استراتژی اسرائیل ( کلیات - )

از دانشنامه فلسطین


استراتژی اسرائیل از افکار پراکنده در میان یهودیان و از زمان نخستین آوارگی پدیدار گشت . یعنی هنگامی که تنها رؤیای آنها بازگشت به سرزمین موعود " فلسطین " بود . هربار که یهودیان مورد تحقیر جوامعی که در آن می زیستند قرار می گرفتند . " اندیشه بازگشت " در آنها زنده می شد . البته باید گفت . رنجش خاطر یهودیان بیشتر به دلیل خودپرستی ، تعصب و ناسازگاری با مردمی بود که در میان آنها زندگی می کردند .

در چنین شرایطی اندیشمندان یهودی به تشکیل میزگرد و کنفرانسهای متعددی به منظور بحث درباره سرنوشت یهودیان پراکنده در جهان پرداختند پس از تشکیل کنفرانس بال سوئیس در سال 1897 استراتژی اسرائیل صورت یک عقیده را به خود گرفت . در این کنفرانس یک استراتژی با دورنما و اهدافی مشخص مطرح شد که هدف آن انتقال یهودیان به فلسطین و تشکیل دوباره دولت یهود در سرزمین تاریخی اسرائیل ( به ادعای رهبران آنان ) بود . وسایل تحقق این هدف ، در کنفرانس مزبور مشخص شد . کنفرانس بال نقطه آغاز بود که جنبش صهیونیسم را در یک چارچوب مشخص سازمان داد . برای اینکه رؤیای دیرینه یهودیان لباس واقعیت بر تن کند ، رهبران صهیونیسم تصمیم قاطعی گرفتند که با اراده ای خستگی ناپذیر به تلاش بپردازند . جوامعی نیز که یهودیان در میان آنها زندگی می کردند به رشد و حرکت جنبش صهیونیسم به سوی هدف خود ، ناخواسته کمک کردند .

در این نوشتار به منظور ارایه تصویر بهتری از کلیات استراتژی اسرائیل ، ارکان و سیر تکاملی و نقاط قوت و ضعف استراتژی اسرائیل و عوامل مؤثر در این استراتژی مورد توجه قرار می گیرد . که در زیر به آنها اشاره می شود .

ارکان استراتژی اسرائیل :

با روشن شدن اهداف صهیونیسم در کنفرانس بال ، برای یافتن عامل اجرای این اهداف تلاش بسیاری شد . اولین مشکلی که جنبش صهیونیسم با آن روبه رو شد . یافتن یک دولت بزرگ بود که اجرای مرحله ای رؤیا و استراتژی صهیونیسم را بر عهده بگیرد و تا پیدایش توان لازم نزد یهودیان را پرورش دهد . نتیجه درگیری آنان با دولت عثمانی ، از میان برداشتن سلطان عبدالحمید به وسیله فرقه " دونمة " یهود بود .

سلطان عبدالحمید به شدت در مقابل اسکان یهودیان در فلسطین مقاومت کرد و این جمله او معروف است که : " ترجیح می دهم تیغ بر بدنم بکشند ، اما به ذره ای از خاک فلسطین خیانت روا ندارم . " از آن پس صهیونیسم گمشده خود را در نزد انگلستان یافت . دولتی که هم پیمان اعراب بود و با خیانت به آنان در پیمان سایکس - پیکو ، " شریف حسین بن علی " را به قبرس تبعید کرد . جنبش صهیونیسم مهم ترین استفاده را از انگلستان کرد و در عوض ، چند گردان یهودی را به نفع این کشور در جنگ اول و دوم جهانی وارد کرد . البته این اقدام ، در تشکیل هسته های نظامی لازم برای ایجاد ارتش اسرائیل ، که توان جداسازی فلسطین و سرزمینهای مجاور آن را از دست اعراب داشته باشد ، بسیار مؤثر بود . زمانی که خورشید امپراطوری بریتانیا رو به افول گذاشت ، یهودیان نیز براساس رسم کهن خود ، از این کشور رویگردان شدند . و بر اقدامات خشونت بار خود نه فقط علیه اعراب بلکه در برخی موارد علیه انگلیسیها افزودند تا در خروج انگلستان از فلسطین و پایان قیمومیت تسریع شود . پس از انگلیس نظر صهیونیسم به تدریج به سوی آمریکا معطوف شد ، تا جای خالی انگلستان را پر سازد . منافع آمریکا و صهیونیسم از اشتراک بسیاری برخوردار بود . آمریکا می توانست در زمینه های سیاسی ، نظامی و اقتصادی پشتیبان مناسبی برای رژیم صهیونیستی باشد . اسرائیل در چارچوب استراتژی و در مسیر حرکت خود پی برد که تکیه بر یک دولت بزرگ نمی تواند به تنهایی در تحقق اهداف آن کافی باشد . بنابراین می بایست در جست وجوی ارکان دیگری می بود تا به وجود غیرقانونی خود رسمیت بخشد . در این راه ، نیرویی جز " ارتش دفاع اسرائیل " وجود نداشت .

