ظاهرالعمر الزیدانی ( فرزندان - )

از دانشنامه فلسطین


نزاع فئودالی از بارزترین نشانه هایی است که تاریخ فلسطین و شرق عربی در عصر جدید به آن موصوف گردیده است . ( نک : تیول در فلسطین ) حکومت شیخ ظاهرالعمر زیدانی که وقایعش دوره ای طولانی از قرن هجدهم را دربرگرفته ، تصویری آشکار از این نزاع بدست می دهد زیرا که ( این نزاع در این حکومت ) با تعدد جبهه های آن در دو سطح داخلی و خارجی و وضوح اهداف استقلالی اش دارد .

طرح سخن از ظاهریان - - یا فرزندان ظاهرالعمر - - جدا از ساختار اجتماعی - - سیاسی قبیله عربی تجسم یافته در زیدانی ها - یعنی قبیله شیخ ظاهر - - و جدا از ساختار سیاسی حکومت شیخ ظاهرالعمر ممکن نیست ، ساختاری که بیشتر اجزای خود را از ساختارهای سرمایه داری که در سایه حکومت عثمانی سرزمینهای شام از آن پر بود ، گرفته بود .

بعضی از مورخان شجاعت نیروی شیخ ظاهرالعمر یا بنا به تعبیر آنان پشتوانه و استحکام امور او را به صورتی

ملاحظه کرده اند که با جریان رشد درونی و خودبه خودی به طور کامل انسجام و هماهنگی دارد ، جریانی که عامل خارجی قطعی و مسلمی آن را به وجود می آورد و چنین جریانی با بسیاری از قبایل عربی برخورد می کند و باعث می شود در مراحل بعدی در تحولات سیاسی منطقه ای خاص نقش مشخصی را ایفا کند .

در استدلال بر این مطلب به سخن محمد کردعلی اشاره می کنیم که : " در اواسط قرن یازدهم ( هجری ) مردی بنام زیدان از حجاز به نواحی شمالی فلسطین آمد و او فرزندی داشت به نام عمر ، عمر دو پسر به نام های ظاهر و سعد داشت . اینان به دلیل دشمنی و خصومت از دیار خود مهاجرت کردند و به کناره های شمالی دشت بطوف - - در زمینی از توابع نابلس که به آن " مسلخین " گفته می شود - - آمدند و ساکن گشتند . منابع تاریخی به روشنی راهی را که طی آن ارزشهای قبیله ای با تشکیلات فئودالی موجود آن روز در سرزمین شام واکنش نشان داد آشکار می سازد . از این راه ( مقام ) پدری قبیله با رسوم و تکالیف فئودالی آمیخته شد .

امیر حیدر شهابی می گوید : " شیخ عمر بر آن سرزمینها ولایت داشت تا آنگاه که زمان آن فرا رسید و امیر بشیر درگذشت و شیخ عمر در حکومت ماند و با چندین زن ازدواج کرد و صاحب فرزندان پسری شد که بعضی از آنان به شجاعت و نیرو و برتری مشهور گشتند .

محمد کردعلی در ادامه توضیحات تصویر گذشته می افزاید : " ساکنان عرابه نزد والی صیدا او را شفاعت نمودند و وی تعهد نمود مالیات خود را بپردازد . در بعضی سالها از ادای آنچه تعهد کرده بود سرباز می زد و گاه حق دولت را می پرداخت تا آنکه ثروتش بسیار گشت و در عکا مقیم گردید و برادرش ( و بنا بر بعضی منابع پسرش ) سعد را در دیرحنا و فرزندانش علی را بر صفد و عثمان را بر شفا عمرو و سعید را بر ناصره و حوالی دشت مرج ابن عامر و صلیبی در طبریة و أحمد را بر تبنه و جبل عجلون ، گماشت .

