جداسازی نیروها در جبهه سوریه ( موافقتنامه - 1974 )

از دانشنامه فلسطین


دولت جمهوری عربی سوریه از حضور در کنفرانس ژنو که در روزهای 21 و 22 دسامبر 1973 بعد از جنگ 1973 تشکیل گردید ، با اعتراض به اینکه شرایط و مانورهای سیاسی موجود اجازه نمی دهد که این کنفرانس ، یک کنفرانس حقیقی باشد و در جهت بازپس گرفتن تمامی سرزمینهای اشغالی عربی و تضمین حقوق ملت عرب فلسطین تلاش نماید ، خودداری نمود و در عین حال برای جلوگیری از اقدام فردی کشوری از کشورهای خط مقدم به ایجاد راه حل جزیی که مسلما موجب تضعیف موضع کلی کشورهای عربی می گردید ، به اقدام گسترده دیپلماتیک مبادرت ورزید .

هدف ایالات متحده از سیاست " گام به گام " در حل اختلافات اعراب و اسرائیل ، تحقق آرامش تدریجی و کشاندن اعراب به انعقاد موافقتنامه های دو جانبه با دشمن صهیونیستی و در نهایت منصرف نمودن آنها از اتحاد و همبستگی بود که بدون آن ، رسیدن به اهداف مرحله ای عربی در مورد مسأله فلسطین و خصوصا آنچه که در کنفرانسهای سران عربی مورد تأیید قرار گرفت ، غیرممکن می باشد .

رهبران سیاسی سوریه علی رغم درک این واقعیت احساس کردند امکان بهره برداری از شرایط مرحله ای با تلاش مداوم برای حفظ هدف نهایی وجود دارد ، به همین لحاظ دولت عربی سوریه به منظور برداشتن گامی در عرصه سوریه ، اولین دور مذاکرات خود را با هنری کیسینجر وزیر امور خارجهآمریکا که در 20 ژانویه 1974 وارد منطقه شد ، آغاز نمود . سوریه ، موضع خود را از زبان وزیر خارجه اش در 21 ژانویه 1974 با این عبارت ابراز نمود : " سوریه تنها در صورت عقب نشینی کامل اسرائیل از تمامی سرزمینهای عربی و تضمین حقوق ملت فلسطین ، چنین مذاکراتی را قبول خواهد کرد " .

وزیر آمریکایی هنگام دیدار از اسرائیل به عمق شکاف بین مواضع سوریه و اسرائیل و حساسیت و مخالفت اسرائیل با شروع هرگونه مذاکرات ، قبل از حل مسأله اسرا ، پی برد . به همین خاطر سعی کرد در مأموریت خود شتاب نکند تا شرایط مساعد فراهم گردد . وی به منظور اعلام هدف خود مبنی بر پیگیری تلاشهایی برای ایجاد توافق بین طرفین ، منطقه را به قصد کشورش ترک کرد .

[[ پرونده : | ج 3 ، ص 465 ]]

ایالات متحده تلاشهای خود را در آن مرحله به متقاعد ساختن کشورهای عربی برای لغو تحریم صدور نفت متمرکز نمود و به این نتیجه رسید که موفقیت مأموریت وزیر خارجه اش در تهیه موافقتنامه ای برای جداسازی نیروها ، نقش مؤری در تحقق هدفهای آمریکا ایفا خواهد نمود . در آن موقع نیکسون رئیس جمهور آمریکا طی هشداری این نکته را گوشزد کرد که : " ادامه تحریم نفتی از جانب کشورهای عربی ، ایالات متحده را به تغییر سیاست خارجی خود در خاورمیانه وادارخواهد ساخت " . و علی رغم تلاشهایی که از سوی کشورهای عربی انجام گرفت ، رئیس جمهور آمریکا همچنان به موضع خود در تفکیک بین دو مسأله لغو تحریم نفتی و حل مشکلات معوقه اصرار می ورزید و آنچه مایه تشویق وی شد این بود که انور سادات رئیس جمهور ( معدوم ) مصر سعی کرد کشورهای تولید کننده نفت را به بیطرفی در قبال واشینگتن و اتخاذ سیاست مثبت در کنفرانس وزیران نفت کشورهای عربی که قرار بود در 23 فوریه تشکیل گردد ، برای ابراز قدردانی از تلاشهای صلح آمریکا متقاعد سازد .

