حسن بن جعفر موسوی

از دانشنامه فلسطین


" 430ه - - 1039م " وی شریف الوالفتوح موسوی ( منسوب به امام موسی کاظم ) علوی حسنی طالبی قریشی است که در سال 384ه - از طرف فاطمیان به امارت مکه منصوب گردید .

در فاصله سالهای ( 401 و 403ه - /1011 - 1013م ) وی ادعای خلافت کرد و از منبرهای رمله پایتخت فلسطین در آن دوره و هم چنین منبرهای مکه برای وی بیعت خواسته شد و در فلسطین به نام وی سکه ضرب گردید .

در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری امرای آل جراح در رمله حکومت می کردند ، و بنی جراح شعبه ای از قبیله طئ از قبیله کهلان قحطانی می باشند .

قبیله طئ در رویدادهای سال 36ه - /656م امام علی بن ابیطالب را یاری نمود و در کنار وی در جنگ صفین شرکت کرد . در دوره حکومت طولونیان ، طائیان از حجاج مصری و شامی که مجبور بودند از سرزمینهای آنان عبور کنند مالیات می گرفتند .

در قرنهای چهارم و پنجم ریاست قبیله طی به بنی جراح رسید که وطن اصلی در فلسطین و پایتخت آن رمله بود .

از مشهورترین رهبران بنی جراح حسان بن جراح ، بود که در سالهای 360ه - /974م با حسن اعصم قرمطی در حمله به مصر در دوران خلیفه فاطمی معزلدین الله ، متحد گردیده بود .

مفرج بن دغفل جراح نیز یکی از رهبران مشهور بنی جراح بود که رمله تیول وی به شمار می رفت .

در سال 400ه - /1009م فرزندش حسان به ریاست قبیله رسید و قلمرو خود را تا جنوب فلسطین و طبریه در شمال گسترش داد و در سال 414ه - /1023م عسقلان را به تصرف خویش درآورد .

امرای آل جراح از رقابت بین عباسیان و فاطمیان جهت تسلط بر کشور شام که فلسطین نیز جزیی از آن بود استفاده نمودند و بدین ترتیب قدرت آنها افزایش یافت و حکومت آنان مستحکم گردید و خلافت فاطمیان را مورد تهدید قرار دادند .

تمامی این وقایع در اوج ناتوانی و ضعف خلفای عباسی و عدم ثبات حکومت فاطمیان در شام به ویژه در دوره حاکم بأمرالله ، خلیفه فاطمی ، روی داد .

در سال 411ه - /1020م ، آل جراح حکومت فاطمی را مورد تهاجم قرار دادند و نیروهای حسان بن جراح به " فرمی " رسیدند که اهالی آن مجبور شدند به قاهره بگریزند .

در سال 415ه - /1024م بار دیگر آل جراح ، هنگامی که حاکم بأمرالله انوشتکین را به سمت والی فلسطین تعیین نمود ، حمله به دولت فاطمیون را تکرار کردند .

نیروهای حسان به عریش رسیدند و آن جا را به آتش کشیدند به طوری که اهالی بلبیس و قرانه بیمناک گشته و به مصر گریختند . ( نک : فاطمیان ) .

آل جراح بر بیشتر سرزمینهای فلسطین تسلط یافتند اما تنوانستند منطقه ساحلی آن را به تصرف خود درآورند .

این وقایع تا قرن ششم هجری/دوازدهم میلادی ادامه یافت و در این هنگام آل جراح مجبور به عقب نشینی از جنوب فلسطین گردیدند و به منطقه جیره رفتند و آنجا نزد بنی قره جذامیان ماندگار شدند .

یکی از دلایل شورش ابوالفتوح موسوی علیه فاطمیان ، تحریکات وزیر مغربی علیه حاکم بأمرالله خلیفه فاطمی بود .

حاکم بأمرالله به پدر و عموی وزیر یاد شده خیانت کرده بود ، لذا مغربی از خشم حاکم بیمناک گشته و در سال 400ه - /1009م به آل جراح پناهنده شد و به عنوان مشاور به خدمت آنها درآمد .

وی آنها را به عدم اطاعت از حاکم بأمرالله برانگیخت و به بیعت با شریف ابوالفتوح امیر مکه تشویق نمود .

