اردن ( بهره برداری از آبها‌ی رود - و سرچشمه‌های آن - )

از دانشنامه فلسطین


محتویات

الف ) زمینه سازی :

مطامع صهیونیسم جهانی در مورد تسلط بر منابع آبها در شمال فلسطین ، به مراحل اولیه‌ی ایجاد جنبش صهیونیسم در ربع آخر قرن نوزدهم میلادی برمی‌گردد . این مطامع در آشکارترین صورت خود در نامه‌ی " حیم وایزمن " به نام صهیونیسم جهانی در تاریخ 19/12/1919 به " دیودید لوید جرج " رئیس حکومت بریتانیا یه اعتبار اینکه وی نماینده‌ی کنفرانس صلح منعقد در پایان جنگ جهانی اول است ، تجلی یافت ، زمانی که دو قدرت استعمارگر انگلیس و فرانسه ، برخلاف تمامی تعهداتی که بریتانیا به اعراب - بر خلال انقلاب بزرگشان - داده بود ، سرگرم تقسیم زمینهای طبیعی سوریه و ترسیم مرزهای دولتهای کوچک عربی بودند .

وایزمن در نامه‌ی خود اعلام کرد که صهیونیسم به طور مطلق خطوط مرزی شمال فلسطین را که قبلا در خلال توافقنامه‌ی سایکس - پیکو که به طور سری بین دو قدرت استعماریانگلیس و فرانسه در سال 1916 امضا شده بود رد می‌کند . وی در نامه‌اش تاکید نموده که " آینده‌ی اقتصادی فلسطین به طور کامل بر منابع آبی این سرزمین برای آبیاری و تامین نیروی برق متکی می‌باشد و آبهای فلسطین به صورت اصلی از شیب‌های کوه حرمون و منابع دریاچه اردن و رود لیتانی است . " در بند هشتم درخواستهای صهیونیسم جهانی مبتنی بر بند زیر که این نامه تمایل خود را نسبت به آن اعلام کرده بود برای تعیین مرزهای شمالی فلسطین آمده است :

" به منظور ضمانت سیطره‌ بر منابع رود اردن وامکان در تنگنا قرار دادن منتطقه ضروری می‌دانیم که مرز شکالی فلسطین ، رود لیطانی زا نیز که حدود 25 مایل بالاتر از منحنی و شیبهای کوه حرمون جنوبی قرار دارد ، در برگیرد .

متفقین در آن روز بیشتر خواسته‌های صهیونیستها را پاسخ گفتند و مرزهای قبلی تثبیت شده در پیمان سایکس - پیکو را مطابق با خواسته‌های صهیونیسم تعدیل کردند ، و دریاچه‌ی طبریه را به طور کامل به طور کامل جزو مرزهای فلسطین قرار دادند و بعضی از روستاها و سرزمینهای منطقه حاصبانی از لبنان و بعضی از اراضی مهم نزدیک " بانیاس " و " یرموک " و اطراف دریاچه طبریه ( به خصوص قسمتی که بعدا به نام مثلث یرموک خوانده می‌شود ) از سوریه را جدا ساختند . اما این پاسخگویی مقدار کمی از درخواستهای صهیونیستها را اجابت می‌کرد و صهیونیستها همچنان کنترل منابع آبی اعراب و سیطره بر آن را مد نظر داشتند . پی از جنگ جهانی اول صهیونیستها با پستیبانی و تایید استعمار بریتانیا در طول دوره قیومیتش بر فلسطین و همچنین با حمایت و تایید استعمار آمریکا پس از تشکیل دولت اسرائیل ، توطئه‌ها و برنامه‌ریزی طرحهای صهیونیستی را با هدف تحکیم موفقیت عالی خود در سیطره بر منابع آن آبها شدت بخشیدند تا بتوانند از این آبها در جهت طرحهای اسکانی و توسعه طلبانه‌ی استعماری خود بدون اعتنا به اینکه اعراب هم نسبت به این آبها حقوقی دارند ، تا آنجا که شرایط مناسب به آنها اجازه بدهد ، بهره برداری کنند . در ارتباط با طرحهای متقابلی که اعراب برای مقابله با طرحهای صهیونیستی تهیه کردند ، بنردها وبرخوردهای زیادی یه وقوع پیوست که از خلال سالهای قیومیت شروع شد ودر سال 1950 و 1960 تا سال 1967 که اسرائیل بیشتر مناطق آن منابع و چشمه‌ها را اشغال وبر بخش بزرگی از آبهای دریاچه‌ی اردن سیطره پیدا کرد ادامه یافت ( نک : جنچ 1967 )

ب ) طرحهای بهره برداری از آبهای رود اردن و سرچشمه‌های آن در طول دوره قیمومیت ( 1948 - 1922 ) :

سیاست حکومت قیمومیت بریتانیا از زمان برپایی این قیمومیت در ابتدای دهه 1920 در خصوص التزام دائم به حمایت از منافع صهیونیسم و سعی در جهت تحقق این منابع و حفظ آنها بر ضد منافع اعراب آشکار و بارز بوده است . سیاست آبی حکومت سلطه گر انگلیس در فلسطین به ویژه آنچه مربوط به بهره برداری از آبهای دریاچه اردن می‌باشد متوجه دو خط متلازم در یک زمان بوده است .

خط اول : فعالیت جهت اعطای امتیازات آبی یهودیان می‌خواهند و تامین این خواسته‌ها ، زیرا این امتیازات برای بهره برداری از این آبها در آینده است .

خط دوم : سعی در اشکال تراشی در مقابل اقدامات طرفهای عربی در فلسطین و اردن برای بهره برداری از منابع آبی که ممکن است با طرحهای صهیونیستی که در دست اجراست ارتباط داشته باشد .

1 - امتیاز روتینبرگ :

تطبیق عملی این سیاست با انعقاد امتیازی که نماینده سامی بریتانیا در سال 1926 به شرکت برق فلسطین بخشیده آشکار می‌شود ، و این شرکتی است که به یک مهندس یهودی روسی الاصل به نام " بنحاس روتنبرگ " برای بهره بردای از آنها رود اردن و یرموک در نقطه‌ی تلاقی‌شان ( در پل مجامع و مهاجر نشین یهودی نهاریم ) و همچنین تولید برق به مدت 70 سال داده شده است . علی رغم اینکه سرچشمه تمامی آبهای یرموک وبیشتر آبهای بالایی اردن در مناطق عرب نشین است ، این امتیاز به شرکت صهیونیستی تنها حق بهره برداری از آبهای رود اردن و سرچشمه‌های آن از جمله رود یرموک را اجازه داد . برای تولید نیروی برق در حالی که اردن از حق استفاده از این آبها برای اراضی کشاورزی خود محروم شد مگر با اجازه شرکت که هرگز چنین اجازه‌ای را به شرکت نداد ، سند امتیاز و همچنین حق ایجاد مراکز و ایستگاههای توزیع وانتقال نیروی برق در شرق اردن را به این شرکت داد ، به استثنا مناطقی که تحت اشراف شهرداریهای عمان و سلط و کرک بودند . اما نسبت به سئدهای این امتیاز در ماده 34 آن شرح داده شد . روش مستقیم این سودها بین شرکت و حکومت قیمومیت است بدون اینکه به هیچ یک از کشورهای عربی صاحب حق آبهای بهره برداری شده طرح ، هیچ گونه سهمی تعلق گیرد .