کیسینجر در تاریخ 26 فوریه 1974 وارد دمشق شد تا مجددا مذاکرات خود را میان جوی از تیرگی به خاطر اظهارات موشه دایان وزیر دفاع اسرائیل ، مبنی بر اینکه " حضور اسرائیل در جولان ضرورتی استراتژیکی برای اسرائیل است " آغاز نماید . در آن شرایط توپخانه سوریه که حملات خود را روز 26 ژانویه 1974 شروع کرد ، هر زمان که نیروهای دشمن درصدد تقویت بنیه دفاعی بر می آمدند ، مواضع شان را مورد حمله قرار می داد .

بعد از انجام مذاکرات طولانی بین طرفین سوری و آمریکایی و ابراز حسن نیتی از جانب طرف سوری همراه با تکیه به حقوق کامل کشور متبوع خود ، لیستی از اسامی اسرای اسرائیلی به کیسینجر داده شد و او این لیست را همراه با وعده رهبران سوریه مبنی بر ترتیب دادن ملاقاتی بین نمایندگان صلیب سرخ بین المللی با اسرای اسرائیلی در اوایل مارس 1974 به اسرائیل برد .

اوضاع ( اسرائیل ) برای گلدا مایر نخست وزیر به خاطر شدت اختلافات بین گروه حاکم معراخ ( کارگر ) در آن زمان و گروه مخالف لیکود درباره موافقنامه جداسازی نیروها بین مصر و اسرائیل در سینا و همچنین شدت نبرد تبلیغاتی بین طرفین و انتقال آن به صفوف ارتش ، چندان رضایت بخش نبود . در آن گیرودار تبلیغاتی ، هواداران موافقتنامه شعار تأئید حکومت و طرف دیگر ، شعار " ارتش پیروز و دولت شکست خورده " را سر می دادند و دولت اسرائیل مجبور بود کوچکترین نرمشی در موضع خود نشان ندهد به همین خاطر کیسینجر تصمیم گرفت به کشور خود بازگردد .

اسرائیل به منظور اصلاح وضع داخلی خود و تسهیل مأموریت گلدا مایر برای تشکیل مجدد کابینه ، درصدد تحریک خطر خارجی تهدیدکننده اسرائیل برآمد و به تدریج به تحکیم مواضع اشغالی خود در سوریه اقدام نمود که با پاسخ شدید توپخانه سوریه در مناطق تل الفرس و الرفید در جولان روبه رو گردید . اسرائیل با استفاده از موقعیت حالت فوق العاده به نام " وضعیت جدید امنیتی " و آمادگی سوریه برای حمله ای نظیر حمله ششم اکتبر 1973 از موضع خود صرف نظر کرد و مایرموفق به تشکیل مجدد کابینه خود گردید .

سوریه ، در برابر لجاجت اسرائیل و طرفداری ایالات متحده از دشمن صهیونیستی و مانورهای کیسینجر برای لوث نمودن قضیه و فرصت طلبی او برای ایجاد شکاف سیاسی در کالبد عربی و آگاهی سوریه بر اینکه توازن قوا امکان انجام حمله گسترده را برای سوریه فراهم نخواهد ساخت ، تصمیم گرفت به شیوه حساب شده دیگر یعنی انجام مذاکرات سیاسی و بسیج و تقویت موقعیت نظامی در جبهه طبق یک نقشه هماهنگ متوسل شود تا ابتکار عمل را در دست گیرد و امکان هرگونه واکنش از سوی اسرائیل را سلب کند .

