اتحادیه ی عرب ( مواضع - نسبت به انتفاضه ی فلسطین )

از دانشنامه فلسطین


اتحادیه ی عرب بعد از جنگ جهانی دوم به منظور متحد کردن مواضع سیاسی - اقتصادی کشورهای عرب در منطقه ی خاورمیانه به دنبال برگزاری کنفرانس سان فرانسیسکو در سال 1945 توسط هفت کشور عرب شامل : مصر ، سوریه ، لبنان ، اردن ، عراق ، عربستان سعودی و یمن به منظور تشکیل یک جبهه ی متحد در مقابل بازگشت استعمارگران اروپایی به خاورمیانه و تحکمی روابط دولتهای عضو و حفظ استقلال و حاکمیت آنها و همچنین جلوگیری از ایجاد دولت یهود در فلسطین تشکیل شد . و در سال 1946 یک سیاست مشترک در قبال مسأله ی فلسطین و متوقف ساختن انتقال یهودیان و خریداری اراضی این سرزمین عربی اتخاذ نمود و فلسطیین را به عنوان یک کشور مستقل عرب در اتحادیه پذیرفت و کوششهایی نیز به منظور ایجاد یک جبهه ی مشترک در مقابل تشکیل کشور اسرائیل به عمل آورد و حتی مقرر کرد یک جنگ عمومی آزادیبخش بر ضد رژیم صهیونیستی آغاز شود و هنگامی که در 15/1948 اسراییل موجودیت خود را اعلام کرد ، دبیرکل این اتحادیه به شورای امنیت سازمان ملل متحد اطلاع داد که آن اتحادیه ناگزیر از دخالت در این قضیه " به منظور حفظ صلح و نظم و بازگرداندن سرزمین فلسطین به اعراب است " .

اتحادیه ی عرب در اجلاس خود در تاریخ 29 اکتبر 1974 در رباط ، سازمان آزادیبخش فلسطین را به عنوان تنها نماینده ی قانونی مردم فلسطین به رسمیت شناخت و در نوامبر 1978 مصر را به دلیل در پیش گرفتن روند صلح و سازش با اسرائیل که منجر به امضای توافقنامه ی کمپ دیوید 1979 شد از اتحادیه اخراج کرد ولی به مرور زمان از اهداف اصلی و اوله ی خود یعنی مبارزه با اسرائیل و حمایت از حقوق قانونی ملت فلسطین دور شد و در اجلاسیه های خود در سالهای 1982 و 1981 در مورد یک طرح صلح عربی که در آن حق موجودیت اسرائیل در داخل مرزهای مطمئن به رسمیت شناخته شده ، به توافق رسید .

همزمان با شروع انتفاضه ی فلسطین ، اعراب اهمیت زیادی به قیام مردم فلسطین نمی دادند به طوری که اجلاس سران عرب که در سال 1986م ( 1365ھ . ش ) در عمان برگزار شد قبل از آنکه به مسأله ی فلسطین بپردازد . مشکلات و مسائل نیکاراگوئه و زیمبابوه را مطرح ساخت و همکاری و همدردی خود را با مردم این کشورها اعلام داشت بی آنکه به قضیه ی فلسطین اشاره ای نماید . ولی بعداً با گسترش انتفاضه و تشدد عملیات سرکوبگرانه رژیم صهیونیستی علیه مردم مسلمان فلسطین ، اتحادیه ی عرب در تاریخ 17/7/1369 به منظور حمایت از مردم سرزمینهای اشغالی در برابر تکرار خشونتهای رژیم صهیونیستی در بیت القمدس که به کشته شدن 19 فلسطینی توسط نیروهای رژیم صهیونیستی انجامید ، خواستار اقدامات فوری شورای امنیت در این مسأله ی شد .

در فاصله 7 تا 9 ژانویه 1988م . ( 1366ھ . ش ) اتحادیه ی عرب در اجلاسیه ی خود در الجزایر مجدداً بر ضرورت اعطای کمکهای لازم در جهت ادامه ی مقاومت انتفاضه به رهبری ساف برای نیل به اهداف ثابت ملی مردم فلسطین ، تأکید کرد .

این کنفرانس از شورای امنیت سازمان ملل خواست تا اسرائیل را به اجرای مفاد قطعنامه های بین المللی ، متوقف کردن اقدامات خشونت بار و غیرانسانی و پایان دادن به اشغال سرزمینهای عربی وادار سازد و سازمان ملل نظارت موقت که سرزمینهای فلسطینی را به عهده گیرد توجه ویژه به اهالی فلسطین داشته باشد و زمینه را برای تحقق حقوق ملی و ثابت مردم فلسطین فراهم سازد . این کنفرانس در شرایطی که از انتفاضه حمایت می کرد ، تأکید نمود که اساس گفت و گوهای اجلاسیه های عربی به ویژه اجلاس فاس ، حل درگیری اعراب و اسرائیل و مسأله ی فلسطین می باشد . همچنین تشکیل کنفرانس بین المللی صلح خاورمیانه با نظارت سازمان ملل و دارا بودن صلاحیت کافی براساس قطعنامه های سازمان ملل مبنی بر عقب نشینی کامل اسرائیل از تمامی سرزمینهای فلسطینی را تضمین کند ، دوباره مورد تأید قرار گرفت . این کنفرانس بر ضرورت شرکت پنج کشور عضو شواری امنیت و طرفهای درگیر در منطقه از جمله ی ساف که نماینده ی قانونی ملت فلسطین به شمار می رفت ، همانند کنفرانس بین المللی صلح خاورمیانه تأکید کرد .