لازم است در اینجا اشاره شود که صاحب امتیاز شرکت مهندس وتنبرگ از سال 1929 رئیس مجلس ملی یهود در فلسطین گردید و اولین مدیری که برای آن تعیین گردید ، هربرت صموئیل بود . وی اولین سرپرست سامی حکومت بریتانیا در فلسطین بود و در پس فشارهاییی قرار داشت که برای اعطای امتیاز به یهودیان مبذول می‌شد .

مدیر شرکت در سال 1948 به نام " ابا یوسف " هنگامی که دریافت ممکن است طرحش از طرف ارتش عراق در خلال جنگ 1948 در معرض تهدید قرار گیرد ، همه تاسیسات آن را نابود کرد تا بعدا ثابت کند که وی نیروهای هاناگاه را در جنگ با نیروهای عربی در منطقه شمال فلسطین رهبری می‌کرده است .

2 - امتیاز خشک کردن دریاچه حوله :

تطبیق عملی روش قیمومیت بریتانیا در طرفداری از منافع صهیونیسم بر ضد منافع اعراب در طرح خشک کردن آبهای حوله نیز متجلی است . در اواخر دوره حکومت عثمانی در فلسطین ( ژوئیه 1914 ) حکومت عثمانی به تعدادی از لبنانیها امتیازی اعطا کرد که به موجب آن حق اصلاح زمینهای حوله و بهره برداری از آنها را دارا شدند . صاحبان امتیاز به محض پایان یافتن جنگ جهانی اول در سال 1918 آماده‌ی اجرای طرحشان گردیده و با تاسیس شرکت کشاورزی عربی شروع به حفر کانالهایی برای انحراف آبهای دریاچه حوله کردند ، اما به زودی خود را با دو مانع بزرگ و مواجه دیدند که می‌بایست با آن مبارزه می‌کردند . منابع اول حجم زیاد هزینه‌های لازم برای عملیات مختلف خشک کردن و اصلاح زمینه‌های منطقه و اماده کردن آنها برای بهره برداری بود که آنها را مجبور ساخت جهت تامین مالی آن به دنبال منابع کمکی دیگری بگردند . مانع دوم خطرناک تر یعنی زنجیره‌ای از مشکلات و گرفتاریها بود که حکومت قیمومیت بریتانیا با کمک سازمانهای صهیونیستی که هماهنگ و همسو با آن حکومت برای گرفتن امتیاز تمایل داشتند ایجاد کرد . مشکلات و موانع و فشارها منجر به عقب نشینی سرمایه گذاران لبنانی شد به طوری که در سال 1934 به نفع شرکت یهودی توسعه زمین فلسطین ، از امتیاز خود دست کشیدند و این امر امکان تحقق یکی از اهداف صهیونیسم جهانی را که دیر زمانی در پی طرح و اجرای آن فلسطین بود فراهم ساخت .

لازم به ذکر است شرکت یهودی که شور و اشتیاق زیادی برای شروع اجرای طرح داشت در طول دوره قیمومیت علی رقم تمامی امکاناتی که در اختیار داشت ، نتوانست تلاش قابل توجهی در جهت اجرای طرخ خود به طور موثر و فوری انجام دهد تا زمانی که صهیونیسم توانست دولت اسرائیل را تاسیس کند و سیطرهخود بر تمامی زمینهای فلسطین تحمیل نماید و از این زمان تنوانست طرحهای آرزومندانه خود را بدون رقیب و بدون حساب به انجام رساند .

3 - طرح ایونیدس :

شاید اولین اشاره‌ای که در خلال دوره قیمومیت در مورد امکانات بهره برداری آبهای دریاچه‌ی اردن در طرحهای آبیاری آمد از طرف کمیته بیل بود که از سوی جکومت بریتانیا در سال 1937 مسئولیت تحقیق در علل انقلاب اسلامی فلسطین ( انقلاب سالهای 1930 - 1936 ) و ارایه راه حلها و توصیه‌ها برای جلوگیری از تکرار چنین انقلابی را به عهده گرفت .

از جمله پیشنهاداتی که این کمیته در آن روز ارایه کرد ضرورت اجرای تحقیقات کافی درباره سرچشمه آبهای دریاچه اردن و امکانات بهره برداری از آنها در آبیاری دشتهای اطراف دریاچه اردن بود تا امکان تطبیق طرح تقسیم فلسطین بین اعراب و یهودیان که کمیته در گزارش خود برای جلوگیری از تکرار حوادث خونین پیشنهاد کرده بود ، روشن گردد .

در اجرای این توصعه ، حکومت بریتانیا " م . ج ایوندیس " کارشناس هیدرولوژی را به عنوان مدیر توسعه شرق اردن در حکومت تعیین کرد تا این تحقیق را انجام دهد . علی رغم این مدت کوتاهی یعنی دو سالی که ایوندیس برای این هدف سپری کرد و کافی نبودن این مدت برای رسیدن به نتایج متقن علمی جهت اینگونه تحقیقات هیدرولوژیکی ، وی در سال 1939 گزارش مفصلی درباره‌ی وضعیت هیدرولوژیکی دریاچه اردن و سرچشمه‌های آن و همچنین وضعیت زمین شناسی آن ارایه نمود که تا سالهای طولانی مرجع مهمی بود که در بیشتر طرحهای مربوط به بهره برداری از آبهای دریاچه اردن که بخشهای مربوط به آن در دهه 1950 صورت گرفته بود ، به این گزارش استناد می‌شد .