در آن فاصله و دقیقا در 18 مارس 1974 وزرای نفت کشورهای عربی همگی برای جذب آمریکا به طرف یک سیاست متعادل ، تصمیم لغو تحریم نفتی آمریکا را اتخاد نمودند . این تصمیم اثر منفی بر موضع سوریه در روند مذاکرات جاری بر جای گذاشت ولی این کشور از تصمیم خود مبنی بر اعمال فشارهای نظامی عدول نکرد . و به این ترتیب جنگ فرسایشی از 12 مارس تا 31 مه 1974 با مشارکت نیروهای زمینی و هوایی ادامه یافت ( نک - : جنگ فرسایشی سوریه و اسرائیل ) دولت گلدا مایر در تاریخ 10 آوریل و در بحبوحه جنگ فرسایشی استعفا داد و اسحاق رابین به عنوان کاندیدایی برای تشکیل دولت جدید ظاهر گردید . واشنگتن دریافت که رسیدن سفیر سابق اسرائیل در ایالات متحده به حکومت و عدم حضور مایر که اعتبار سیاسی خود را به علت شکست جنگ اکتبر از دست داده بود ، موقعیت را به آسانی از حالت رکود بیرون خواهد آورد . به همین خاطر کیسینجر دیدار تازه ای از منطقه انجام داد و قبل از ورود به منطقه با اندره گرومیگو وزیر خارجه اتحاد شوروی ملاقات نمود و طی انجام مذاکراتی با وی به نقشی که وی قادر بود در مسکو برای رسیدن به موافقتنامه جداسازی نیروها در جولان ایفا نماید ، تا واشنگتن امکان مشارکت در تلاشهای مزبور را بیابد . همچنان که این مسأله در اوایل مذاکرات جداسازی نیروها در سینا پیش آمد ( نک - : جداسازی نیروهای بین مصر و اسرائیل ، موافقتنامه 1974 ) اشاره نمود . کیسینجر سپس از الجزایر و مصر دیدن کرد و در اول مه 1974 وارد اسرائیل شد سپس راهی دمشق و قاهره گردید و آنگاه ، سفرهای رفت و برگشت خود بین سوریه و اسرائیل را به منظور پرکردن شکاف عمیق بین موضع دو کشور دنبال نمود .

وی در خلال دیدارهایش بارها با انور سادات رئیس جمهور مصر در مورد اعمال فشار به دمشق و متقاعدساختن آن کشور به دادن امتیازات وارد گفت وگو شد و درصدد برآمد موضع دولت اسرائیل را از خلال نامه های متعدد شخص پرزیدنت نیکسون به نخست وزیر اسرائیل تغییر دهد و در عینحال بارها اظهار داشت هرگونه شکست و ناکامی تلاشهای آمریکا ، نتایج خطرناک و امکان وقوع جنگ تازه ای در منطقه با مشارکت دو ابرقدرت را در برخواهد داشت .

مسکو از مسائل جاری در مذاکرات بی اطلاع نبود . گرومیکو طی روزهای 5 و 6 ماه مه از دمشق دیدار کرد تا با مقامات آن کشور درباره مسائل مربوط به جداسازی نیروها و حل بحرانهای منطقه وارد بحث و گفت وگو شود .

وی در حمایت کشور متبوعش از موضع سوریه تأکید کرد که صلح عادلانه و دائمی منطقه بایستی براساس عقب نشینی کامل اسرائیل از تمامی سرزمینهای عربی و تضمین حقوق ملی ثابت ملت عرب فلسطین برقرار شود .

گرومیگو در تاریخ 7 مه هنگام مراجعت از دمشق به کشورش با کیسینجر در قبرس ملاقات نمود و در پی نشست آنها بیانیه ای مشترک صادر گردید . در این بیانیه آمده است : " جداسازی نیروها در جولان بخشی از قضیه کلی مسأله تحقق حل بحران خاورمیانه است " . این بخش ، یک پیروزی سیاسی برای نقطه نظرهای سوریه مبنی بر اینکه هر اقدامی در چهارچوب جداسازی نیروها و غیره ، بایستی جزیی از راه حل جامع دربرگیرنده حقوق کشورهای عربی باشد ، تلقی گردید .

سوریه به طور همزمان ، فعالیت نظامی و تلاشهای سیاسی را دنبال نمود . و کیسینجر تلاشهای زیادی برای رسیدن به یک راه حل انجام داد چرا که شکست او ، می توانست به مفهوم تزلزل موقعیت وی و موقعیت شخص پرزیدنت نیکسون در ایالات متحده آمریکا به ویژه در جو رسوایی واترگیت و همچنین به مفهوم تضعیف موقعیت ( رهبران میانه رو عرب ) و بالعکس ، تقویت موضع اعراب تندرو و نفوذ شورویها در منطقه و طرح مجدد مسأله تحریم نفتی و در کنار آن ، احتمال وقوع جنگی در سطح گسترده ، باشد .

کیسینجر گاه و بیگاه مدت اقامتش را در منطقه تمدید نمود و روز مذاکرات ، به علت پافشاری اسرائیل بر حفظ سرزمینهای اشغالی و شهرکهایی که احداث کرده بود و به دلیل انجام مانورهایی برای استقرار در مواضع استراتژیکی و بالاخره به سبب اصرار سوریه بر اصل عقب نشینی کامل اسرائیل از سرزمینهای اشغالی به تعویق می افتاد .

