اتحادیه ی عرب در فرایند صلح خاورمیانه ( مواضع - )
اتحادیه ی عرب ، بعد از جنگ جهانی دوم به منظور متحد کردن مواضع سیاسی - اقتصادی کشورهای عربی در منطقه ی خاورمیانه به دنبال برگزاری کنفرانس سان فرانسیسکو در سال 1945 توسط هفت کشور عرب شامل مصر ، سوریه ، لبنان ، اردن ، عراق ، عربستان سعودی و یمن برای تشکیل یک جبهه ی متحد در مقابل بازگشت استعمارگران اروپایی به خاورمیانه و تحکیم روابط دولتهای عضو و حفظ استقلال و حاکمیت آنها و همچنین جلوگیری از ایجاد دولت یهود در فلسطین تشکیل شد . و در سال 1946 سیاست مشترکی را در قبال مسأله ی فلسطن و متوقف ساختن انتقال یهودیان و خریداری اراضی این سرزمین عربی اتخاذ نمود و فلسطین را به عنوان یک کشور مستقل عرب در اتحایه پذیرفت و کوششهایی نیز به منظور ایجاد یک جبهه مشترک در مقابل تشکیل کشور اسرائیل به عمل آورد و حتی مقرر گردید که یک جنگ عمومی آزادیبخش علیه رژیم صهیونیستی آغاز شود و هنگامی که در 15 مه 1948 اسرائیل موجودیت خود را اعلام کرد ، دبیرکل این اتحادیه به شورای امنیت سازمان ملل متحد اطلاع داد که اتحادیه عرب ناگزیر از دخالت در این قضیه به " منظور حفظ صلح و نظم و بازگرداندن سرزمین فلسطین به اعراب است . "
با وجود توفیق نسبی اتحادیه عرب در کسب استقلال کشورهای زیر سلطه غرب در خاورمیانه ، دستیابی به هدف اصلی عمده ی آن یعنی جلوگیری از تأسیس کشور اسرائیل در فلسطین میسر نشد . زمانی که خواست نیروی مشترک نظامی برای مقابله با حضور اسرائیل تشکیل دهد ، اختلافات خفته و پنهان میان کشورهای عضو آن آشکار شد و در واقع هیچ کدام از این کشورها حاضر نشدند تحت فرماندهی کشور عربی دیگر قرار گیرند و در نتیجه نیروی هر کشور بنا بر میل و سلیقه خود بدون متابعت از یک سلسله مراتب فرماندهی و بدون هماهنگی با یکدیگر ، هر کدام جنگ خود را علیه اسرائیل دنبال می کردند . و طبیعتاً روز به روز پایه های این نهاد لرزانتر شد تا اینکه در سال 1964 با اعلام اسرائیل مبنی بر بهره برداری از آبهای رود اردن برای همه ی نیازهای کشاورزی خود ، دوباره اعضای اتحادیه گرد هم آمدند و مجدداً اتحادیه جان تازه ای گرفت و در اجلاس ژوئن 1967 اعراب و اسرائیل که منجر به شکست اعراب شد ، روی سه اصل " نه صلح ، نه مذاکره و نه شناسایی اسراییل " به تفاهم کامل رسیدند و برای نخستین بار شرایط صلح با اسرائیل را این گونه تعیین کردند : " خروج اسرائیل از تمامی سرزمینهای اشغالی عرب ( کرانه ی باختری رود اردن ، نوار غزه و ارتفاعات جولان ) و دستیابی مردم فلسطین به حقوق ملی و غیرقابل انتقال " اتحادیه عرب در اجلاس خود در تاریخ 29 اکتبر در 1974 رباط ، سازمان آزادیبخش فلسطین را به عنوان تنها نماینده ی قانونی مردم فلسطین به رسمیت شناخت و در نوامبر 1978 مصر را به دلیل پیش گرفتن روند صلح و سازش با اسرائیل که منجر به امضای توافقنامه ی کمپ دیوید 1979 شد از اتحادیه اخراج کرد . ولی به مرور زمان از اهداف اصلی و اولیه خود یعنی مبارزه با اسرائیل و حمایت از حقوق قانونی ملت فلسطین دور شد و در اجلاسیه های خود در سالهای 1981و 1982 در مورد یک طرح صلح عربی که در آن حق موجودیت اسرائیل در داخل مرزهای مطمئن به رسمیت شناخته شده ، به توافق رسید و در سال 1987 در اجلاسیه ی دیگری در امان ، جنگ ایران و عراق محور اصلی مذاکرات آن قرار گرفت و با فاصله گرفتن از اهداف منشور اولیه خود ، درصدد محکومیت جمهوری اسلامی ایران برآمد لیکن به دلیل وجود دو جبهه ی مخالف در این اجلاس که بعض از کشورهای عربی از مواضع ایران در جنگ حمایت و طرفداری می کردند ، مجدداً دستخوش اختلاف شده و سپس در جریان جنگ نفت در خلیج فارس و حضور نیروهای آمریکایی در این منطقه ی اختلافات داخلی آن عمیق تر گردید و ضعف و سستی و رخوت نسبت به مبارزه با اسرائیل سراسر وجود آن را فرا گرفت به گونه ای که از مصر برای عضویت در اتحادیه عرب دعوت به عمل آورد که در مدت زمان کمی رژیم آن توانست منادی و سردمدار حرکت سازش با اسرائیل در این اتحادیه شود و نقش واسطه بین اعراب و