خود را با اسرائیل قطع نکرد ، لکن این عمل را در سال 1973 به انجام رسانید ( نک : کوبا ) .

به طور کلی کشورهای آمریکای لاتین در برابر تمام قطعنامه‌هایی که محکومیت تجاوز اسرائیل را هدف قرار داده بود ، صف‌آرایی کردند . تا جایی‌که این کشورها در رأی‌گیری طرح‌های شوروی ، آلبانی و طرح‌های آسیایی - آفریقایی در مجمع عمومی که همه به نفع اعراب بود ، ابراز مخالفت نمودند . و اسرائیل در این تأیید شگرف از سوی کشورهای آمرکای لاتین فرصتی طلایی برای تعمیق روابط اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و جهانگردی با این کشورها به دست آورد . بنابراین صهیونیست‌ها نفوذ خود را در آرژانیت و برزیل بسط دادند و بر رادیو و تلویزیون ، مطبوعات ، سینما ، احزاب و مؤسسات دیگر تسلط یافتند . همچنین رژیم اسرائیل برای کسب تأیید کشورهای آمریکای لاتین در راستای الحاق بیت‌المقدس عربی دست به تهاجم تبلیغاتی زد . از این رو ابا ابان وزیر خارجه‌ی اسرائیل در 22/3/1967 با جمعی از نمایندگان کشورهای آمرکای لاتین در سازمان ملل تشکیل جلسه داد ، تا برای جلوگیری از هرگونه عکس‌العمل احتمالی از سوی این کشورهای دارای اکثریت کاتولیک پیرامون وضعیت اماکن مقدس در فلسطین ، تلاش کند . ابا ابان به آنان ابلاغ کرد که اسرائیل آماده است اماکن مقدس را تحت تولیت مذاهب سه‌گانه‌ای که مورد قبول آنهاست ، قرار دهد .

د - کشورهای آمریکای لاتین و مقاومت فلسطین :

کشورهای آمرکای لاتین همچنان ارائیل را تأیید می‌کردند ، حتی پس از اینکه اکثر کشورهای جهان تجاوز اسرائیل در سال 1967 را محکوم کردند . این امر از لابلای موضع‌گیری‌های این کشورها و همچنین از آرای آنان به قطعنامه‌هایی که طی دو سال 1968 و 1969 در سازمان ملل به‌تصویب رسید ، به‌وضوح دیده می‌شود ، البته به‌استثنای قطعنامه‌ی شورای امنیت در 21/5/1968 که طی آن اسرائیل خواستار لغو کلیه‌ی تدابیر اخذ شده پیرامون تبدیل قانونی وضعیت شهر بیت‌المقدس بود . تحقیقاً این تنها مسأله‌ای بود که ]اسرائیل[ نتوانست برای آن تأیید فراکسیون آمریکای لاتین را کسب نماید . نماینده‌ی برزیل در 20/5/1968 این سیاست را طی سخنانی بازگو نمود . وی گفت " دولت متبوع او همیشه سیاست بین‌المللی کردن بیت‌المقدس را تأیید کرده و بر هیچ‌یک از اقدامات یکطرفه‌ی صادره از سوی اردن و یا اسرائیل درباره‌ی تبدیل وضعیت بیت‌المقدس صحه نگذاشته است " . به هنگام افزایش عملیات انقلابی فلسطین " تمام کشورهای آمریکای لاتین در برابر مبارزان مقاومت فلسطین علم مخالفت برافراشتند ، به‌استثنای کوبا که پشتیبانی مطلق خود از انقلاب فلسطین را اعلام نمود . کشورهای آمریکای لاتین ، تهاجمات چریکهای فلسطین در خطوط آتش دو جبهه‌ی اردن و سوریه را به‌عنوان " نقض موافقتنامه‌ی آتش‌بس " تلقی کرند . همچنین این کشورها به گرایش " انقلابی چپگرا " در مبارزات فلسطین حمله کرده ، و از بابت پاگیری همکاری محکم میان سازمان آزادی‌بخش فلسطین و نیروهای انقلابی در آمریکای لاتین ، بیم خود را پنهان نمی‌کردند .