نتایج و پیشنهاداتی که " ایوندیس " در فصل آخر گزارش خود به آن رسیده بود و در سال 1946 در گزارشی آن را با توضیحات کامل منتشر ساخت در خطوط عمومی زیر خلاصه می‌گردد :

  1. بخش کمی از آبهای رود یرموک که متجاوز از 6/1 متر مکعب در ثانیه نباشد ، از طریق کانالی که به سوی جنوب می‌رود تا زود عرب را قطع کند ، منحرف گردد و تا دره زقلاب برای مصرف دائم از آن دو رده - امتداد یابد و مجموع مصرف این آبها به 65/2 مترمکعب در ثانیه برسد . طبق برآورد این گزارش امکان آبیاری 45360 جریب از اراضی دره شرقی با این مقدار آب امکان پذیر است .
  2. ذخیره آبهای اضافی یرموک در دریاچه طبریه و ایجاد کانالی که آبهای دریاچه را یکسره برای آبیاری حدود 300000 جریب از زمین‌های دره شرقی منتقل نماید ، ضمن اینکه امکان ایجاد کانال موازی آن برای آبیاری زمینهای دره غربی وجود دارد .
  3. حسب براورد این گزارش مجموع مقدار آبی که می‌توان سالانه برای آبیاری در شرق اردن تامین کرد از 742 میلیون متر مکعب تجاوز نمی‌‌کند که440 میلیون مترمکعب آن از رودخانه یرموک و دریاچه طبریه کشیده می‌شود و بقیه یعنی 282 میلیون متر مکعب را ممکن است از مجازی دره‌ها و چاهها تامین کرد . طبق این براورد ، مجموع مقدار آبهای باران که در کشاورزی دیم می‌توان از آن استفاده کرد یعنی 1600 میلیون متر مکعب ، عبارت است از کل آنچه که برای اردن در طرحهای توسعه و گسترش در آینده فراهم می‌گردد
  4. این گزارش اشاره می‌کند که بهره برداری از آبهای یرموک و طبریه عملابه دلیل امتیاز داده شده به شرکت یهودی روتنبرگ غیرممکن است و باید برای انعقاد توافق نامه‌ای که امکان این بهره برداری را بدهد ، گفت و گو صورت گیرد و هنگامی که حکومت بریتانیا در سال 1938 دومین کمیته فنی خود موسوم به کمیته " وود هید " را موظف به بررسی امکانات اجرای طرح تقسیم فلسطین نمود و این کمیته دریافت که پراکندگی منابع آبی در منطقه براساس تحقیقات " ایوندیس " سلامت اجرای طرح تقسیم را تایید نمی‌کند لذا توصیه نمود که باید از آن دست برذاشته شود .

حکومت قیمومیت تحت فشار مداوم صهیونیستها تا پایان دوره قیمومیت در سال 1948 از بهره برداری کوچکترین بخش از آبهای دریاچه به نفع آبیاری در اردن عاجز بود و در طول این دوره ، تنها آبهای دریاچه اردن در انحصار صهیونیستها بود و به نفع اقتصاد آنها بهره برداری می‌شد .

علی رغم تصورات روشنی که در گزارش ایوندس وجود داشت ویژگی خطوط عمومی و کلی عرضه شده در آن ، نقطه شروعی شد برای بسیاری از بررسیها و طرحهای آتی دارای تفاصیل کافی و شامل تر .

ج ) طرحهای صهیونیستی برای بهره برداری آبهای رود اردن و سرچشمه‌های آن :

صهیونیسم جهانی به نتایجی که کارشناس ایوندس در گزارش خود به آنها رسیده بود راضی نشد و در نتیجه گیریها ، چیزی متناسب با آرزوها و بلند پروازیهایش نیافت و به تعدادی از کارشناسان پناه برد تا صهیونیسم را در تهیه بهترین طرح برای بهره برداری آبهای دریاچه اردن در آبیاری سرزمینهای جنوب و نقب جهت تامین شرایط از سرگیری مهاجرت میلیونها یهودی به آنجا ، کمک نمایند . از بارزترین آنها " والتر کلای لاو در میلک " بود که در سال 1938 از طرف وزارت کشاورزی آمریکا به بهانه اینکه کارشناس حفظ خاک است و " مسئولیت بررسی نحوه بهره برداری از زمینها در کشورهای تاریخی و قدیمی را به عهده دارد تا امکان استفاده از زمینهای ایالات متحده را روشن نماید " به فلسطین فرستاده شد . تحت همین پوشش " لاودرمیلک " در سالهای جنگ جهانی دوم تحقیقاتشان را در منتطقه ادامه داد ، در حالی که انتظار عمومی جهانی حوادث جنگ به وقوع پیوسته را دنبال می‌کرد و سرگرم پیامدهای خطرناک آن نبود . تا اینکه در سال 1944 که جنگ در شرف اتمام بود " لاودرمیلک " کتاب خود را تحت عنوان فلسطین سرزمین موعود ، منتشر کرد و با نظریات و واندیشه‌هایی که در آن آورده بود ، شور و شوق صهیونیستها را برانگیخت ، ثروتهای فلسطین را برشمرد و اعلام کرد سرزمین فلسطین گستردگی لازم برای پذیرش حداقل چهار میلیون مهاجر جدید را داراست که می‌توانند سرزمین فلسطین را اشباع کرده و رویاهای رهبران پیش خود را تحقیق بخشید .

1 - طرح لاودرمیلک :

کتاب لاودر میلک به معنی و مفهوم دقیق ، طرحی ارایه نداد بلکه وی در کتابش پیشنهادات و توجیهاتی را ارایه نمود که صهیونیستها آنها را بهترین عناصر برای طرح خود می‌دانستند . اندیشه‌هایی که لاودرمیلک در کتابش آورده است در نکاتزیر خلاصه می‌گردد :

