اسماعیل ( ع ) پیامبر

از دانشنامه فلسطین


اسماعیل به زبان عبری به معنای " خدای شنود " است . او پسر بزرگ ابراهیم از انبیاء بنی‌اسرائیل و از بطن همسر او هاجر ، می‌باشد . اعراب خود را از ذریۀ او می‌دانند . اسماعیل اولین کسی بود که به زبان عربی سخن گفت .

در بعضی از روایات آمده است که اسماعیل از نظر چهره و هیکل شباهت زیادی به پدرش ابراهیم داشته است . از خصوصیات اخلاقی او که در منابع تاریخی آمده است " وفاداری " اوست . همچنین در روایات مختلف آمده است که کار او شکار حیوانات بوده و در تیراندازی بسیار ماهر و زبردست بوده است . همچنین نقل کرده‌اند که وقتی اسماعیل با مادرش هاجر به مصر سفرکرد ، در بین راه در بیابان فاران ( باران ) به وسیله شکار ، قوت خود و مادرش را تهیه می‌کرد .

بنا به نقل برخی از منابع ، نور محمدی در پیشانی او می‌درخشیده به همین جهت ابراهیم از او خواسته بود تا با زنانی که پاک و اصیل نیستند ، ازدواج نکند .

همسر اول ابراهیم ساره بود که از وی صاحب فرزندی نشد . ساره کنیزی داشت به نام هاجر که بسیار خوش‌سیما بود . او کنیزش را به ابراهیم بخشید تا بلکه از او دارای فرزند پسری گردد .

وقتی آثار حمل بر هاجر ظاهر شد ، بربانوی خود ساره اظهار تفاخر کرد . ساره نمی‌توانست این‌گونه رفتار هاجر را تحمل کند . وقتی که هاجر فرزندش را به دنیا آورد این رفتار او شدیدتر شد . به‌طوری که ساره دیگر تاب تحمل او را نیاورد و به همین جهت از ابراهیم خواست تا هاجر و فرزندش اسماعیل را از او دور کند .

ابراهیم آن دو را به بیابان مکه برد ، تنها رهایشان کرد و به سوی ساره بازگشت . از آنجایی که مکه بیابان خشک و بی‌آب و علفی بود ، برهاجر و فرزندش بسیار سخت گذشت . آن دو از تشنگی و گرسنگی در وضعیت خیلی بدی قرار داشتند . بنا به گفتۀ برخی منابع ، جبرائیل چشمه آبی برای آنان ظاهر کرد .

منابع دیگری گفته‌اند که چشمۀ آب زمزم در اثر کوبیدن پای اسماعیل برزمین به وجود آمد . به هر حال با جاری شدن آب برزمین ، هاجر و فرزندش توانستند به زندگی خود ادامه دهند . هنگامی که افراد قبیلۀ جرهم از بیابان مکه می‌گذشتند ، به واسطۀ پرواز پرندگان برفراز چشمه آب ، متوجۀ وجود آب در آنجا شدند . آنها از هاجر اجازه گرفتند تا در کنار چشمه آب باقی بمانند .

هاجر با خواست آنان موافقت کرد و از آن پس هاجر و پسرش در کنار قبیلۀ جرهم به خوبی زندگی کردند . وقتی اسماعیل بزرگ شد و به سن ازدواج رسید ، با دختری از قبیلۀ جرهم ازدواج کرد . ولی بعد از مدتی او را طلاق داد و همسر دیگری که دختر " مضاض بن عمرو جرهمی " بود برای خود اختیا رکرد و از او صاحب 12 پسر شد .

" ابن اسحاق " نام پسران اسماعیل را این‌گونه ذکر می‌کند :

نابت ، قیدار ( قیدر ) ، ادبیل ، مشا ، مسمغ ، دما ، ماس ، ادد ، طور ، نفیس ، طما و قیدمان .

گفته‌اند که درمیان پسرانش ، قیدر بیشتر از همه به ابراهیم شباهت داشت . همچنین گفته‌اند که اعراب از نسل قیدر و نابت به وجود آمده‌اند . برخی منابع ذکر می‌کنند که اسماعیل بنا به پیشنهاد هاجر ، با دختری از مصر ازدواج کرد و از او صاحب دوازده فرزند گردید .