بنابراین ساختار یک ارتش قوی ، که توان تحقق امیال توسعه طلبانه صهیونیسم را براساس طرحهای از پیش تعیین شده دارا باشد ، پی ریزی نمود . این ارتش بحثهای فراوانی را در محافظ نظامی ، سیاسی و مردمی در گوشه و کنار جهان به خود اختصاص داد .

اسرائیل با تکیه بر این استراتژی ، خود را به نیروی نظامی صرف ، از لحاظ کمی ، محدود نساخت ، بلکه بر پیشرفتهای علمی و فناوری نیز اصرار ورزید . این مسأله با توجه به درصد بیسوادی موجود در میان اعراب - که از رقم بالاتری نسبت به اسرائیل برخوردار بود - می توانست شکاف بین اعراب و اسرائیل را افزایش دهد . اسرائیل با تشکیل سمینارها ، کنفرانسهای علمی و تأسیس مؤسسات علمی حرفه ای سعی در جبران نقص خود در زمینه نیروی انسانی ، کرد . استراتژی اسرائیل در این سطح نیز متوقف نشد و به پژوهشهای هسته ای فراوانی در جهت ساختن بمب اتمی دست زد . بدین منظور که در وقت و شرایط مناسب و در زمانی که از مقابله با اعراب به وسیله سلاحهای متداول عاجز شود از آن استفاده کند . از طرف دیگر سلاح اتمی عامل بازدارنده مهمی را به وجود می آورد که می تواند جرأت تهاجم نظامی را از اعراب سلب کند .

عوامل مؤثر در استراتژی اسرائیل

استراتژی هرگز یک سلسله اصول جامد و غیرمتغیر نبوده ، بلکه از مجموعه عوامل متشابهی تشکیل شده است که دولتها در تحقق اهداف خویش از مناسب ترین آنها استفاده می کنند . استراتژی اسرائیل نیز از این قاعده کلی مستثنی نیست . این استراتژی در ابتدا تنها تجلی آمال و آرزوی یهود بود اما بعدها ، در مسیر حرکت خود به صورت یک عقیده و سپس استراتژی و تاکتیک در آمد . در روند تکاملی استراتژی اسرائیل عوامل دیگری نیز مؤثر بود ، که از مهم ترین آنها " تورات " ( نک : تورات ) و " تلمود " ( نک : تلمود ) بودند . این دو کتاب ، روح حماسی ، قدرت ، زور و تجارب نژاد یهود را قبل از آوارگی اول ، در زمینه های خونریزی و شکافتن شکم زنان باردار ، برای استراتژی اسرائیل به ارمغان آورد . با وجود این ، استراتژی اسرائیل خود را به شناخت تجارب تاریخ نظامی یهود محدود نساخت و به سراغ مکتبهای نظامی جهان رفت . روح هجوم و یورش و " استراتژی نفوذ غیرمستقیم " لیدل هارت ، تحفه مکتب نظامی انگلستان برای اسرائیل بود . مکتب نظامی آلمان نیز سیاست گام به گام را در تحقق اهداف ، برای اسرائیل در بر داشت . در مجموع اسرائیل توانست استراتژی نظامی خود را " نک : استراتژی نظامی اسرائیل ) که از لحاظ وسایل و شیوه ها بسیار پیشرفته و نو بود و التزام شدیدی به اهداف تعیین شده داشت تبیین نماید . می توان گفت که استراتژی اسرائیل از ثبات قابل توجهی در دستیابی به اهداف خویش ، برخوردار بوده است .

