نصربن ابراهیم ( 490 - 407 ه 1096 - 1015م )

از دانشنامه فلسطین


حافظ ابوالفتح مقدسی نابلسی محدث و علامه و زاهد ، در عصر خود بزرگ شافعیه در شام بود . در نابلس متولد و در آنجا بزرگ شد و در همان جا تحصیل نمود . در طول تحصیل خود به بیت المقدس منتقل گردید به نزد بزرگان حدیث در جنوب و شمال شام مسافرت کرد .

هجرت چهار سال در شهر صور همراه سلیم بن ایوب رازی بود و از طرف وی بر 300 جزء ( 30 مجلد ) حاشیه نویسی کرد . سپس قصد عزیمت به غزه نمود و نزد علی ابن جعفر المیماشی درس خواند . در دمشق نزد علی بن الطبیب و ابی الحسن سمساری درس فرا گرفت . درآمد نیز

درس خواند . این شهرها مرکز آموزش سنیها بود .

هنگام بازگشت به بیت المقدس از نظر حدیث و فتوا بر مذهب شافعی برجستگی خاصی از خود نشان داد . به طوری که شیخ شافعی شام گردید . در جنوب شام در آن زمان جزو خلافت فاطمیان بود ، اما به وسیله گروههای بدوی که در بادریه به رهبری بنی الجراح ( از قبایل طی ) مورد هجوم قرار گرفت . بر مرکز اساس شام یعنی رمله مسلط شدند و امنیت آنجا را به هم زده و کشاورزی آنجا را غارت نمودند .

علاوه بر ظلم و مالیاتها و ضررهایی که در زمانهای مختلف بر این مناطق وارد می شد ، تعدادی فاجعه طبیعی و خشکسالی در این مناطق به وقوع پیوست . از سال 460 ه گروههای ترک غز ( سلجوقیان ) به شام حمله بردند و در آنجا حکومت کردند که باعث بحرانهای اقتصادی و ضعف آنها گردید ( نک : سلجوقیان ) .

اگرچه این ضعف زمینه را برای صلیبیان ( نک : فرنگیها ) جهت پیروز شدن در پایان قرن آماده کرد اما آثار آن قبل از هرچیز در یأس و فقر زیاد مردم ظاهر شد و ظهور گوشه گیری و مقامات اولیا زیاد شد و آن در تعدادی از بزرگان از جمله ابوالفتح متجلی شد که مشهور به زهد و تقوی شدید بود تا اینکه به فردی گرانقدر و کم نظیر تبدیل شد . بنا به قول ذهبی وی حدیث نقل می کرد و در مذهب خود تصنیفاتی داشت و تعداد زیادی تألیف از خود به جای گذاشت . که دو تا از آنها در ده جلد و سومی در چندده مجلد چاپ شد .

جنوب شام در سال 463 ه 1070 به دست سلجوقیان افتاد . بیت المقدس از سال 475 ه 1082 تابع پادشاه سلجوقی دمشق به نام تتش گردید . به نظر می رسد که این پادشاه که بنای مسجد اموی را ترسیم نمود می خواست نظام پادشاهی وزیر عصر در آن دوره مبنی بر رعایت حال علماء و جذب آنها را تقلید نماید .

شاید او ابی الفتح را که حدود 70 سال داشت در سال 480 ه وادار به انتقال به دمشق نمود . اما او بنا به گفته ابن عساکر از کسی آن را قبول نکرد . ذهبی نقل می کند که

وی ، در حالی که در دمشق بود از غلاتی که برایش از نابلس می آمد استفاده می کرد ( بین دو شهر روابط قدیمی دایمی وجود دارد ) و هر شب در طرف کانون قرص نانی می پخت .

ده سال را در دمشق گذراند و در این بین نزد عده ای از علماء کسب فیض کرد و عده ای نیز با او دیدار نمودند و مقامش با عبادت و زهد و علم و عمل مشهور شد . هنگامی که امام محمدغزالی در سال 488 ه 1094 م به دمشق آمد با وی دیدار کرد و از او استفاده نمود . هنگامی که ابوالفتح از دنیا رفت کراماتی به وی ملحق گردید .

مآخذ :

  1. ابن ، عساکر : تاریخ مدینه دمشق ، دمشق 54 - 1951 .
  2. ذهبی : العبر فی اخبار البشر ، کویت 63 - 1960 .
  3. ابن حنبلی : شذرات الذهب فی اخبار من ذهب ، قاهره 1931 .
  4. سبکی : طبقات الشافعیة الکبری ، قاهره 65 - 1964 .