کشورهای آمریکای لاتین از طریق تأیید خود از سیاست اسرائیل بر خواسته‌هایش درباره‌ی " مرزهای امن مورد پذیرش همگان " تأکید کردند ، و نیز خواستار اجرای مذاکرات مستقیم میان اعراب و اسرائیل شدند . شاید آشکارترین نمود تأییدیه سیاسی که بدان ]اسرائیل[ مجرای تجمع آمرکای لاتین دست بازدید در کنفرانس حقوق بشر بود که در فاصله‌ی 22/4 و 13/5/1968 تحت نظارت سازمان ملل و با حضور نمایندگان 84 کشور در تهران برگزار گردید . در دستور کار این اجلاسیه ، بندی مربوط به معامله‌ی زمامداران اسرائیلی با اعراب در سرزمین‌های اشغالی وارد گردید ، و سودان ، اسپانیا و عربستان‌سعودی طرح پیشنهادی دال بر محکومیت نقض حقوق بشر در مورد اعراب توسط ]اسرائیل[ ارایه دادند . خواستار جلوگیری فوری از سیاست انهدام خانه‌های مسکونی در سرزمین‌های اشغالی عربی شدند . نمایندگان عرب ، اصلاحیه‌ای به قطعنامه‌ی این کنفرانس افزودند عبارت از این که کنفرانس همچنین از مجمع عمومی سازمان ملل می‌خواهد تا جهت تحقیق در مورد نقض حقوق بشر در حق اعراب توسط اسرائیل ، کمیته‌ی ویژه‌ای تشکیل دهد . در همان حال اوروگئه و هلند پیش‌نویس طرحی مغایر با دیگر طرح‌ها ارایه کردند که طی آن خواستار احترام به حقوق بشر و اجرای آن به طور کلی در سرزمین‌های و اشغالی گردیدند . در طرح اصلاً اشاره‌ای به نام ]اسرائیل[ یا خاورمیانه نشده بود . اما این طرح ناکام ماند . در حالی که طرح کشورهای عربی و اسپانیا با استقبال روبه‌رو گردید ، و کشورهای آمریکای لاتین در زمره کشورهایی بودند که از اعطای رأی در این زمینه خودداری ورزیدند .

]اسرائیل[ همچنان به تحکیم روابط خود با کشورهای آمریکای لاتین ادامه داد . به طوری که در 24/10/1968 پنجمین کنفرانس اقلیت‌های یهودی در کشورهای آمریکای لاتین که در مونته‌ویدئو پایتخت اوروگوئه برگزار گردید ، در تمام شرکت‌کنندگان ، جهت پشتیبانی از تصمیماتی ]اسرائیل[ ابعاد اتخاذ نمودند . و نیز کشور آرژانیت از پذیرش عضویت در کمیته‌ی ویژه‌ی سه‌گانه مصوب مجمع عمومی سازمان ملل ( 19/12/1968 ) برای تحقق پیرامون شرایط زندگی سکنه‌ی عرب در سرزمین‌های اشغال شده در تجاوز 1967 به‌عنوان اهرم فشار بر صهیونیسم ، سرباز زد . وزیر خارجه‌ی گواتمالا که در آن هنگام رئیس مجمع عمومی بود در اعزام هیأت مذکور به دلیل دوستی کشورش با ]اسرائیل[ کارشکنی می‌کرد . زمانی که شورای امنیت در 27/3/1969 جهت بررسی شکایت اردن درباره‌ی حملات هوایی ]اسرائیل[ تشکیل جلسه داد ، کشورهای آمریکای لاتین طرف ]اسرائیل[ را گرفتند . و هنگامی که شورای امنیت در 9/9/1969 مسأله‌ی آتش‌سوزی مسجد اقصی را به بحث گذاشته بود ، نمایندگان کلمبیا و پاراگوئه به‌نفع ]اسرائیل[ موضع گرفته و اعلام کردند که " دلیلی دال بر متهم ساختن رژیم اسرائیل که منفعتی در آتش‌سوزی عمومی و یا آسیب‌رسانی بدان نداشته است ، در دست نیست " همچنین خواستار انجام تحقیق بی‌طرفانه در این مورد شدند .

