کنفرانس صلح ( خاورمیانه - 1991 )
در تاریخ 19 اکتبر 1991 جرج بوش رئیس جمهور آمریکا در ادامه تلاشهای خود برای فرایند صلح خاورمیانه با صدور بیانیه ای اعلام کرد در دعوت نامه هایی که برای طرفهای دیگر در بحران خاورمیانه جهت شرذکت در مذاکرات صلح ارسال شد ، به صراحت قید گردیده که هدف مذاکرات چیزی جز دستیابی اعراب و اسرائیل به یک راه حل عادلانه ! پایدار و جامع بر اساس قطعنامه هایشورای امنیت نیست . به دنبال آن در تاریخ 20 اکتبر دبیرخانه اتحادیه کشورهای عرب با انتشار بیانیه ای از برپایی کنفرانس صلح خاورمیانه در 30 اکتبر 1991 در مادرید استقبال کرد .
بالأخره پس از ماهها تلاش و تحرک سیاسی آکریکا در منطقه در 28 اکتبر 1991 هیأت مشترک اردنی - فلسطینی متشکل از 14 نفر ( 7 عضو برای هر یک از طرفین ) جهت شرکت در کنفرانس مادرید وارد پایتخت اسپانیا شد و در روز چهارشنبه 30 اکتبر 1991 جهان شاهد گردهمایی اعراب در کنار آمریکا در پشت میز مذاکره با اسرائیل بود . کنفرانسی که ظاهرا هدف آن پایان بخشیدن به نیم قرن مناقشه اعراب و اسرائیل بود . این کنفرانس در آغاز تنها یک مراسم افتتاحیه تشریفاتی بود که به عنوان سمبل شروع یک حرکت جدید در تاریخ خاورمیانه به شمار می رفت . حرکتی که حاکمیت قانونی و با سابقه ملتی را زیر پا گذاشت تا در این گوشه از زمین در قلب جهان اسلامی جای پای استکبار جهانی را صلیبیون دیروز را توسط قوم یهود تثبیت و قانونی سازد .
آمریکا بانی این حرکت ، با به جریان انداختن مذاکرات پیروزی چشمگیری به دست آورد که به واسطه آن جایگاه بلامنازع خود را به عنوان تنها قدرت جهان به نمایش گذاشت . رئیس جمهور آمریکا به عنوان سرپرست این کنفرانس در سخنان خود با صحبت از مصالحه اراضی به جای زمین در برابر صلح که فرمولی مردود از نظر اسرائیل بود مجددا به رژیم صهیونیستی اطمینان داد و از پیشنهاد اسرائیل که کنفرانس باید صلح واقعی را به ارمغان آورد حمایت کرد و فقط در پاسخ به نگرانی اعراب خواستار احتراز آنها از اقدامات یک جانبه ای شد که می تواند فرایند صلح را به خطر اندازد ! ! !
اسرائیل بنر علی الظاهر به تصمیم آمریکا برای شرکت در کنفرانس گردن نهاد و اسحاق شامیر در مادرید حاضر شده بود تا اینکه ، یا اعتراف رسمی اعراب به رژیم صهیونیستی قطعی گردد و با کلیه شرایط مورد نظر اسرائیل تحقق یابد ، لذا در سخنرانی 34 دقیقه ای وی در کنفرانس ، چیزی که حاکی از تمایل به سازی باشد به چشم نمی خورد . وی تأکید نمود که از سرزمینهای اشغالی چشم پوش نخواهد کرد و احداث آبادی های یهودی نشین را نیز متوقف نخواهد ساخت .