سیر تکاملی استراتژی اسرائیل :

استراتژی اسرائیل در آغاز تنها یک سلسله آرزوهای نهفته در میان یهودیان بود که از حالات درونی و شرایط سخت زندگی آنها در مناطق " گتو " حکایت می کرد . این آرزوها به آرامی تبدیل به یک عقیده شد و سپس صورت استراتژی و تاکتیکی به خود گفت . سؤالی که در این راستا مطرح می شود این است که آیا استراتژی اسرائیل به همان صورتی که در کنفرانس بال سوئیس بود ، باقی ماند و یا آنکه به منظور انطباق با شرایط جدید ، تغییر و تحولاتی در آن صورت پذیرفت . در پاسخ باید گفت که استراتژی اسرائیل ( در زمینه اهداف خود ) هیچ گونه تغییری نپذیرفته و کماکان در پی ایجاد مملکت اسرائیل در سرزمین تاریخی خود ( به ادعای رهبران آنها ) از نیل تا فرات و سپس سیادت کامل بر تمام جهان است . اهداف این استراتژی در توسعه طلبی ، تسلط ، گسترش نفوذ و تحقق آمال مردم اسرائیل خلاصه می شود . با این حال این استراتژی برحسب شرایط در موقعیتهای مختلف شاهد تکامل و پیشرفت وسایل موردنیاز خود بوده است . در این رابطه اسرائیل چند اصل را همواره موردنظر داشته است که در زیر به آنها اشاره می شود :

1 - اصل غافلگیری :

در بیشتر جنگهای اسرائیل " غافلگیری " سهم عمده ای را در استراتژی اسرائیل داشته و در تمام نبردها غیر از جنگ ششم اکتبر 1976 ( 10 رمضان ) از این اصل استفاده شده است .

  1. انتقال جنگ بر داخل سرزمین دشمن : اسرائیل پس از آغاز هر نبرد تلاش می کند تا جنگ را به داخل خاک طرف مقابل بکشاند . دلیل اصلی این اقدام نبودن عمق کافی در سرزمین اسرائیل و وارد آوردن بیشترین میزان خسارت به اعراب بوده است . زیرا از این طریق ، جنگ در شهرها و روستاهای اعراب صورت گرفته و در ضمن ، تضعیف روحیه آنان را نیز به دنبال دارد . ( تمامی عملیات نظامی که اسرائیل بر ضد کشورهای عربی انجام داده در سرزمین آنان صورت پذیرفته است . در واقع این یک اصل اساسی در استراتژی اسرائیل بوده که به دلیل نداشتن عمق جغرافیایی و باریک بودن منطقه اشغالی هیچ گاه از آن عدول نشده است . )

3 - اصل ابتکار عمل :

شعار ارتش اسرائیل این است " اولین ضربه را تو وارد کن تا کمترین خسارت متوجه تو گردد " . از این شعار در تمامی جنگهای اعراب و اسرائیل پیروی شده است .

4 - استراتژی تهاجم غیرمستقیم :

این اصل که در " لیدل هارت " گرفته شد و برای ارتش اسرائیل ضامن پیروزیهای فراوان بوده است . این استراتژی مصداق این مثل است که : با شاخ گاو نباید مستقیماً طرف شد . " به همین دلیل بر عملیات نفوذی و دور زدن دشمن از یک سو و یا تهاجم از پشت سر تأکید ورزیده و در درجه اول ، تضعیف روحیه دشمن را مدنظر دارد .

5 - حمایت از نیروی انسانی :

اسرائیل به دلیل کمبود نیروی انسانی خود ، به حفظ جان سربازانش توجه بسیار دارد . از این رو سربازان خود را از درگیریهای نظامی که احتمال خسارتهای جانی فراوانی را داراست منع می کند . این اصل از آغاز درگیریهای جنگ 1967 ، و وقایع پس از آن مشاهده شده ، چنانکه سربازان یهودی ، با پرهیز از درگیریهای رویاروی ، دائماً در سنگرها و یا تجهیزات زرهی خود باقی می مانند .

6 - تمرکز نیرو در یک نقطه واحد :

نیروهای اسرائیل با تمرکز بیشترین حجم آتش خود در یک نقطه ، سعی می کنند از آن محل رخنه کرده و به عقبه دشمن دست یابد . آنها همیشه به خاطر داشته اند که با نیروی تهاجمی بسیار می توانند پیروزی و برتری خود را تضمین کنند .