دبیرخانه ی این اتحادیه همچنین در بیانیه ای که در تاریخ 24/11/1369 منتشر ساخت افزایش اقدامات سرکوبگرانه و وحشیانه ی اسرائیل علیه مردم فلسطین را محکوم کرد .

در گرماگرم انتفاضه و در جریان جنگ نفت در خلیج فارس ، هاله ای از ضعف و سستی نسبت به مبارزه با اسرائیل سراسر وجود اتحادیه ی عرب را فرا گرفت به گونه ای که از مصر برای عضویت در اتحادیه دعوت به عمل آمد و در مدت زمانی کوتاه رژیم آن توانست منادی و سردمدار حرکت سازش با اسرائیل در این اتحادیه شود و نقش واسطه ی بین اعراب و رژیم صهیونیستی را با حمایت آمریکا به خوبی ایفا کند . لذا زمانی که مسلمانان فلسطین زیر تیغ جلاد صهیونیسم غاصب قرار گرفته و بدون هیچ گونه رحم و مروتی سرکوب می شدند . و به خارج از سرزمین آبا و اجدادی خود تبعید می گردیدند و از هر سو مورد تعرض نظامیان آن قرار می گرفتند ، اتحادیه ی عرب نه تنها حمایت از فلسطین و مبارزه با اسرائیل و تدوین استراتژی واحد علیه آن را به بوته فراموشی سپرد بلکه مبنای هدف استراتژیک خود را صلح با اسرائیل قرار داد و بر مذاکره با رژیم صهیونیستی و سازش با آن تأکید کرد و اسلام گرایی در منطقه را یک پدیده ی خطرناک برا رژیمهای عربی دانسته و مبارزیه با آن را جایگزین موضوع اتحاد علیه صهیونیسم ساخت و آن را سرلوحه اهداف خود قرار داد و شعارهای سه گانه " نه صلح ، نه مذاکره و نه شناسایی اسراییل " را به طور کلی زیر پا گذاشت و پس از اینکه نتوانست انتظارات اصولی اعراب و دولتهای عضو را جامه ی عمل بپوشاند ، دچار سرخوردگی شد . پس از آن بعضی از اعضا و نظریه پردازان سیاسی اتحادیه ی عرب و حتی سران رژیمهای عربی به این باور رسیدند که سرخوردگی و عدم توفیق اتحادیه عرب در اتحاد و انسجام کشورهای عربی از آنجا ناشی می شود که اعراب تنها در جست و جوی نیل به یک آرمان و هدف منفی یعنی نابودی اسرائیل می باشند و ظاهراً به بقیه ی مسائل عدیده ی مبتلا به جامعه ی بزرگ عرب در خاورمیانه کاری ندارند . حامی و راهنمای اصلی این طرز تفکر در اتحادیه ی عرب ، برخ رژیمهای عربی منطقه از جمله رژیم مصر به سرکردگی حسنی مبارک بود که برای وادار ساختن فلسطینیان به شرکت در مذاکرات دو جانبه با اسرائیل اظهار داشت : " امید فلسطینیان به تحقق خودمختاری در اراضی اشغالی به پیشرفت در مذاکرات بستگی دارد . من می خواهم بگویم اگر چنین نشود ، آنان بازنده خواهند بود ، زیرا جهان برای همیشه پیگیر قضیه ی فلسطین نمی ماند . اگر عربها از راه توجه به مذاکرات ، به آمریکاییان کمک نکنند ، زیان می بینند و فلسطینیها راهی جز شرکت در مذاکرات ندارند " .

بدین ترتیب ، اتحادیه ی عرب نه تنها همساز و هماهنگ با امضا کننده ی قرارداد کمپ دیوید و طرفهای عربی شرکت کننده در فرایند صلح به مذاکره و صلح با اسرائیل آری گفت بلکه از حمایت انتفاضه دست برداشت و از همه ی آرمانهای قبلی خود در مورد اسرائیل چشم پوشی کرد .

مآخذ :

  1. اخبار وگزارشهای خبری ، خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران .
  2. موسوعة السیاسة ، مؤسسه العربیه للدراسات و النشر ، جلد اول ، چاپ سوم ، 1990 .