    1. مقدار آبهای موجود در منابع آبی دریاچه اردن بنا به تخمین وی ، بیش از نیازهای آبیاری پهنه‌های قابل بهره برداری کشاورزی در اردن می‌باشد . وی این مساحت‌ها را حدود 135 هزار قدان ( 540 هزارجریب ) براورد کرد که حدود 800 میلیون متر مکعب آب نیاز دارد ( برا اساس 1500 مترمکعب برای یک جریب ) در حالی که مجموع آبهای موجود در دریاچه طبق براورد ، حدود 1800 میلیون متر مکعب می‌باشد که برای آبیاری 1200000 جریب کافی است . وی اعتقاد داشت آب اضافی براورده باید به مناطق دیگر مانند نقب به منظور ایجاد زمینه مناسب زندگی برای میلیونها نفر که احتمال مهاجرتشان به فلسطین وجود دارد ، منتقل شود
    2. جبران کمبود آبهای دائمی بحرالمیت به خاطر مصرف آبهای رود بالایی اردن و سرچشمه‌های آن در طرحهای آبیاری از یک سو و تبخیر آن از سوی دیگر ، با کشیدن کانالی به گنجایش حدود 30 مترمکعب در ثانیه از دریای مدینترانه در نزدیکی حیفا به طول 7 مایل تا کوه کرمل سپس عبور دادن آن به وسیله کانالی ( تونلی ) به طول 20 مایل تا به قسمت غربی دره اردن بریزید ، با محل ریزشی به ارتفاع حدود 400 متر تا در تولید نیروی الکتریسیته آبی ( هیدروالکتریک ) به میزان حدود 110 مگاوات کمک نماید ( نک : کانال دریای مدینترانه به بحرالمیت ، طرح - ) علاوه بر آن 40 مگاوات دیگر می‌توان از آبشارهای کانالهای آبیاری در حاصبانی و یرموک تولید نمود .
    3. تشکیل هیات عالی ، به سبک هیات دره تنسی در ایالات متحده که مسئولیت بهره برداری از طرح و اجرای تاسیسات آبیاری ، تسطیح زمین و کشت آن ، کنترل طغیان‌های آبی ، ایجاد صنایع و استخراج معادن بحرالمیت و... را به عهده داشته باشد . که این خود در ایجاد ثروت و زمینه کار در فلسطین برای انتقال حدود چهار میلیون مهاجر یهودی جدید و همچنین یک میلیون هشتصد هزار عرب ساکن در شرق اردن در آن زمان کمک می‌کند .
    4. لاودرمیلک معتقد بود که سیطره بر طرح و بهره برداری از آن باید در دست یهودیانی باشد که در اروپا توسط مسیحیان مورد تعرض و آزار قرار گرفته‌اند و امکان نظارت ایالات متحده آمریکا بر آن نیز وجود داشته باشد .

اگر بعضی از اعراب تمایل نداشته باشند در سرزمین ( کشور ) صنعتی زندگی کنند می‌توانند به دشتی از دشتهای دره فرات و دجله منتقل شوند که گنجایش تعداد زیادی از مهاجرین را دارد .

ارایه این تصویر درخشان از جانب لاودرمیلاک به صهیونیستها درباره آینده کشوری که آرزو داشتند در فلسطین ایجاد کنند ، باعث تحریک احساسات و شور و شعف آنها گردید . صهیونیستها به سرعت به سوی کارشناسان هیات دره تنسی امریکا شتافتند تا این کارشناسان آنها را در اجرای نظریات لاودرمیلک نسبت به طرح مهندسی پیشرفته تر کمک کنند و با هدف قرار دادن منابع آبی فلسطین وکشورهای عربی مجاور در خدمت طرحهای صهیونیستی برای ایجاد " کشور ملی یهود " ، جذب میلیونها مهاجر به آنجا تسهیل گردد . نتیجه آن بررسی طرح " هیز " بود که متمم و مکملی برای طرح " لاودرمیلک " به حساب می‌آید .

علی رغم اینکه طرح جیمز هیز تحت عنوان " پیشنهاداتی برای پیشترفت آبیاری و نیروی هیدرولیک " در فلسطین تا سال 1948 منتشر نشد ، اما همواره با طرح لاودرمیلک خطوط کلی را آماده ساخت که به عنوان سلاحی در دست صهیونیستها برای فشار بر کمیته تحقق انگلیسی - آمریکایی که در سال 1946 از طرف انگلیس و ایالات متحده آمریکا برای بررسی طرح تقسیم فلسطین بین اعراب و یهودیان و تاثیر در گفت و گوهای مجمع عمومی سازمان ملل متحد منعقده در سال 1947 جهت اعلام طرح تقسیم تشکیل شده بود ، مورد بهره برداری قرار گیرد و مرزهای شمالی دولت اسرائیل به گونه‌ای ترسیم شود که این کشور بر تمامی منابع آبی موجود و همچنین بر مرزهای شمالی فلسطین سیطره داشته باشد .

" امانوئل نیومن " رئیس کمیته محاسبه و اندازه گیری زمینه‌های فلسطین در گزارش سال 1948 خود می‌گوید : " از خوش اقبالی است که مسئولان تنظیم تفاصیل طرح تقسیم از کسانی بودند که با دیدگاههای اساسی طرح " لاودرمیلک " آشنایی داشتند و آن طرح را تا حد امکان به کار بستند و مبنایی قرار دادند که بر اساس آن ، مرزهای مناطق عربی و یهودی مشخص می‌گردید . ( نک : تقسیم فلسطین )

2 - طرح هیز :

اولین وظیفه هیز در تعیین خطوط عمومی طرحش ، همانند دوستش لاودرمیلک ، این بود که بهره برداری از منابع آبی دریاچه اردن را صرفا به نفع برنامه‌های صهیونیستی منحصر نماید بدون انکه منافع عربی یا حقوق اعراب منطقه را مورد توجه قرار دهد . وی ترسیم خطوطی را که معتقد بود برای تحقق اهدافش باید اجرا گردد ضمن هشت مرحله قرار داد که در زیر به خلاصه آن اشاره می‌شود :