نفوذ آل جراح در فلسطین در زمان مفرج بن دغفل که از عزیزبالله خلیفه فاطمی اطاعت می نمود افزایش یافت .

عزیزبالله حکومت بر رمله را به وی ابلاغ کرد ولی در این امر مصمم نبود زیرا هدف اصلی وی و پسرش حاکم بأمرالله نابودی آل جراح بود .

از سوی دیگر هدف مفرج ، تأسیس دولتی مستقل از خلافت فاطمیان بود .

بنی جراح به منظور آنکه به حکومت خود در رمله و آنچه را که در فلسطین به دست آورده بودند ، صورتی قانونی ببخشند طی نامه ای ابوالفتوح امیر مکه را به رمله دعوت نمودند تا با وی به عنوان خلیفه بیعت نمایند .

حسان بن جراح ، وزیر مغربی را به مکه نزد ابوالفتوح فرستاد تا او را جهت اعلام امامت و خلافت خود ترغیب نماید .

ابوالفتوح نزدیکان خود از طایفه بنی حسن را نزد خویش فراخواند و با آنها در این باره به مشورت پرداخت .

آنها موافقت خود را اعلام کردند ، با وی بیعت نمودند و نامش امیرالمؤنین و لقبش راشدبالله گردید .

ابوالفتوح به منبر رفت و خلافت خود را اعلام نمود و چون پول کافی نداشت ، به پیشنهاد وزیر مغربی پولهای موجود در خزانه کعبه و طوقهای طلا و نقره اطراف آنرا تحت اختیار خود قرار داد .

وی هم چنین سکه های موسوم به کعبیه را نیز از آن خود کرد .

ابوالفتوح پس از گماشتن جانشینی برای خود در مکه عازم رمله گردید و در نزدیکی آن جا از سوی مفرج بن دغفل بن جراح و فرزندش حسان و محمود و علی برادران حسان و سایر شخصیتهای عربی به گرمی مورد استقبال قرار گرفت .

استقبال کنندگان از اسبهای خود پیاده شده و در مقابل وی تعظیم کرده و او را امیر المؤنین و خلیفه نامیدند .

پس از آن ابوالفتوح همراه با آل جراح به طرف رمله حرکت نمود و در آنجا در منزل حسان بن مفرج سکنی گزید .

وی مردم را امان داد و امر به معروف و نهی از منکر نمود و در بیانیه ای از مردم خواست که از آن به بعد در مقابل وی تعظیم ننمایند زیرا این امر فقط مختص ذات پروردگار است .

سپس ابولفتوح به همراه آل جراح وارد مسجد گردید و ابن بناته واعظ مسجد را نزد خود فراخواند و از وی خواست خطبه ای بخواند و به او یادآور شد که در آن خطبه چه مسایلی را ذکر کند .

مردم در مسجد در انتظار خطبه بودند ، ابن بناته خطبه را خواند و شش آیه اول سوره قصص را که شامل " فرعون بر روی زمین استکبار ورزیده " می باشد بر آنها تلاوت کرد .

این ماجرا در سال 401ه - /1011م به وقوع پیوست و دعوت خلیفه ابوالفتوح در اغلب نقاط کشور شام منتشر گردید .

هنگامی که حاکم بأمرالله خلیفه فاطمی از شورش ابوالفتوح و بیعت آل جراح با وی و انتشار دعوت وی در کشور شام آگاه گردید ، از جهت اینکه ابوالفتوح و آل جراح نیرویی عظیم جهت نابودی سلطه فاطمیان در شام و خلافت آنها در مصر تشکیل دهند هراسان گشت .

حاکم بأمرالله نیرویی جهت سرکوب آنها به فلسطین روانه کرد ولی نیروهای وی در نزدیکی داروم ( شهرک دیرالبلح کنونی ) شکست خوردند و بدین ترتیب ، نفوذ بنی جراح در فلسطین افزایش یافت ، قدرت آنها مستحکم تر گردید و حکومت ابوالفتوح در آنجا پایدار شد .

پس از شکست تهاجم نظامی حاکم بأمرالله وی صلاح دید که آل جراح را به سوی خود جلب نماید ، پس به حسان و پدرش مفرج ، به شرطی که ابوالفتوح را ترک کنند ، وعده های بسیاری داد .