علی‌رغم اینکه اکثر کشورهای آمریکای لاتین در رکاب امپریالیسم آمریکا حرکت می‌کردند و از سیاست اسرائیل جانبداری کورکورانه می‌نمودند ، تحولات چندی در خطمشی برخی از این کشورها پدیدار گشت ، از جمله بیانیه‌ی صادره از سوی نمایندگان شیلی در 25/7/1969 در شأن محکومیت سیاست توسعه‌طلبانه‌ی اسرائیل در حق جهان عرب . حزب کمونیست مکزیک و برخی سازمان‌های چپگران مکزیکی نیز در دومین سالگرد تجاوز 1967 بیانیه‌ای صادر کردند و طی آن امپریالیسم آمریکا را به‌عنوان پشتیبان و حامی اسرائیل شدیداً مورد حمله قرار دادند . هنگامی خیزش برخی دسته‌های آزادی‌بخش و پیشرو در چندین کشور آمریکا لاتین علیه سیاست اسرائیل به اوج خود رسید که تظاهرات مردمی وسیعی در اوروگوئه و آرژانتین جهت طرفداری از جنبش مقاومت فلسطین به راه انداختند . و همچنین برخی مؤسسات یهودی و اسرائیلی در چند آمرکای لاتین توسط نیروهای انقلابی در معرض عملیات انهدامی قرار گرفت .

از سوی دیگر تشکیلات کارگی در کشورهای آمریکای لاتین تأیید خود را نبت به مبارزات کارگری عرب اعلام نمودند . علاوه بر این ، معاون دبیرکل اتحادیه‌ی سندیکای کارگران عرب در ژوئن 1969 از شیلی ، آرژانتین ، برزیل ، ونزوئلا ، پاناما و مکزیک دیدن کرد ، تماس‌های بسیاری با سیاستمداران و سندیکائیستها برقرار ساخت ، و ابعاد و مسأله‌ی فلسطین و اهداف مبارزات فلسطین را برای آنان تشریح نمود ، همچنین شیوه‌ها و اهداف صهیونیسم همپیمان امپریالیسم جهانی را برملا ساخت . این تلاش‌ها اثر خود را در تقویت موج جدید هوادار طرف عربی در افکار عمومی لاتین برجا گذاشت . به طوری که مثلاً در شیلی دبیرکل حزب کمونیست ضرورت پیون نیروهای کارگری آمریکای لاتین با نیروهای کارگری عرب علیه صهیونیسم و امپریالیسم را مطرح نمود . سایر کارگران در آرژانتین ، پرو و برزیل به این تمایل پیوستند . برخی از کشورهای آمریکایی لاتین ، به ویژه آرژانتین و شیلیع شاهد توسعه‌ی روزافزون تلاش‌های انجام شده از سوی محافل فلسطین برای بازگویی نقطه‌نظرهای اعراب بودند ، از جمله سفر روحی خطیب رئیس تولیت بیت‌المقدس و زهدی طرزی ( رئیس پیشین تبلیغات در سازمان آزادیبخش فلسطین ) در مارس 1970 ، و با افزایش عملیات چریکی ، تحولاتی در افکار عمومی کشورهای آمریکای لاتین به‌نفع ملت فلسطین ، ملاحظه گردید . و بر این اساس ، انقلاب فلسطین ، همپیمان طبیعی خود علیه صهیونیسم و امپریالیسم را در جنبش‌های چپگرا و پیشروی کشورهای آمریکای لاتین پیدا کرد . همچنانکه جوانان جنبش پرونیسم از انقلاب فلسطین جانبداری کردند ، و تماس‌ها میان انقلابیون توپاماروس و چریک‌های فلسطین با تکیه بر مبارزات مشترک عمیقتر گردید .