رژیم صهیونیستی را با حمایت آمریکا به خوبی ایفا کند و موضوع مبارزه با اسلام گرایی را جایگزین مبارزه با رژیم صهیونیستی سازد . لذا در شرایطی که مسلمانان فلسطین زیر تیغ جلاد صهیونیسم غاصب قرار داشتند و بدون هیچ گونه رحم و مروتی سرکوب می شدند و به خارج از سرزمین آبا و اجدادی خود تبعید می گردیدند و از هر سو مورد تعرض نظامیان آن قرار می گرفتند و مقاومت اسلامی جنوب لبنان نیز مورد تهاجم وحشیانه ی نیروهای رژیم اشغالگر قدس واقع می شد و با سکوت مجامع بین المللی نسل کشی مسلمانان و حرکتهای نژادپرستانه توسط استکبار جهانی و عوامل آنها در فلسطین ، لبنان و بوسنی و هرزگوین امری عادی بود و بزرگترین جنایت تاریخ در حق مسلمانان بوسنیایی انجام می گرفت ، اتحادیه ی عرب نه تنها حمایت از فلسطین و مبارزه با اسرائیل و تدوین استراتژی واحد علیه آن را به بوته فراموشی سپرد بلکه مبنای هدف استراتژیک خود را صلح با اسرائیل قرار داد و بر مذاکره با رژیم صهیونیستی و سازش با آن تأکید کرد و اسلام گرایی در منطقه را یک پدیده ی خطرناک برای رژیمهای عربی دانسته و مبارزه با آن را جایگزین موضوع اتحاد علیه صهیونیسم ساخت و آن را سرلوحه ی اهداف خود قرار داد .
در مجموع ، اتحادیه ی عرب در طول عمر پر فراز و نشیب خود که همواره با ناکامی و سرخوردگی مواجه بود تنها موفق شد دوبار درکویت یک نیروی مشترک تشکیل دهد . بار اول تشکیل یک نیروی مشترک مرکب از نیروهای عربستان سعودی و مصر در سال 1340 ھ . ش برای جایگزینی نیروهای انگیسی که جهت حمایت از کویت از تهدید نظامی عراق در آنجا مستقر شده بود و بار دوم در سال 1370 بود که در جریان حمله ی عراق به کویت ، نیروهای مشترکی را توسط مصر ، سوریه ، عربستان و کشورهای عربی حوزه ی خلیج فارس در کنار نیروهای چند ملیتی تحت فرماندهی آمریکا تشکیل داد و عملاً با بیرون رفتن نیروهای عراقی از کویت به صورت بازوی منطقه ای آمریکا در آمد و شعارهای سه گانه " نه صلح ، نه مذاکره و نه شناسایی اسراییل " را به طور کلی زیر پا گذاشت و پس از اینکه نتوانست انتظارات اصولی اعراب و دولتهای عضو را جامه ی عمل بپوشاند دچار سرخوردگی شد . پس از آن بعضی از اعضا و نظریه پردازان سیاسی اتحادیه و حتی سران رژیمهای عربی به این باور رسیدند که سرخوردگی و عدم توفیق اتحادیه عرب در اتحاد و انسجام کشورهای عربی ، از آنجا ناشی میشود که اعراب تنها ، در جست و جوی نیل به یک آرمان و هدف منفی یعنی نابودی اسرائیل می باشند و ظاهراً به بقیه ی مسائل عدیده مبتلا به جامعه ی بزرگ عرب در خاورمیانه کاری ندارند .
حامی و راهنمای اصلی این طرز تفکر در اتحادیه ی عرب برخی رژیمهای عربی منطقه از جمله رژیم مصر به سرکردگی حسنی مبارک بود که برای وادار ساختن فلسطینیان به شرکت در دور نهم مذاکرات دوجانبه با اسرائیل اظهار داشت : " امید فلسطینیان به تحقق خودمختاری در اراضی اشغالی به پیشرفت در مذاکرات بستگی دارد . من می خواهم بگویم اگر چنین نشود آنان بازنده خواهند بود ، زیرا جهان برای همیشه پیگیر قضیه ی فلسطین نمی ماند . اگر عربها از راه توجه به مذاکرات به آمریکاییان کمک نکنند ، زیان می بینند و فلسطینیها راهی جز شرکت در مذاکرات ندارند . "
بدین ترتیب اتحادیه ی عرب همساز و هماهنگ با امضا کننده قرار دارد کمپ دیوید و طرفهای عربی شرکت کننده در فرایند صلح ، به مذاکره و صلح با اسرائیل آری گفت بلکه در جریان تحرکات سیاسی قبل از شروع دور نهم مذاکرات صلح به بهانه اینکه هر روز که از روند سازش می گذرد ، موضع اعراب ضعیفتر می شود و در نهایت به ضرر آنها خواهد بود ، از همه ی آرمانهای قبلی خود در مورد اسرائیل چشم پوشی کرد و به شرکت طرفهای عربی در دوره های بعدی مذاکرات به هر نحو ممکن حتی اگر مذاکره با اسرائیل منجر به خودمختاری محدود برای فلسطینیها شود ، تأکید ورزید .
مآخذ :
- کاظمی ، سید علی اصغر : نظریه همگرایی در روابط بین الملل ، نشر قومس ، چاپ اول ، 1370 .
- صفا تاج ، مجید : روزنامه اطلاعات ، سراب صلح ، 17 - 16/5/1373 ، ضمیمه شماره های 55 - 54 .