تردیدی نیست که وابستگی فرزندان شیخ ظاهرالعمر به سلطه پدرشان بر اساس قبیله ای استوار بود . در ضمن اینکه آنان در مناطق خود متعهد به نیابت حکومت پدرشان بودند ، امری که در واقع آنان را در اداره بخشهایی از حکمت پدرشان مشارکت می داد .

ظاهریان در غم و شادی با شیخ ظاهر همراه بودند و از دژهایی که دفاع از آن به ایشان واگذار شده بود با شجاعت کامل دفاع کردند . شیخ مصطفی ظاهر برادر شیخ ظاهر اولین کسی بود که به دست والی شام ، سلیمان پادشاه عظم به قتل رسید . اما والی با زندگی خود تاوان این کار را پرداخت : وی در سال 1156 ه/1745 م درحالی که در جستجوی شیخ ظاهر تلاش بسیاری می کرد در وضعیت سختی درگذشت .

بعضی از منابع اشاره دارد که سعد حاکم دیرحنا در جریان ترور پاشا دست داشت و بعد از شکست در قانع ساختن وی به منظور دست برداشتن از کوششهایش برای به تسلیم واداشتن شیخ ظاهر و فرزندانش اقدام به مسموم کردن وی کرد .

ظاهریان در هجوم و لشکرکشی های شیخ بزرگ مشارکت نمودند و مهمترین آنها حمله ای بود که به سقوط شام به دست سپاهیان ایشان و سپاهیان محمد بک ابوالذهب در سال 1184 ه/1770 م انجامید و نیز حمله ای که به شکست ارتش عثمان پاشا کرجی در حوالی درچاچه الحولة - - در حدود همان تاریخ - منتهی شد .

آشکار است که فرزندان شیخ ظاهر العمر در بسیاری اوقات با اموال و مردم معامله و رفتاری ناخوشایند داشتند و در اغلب موارد رقابت میان آنها شدید بود چنان که کار بدانجا رسید که محمد بک ابوالذهب برای توجیه عقب نشینی اش از سرزمین شام پس از اشغال سال 1184 ه ، فساد فرزندان شیخ ظاهرالعمر و ظلم و طغیان و مال پرستی آنان را دستاویز قرار داد و جریان این امر را به سرورش علی بک بزرگ گزارش داد .

ظاهریان در طول ده سال آخر زندگی پدرشان شیخ ظاهر به اوج قدرت خود رسیدند . پس از آن که پدرشان عمری طولانی کرد و سخت پیر شد تصرف ایشان در امور به صورت مطلق درآمد . حتی بعضی از ایشان از حدود مجاز نیز تجاوز کردند و بر سلطه پدر پیر خود دست درازی نمودند .

در یک مورد استثنایی که طی آن ارزشهای قبیله ای از بین رفت و سرکشی های سرمایه داری ظهور نمود آشکار گردید که سلطه و نفوذ شیخ که بر پایه آمیخته ای از ارزشهای قبیله ای و تکالیف فئودالی استوار بود قادر است که عثمان الظاهر را که هوای نفسش باعث شد تا از پدر سرپیچی نماید نابود سازد . ( 1180 ه/1766 م ) در سال 1187 ه/1773 م شیخ صلیبی الظاهر همراه با جمعی از تک سواران عرب که شیخ ظاهر به همراهی هم پیمانش علی بک بزرگ فرستاده بود به قتل رسید ، این امر در جریان آخرین حمله به مصر برای جدا ساختنش از دست ممالیک ( حاکم بر ) آن محمد بک ابوالذهب بود .

نیروهای محمد بک ابوالذهب به ویران ساختن قلعه ها و استحکامات شیخ ظاهر که فرزندانش از آن دفاع

می کردند پرداختند ( 1188 ه/1774 - 1775 م ) و دیرحنا و دیر مارالیاس و چند دژ دیگر ویران گردید .