همکاری نظامی بین کشورهای آمریکای لاتین و اسرائیل : اسرائیل روابط نظامی خود را با کشورهای آمریکای لاتین ، و در رأس آنان برزیل ، عمیقتر گردانید ، به طوری که موافقتنامه‌ی نظامی معتقد بین برزیل و اسرائیل ، اعزام خلبانان برزیلی به اسرائیل جهت آموزش خلبانی روی جنگنده‌های میراژ فرانسوی را دربر گرفت . اسرائیل موافقت خود را در اعزام کارشناسان نظامی برای کمک به تنظیم شبکه‌ی دفاع هوایی برزیل ، اعلام نمود . در پی دستیابی آرژانتین ، پرو و کلمبیا به جنگنده‌های میراژ ، اسرائیل از این موقعیت جهت ارائه‌ی پیشنهاد آموزش خلبانان آن کشورها در اسرائیل ، بهره جست . همچنین برای فروش جنگ‌افزارهای سبک ساخت خود ، از جمله تیربار " یوزی " به کشورهای آمریکای لاتین ، به ویژه کلمبیا - به‌إنبال سفر رئیس ستاد ارتش اسرائیل به این کشور در ژوئن 1972 - تلاش نمودند . از سوی دیگر معاون فرمانده‌ی نیروی هوایی ونزوئلا در نوامبر 1972 از اسرائیل دیدار رسمی به عمل آورد . وی در این سفر از کارخانجات و پایگاه‌های نظامی اسرائیل دیدن کرد . علاو بر این ، اسرائیل روابط نظامی خود را با پاناما ، پرو ، اکوادور ، بولیوی و کستاریکا فشرده‌تر ساخت .

اسرائیل به موازات همکاری نظامی ، همکاری اقتصادی با این کشورها را نیز گسترش داد . به طور مثال ، علاوه بر امضای موافقتنامه‌ی فروش مو شک و جنگنده به آرژانتین ، در زمینه‌ی مطالعات هسته‌ای نیز به این کشور اعلام همکاری نمود . این روند ، در مورد روابط اسرائیل با برزیل و مکزیک نیز صدق می‌کند . اما در برهه‌ی اخیر ، در پی تحولات سیاسی ناشی از عواقب جنگ 1967 ، اسرائیل به ترمیم بنیه‌ی نظامی خود سرگرم شد .

نمودار جدید خطمشی کشورهای آمرکای لاتین در قبال مسأله‌ی فلسطین : می‌توان گفت که سال 1973 نقطه‌ی عطفی در تقویم موضع‌گیری کشورهای آمریکای لاتین نسبت به مسأله‌ی فلسطین به‌شمار می‌رود . پس از این تاریخ ، موضع‌گیری برخی کشورها بنا به عوامل درونی و بین‌المللی دگرگونی یافت ، از جمله :

  1. درک روزافزون عدالت مسأله‌ی فلسطین و موضع‌گیری‌های عربی .
  2. فعالیت اقلیت‌های عربی ، به ویژه فلسطینی در کشورهای آمریکای لاتین .
  3. درهم آمیختگی منافع اقتصادی بین این کشورها و جهان عرب .
  4. افزایش مبارزات ملت‌های آمریکای لاتین علیه امپریالیسم آمریکا ، که در عین حال ، مبارزه علیه صهیونیسم نیز در آن نهفته است .
  5. پیروزی‌های سیاسی انقلاب فلسطین در سطح عربی و بین‌المللی .
  6. پیروزی‌های اعراب در جنگ اکتبر 1973 .

علاوه بر این ، ناکامی سیاست خارجی ایالات متحده‌ی آمریکا ، کشورهای آمریکای لاتین را به ترسیم سیاست خارجی مستقلی سوق داد . و در اثر موضع‌گیری کشورهای آمریکای لاتین از سال 1973 ، در میان این کشورها ، سه جریان مختلف در رابطه با مسأله‌ی فلسطین بروز یافت :

1 - کشورهای تأییدکننده‌ی مسأله‌ی فلسطین :

این کشورها از مجموعه‌ای تشکیل می‌شود که عضویت جنبش عدم تعهد را پذیرفته ، و نیز از برخی کشورهای دیگری که نسبت به این مجموعه انعطاف‌پذیر بودند . این تجمع ، کشورهای آرژانیتن ، شیلی ، کوبا ، اکوادور ، گویان ، جامائیکا ، پاناما ، پرو ، ترینیداد و توباگو را در برمی‌گیرد ، و همچنین نیکاراگوئه پس از انقلاب ساندینیستها .