7 - حفظ هدف و تداوم آن :

استراتژی اسرائیل هدف خود را به طور مشخص در ضمن طرحهای عملی از پیش تعیین شده ، بیان داشته و در شرایط متفاوت آنها را تعدیل می نماید . اسرائیل همچنین از سیاست گام به گام در تحقق اهداف خود بهره می جوید . این اصل از مهم ترین ارکان استراتژی نظامی اسرائیل محسوب می شود . ( ن . ر : استراتژی نظامی اسرائیل )

نقاط قوت و ضعف استراتژی اسرائیل :

با مطالعه سیر تکامل استراتژی اسرائیل ، می توان به نقاط قوت و ضعف آن راه یافت .

نقاط قوت

بارزترین نقاط قوت استراتژی مزبور به شرح زیر است :

1 - روشنی اهداف :

استراتژی صهیونیسم بر این نکته تأکید می کند که از لحاظ شکل گیری جنبش صهیونیسم در کنفرانس بال ، هدف خویش را کاملاً مشخص و تبیین نموده است . صهیونیسم برای نیل به آرمانش یعنی ایجاد دولت اسرائیل در فلسطین و بخشهای دیگری از سرزمینهای عربی بهترین وسایل ممکن را به کار گرفته است .

2 - وفاداری و اخلاص رهبران و فرماندهان :

از مهم ترین علل پیروزی استراتژی صهیونیسم ، وفاداری رهبران یهود به اصول خویش و اصرار شدید آنها خدمت به ملتشان بوده است .

3 - دین یهود :

دین و تاریخ نظامی یهود سنگ بنیادین استراتژی اسرائیل را تشکیل داده و بهترین عامل مشوق جوانان یهودی در داخل و خارج است و آنها را قانع می سازد تا برای ایجاد اسرائیل بزرگ [به تعبیر خودشان در سرزمین تاریخی خود در فلسطین] بجنگند . و در این روند از عواملی همچون کینه و انزجار از اعراب و ترغیب جوانان به خونریزی و ویرانگری ، در بالاترین حد ممکن ، استفاده شده است .

4 - ارتش اسرائیل :

ارتش اسرائیل یکی از مهم ترین نقاط قوت استراتژی نظامی آن را تشکیل می دهد . این ارتش وسیله ای مناسب در دست استراتژی اسرائیل برای تحقق اهداف و تحمیل واقعیت موجود به وسیله نیروهای نظامی است .

5 - پیشرفتهای علمی و فناوری :

اسرائیل شدیداً به این نکته معتقد است که مهم ترین وسیله پیروزی آن بر اعراب ، برتری در زمینه های علمی و صنعتی و فناوری می باشد . به همین دلیل تلاش بسیاری دارد تا شکاف علمی موجود بین آن و اعراب در این زمینه ، روز به روز گسترش یابد .

6 - سازمان اطلاعاتی کارآمد :

اسرائیل بر ایجاد سازمان اطلاعاتی خود که از کارآمدترین شبکه های اطلاعاتی جهان محسوب می شود ، تأکید فراوان دارد . این دستگاه برای آگاهی اسرائیل از دقیق ترین اخبار و اطلاعات کشورهای عربی ، نیروهای مسلح و اهداف سیاسی و نظامی دشمن ، در شرایط و زمانهای مختلف کمک شایانی به این رژیم کرده است . از اینجاست که رهبران سیاسی و نظامی اسرائیل ، با بصیرت بیشترین در وقت و مکان مناسب به تصمیم گیری می پردازند . شاید پیروزیهای اسرائیل در بسیاری از جنگها تا حد زیادی مرهون دستگاه اطلاعاتی آن باشد .

7 - جنگ روانی :

اسرائیل به وسایل جنگ روانی توجه شایانی دارد به ویژه در زمان جنگ ، از این اصل با به کارگیری وسایل مختلف تبلیغاتی از قبیل رادیو ، تلویزیون و پخش اعلامیه در میان ارتشهای عربی در میدان نبرد ) به منظور تأثیر در روحیه ارتشها بهره می جوید .

8 - سیاست واقعیت موجود :

استراتژی اسرائیل در تلاش به منظور تحقق اهداف خویش سعی می کند از طریق اشغال نظامی ، طبیعی ، صنعتی و فرهنگی این مناطق ، هدف خود را برای تحمیل " واقعیت موجود " تحقق بخشد . در این عمل به انتظار موافقت هیأتهای بین المللی و رضایت دولتها نمی نشیند و با طمع بسیار علی رغم مخالفت مجامع بین المللی و یا ملتهای عرب مغلوب به این عمل دست می زند .