در سال 1189ه/1775م ) شیخ ظاهرالعمر در ضمن تلاش برای فرار از عکا که مورد هجوم نیروهای دریایی عثمانی به فرماندهی " قبودان " حسن پاشا جزائری قرار گرفته بود کشته شد . منابع اشاره دارد که فرزندان شیخ پیر از گرد پدرشان پراکنده شدند و نتوانستند او را در آخرین مصیبتی که دچارش شد همراهی کنند .

در ماههای بعد ارتش حسن پاشا جزائری و والی جدید صیدا - - أحمد پاشا الجزار - - و والی شام محمد پاشا العظم برای شکست آل ظاهر و در هم کوبیدن دژهای آنان به هدف برانداختن نهایی آنان هم پیمان شدند .

حیدر الشهابی می گوید : " فرزندان ظاهر در هر سرزمینی پراکنده شدند و دسته های او در دل بیابانها فرو رفتند . وزیر او ( حسن پاشا ) بسیاری از آنان را دستگیر کرده و آنان را در اسارت و بازداشت نزد خود نگاه داشت . "

منابع از میان دستگیرشدگان اسامی شیخ عثمان الظاهر و شیخ احمد الظاهر و حسن و حسین دو فرزند شیخ علی الظاهر را ذکر کرده است . همچنین ذکر کرده که حسن پاشا جزائری به قتل اسیرش احمدالظاهر فرمان داد و سبب آن کنایه شیخ به وی بود . به علاوه ذکر نموده که محمد پاشا العظام پس از کوششهای طاقت فرسا موفق به غلبه بر شیخ علی الظاهر شد و سر او را به آستانه فرستاد .

علی رغم تلاشهایی که برای غلبه بر آل ظاهر و نابودی آن صورت گرفت این امر ممکن نشد و بعضی از آنان همچنان سبب نگرانی خاطر حاکم عثمانی را فراهم می کرد . گمان می رود که شیخ صالح الظاهر به بناپارت کمک کرد تا از احمد پاشا جزار که اهل و خویشان او را مورد خشونت قرار داده بود انتقام بگیرد .

ظاهریان مدت هشتاد سال بر فلسطین حکم راندند . گفته می شود که نفوذ آنان از حدود جبل عامل در شمال تا حوالی کوههای قدس در جنوب و از دریای مدیترانه در مغرب تا کوه عجلون در شرق گسترش داشت و آنان مطابق با رسوم قبیله ای حکومت می کردند .

اما کوششهای عمرانی آنها کوششهایی است که نزد همگان آشکار است . زیرا شیخ ظاهرالعمر به تجدید بنای ویرانی های قلعه ها و دژها و دیرها که حاصل جنگهای صلیبی بود پرداخت . وی حصارهای جدید عکا را ساخت ( نک : دیوارها ) و مسجد محله " الجرینه " را در آن بنا کرد . شیخ علی الظاهر قلعه صفد را ساخت .

چنان که بنای دارالامارة صقریه در طبریه و تعمیر مسجد جامع واقع در جنوب آن به شیخ صلیبی نسبت داده می شود . شیخ عثمان الظاهر روستای شفا عمرو را بنا نمود و شیخ احمد الظاهر قلعه تبنه را ساخت و سرانجام تجدید بنای دژ دیرحنا و ساختمان مسجد جامع موجود در آن که تا امروز باقی است به شیخ سعد الظاهر نسبت داده می شود .

مآخذ :

  1. شهابی ، حیدر : الغرو الحسان فی اخبار ابناء الزمان ، بیروت 1969 .
  2. کردعلی ، محمد : خط الشام ، دمشق 1925 .
  3. حلاق ، احمد بدیری : حوادث دمشق الیومیة ( 1154 - 1175 ه/1741 - 1762 م ) قاهره 1959 .
  4. جبرتی ، عبدالرحمن : تاریخ عجائب الآثار التراجم و الاخبار ، قاهره 1964 .
  5. مشاقة ، میخائیل : مشهد العیان بحوادث سوریه و لبنان ، قاهره 1908 .
  6. سیوفی ، حبیب : سوریه و لبنان فی القرن الثامن عشر ، صیدا 1948 .