بیت المقدس ( دروازههای باستانی - ): تفاوت بین نسخهها
جز (۱ نسخه واردشده) |
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۰۰
شهر بیتالمقدس دارای هفت دروازهی مورد استفادهی کنونی و چهار دروازهی بسته است . هفت دروازهای که اکنون مورد استفاده قرار میگیرد عبارتند از :
محتویات
1 - باب العمود :
که نزد بیگانگان به دروازهی دمشق معروف است و تقریبا در میانهی دیوار شمالی حصار بیتالمقدس قرار دارد و تاریخ بنای آن به روزگار سلیمان عثمانی باز میگردد . سر درقوسی شکل این دروازه میان دو برج برپا گشته است . دروازهی مزبور با گذرگاهی مارپیچی به درون شهر میپیوندند . این دروازه بر ویرانههای دروازههای مربوط به دوران جنگهای صلیبی بنا شده است . در خلال حفاریهای سال 1936 و 1966 بقایای دو دروازه کشف شد . یکی مربوط است به روزگار آدریانوس امپراطور روم که شهر ایلیا کاپیتولینا را طی سالهای 133 و 137 بر ویرانهی شهری که توسط امپراطور تیتوس ویران شد بنا نهاد . دروازهی دوم را هیرودوس اگریباس در اواسط صدهی اول میلادی بنا کرد . بر بالای دروازهی آدریانوس ، نام شهر جدید نوشته شده است . این دروازه عبارتست از نیم دایرهای که بر دو پایهی سنگی تراش خورده ، با چهارچوبی از سنگ صیقل یافته قرار دارد . در همان روزگار امپراطور آدریانوس ستون داخل دروازه نیز بدان اضافه شد . این ستون در نقشهای که بر روی کاشی نقش گردیده و در کلیسای بیزانس در مأدبا پیدا شده ( نک - : مأدبا و نقشهی فلسطین ) قابل مشاهده است . ستون مزبور تا فتح بیتالمقدس توسط مسلمانان پابرجا بود و به همین دلیل اعراب آن را باب العمود
نامیدند . پیش از آن به باب الدمشق معروف بود زیرا کاروانهایی که از بیتالمقدس به سوی دمشق میرفتند از آن دروازه عبور میکردند .
2 - باب الساهره ،
که نزد غربیان به دروازهی هیرودوت معروف است . این دروازه نیز به فاصلهی نیم کیلومتری شرق باب العمود و در سمت شمال حصار بیتالمقدس واقع است . باب الساهرة در میان برجی مربع شکل بنا گردیده و تاریخ ساختمان آن به روزگار سلطان سلیمان قانونی باز میگردد . ( ن . ر : باب الساهرة )
3 - باب الاسباط ،
یا چنان که غربیان میگویند ، دروازهی سنت استفان ، در دیوار شرقی حصار بیتالمقدس قرار دارد و ظاهر آن شبیه به باب الاسباط است . تاریخ بنای این دروازه نیز به روزگار سلطان سلیمان باز میگردد . ( ن . ر : باب الاسباط )
4 ، 5 - باب المغاربة و باب النبی داوود ،
در دیوار جنوبی حصار بیتالمقدس قرار دارند . باب المغاربة که کوچکترین دروازهی بیتالمقدس به شمار میرود عبارت است از نیم دایرهای که در برج مربع شکلی بنا شده است . اما باب النبی داوود که بیگانگان آن را دروازهی صهیون مینامند ، دروازهای بزرگ با دهانهای گشاد است که به محوطهی داخلی حصار شهر میپیوندد . این دروازه در روزگار سلطان سلیمان ، وقتی که حصار شهر را تجدید بنا میکرد ، ساخته شد . ( ن . ر : باب المغاربة ) .
6 - باب الخلیل
که غربیان آن را دروازهی یافا مینامند ، در دیوار غربی حصار شهر واقع است . ( نک : باب الخلیل )
7 - باب الجدید ،
در شمال حصار شهر به فاصلهی یک کیلومتر از غرب باب العمود واقع است . این دروازه جدید التأسیس است و بنای آن به زمانی بر میگردد که امپراطور آلمان ، cuillaume دوم در سال 1898 از بیتالمقدس دیدن کرد . ( ن . ر : باب الجدید ) مهم ترین دروازهای که اکنون بسته است ، باب الرحمة نام دارد که بیگانگان به خاطر زیبایی و شکوهش آن را دروازهی طلایی مینامند .
این دروازه در دیوار شرقی حصار شهر به فاصلهی 200 متری جنوب باب الاسباط واقع است . باب الرحمة که در دوران امویان ساخته شده ، دارای دو در است که بر بالای هریک قوسی به شکل نیم دایره و به فضای مسقفی که به صورت نیمکره بر ستونهای ستبر کورنثیه قائم میباشد ، متصل است . این دروازه ، در دوران عثمانیان به سبب خرافهی شایع میان مردم مبنی بر آنکه فرنگیان به زودی باز میگردند ، از همین دروازه وارد بیتالمقدس میشوند و آنجا را اشغال میکنند بسته شد . باب الرحمة از زیباترین دروازههای بیتالمقدس است و مستقیما به داخل حرم راه دارد .
سه دروازهی بستهی دیگر
در دیوار جنوبی حصار شهر نزدیک زاویهی جنوب شرقی واقعند و همگی مستقیماً به داخل حرم راه دارند .
دروازهی نخست موسوم به باب الواحد یک در بیشتر ندارد . دروازهی دوم موسوم به باب المثلث دارای سه در است که بر روی هریک قوسی به صورت نیم دایره قرار دارد . دروازهی سوم موسوم به باب المزدوج از دو در تشکیل شده و بر فراز آن دیواری قرار دارد .
مدارک نشان میدهد این سه دروازه در دوران امویان ، زمانی که عبدالملک بن مروان ، قبة الصخره را بنا کرد ، ساخته شده است .
آثار باقی مانده از دوران کهنی که در زیر باب العمود یافت شده دلالت دارند که زیر دروازههای کنونی ، دروازههای کهن دیگری بوده که به روزگار باستان باز میگردد .
مآخذ :
#الموسوعة الفلسطینیه : القدس ( أبواب - الأثریه ) ، جلد سوم ، 1984 .