و اینک به بررسی خط‌مشی برخی از این کشورها می‌پردازیم :

  1. آرژانتین : نظام پرون در مراحل اولیه‌اش ، برای کسب تأیید اقلیت‌های یهودی آرژانتینی از این نظام ، پشتیبانی خود را از اسرائیل بروز داد . اما نیرومند شدن نیروی اقتصادی اعراب و افزایش کارایی جنبش عدم تعهد ، " کامبورا " رهبر آرژانتینی را در 7/7/1973 وادار به اعلام غیر متعهد بودن کشور خویش ساخت . و در واقع کشورش به صف غیر متعهدها پیوست . با عضویت کامل در کنفرانس این جنبش در الجزایر مورخ 8/9/1973 شرکت کرد . این کنفرانس طی قطعنامه‌ای ادامه‌ی اشغال سرزمین‌های عربی توسط اسرائیل را محکوم ساخت ، و به حقوق مسلم خلق فلسطین و سازمان آزادی‌بخش فلسطین اعتراف کرد . و همینطور آرژانتین تأیید خود را از کلیه‌ی قطعنامه‌های صادره از سوی سازمان ملل در سال 1973 که به نفع حقوق خلق فلسطین بود ، اعلام داشت ، و از اسرائیل خواست تا نیروهایش را از سرزمین‌های اشغالی اعراب خارج کند . با مطرح شدن موافقتنامه‌های کمپ دیوید ، آرژانتین از اتخاذ موضع روشنی سر باز زد ، ‌اما در عین حال این موافقتنامه‌ها را در تحقق بخشیدن به آرزوهای خلق فلسطین ، ناتوان توصیف کرد . زیرا نخواهد توانست صلح عادلانه و در برگیرنده‌ای را در منطقه‌ی خاورمیانه برپا دارد .
  2. شیلی : جمهوری شیلی در سایه‌ی زمامداری رهبر سوسیالیست آن ، آلنده ، بنا بر دلایل ایدئولوژیک و برای تأکید بر استقلال خویش از ایالات متحده‌ی آمریکا ، به جنبش عدم تعهد پیوست . اما دولت آلنده روابط دوستانه‌اش را با اسرائیل تا پیش از سال 1973 ادامه داد ، و بر این باور بود که " صهیونیسم یک جنبش آزادی‌بخش ملی برای خلق یهود است " ، لذا در معادلات دیپلماتیک خود ، به جامعه‌ی عرب بها نمی‌داد . آلنده پیوسته بر این نکته تأکید می‌کرد که هرگونه صلحی در خاورمیانه می‌باید بر قطعنامه‌ی شماره 242 شورای امنیت متکی باشد . اما این دیدگاه شیلی هنگامی که در کنفرانس جنبش عدم تعهد در الجزایر با عضویت کامل شرکت کرد ، دگرگون یافت . به طوری که به قطعنامه صادره از سوی کنفرانس در رابطه‌ی با مسأله‌ی فلسطین رأی داد ، که منجر به سرد شدن روابط دیپلمناتیک آن با اسرائیل شد .

در 11/9/1973 دولت آلنده طی یک کودتای نظامی سرنگون شد . و علی‌رغم اینکه کودتای مذکور از نوع آمریکایی بود ، با این حال کودتاچیان تأیید کشور خود را از موضع اعراب اعلام نمودند . و این در حالی است که دولت جدید شیلی انزوای سیاسی را از آنچه در جهان می‌گذرد ، برگزیده بود . اما نماینده آن در سازمان ملل خواستار عقب‌نشینی اسرائیل از سرزمین‌های اشغالی اعراب و احترام به حقوق خلق فلسطین ، شد .