وی هدایای زیادی نیز به علی و محمود فرزندان مفرج تقدیم نمود و برای همه آنها تیولهای بزرگی در نظر گرفت .

در عین حال خلیفه حاکم بأمرالله ، ابوالطیب پسر عموی ابوالفتوح را به عنوان والی حرمین تعیین نمود و مبلغ پنجاه هزار دینار به غیر از هدایا و خلعتهای گوناگون برای وی ارسال داشت . در سال 403ه - /1013م ، حاکم بأمرالله برای نشان دادن اطاعت حجاز از وی دینارهایی که نام وی بر آنها حک گردیده بود ، ضرب نمود .

بسیاری از مردم مکه از اطاعت ابوالفتوح سرپیچی کردند ودوباره به اطاعت حاکم بأمرالله در آمدند .

پس از اینکه حاکم بأمرالله آل جراح را به سوی خود جلب نمود و بسیاری از مردم مکه و حجاز از ابوالفتوح روی گردان شدند ، ابوالفتوح راهی به جز بازگشت به مکه در مقابل خود ندید .

وی از وزیر مغربی کمک خواست و تمایل خود برای بازگشت به مکه را با مفرج بن دغفل در میان گذاشت .

مفرج بن دغفل در سال 403ه - /1013م ، ابوالفتوح را راهی مکه نمود تا اینکه به دره قری رسید و در آنجا گروهی از قبیله طی را تا مکه با وی همراه کرد و او توسط طرفدارانش به گرمی مورد استقبال قرار گرفت .

حاکم بأمرالله از بازگشتن ابوالفتوح به مکه بسیار خشنود گردید و در سال 404ه - یک دینار طلایی به خاطر بازگشتن فلسطین به سلطه وی ضرب نمود .

هنگامی که ابوالفتوح بازگشت خود را به اطلاع حاکم به امرالله رسانید ، حاکم بأمرالله وی را دوباره با امارت مکه منصوب نمود و ابوالفتوح تا زمان مرگ خود در آنجا باقی ماند .

مآخذ و منابع گوناگون بر این مسأله تأکید دارند که حاکم بأمرالله در پایان امر ، مفرج بن دغفل را به علت کمک به ابوالفتوح و بیعت با وی به عنوان رقیب خلیفه در فلسطین ، به قتل رساند و این کار را توسط یکی از افراد مفرج ، پس از فریفتن وی با پول به وسیله زهر انجام داد .

پس از جنگهای بسیاری که بین حاکم بأمرالله و حسان بن جراح رخ داد ، فاطمیان توانستند دوباره نفوذ خود را در فلسطین به دست بیاورند و آل جراح بار دیگر به اطاعت فاطمیان درآمدند ، تا اینکه در قرن ششم هجری/دوازدهم میلادی فلسطین را به مقصد مصر ترک کردند .

مآخذ :

  1. روذراوری : ذیل تجارب الأمم ، قاهره 1916 .
  2. قلقشندی : صبح الأعشی فی صناعة الأنشا ، قاهره 1946 .
  3. مقریزی : اتعاظ الحنفا فی اخبار الأئمة الفاطمیین الخلفا ، قاهره 1948 .
  4. مقریزی : المواعظ و الأعتبار فی ذکر الخطط و الأثار ، قاهره 1324ه - .
  5. فاسی : المقنع من اخبار الملوک و الخلفاء و ولاة مکة الشرفاء .
  6. حسن ، ابراهیم حسن : الدولة الفاطمیة ، قاهره 1964 .
  7. لطفی السید ، احمد : قبائل العرب فی مصر ، قاهره 1935 .
  8. الدواداری : الدرة المضئة فی اخبار الدولة الفاطمیة ، قاهره 1960 .
  9. فاسی : العقد الثمین فی تاریخ البلد الأمین ، قاهره 1966 .
  10. ابن جوزی : المنتظم فی تاریخ الملوک و الأمم ، حیدرآباد 1359ه - .
  11. جمال الدین سرور ، محمد : النفوذ الفاطمی فی جزیرة العرب ، قاهره 1964 .
  12. حنبلی ، مجیرالدین : الأمن الجلیل بتاریخ القدس و الخلیل ، مصر 1283ه - .