    1. مرحله اول : سعی در بهره برداری از منابع آب زیر زمینی به ویژه در ساحل و ایجاد سدی بر روی رودخانه حاصبانی در لبنان برای بهره برداری از آبهای آن پی از عبور دادنش از داخل کانال بسته‌ای جهت تولید نیروی برق در ایستگاهی که در داخل اسرائیل ایجاد می‌گردد . وی معتقد است که تامین این نیرو در مراحل اولیه طرح برای نیروی مورد نیاز در عملیات استخراج آب از درون چاهها ضروری است .
    2. مرحله دوم : انحراف آبهای رود بانیاس در سوریه از طریق کانالی به سوی تپه القاضی ( دان ) برای جمع ‌آوری آبهای چشمه‌های آن به همراه آبهای اضافی حاصبانی و انتقال تمامی این آبها به وسیله کانالی روباز جهت آبیاری زمینهای دشت حوله ، الجلیل سفلی ، دره مرج ابن عامر و سپس عبور دادن آن از مجرای تونل برای انبار کردن اضافه این آبها در دشت بطوف
    3. مرحله سوم : انحراف آبهای رود " یرموک " به طرف دریاچه طبریه به جای آبهای سرچشمه رود اردن که در مرحله دوم برای آبیاری منحرف شده بود . چون رود یرموک با مثلث یرموک که زمینهای سوریه را قطع می‌کند فقط به اندازه 6 مایل در تماس است وی پیشنهاد می‌نماید که 50 درصد از این آبها به اردن هاشمی اختصاص داشته باشد تا برای آبیاری سرزمینهایش در دره اردن استفاده شود و بنابر ادعای وی بقیه آبها در مثلث یرموک و منطقه بیسان برای آبیاری این زمینها باقی بماند .
    4. مرحله چهارم : برای جلوگیری از پایین رفتن سطح آب بحرالمیت پس از استفاده از آبهای رود اردن و سرچشمه‌هایش در طرح‌های آبیاری ، وبرای جبران تبخیر سالانه این دریاچه که حدود یک میلیارد متر مکعب است . وی در این طرح پیشنهاد کرد مقدار قابل توجهی از آبهای دریایی مدینترانه به میزان 30 متر مکعب در ثانیه از طریق کانالی که از بندر حیفا شروع می‌شود تا کوه کرمل کشیده شود و سپس از خلال تونلی به طول 20 مایل به سوی قسمت غربی دره اردن انتقال پیدا کند تا پس از آن به وسیله کانالی با فشار زیاد به بحرالمیت منتقل شود . مجموع ارتفاع آب حاصل از این انحراف به حدود 400 متر می‌رسد . مجریان این طرح قادرند در ایستگاه ابوسدره ، معادل 100 مگاوات و در ایستگاه بحرالمیت معادل 37 مگاوات نیروی برق تولید کنند . نیروی تولید شده خالص از طرح ، پس از کسر قسمت مصرف شده آن در عملیات پمپاژ ، به 560 میلیون کبلو وات ساعت می‌رسد .
    5. مرحله پنجم : ایجاد سدها و تاسیسات لازم در دشت بطوف برای تامین و ذخیره سازی آبهای طغیانی زمستان که در دره‌ها و مسیلهای اضافی در عملیات مرحله دوم در دریاچه بزرگی به گنجایش یک میلیارد متر مکعب جمع می‌شود .
    6. مرحله ششم : تلاش در جهت اصلاح زمینهای دشت حوله ، خشک کردن مردابهای آن و استفاده از آب چشمه‌های آن برای به کارگیری در آبیاری زمینهای اصلاح شده و انحراف دادن بقیه ، حدود 45 میلیون متر مکعب ، برای آبیاری 55 هزار جریب از زمینهای دشتهای ساحلی جنوبی یا آبیاری حدود 29 هزار جریب از دشتهای اریحا در کرانه غربی .
    7. مرحله هفتم : استفاده از آبهای چشمه محلی و سیلهای دره‌های غربی رود اردن از دره ابوسدره و الفازعه در شمال تا دشتهای اریحا در جنوب ، برای آبیاری زمینهای آن نواحی در جهت بهره برداری ازاین مناطق و همچنین امکان استفاده از باقی مانده آبهای رود جنوبی اردن پس از انحرافات انجام شده در مراحل قبلی ، برای آبیاری زمینهای بیشتری از دشت ارحا . این عمل باید بعد از انتقال آبهای اضافی اردن و سرچشمه‌هایش به مناطق دیگر ( منظور منطقه نقب است بدون اینکه با صراحت بیان کند ) موکول شد به طوری که بهرهبرداری از آب‌های آن - بنا به نظر وی - دارای استفاده اقتصادی بیشتری است چون زمینهای دره‌ها شوره زار و غیر حاصلخیز است و نیاز به آب بیشتری دارد .
    8. مرحله هشتم : ایجاد سدها در دره‌های مختلف ساحل غربی فلسطین جهت ذخیره سازی آبهای طغیانی و سرچشمه‌هایی که آنها را تغذیه می‌کند و انتقال آبهای اضافی این منطقه به منطقه نقب در جنوب برای کمک در رشد و توسعه آن با توجه به اینکه مقدار آب جمع‌اوری شونده ممکن در این مرحله ، حدود 230 میلیون متر مکعب است .

هیز در طرح خود اشاره کرده که در آینده امکان اضافه کردن دو مرحله دیگر وجود دارد بدون آنکه به صراحت وارد تفصیلات آن شود . روشن است که منظور وی از این دو طرح نمایش به انحراف آبهای رود لیطانی در لبنان برای بهره برداری از آنها در زمینهای فلسطین به نفع طرحهای صهیونیستی بوده است .

چنین بود خلاصه‌ای از خطوط کلی طرح هیز . از این خطوط ، میزان آمادگی تهیه کنندگان طرح در نادیده گرفتن حق اعراب برای بهره برداری از آبهای مناطق خود و محرومیت آنها از این آنها در آبیاری حاصل خیز ترین زمینها و دشتهایشان روشن می‌گردد . صهیونیستها تا بیشترین حد ممکن از این طرح استفاده کردند و تبلیغ و فشارهای آنها و ترسیم کنندگان مرزهای دولت اسرائیل در سازمان ملل متحد را در سال 1947 مجبور ساخت این طرح را اساس و راهنمای کار خود قرار دهند . لذا آنها تمامی منابع آبی در شمال فلسطین را داخل این مرزها قرار دادند تا بدون هیچگونه توجه به حقوق و منافع صاحبان اصلی این آبها این دولت را در مرکز سیطره کامل بر این آبها قرار دهند . خطر این طرح از سوی دیگر نیز روشن می‌گردد و آن اینکه صهیونیستها که بیشترین شور و شوق را نسبت به این طرح نشان می‌دادند ، این طرح را منبع اولیه توجیهی قرار دادند که در ایجاد خطوط و برنامه‌های بلند مدت برای تمامی طرحهای توسعه طلبانه آتی شان پس از تاسیس دولت اسرائیل در سال 1948 به آن استناد می‌کردند .

3 - طرح اول اسرائیل برای بهره برداری از منابع آبی - طرح هفت ساله :

صهیونیستها ازهمان ماههای اولیه برپایی دولت اسرئیل در سال 1948 ظرخهایی را آماده کردند تا به طور کامل از منابع آب در دسترس ، برای تحقق آمال و آرزوهای خود در رشد اقتصادی دولت جدیدشان بهره برداری نمایند .

برای این هدف کمیته‌ای مرکب از 17 کارشناس تشکیل دادند و خود هیز و بعضی بزرگان و کارشناسان هیات دره تنسی اول خود را در سال 1953 اعلام نمودند که اقدام جهت افزایش بهره برداری از منابع آبی در اسرائیل از 810 میلیون متر مکعب ( این مجموع آبهای تولیدی در اسرائیل تا سال 1935 می‌باشد ) به 1730 میلیون متر مرکب در پایان برنامه سال 1960 بود . با این هدف که مساحت زمینهای زیر کشت آبی کشور را تا سه برابر افزایش دهند و تولیدات غذایی خود را تا 75 درصد از نیازهای مصرفی این تعداد جمعیت برساند . این برنامه به دو منبع اصلی جهت تامین مقدار زیادی آب بالغ بر 920 میلیون متر مکعب نیاز داشت .