بعد از گذشت 36 روز که در خلال آن وزیر امور خارجه آمریکا 35هزار کیلومتر سفر نمود و در حدود 170 ساعت مذاکره انجام داد ، ریچارد نیکسون در 29 مه 1974 رسیدن به توافقی در خصوص جداسازی نیروها در جولان را اعلام نمود و این موافقتنامه به تاریخ 31 مه 1974 در ژنو و در زیر پرچم ایالات متحده با حضور هماهنگ کننده نیروهای ویژه بین المللی در منطقه ، سفرای شوروی و آمریکا و نماینده دبیرکل سازمان ملل متحد به امضا رسید و برای اینکه موافقتنامهماهیت سیاسی نداشته باشد ، سوریه اصرار ورزید که آن را نمایندگان نظامی امضا کنند و نماینده ارتش سوریه ، جزو هیأت مصری باشد .

30 دقیقه بعد از امضای موافقتنامه ، آتش بس در جبهه جولان و جبل الشیخ برقرار گردید و جنگ فرسایشی 81 روزه خاتمه یافت .

مطبوعات ، متن رسمی موافقتنامه و مفاد آن را بشرح زیر منتشر کردند :

الف - جداسازی نیروهای نظامی اسرائیل و سوریه مطابق اصول زیر صورت گرفت :

  1. تمامی نیروهای نظامی اسرائیل در جهت غربی خط مشهور به خط " الف " که در نقشه مشخص شده است به استثنای شهر قنیطره که در جهت شرق این خط واقع شده است ، استقرار یابند .
  2. تمامی سرزمینهای شرقی خط " الف " تحت سیطره دولت سوریه قرار گیرد و غیر نظامیان سوریه به این اراضی مراجعت نمایند .
  3. منطقه بین خط " آ " و خط " ب " منطقه حایل و محل استقرار نیروی کنترل و ناظر جداسازی وابسته به سازمان ملل متحد باشد .
  4. تمامی نیروهای نظامی سوریه در جهت شرقی خط " ب " مستقر شوند .
  5. دو منطقه مساوی برای محدودساختن سلاحها و نیروهای دو طرف وجود خواهد داشت یکی در غرب خط " آ " و دیگری در شرق خط " ب " خواهد بود .
  6. به نیروی هوایی دو طرف اجازه داده می شود تا در خط مرزی شان پرواز نمایند ( بند سابق ) بدون اینکه طرفی به حریم هوایی دیگری تجاوز نماید .

ب - نیروهای نظامی در منطقه بین خط " آ " و " آ - ا " وجود نخواهند داشت .

ج - احکام موافقتنامه توسط نمایندگان سازمان ملل متحد که به عنوان نیروی کنترل جداسازی نیروها وابسته به سازمان ملل متحد فعالیت خواهند نمود ، مورد بازرسی قرار می گیرد .

د : در فاصله 24 ساعت بعد از امضای این موافقتنامه در ژنو ، تمامی اسرای مجروح جنگ که در اختیار دو طرف می باشند ، با نظارت کمیته بین المللی صلیب سرخ به کشورهایشان بازگردانده می شوند .

در موافقتنامه تأکید شد که یک موافقتنامه صلح نیست بلکه گامی به سوی صلح عادلانه و دائم مبتنی بر قطعنامه 338 شورای امنیت مورخ 22/10/1973 می باشد .

شایان ذکر است که پروتکل مربوط به تشکیل " نیروهای ناظر جداسازی وابسته به سازمان ملل متحد " با تعداد 1250ازکشورهای عضو سازمان ملل متحد که عضویت دائمی در شورای امنیت را ندارند ، به این موافقتنامه الحاق گردید . مدت فعالیت نیروها که شش ماه است می تواند براساس تصمیم شورای امنیت تمدید گردد و مأموریت آنها نظارت بر اجرای بندهای موافقتنامه و کنترل مناطق تحت کنترل خودشان می باشد .

پس از توافق دولت سوریه و دولت اسرائیل با موافقتنامه یک توافق نظامی صورت گرفت که به موجب آن اسرائیل از قنیطره و جیب سعیع عقب نشینی نمود و مبادله اسرار ، بعد از جنگ فرسایشی سوریه با اسرائیل به عنوان حربه فشار نظامی در خلال انجام مذاکره سیاسی ، صورت گرفت .

مآخذ :

#شؤون فلسطینیة : شماره 35 ، بیروت ژوئیه 1974 .

  1. قضایا العربی ، شماره 3 ، بیروت ژوئن 1974 .