  1. پرو : کشور پرو به دلیل وابستگی‌اش به جنبش عدم تعهد ، خود را ملزم به رعایت نقطه نظرات اعراب درباره‌ی کشمکش اعراب و اسرائیل ، دانست . چنانکه در کنفرانس الجزایر در کنار کوبا ، آرژانتین ، گویان و شیلی با عضویت کامل شرکت کرد . دولت پرو اسرائیل را به دلیل ادامه اشغال سرزمین‌های عربی محکوم کرد ، و ضرورت احترام نسبت به حقوق خلق فلسطین را گوشزد نمود . رهبر پرو نیز موضع کشورهای عربی را در جنگ 1973 ، پذیرفت . و ضمن تأیید مبارزه‌ی خلق فلسطین ، خواستار این شد که اسرائیل از سرزمین‌های اشغالی اعراب عقب‌نشینی کند . علاوه بر این ، دولت پرو موافقتنامه کمپ دیوید را رد کرد ، و از جمله کشورهایی بود که در کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد در سال 1979 در هاوانا ، آن را محکوم ساخت .
  2. آکوادور : در پی کودتایی که در فوریه‌ی 1972 در اکوادور روی داد ، این کشور به سمت سیاست عدم تعهد گرایش پیدا کرد . در نوامبر 1973 با پیوستن اکوادور به جرگه‌ی سازمان کشورهای صادرکننده‌ی نفت ( اوپک ) ، تأیید این کشور از مسأله‌ی فلسطین به تدریج افزایش یافت . به طوری که نماینده‌ی اکوادور در سازمان ملل اذعان داشت که اعراب از " حق بازگشت به سرزمین خود " برخوردار هستند . و این کشور در سازمان ملل در کنار کشورهای عربی به نفع مسأله‌ی خلق فلسطین رأی داد . وزیر خارجه‌ی اکوادور نیز مسأله‌ی خلق فلسطین را " خلل‌ناپذیر " توصیف کرد ، و حل این مسأله را ، پایه‌ی صلح عادلانه در خاورمیانه دانست . همچنین اکوادور ضمن اینکه در جنگ اکتبر 1973 موضع مثبتنی نسبت به اعراب داشت ، حق فلسطینیان در بازگشت به خانه‌هایشان را تأیید کرد .

2 - کشورهای بی‌طرف در رابطه با کشمکش اعراب و اسرائیل :

باید دانست که بی‌طرفی در اینجا امری نسبی است ، و این کشورها ادعا می‌کنند تنها نسبت به مسائل مربوط به فلسطین و کشمکش خاورمیانه بی‌طرف می‌باشند . برجسته‌ترین این کشورها ، گروه برزیل ، مکزیک ، ونزوئلا ، پاراگوئه و اوروگئه است .

  1. برزیل : کشور برزیل از کشورهایی به شمار می‌رود که مواضع برجسته‌ای در سازمان ملل داشته است . به ویژه اینکه همواره از رأی دادن به امور مربوط به مسأله‌ی فلسطین طفره می‌رفته است . این کشور سیاست بی طرفانه‌اش را براساس عدم تعهد نسبت به هر یک از دو طرف درگیری اعراب و اسرائیل بنا نهاد . وزیر خارجه برزیل هنگام بازید از قاهره در 28/1/1973 تأکید کرد که کشورش خود را در مسأله‌ی درگیری اعراب و اسرائیل گرفتار نخواهد ساخت . ولی برزیل در جنگ اکتبر 1973 همچنان بی‌طرف ماند . با وجود این خواستار اجرای قطعنامه‌های سازمان ملل در رابطه با مسأله‌ی کشمکش در خاورمیانه ، شد . و پس آنگاه بر ضرورت عقب‌نشینی اسرائیل و احترام به حقوق خلق فلسطین تأکید ورزید ، و صهیونیسم را به مثابه جنبش نژادپرستانه محکوم کرد . ناگفته نماند که برزیل با این موضع‌گیری اخیر خود ، به مجموعه‌ی نخستین نزدیک‌تر گردید .
  2. مکزیک : سیاست مکزیک در مورد مسأله‌ی فلسطین دچار دوگانگی بود . چه از یک سو موافقتنامه‌های فرهنگیع اقتصادی و نظامی با اسرائیل منعقد می‌ساخت ، و از سوی دیگر خواهان اجرای قطعنامه‌های سازمان ملل در خصوص مسأله‌ی فلسطین بود . اما پس از جنگ 1973 سیاست مکزیک به سمت تأیید محافظه‌کارانه‌ی اعراب گرایید . به طوری که این کشور سیاست اسرائیل را در تجاوز به سرزمین‌های عربی ، رد کرد . و هنگامی که مکزیک شرکت سازمان آزادی‌بخش فلسطین در کلیه‌ی گفت‌وگوهایی را که در هیأت سازمان ملل درباره‌ی مسأله فلسطین در جریان بود ، تأکید کرد ، روابط خود را با یان سازمان بهبود ساخت . همچنین در جریان قطعنامه‌ی شماره 3379 سازمان ملل که صهیونیسم را به عنوان یکی از نمودهای نژادپرستی محکوم می‌کرد ، کشور مکزیک علیه اسرائیل رأی داد .