اول : 380 میلیون متر مکعب از طرحهای بهره برداری چشمه‌ها و آبهای زیر زمینی و سطحی مختلف در داخل فلسطین اشغالی .

دوم : 540 میلیون متر مکعب از آبهای رود اردن و سرچشمه‌های آن بدین صورت که 340 میلیون متر مکعب آن از طرح انحراف رود شریعه از نقطه پل بنات یعقوب ( پل دختران یعقوب ) در شمال به سوی زمینهای نقب در جنوب و 120 میلیون متر مکعب نیز از طرح حوله و 80 میلیون متر مکعب هم از طرح طبریه - بیسان تامین شود .

طرح انحراف آبهای رود بالایی اردن ( شریعه ) به سوی نقب در جنوب ، محور اساسی طرح ( برنامه ) هفت ساله اول اسرائیل را تشکیل می‌داد بدون آنکه به صراحت نامی از آن ببرند . زیرا تصمیمات اتخاذ شده برای آبها در طرح ، ایجاد یک شبکه آبی واحد و مرتبط در اسرائیل را اقتضا می‌کرد که از مجموع آن شبکه به عنوان یک مجموعه متکامل بهره برداری شود تا نیاز آبی کشاورزی و صنعتی و شهری در تمامی مناطق کشور را تامین کند . بر این اساس که بعضی از آنها بعض دیگر را در صورت لزوم و به نفع عموم ملغی سازد . کانال اصلی انتقال دهنده آبهای رئد اردن از شمال به سوی جنوب ، محور اساسی این شبکه است که از منابع آبی دیگری در کشور تغذیه می‌شود و خود این کانال به نوبه خود طرحهای ثانوی و فرعی نیازمند به آب را تغذیه می‌کند .

این برنامه متضمن ایجاد 6 طرح می‌باشد که شامل تمامی مناطق اصلی در اسرائیل است . این طرحها عبارتنداز :

    1. طرح خشک کردن دریاچه حووله : این طرحی است همچون رویا برای سازمان صهیونیستی و از زمانی که رهبرانشان بر اهمیت آن تاکید داشتند ، باقی مانده ، از جمله این رهبران ، روچیلد و هرتزل در ابتدای این قرن هستند که برای پس گرفتن امتیاز آن از دست اعراب طی دوره قیمومیت از هر آنچه که در امکان داشتند مثل ثروت و فشار بر انگلیس تا حد ممکن استفاده کردند . اجرای این طرح در سال 1951 شروع شد ، یعنی دو سال قبل از اعلام برنامه هفتگانه ( هفت ساله ) . بعد از شروع عملیات اجرای این طرح ، سوریه در شورای امنیت به تجاوز یهودیان به منطقه غربی رود شریعه و به بمباران روستاهای عربی و کوج دادن اجباری اهالی این روستاها مانند " کراد البقاره " ، " ناعمه " و " مزرعه الخوری " اعتراض کرد . اما علی رغم قطعنامه مثبتی که شورای امنیت درباره موضوع صادر کرد ژنرال رایلی رئیس ناظران هیات سازمان ملل در آن روزها به اسرائیل اجازه داد مجددا اجرای این طرح شروع شد با این بهانه که این کار در بخش اسرائیلی منطقه انجام می‌گیرد . در اجرای این طرح ، اجازه بهره بردلری از مساحتی بالغ بر 140هزار جریب از زمینهای حاصل خیز و آبیاری آن از چشمه تا القاضی ( دان ) فراهم شد . ( نک : حوله ، خشک کردن دریاچه )
    2. طرح جلیل علیا : این طرح در اجرای انحراف آبهای چشمه‌های مختلف در کوهها و بعضی از چشمه سارها که رود اردن را در شبکه آبیاری ، پشتیبانی می‌کنند صورت گرفت که امکان بهره برداری از حدود 100 هزار جریب از زمینهای قابل کشت در کوههای جلیل علیا را فراهم می‌کرد .
    3. طرح دره اردن : نتیجه آن ، آبیاری حدود 100 هزار جریب از زمینهای دشت بیسان و اردن با کانال مخصوص از دریاچه طبریه و بهره برداری تعداد زیادی از چشمه‌های آبی منطقه بود .
    4. طرح جلیل غربی : که منجر به بهره برداری از آبهای طغیانی و سیلهای دره مرج ابن عامر ( جزریل ) و آبهای رود المقطع ( کیشون ) ذو چشمه‌های زیادی در منطقه برای آبیاری زمینهای الجلیل غربی و مرج ابن عامر می‌گردید .
    5. طرح عوجا ( یرکون ) - نقب غربی : طرحی است بر ایجاد لوله‌های سیمانی بزرگ که آبهای راس العین و رود عوجا و همچنین بخش مهمی از آبهای منحرف شده از رود اردن در شمال و آبهای تصفیه شده از شبکه مجاری در تل آویو را برای آبیاری قسمت غربی زمینهای نقب به این مناطق منتقل می‌کند .
    6. طرح عوجا ( یرکون ) -نقب شرقی : هدف این طرح به موازات آن در غرب ، انتقال قسمتی از آبهای رود عوجا و آبهای منتقل شده رود اردن شمال برای گسترش آبیاری زمینهای بخش شرقی نقب است . ملاحظه می‌گردد که این لیست از طرحها که در چهارچوب برنامه هفت ساله و برای پیشرفت بهره برداری از منابع آبی اسرائیل می‌باشد به تضمین برنامه طرح انتقال آبهای اردن از محل پل نبات یعقوب در شمال سوی نقب در جنوب اشاره واضحی ندارد در صورتی که واقعیت امر چیز دیگری است و این طرح در عمل بدان دالت دارد زیرا از سال‌های اولیه ایجاد دولت اسرائیل ، نشانه‌هایی وجود داشت مبنی بر اینکه عملیات اجرایی و حفاری که در مناطق مختلف صورت می‌گیرد ، بدون هیچ گونه کندی و اهمال ، گام‌های اولیه در حرکت به سوی اجرای قسمتهای مختلف این طرح می‌باشد .