در مقابل شامیر ، هیأت سوری نیز نسبت به دیگر اعراب شرکت کننده از خود سرسختی نشان داد و فاروق الشرع طی سخنانی تأکید نمود که اسرائیل باید از وجب به وجب سرزمینهای اشغالی سال 1967 ، عقب نشینی کند . سوری ها در این اجلاس دریافتند که به وعده های آمریکا خیلی نمی تواند امیدوار باشند و احساس کردند وارد معرکه شده اند که پیروزی در آن بسیار دشوار خواهد بود . لذا کوشیدند تا با همسو کردذن مواضع اعراب شرکت کننده در کنفرانس با خود ، زمینه های شکست را کاهش دهند و مواضع خود را تحکیم بخشند . اما موفق نشدند و عدم موفقیت آن زمانی روشن شد که هیأت مشترک اردنی - - فلسطینی قبل از سوریه و لبنان آمادگی خود را برای انجام مذاکرات مستقیم اعلام نمود .
برعکس سوری ها ، فلسطینیان در اجلاس مادرید مسالمت آمیزترین اظهارات را ایراد کردند و به جنبش هواداران صلح با اسرائیل پیوستند و اولین امتیاز اساسی را به
صهیونیستها دادند و با تغییر استراتژی خود ، خودمختاری محدودی را که به عنوان بخشی از قرارداد کمپ دیوید قبلاً رد کرده بودند ، پذیرفتند .
اما هیأت لبنانی از آنجایی که در زمان برگزاری کنفرانس جنوب لبنان در وضع اسفباری زیر آتش توپخانه اسرائیل سر می برد ، از فرصت استفاده کرد و نسبت به خروج نیروهای اسرائیلی بر اساس قطعنامه 425 شورای امنیت اصرار ورزیده و حضور نیروهای سوری در کشورش را توجیه و توجه جامعه جهانی را به اشغال جنوب لبنان توسط اسرائیل که هر کونه تلاش برای پایان دادن به جنگ داخلی لبنان را نابود می کند جلب نمود .
هیأت اردنی نیز با اتخاذ مواضع معتدل تری نسبت به سوریه در سخنرانی خود یادآور شد که هر گونه تئوری اسرائیل دایر بر اینکه فلسطینیان تنها می توانند در شرق رود اردن وجود داشته باشند را نخواهد پذیرفت .
به هر حال اولین دوره مذاکرات با کنفرانس فرمایشی مادرید به پایان رسید و تحلیل گران و نظریه پردازان سیاسی جهان و شرکت کنندگان در کنفرانس مادرید هر یک با دید خاصی اجلاس را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند . هیأت فلسطین خوش بینی خود را نسبت به آینده اعلام داشت ! هیأت سوری نیز علی رغم شعارهای صری و ضد اسرائیل خود اعلام کرد که کنفرانس دارای برخی جنبه های مثبت می باشد !
در حقیقت کنفرانی مادرید صحنه یک دیدار چند جانبه و اجرای یک سناریوی از پیش طراحی شده توسط جیمز بیکر بود که تمامی نقش ها و اعضاء و حرکتها و نتایج آن از قبل تعیین شده بود . زیرا به خوبی در این اجلاس مشخص شد که برنده واقعی در این کنفرانس رژیم اشغالگرقدس است و اعراب با گذاشتن دست خود در دست اسرائیلی ها ، عملاً به دوران بلوکه شدن شناسایی اسرائیل خاتمه دادند و درگیری و کشمکش غربی - اسرائیلی بدترین دوران خود را سپری کرده و تبدیل به دعوایی درباره موضوع مالکیت و زمین شده و نه درگیری ماهوی و یک جهاد تاریخی بلکه دعوایی که می توان آن را بر اساس تعهد حل کرد .
پدر این کنفرانس چیزی که مسلم گردید این است که برنامه آمریکا و تحرکات آن برای اجرای کنفرانس به اصطلاح صلح خاورمیانه ، نمایشنامه ای بود برای تحمیل مقوله های صلحی که اسرائیل خواستار آن است مجبور ساختن اعراب به اینکه ، فرصت برای آنها مهیا شده و باید از تعهد اسرائیل نسبت به ضرورت صلح ! در خاورمیانه استفاده کنند .