می‌توان گفت که موضع‌گیری خصمانه‌ی مکزیک نسبت به صهیونیسم از انعطاف این کشور به سمت کشورهای عربی سرچشمه نمی‌گرفت ، بلکه به دلیل پیروزی‌اش از افکار عمومی رایج جهان بود . از سوی دیگر وزیر خارجه‌ی مکزیک در ملاقات با " ایگال آلون " سیاستمدار اسرائیلی ، موضع‌گیری کشورش را این‌گونه توجی کرد : " مخالفت مکزیک با صهیونیسم تا زمانی که این جنبش ، حق خلق فلسطین را در تعیین سرنوشت خویش به رسمت نشناسد ، ادامه خواهد یافت " . وی همچنین گفت " صهیونیسم یک جنبش توسعه‌طلبانه است " . اسرائیل از این موضع مکزیک تا آنجا خشمگین شد که گروههای فشار صهیونیستی را علیه دولت مکزیک به کار گرفت ، و رئیس کنفرانس یهود آمرکایی نیز اذعان داشت که " میلیون‌ها تن از یهو آمریکایی نظیر خودمان ، از این تمایل مکزیک به طرف فراکسیون عربی - روسی در چارچوب یک برنامه سیاسی برای مبارزه با سامیها ، بیم دارند " . این فشار صهیونیست‌ها ، یک سری از واکنش‌های شتابزده در محافل سیاسی مکزیک ، پدید آورد . به ترتیب یکه برخی از سیاستمداران مکزیک گفتند : " مشارکت مکزیک در محکومیت اسرائیل صرفاً یک موضع دولتی یک طرفه بوده ، در حالی که ملت مکزیک در این موضع سهمی نداشت " . پس از جنگ اکتبر 1973 ، مکزیک در تحکیم روابط اقتصادی و سیاسی با جهان عرب تلاش کرد . این در حالی است که روابط دوستانه‌اش را با اسرائیل در تمام ابعاد حفظ نمود .

  1. ونزوئلا : ونزوئلا در کشمکش اعراب و اسرائیل کشور بی‌طرفی بوده است و هنوز هم هست . این کشور در سازمان ملل از رأی دادن به تعدادی از قطعنامه‌های مربوط به مسأله‌ی فلسطین خودداری ورزید . در این رابطه وزیر خارجه ونزوئلا در سال 1973 گفت : " کشورش به ادامه‌ی روابط دوستانه‌ی خود با کلیه‌ی کشورهای خاورمیانه علاقه‌مند است " . از سوی دیگر ، منافع اقتصادی ونزوئلا بر منافع بسیاری از کشورهای عربی منطبق است ، چرا که این کشور عضو برجسته‌ی سازمان اوپک می‌باشد . اما علی‌رغم وجود این پیوند ، هیچ‌گونه تغییری در سیاست خاورمیانه‌ای ونزوئلا مشاهده نشد .
  2. پاراگوئه و اروگوئه : این دو کشور هیچ‌گونه فعالیتی در خاورمیانه نداشته و از اعطای هرگونه رأی به قطعنامه‌های متعلق به مسأله‌ی فلسطین در هیأت سازمان ملل ، امتناع ورزیدند .