4 - طرح انحراف آبهای رود اردن به سوی نقب :

اسرائیل بزای انحراف آبهای اردن به سوی نقب بر این طرح تکیه داشت و شرکت یهودی " میکروت " اجرای آن را در سال 1953 به عهده گرفت . این طرح عملیات زیر را در برداشت :

    1. انحراف آبهای رود شریعه از نقطه‌ای واقع در نزدیکی محل بنات یعقوب در جنوب دریاچه حوله و ایجاد سد انحرافی برای این منظور . آبها از طریق یک کانال روباز با گنجایش سالانه 435 میلیون متر مکعب به سوی جنوب در اراضی غیر نظامی ( خلع سلاح شده ) جریان می‌یابد و سپس به محل روستای طابغه در شما غربی دریاچه طبریه انتقال می‌یابد .
    2. سرازیر کردن 236 میلیون متر مکعب از آبهای کانال در محل طابغه از ارتفاع 42 متری سطح دریا در انتهای کانال به ارتفاع 210 متری از سطح دریا در دریاچه طبریه و تولید نیروی برق تولید شده در طرحهای تولید صنعتی .
    3. استفاده از بخشی از نیروی برق تولید شده در بازگرداندن 173 میلیون متر مکعب اب بوسیله پمپاژ به سطح 42 متری قبلی برای ادامه انتقال آن ، همراه با بخشی از آبهای کانال اصلی ، به سوی مخازن کوچکی که در محل سلامه ( تسالمون ) ایجاد می‌شود و بهره برداری از بخش باقی مانده از نیروهای برق تولید شده در طرحهای تولید صنعتی .
    4. افزایش مقدار آب مورد نظر برای انحراف به سوی جنوب از ایستگاه پمپاژ در سلامه با پمپاژ آن 110 متر به محلی که ارتفاع آن به 150 متر بالای سطح دریا برسد و سپس انتقال آب از داخل کانال عیلبون به طرف مخازن بزرگ " بطوف " که برای گنجایش یک میلیارد متر مکعب احداث شده است .
    5. انتقال آب از مخازن بطوف به وسیله دو تونل " مینا مشیه " و " شمرون " به سوی دشت ساحلی ، سپس انتقال به سوی جنوب ، از طریق کانال بزرگی از بتون آرمه به قطر 275 سانتی متر تا در نواحی تل آویو با دو طرح عوجا و نقب شرقی و غربی تلاقی پیدا کند و سپس انشعاب آن برای آبیاری زمینهای مختلف آماده گشته و در منطقه نقب گسترش یابد .

اجرای این طرح در مراحل اولیه آن با دو منافع مهم برخورد کرد که موجب تجدید نظر در بعضی خطوط اصلی طرح گردید . مانع اول ، مشکل فنی بود که پس از بررسیهای فراوان در محل انتخاب شده جهت ایجاد مخازن بطوف ، معلوم شد که ویژگیهای زمین شناسی موجود در آن ، پوشش مناسبی را برای ذخیره آب تامین نمی‌کند . میزان نشست آب در زمین بسیار زیاد بود و ذخیره کردن مقدار آب مورد نظر را میسر نمی‌گرداند لذا برای ذخیره کردن مطلوب آب می‌بایست مکان مناسب تری جست وجو می‌شد . اما مانع دوم ، مهم تر و خطرناک تر ، مانع سیاسی بود . از ماههای اول سال 1935 و حتی قبل از اعلام رسمی برنامه هفت ساله ، شرکت " میکوروت " شروع به حفر کانال اصلی در محل پل بنات یعقوب نمود که حلقه اولیه طرح انحراف را تشکیل می‌داد . اما به زودی ناظران سوری ، فعالیت حفاری شبانه روزی را در منطقه عاری از سلاح و در نزدیکی مرزهای خود مشاهده کردند و از ژنرال " نبیکه " رئیس ناظران ( بین المللی ) خواستند تا دستور توقف کارهای حفاری اسرائیل را صادر کند . ژنرال نبیکه فورا درخواست سوریها را پاسخ گفت اما اسرائیل هم از نظر شکل و هم از نظر شکل و هم از نظر موضوع ، درخواست وی مبتنی بر توقف کارها را رد کرد و اجرای طرح را از سرگرفت که باعث شد سوریه اجبارا به شورای امنیت شکایت نماید و تهدید کند که اگر مساله حل نشود ، به زور متوسل خواهد شد . شورای امنیت با صدور قطعنامه مثبتی در این مورد در تاریخ 27/10/1953 دستور توقف کارها را صادر کرد ولی اسرائیل مجددا از این دستور سرپیچی کرد و بار دیگر قطعنامه شورای امنیت را نادیده گرفت .

د ) طرحهای عربی برای بهره برداری از آبهای رود اردن و سرچشمه‌های آن :

کشور اردن هاشمی به دنبال شکست فلسطین در سال 1948 سنگینی مشکل مهاجرت صدها هزار آواره فلسطینی هراسان از تروریسم صهیونیستس به سوی اردن را احساس نمود . سپس طبیعی بود که پس از صلح ، تلاشهای عمده‌اش را در امکان بهره برداری از ثروتهای آبی که به هدر وارد دریاچه اردن می‌شد به منظور آبیاری زمینهای وسیع دشت و گلوگاهها در جهت حمایت از اقتصاد خود متمرکز کند تا کشور را در تحمل مشکلات ناشی از مهاجرت دسته جمعی فلسطینیان و آثار و نتایج آن یاری رساند . نابودی فراگیر تاسیسات طرح برق " روتنبرگ " که به دست صاحبان یهودی آن در خلال جنگ صورت گرفت ، به این امر کمک نمود و به این ترتیب این کشور می‌توانست از قید و بندهایی که در طول دوره قیمومیت مانع بهره برداری از این سرمایه بود رهایی یابد . حکومت اردن وظیفه بررسی بهره برداری از سرمایه آبی را به شرکت انگلیسی " مردوخ مکدونالد " و شرکای آن واگذار کرد . به دنبال آن ، بررسی دیگری توسط یک مهندس امریکایی ، اعزامی اداره رکن چهارم آمریکا برای تحقیق در مورد طرحهای مبتنی بر وامهای آن اداره ، ارایه گردید . نام این مهندس کارشناس " م . ا بونجر " بود . در سایه تحولاتی که پس از این بررسیها پدید آمد حکومت اردن شرکت آمریکایی " بیکر وهیرزا " را موظف بهبررسی نهایی و برنامه ریزی طرح اخیر نمود که در آن زمان به آن استناد داشت .