پیروان اسماعیل ، در شام ، هادار ( حدر ) ، نیما ، طور ، نافنیش ، کیدیما ( قیدیما ) زندگی کردند . از آنها دوازده قبیله به وجود آمد که همۀ آنها به زودی از بین رفتند به جز نابت و قیدار که تا مدتهای طولانی زندگی می‌کردند .

خانوادۀ او بین مناطق هافیلا ( حوبله ) و شور ، در ناحیۀ شمالی صحرای عربستان اسکان یافتند و آنها به نام " اسماعیلیین یا هاجریین خوانده می‌شدند و بعد به نام ساراکنس ( Saracens ) مشهور شدند . ابراهیم تا زمانی که زنده بود ، دوبار برای دیدن فرزندش اسماعیل به مکه رفت ولی موفق به دیدنش نشد . وقتی که رابطۀ ساره با هاجر و فرزندش اسماعیل خوب شد و کینۀ آنها از دلش بیرون رفت ، همراه ابراهیم به مکه رفت . در این سفر ابراهیم از طرف خداوند به ساختن بنای مجدد کعبه مأمور شد . اسماعیل در این مراسم پدرش را یاری داد .

در قرآن کریم از اسماعیل نیز به مثابه برخی از انبیاء نام برده شده به‌طوری که نام او ، دوازده بار در قرآن کریم آمده است . همچنین با صراحت از رسالت او سخن گفته شده است ( سوره بقره ، 126 و آل‌عمران : 84 ، مریم : 54 ) .

در مورد اینکه آیا ذبیح ، یا فرزندی که باید به دستور خداوند قربانی کعبه شود ، اسماعیل بوده یا اسحاق ، اقوال مختلفی وجود دارد . در قرآن کریم به‌طور مستقیم نام ذبیح برده نشده است . ولی از آنجایی که در سوره ، صافات نام اسحاق بعد از جریان ذبیح برده شده است ، مسلمانان ، اسماعیل را ذبیح می‌دانند . اما یهودیان بنا برگفته تورات ، اسحاق فرزند دیگر ابراهیم را که از ساره در دوران کهولت هردوی آنها به وجود آمد ذبیح می‌دانند .

اعراب ، خود را از ذریۀ ابراهیم و عبرانیان را از ذریۀ اسحاق می‌دانند و معتقدند که حضرت محمد ( ص ) از اخلاف قیداربن‌اسماعیل است . احتمالاً اعرابی که محل زندگیشان از شبه جزیرۀ سینا تا ساحل خلیج فارس بوده است ، از فرزندان اسماعیل بوده‌اند .

اسماعیل به هنگام مرگ ، به برادرش اسحاق وصیت کرد که تنها دخترش را با " عیص‌بن‌اسحاق " ( پسر اسحاق ، برادرزادۀ اسماعیل ) تزویج کند . بنا به گفتۀ تورات ، اسماعیل 137 سال زندگی کرد . برخی منابع سن او را 300 سال و مدت ، رسالتش را 40 سال ذکر کرده‌اند . او در طول این مدت ، عده‌ای از کفار مصر را که در یمن زندگی می‌کردند به آیین ابراهیم دعوت کرد . مدفن او در کنار مقبرۀ هاجر در حجر اسماعیل می‌باشد .

مآخذ :

  1. طبری ، محمدبن جریر : تاریخ طبری ، بنیاد فرهنگ ایران ، ج اول ، 1353 .
  2. ابن اثیر ، عزالدین : الکامل ، ترجمه ابوالقاسم حالت ، شرکت چاپ و انتشارات علمی ، ج1 ، 1371 .
  3. دائرةالمعارف تشیع ، سازمان دائرةالمعارف تشیع ، جلد دوم ، 1368 .
  4. اولیایی ، سید نبی‌الدین : تاریخ انبیاء ، انتشارات زرین .
  5. ابن کثیر : البدایة و النهایه ، ج1 ، بیروت 1966 .
  6. علی ، جواد : المفصل فی تاریخ‌العرب قبل الاسلام ، بیروت 1966 .
  7. Fleming : The Dictionary of the Bible, London, 1910.