3 - کشورهای تأییدکننده‌ی اسرائیل :

مهم‌ترین این کشورها عبارتند از :

  1. بولیوی : دولت نظامی بولیوی که از عنایت دستگاههای جاسوسی آمریکا برخوردار است ، در پشتیبانی خود از اسرائیل پافشاری می‌کرد ، و همواره در محافل بین‌المللی جانبداری خود را از اسرائیل اعلام می‌نمود . این کشور نقطه‌نظر اسرائیل را تحت عنوان " مرزهای امنیت " پذیرا بود ، و نیز از خواسته‌های اسرائیل در مذاکرات مستقیم خود با اعراب ، حمایت می‌کرد . حتی بارها خود را صهیونیستی‌تر از اسرائیل می‌نمایاند . بولیوی تعهد کرد که از مبارزه‌ی اسرائیل علیه آنچه که از آن به نام " تروریسم فلسطینی " یاد می‌کند ، حمایت خواهد کرد .
  2. کستاریکا ، دومینیکن ، نیکاراگوئه : این کشورها به دلیل وابستگی‌شان به دستگاههای جاسوسی آمریکا و خودفروختگی‌شان به انحصارات صهیونیستی و آمریکاییع در یاری خود از اسرائیل ادامه دادند . به گونه‌ای که مثلاً ، بولیوی و دومینیکن تنها کشورهایی بودند که در کنار ایالات متحده و اسرائیل علیه قطعنامه‌ی شماره‌ی 3210 ( در 29 ) مجمع عمومیع مبنی بر دعوت از سازمان آزادی‌بخش برای شرکت در گفت‌وگوهای مجمع عمومی درباره‌ی مسأله‌ی فلسطین ، رأی دادند . و همینطور بولیوی ، کستاریکا ، نیکاراگوئه و شیلی ( پس از آلند ) از کشورهایی بودند که از اعطای رأی به قطعنامه‌ی تاریخی شماره‌ی 3236 ( د - 29 ) دال بر " به رسمیت شناختن حقوق ملت فلسطین " خودداری ورزیدند . به طور کلی میان این کشورها و اسرائیل همکاری نظامی ، اقتصادی و تبلیغاتی گسترده‌ای برقرار است . اما انقلاب ساندینیستها در نیکاراگوئه که به حکومت " سوموزا " یاور صهیونیست‌ها ، خاتمه بخشید ، این کشور را از گروه کشورهای تأییدکننده اسرائیل خارج کرد و به گروه نخستین ، که به تأییدکننده‌ی اعراب است ، پیوند داد .

مآخذ :

  1. عنبتاوی : منذر : اضواء علی الاعلام الاسرائیلی ، بیروت 1968 .
  2. مؤسسه الدراسات الفلسطینیة : الکتاب السنوی للقضیة الفلسطینیة ، بیروت .
  3. ابراهیم ، ابراهیم عبدالله : الصهیونیة و اسرائیل فی آمریکا اللاتینیة ، مجلة الکاتب ، العدد 138 ، سپتامبر 1972 ، القاهره .
  4. لوبیز ، غلوریا : المکسیک فی اطار الصهیونیة و الأمبریالیة ، مجلة‌مرکز الدراسات الفلسطینیة ، العدد 25 ، کانون الاول 1977 ، بغداد .
  5. نشرة مؤسسه الدراسات الفلسطینیة ، 16/5/1974 ، بیروت .
  6. American Jewish yearlook, 1971, V. 72, prepared by the American Jewish committee. NewYork 1971.
  7. Glick, E. : Latin America and the Palestine, Problem, NewYork, NewYork 1958.
  8. Glinkin, A : chamges in latin America, Intornational A ffaiss. Moskow, Vol 1. 1975
  9. jeol Barromi : Latin America and Israel : A ase study in Latin American Behasior at the U.N. General Assembly. Middle East Review, vols. III, IV, 1975.
  10. Leopold Lauver : Israel and the Developing Cauntries, New Approaches to Copperation, NewYork 1967.
  11. Murray Zuckoff : Chiles Jews after A llende, im : Israel's Horizons, Vol. 21. No 0. 1973.
  12. Shimeon Amir : Israel's Development Cooperation with Africa, Asia and Lation America, NewYork 1974.
  13. Victor Alba : Latin American Relations With the Middle East, The contributiion Actors, Middle East Information Service vol, XXIi, 1973.
  14. Weiser, B : The Pro-Zionism in Lation America, Jewish Frontier, xv, october, 1948.