نقاط ضعف

مهم ترین نقاط ضعف موجود در استراتژی اسرائیل به شرح زیر است :

1 - کمبود نیروی انسانی :

جمعیت اسرائیل از چهل میلیون تن تجاوز نمی کند در حالی که دولتهای عربی پیرامون آن دارای جمعیتی بیش از 100 میلیون نفر هستند این مسأله یک نقطه ضعف بارز برای رژیم صهیونیستی محسوب می شود . به همین دلیل اسرائیل یهودیان را برای مهاجرت به فلسطین اشغالی و تولیدمثل بیشتر تشویق و ترغیب می کند . از طرف دیگر بر مسأله آموزش و فناوری برای تفوق بر اعراب اهتمام بسیار دارد . بدین ترتیب که اصل در " قلت در مقابل کثرت " را مدنظر دارد . یعنی نیروی تحصیل کرده اندک ، در مقابل جمعیت انبوه تحصیل نکرده اعراب . ( هرچند پیشرفت علمی و فناوری در اسرائیل بیش از سایر کشورهای عربی بوده اما می توان ادعا نمود که در جهان عرب نیز توانایی های بالقوه بسیاری وجود دارد که در صورت حسن استفاده از آن ، می توان شکاف موجود میان اعراب و اسرائیل را کاهش داد . )

2 - نداشتن عمق جغرافیای لازم :

اسرائیل از این نقطه ضعف در رنج است . به همین منظور سعی بسیاری در جهت توسعه و گسترش سرزمینهای اشغالی خود دارد ؛ تا از عمق جغرافیایی لازم برای مقابله با هر نفوذ عربی برخوردار شود . با این که اسرائیل در جنگ ژوئن 1967 مساحتی چند برابر مناطق اشغالی در جنگ 1948 را به تصرف خود درآورد ، اما در عین حال بخش شمالی و میانی اسرائیل ، هنوز هم یک نقطه ضعف در پیکره اسرائیل محسوب شده و اعراب می توانند با استفاده مناسب از آن ، در تهاجمی قاطع ، اسرائیل را به دو نیم تقسیم کنند .

3 - غیرقانونی بودن :

استراتژی اسرائیل بر اصول و مبانی غیرعادلانه و غیرقانونی بنا شده است . در رابطه با اهداف و شیوه های عملکرد نیز هرگز به تعهدات و عرف بین المللی پایبند نبوده است . به عبارت دیگر ، یک استراتژی غیرقابل قبول در نزد مجامع بین المللی محسوب می گردد . به دلیل ارتکاب جرایم و تخلفات بسیار ، برخلاف عرف و قوانین بین المللی ، اسرائیل از انزوای شدید خود در جهان اسلام رنج برده است . در چنین وضعیتی ، اعراب در صورت بهره برداری مناسب از این مسأله قادر خواهند بود اسرائیل را در یک تنگنای بین المللی قرار دهند .

4 - عدم تجانس در جامعه اسرائیل :

جامعه یهودیان در فلسطین از ترکیب پیچیده ای برخوردار است . این جامعه از یهودیانی که به فلسطین مهاجرت کرده اند یهودیانی که از ابتدا در آن می زیسته اند و به دنیا آمده اند شکل گرفته است . اسرائیل بین شهروندان خود تبعیض قائل شده و یهودیان شرق و غرب را یکسان نمی داند . تمامی حقوق و امتیازات به یهودیان غربی که از اروپا و آمریکا مهاجرت کرده اند تعلق دارد حال آنکه یهودیان شرقی با رفتاری ناشایست روبه رو بوده و شهروند درجه دوم محسوب می شوند .

مآخذ :

  1. ربابعه ، اسماعیل غازی : استراتژی اسرائیل ، ترجمه محمدرضا فاطمی ، نشر سفیر ، 1368 .
  2. کیلانی ، هیثم : بررسی پیرامون ارتش اسرائیل ، مؤسسه مطالعه و بررسیهای عربی ، جامعه عرب ، قاهره 1970 .
  3. بوفر ، آندره : استراتژی اقدام ، مقدمه عربی هیثم ابوبی ، دارالطلیعة للطباعة و النشر ، بیروت ، چاپ اول ، ژوئیه 1970 .
  4. هیثمی ، محمد فاروق : فی الاستراتیجیة الاسرائیلیة ، بیروت ، 1968 .