1 ) طرح مکدونالد :

این طرح دنباله و ادامه پیشترفت سریع طرح " ایونیدس " قبلی بود . شرکت ، گزارش آن را تحت عنوان " گزارشی از گسترش پیشنهادی در آبیاری دره اردن " در مارس 1951 به حکومت اردن ارایه کرد . این امر زمانی اتفاق افتاد که این شرکت گزارش خود را به کارشناسان آمریکایی ایونیدس عرضه کرد و موافقت آنا را نسبت به آن جلب نمود . این طرح بر این اساس بنا شد که بهره‌برداری آب‌های دریاچۀ اردن به آبیاری زمین‌های درۀ اردن و دو کرانۀ آن منحصر گردد و آب‌های اضافی رود یرموک در دریاچۀ طبریه ذخیره شود و اوضاع سیاسی که بعد از 1948 در منطقه ایجاد شد از جمله ایجاد دولت اسرائیل و انضمام کرانۀ غربی فلسطین به کشور اردن هاشمی در طرح و اجرای شبکۀ آبیاری ملحوظ گردد . این طرح اجرای قسمت‌های مختلفش را در چهار مرحله پیشنهاد کرد :

    1. مرحلۀ اول : در کرانۀ شرقی درۀ اردن کانالی به طول 70 کیلومتر و دهانۀ 10 مترمکعب در ثانیه ) که قابل گسترش تا 20مترمکعب در ثانیه می‌باشد ) ایجاد گردد و آبهای آن از انحراف آبهای یرموک توسط سدی انحرافی که در نزدیکی محل " عدسیه " ایجاد می‌شود تأمین می‌گردد . برآورد شد که آب‌های این کانال برای آبیاری 189000 جریب زمین‌های درۀ شرقی که از یرموک تا درۀ آبی کشیده شود کافی است و این مقدار زمین به حدود 6000 قطعه تقسیم می‌گردد و مساحت هر قطعه 30 جریب می‌باشد که به صورت جداگانه از سوی هر خانواده مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد .
    2. مرحلۀ دوم : کانال درۀ شرقی که در مرحلۀ اول ایجاد آن 26 کیلومتر دیگر امتداد یابد تا حدود 110000 جریب دیگر از زمین‌های درۀ غربی اطراف راه عمان - بیت‌المقدس و نزدیکی بحرالمیت را آبیاری کند . این گزارش به ضرورت شروع شستشوی این زمین‌ها برای از بین بردن نمک آن قبل از طرح و بهره‌برداری از آن اشاره دارد .
    3. مرحلۀ سوم : تداوم مرحله اول و دوم در بهره‌برداری از آبهای جاری در دره‌های شرقی از درۀ اردن برای آبیاری 56000 جریب به علاوه آنچه که پیشنهاد آبیاری آن در مرحله دوم داده شد ( 110000 جریب ) ، به این ترتیب بهره‌برداری کامل مساحت‌های قابل کشت در کرانۀ شرقی دشت‌های بین رود یرموک و بحرالمیت انجام می‌گیرد .

این مرحله همچنین در برگیرندۀ ایجاد کانال در کرانۀ غربی رودها می‌گردد که آبهای آن از دریاچۀ طبریه برای آبیاری 104000 جریب زمین‌های درۀ بیسان و مثلث یرموک که تحت تسلط اسرائیل می‌باشد کشیده می‌شود .

    1. مرحلۀ چهارم : بخشی از آبهای کانال شرقی از خلال سیفون‌های موجود در زیر رود اردن منحرف شود و کانال غربی برای آبیاری 200000 جریب از زمین‌های درۀ غربی در منطقه اریحا در کرانۀ غربی ایجاد می‌گردد .

به دنبال اجرای این مراحل چهارگانه ، بهره‌برداری از مساحت‌هایی که مجموع آنها در بخش غربی درۀ به حدود 555000 جریب می‌رسد انجام می‌گیرد و این زمین‌ها به حدود 18500 قطعه که مساحت هر یک 30 جریب می‌باشد تقسیم می‌گردد و در بخش اسرائیل از درۀ غربی و مثلث یرموک 104000 جریب بهره‌برداری می‌شود .

قابل ملاحظه است که گذراندن 10 مترمکعب آب در ثانیه موردنظر ایجاد کانال درۀ شرقی ، برای آبیاری تمامی مساحت‌های پیشنهادی در طرح کافی نیست و به این خاطر طرح " مکدونالد " به امکان تأمین مقدار آب لازم برای آبیاری از مخزن آب‌های طغیانی یرموک در خلال زمستان یا به وسیلۀ انحراف کامل طغیان‌های یرموک به دریاچۀ طبریه و کشیدن آب‌های کانال برای آبیاری مستقیم یا با ایجاد مخزنی بر روی یرموک در محل باقوره و یا ایجاد مخزن کوچک بر روی رود اردن جنوبی ، در محل تلاقی با رود یرموک در مقابل درۀ نمک اشاره دارد . چون در اجرای دو احتمال اخیر امکان زیر آب رفتن مساحت‌های گسترده از زمین‌های کشاورزی حاصلخیز وجود داشت ، طرح مکدونالد متوجۀ راه‌حل اول برای انبار کردن آب گردید بدون در نظر گرفتن شرایط سیاسی و ضررهایی که از این جهت متوجۀ منافع عربی می‌گردد . در حقیقت ، طرف عربی همواره نسبت به هر پیشنهادی که اشاره به ذخیره کردن آبهای یرموک در دریاچۀ طبریه داشته باشد حساسیت نشان می‌دهد ، به چند علت که مهم‌ترین آنها عبارت است از :

  • مرزهای دریاچه طبریۀ تماماً تحت سلطۀ اسرائیل قرار می‌گیرد و ذخیره کردن آب‌های متعلق به اعراب در آن یعنی قرار دادن این آب‌ها تحت سیطرۀ اسرائیل به جای باقی نگه‌داشتن آن در چارچوب سلطۀ اعراب .
  • آبهای یرموک آب‌های شیرینی است که میزان درجۀ نمک آن از 88 قسمت در میلیون بیشتر نیست در حالی که درجۀ شوری آب‌های دریاچۀ طبریه 300 قسمت در میلیون است ، و این یعنی به جای اینکه اردن زمین‌های خود را با آب شیرین مناسب کشاورزی آبیاری کند ، از آب‌های نسبتاً شور دریاچۀ طبریه که قابلیت کمتری در استفاده کشاورزی دارد استفاده کند .
  • نسبت تبخیر و هدر رفتن آبها در دریاچۀ طبریه بسیار زیاد است که در یک سال به حدود 300 میلیون مترمکعب می‌رسد . در حالی که اگر آب‌های یرموک در محل مناسبی در مسیر خود رودخانه ذخیره شود ، این میزان تبخیر کاهش می‌یابد .

بنابراین عجیب نبود که اعراب از طرح کارشناس آمریکایی " بونجر " که براساس ذخیره کردن آبهای رود یرموک در مسیر خود رود در نزدیکی مقارن استوار بود و همچنین در چارچوب طرحی تعدیل یافته برای بهره‌برداری از آب‌های دریاچۀ روخانه اردن استقبال کردند .

2 ) طرح بونجر :

" میلز بونجر " کارشناس آمریکایی بود که در عمان برای آژانس همکاری فنی ، شاخه‌ای از طرح رکن چهارم آمریکا ، کار می‌کرد . وی ملاحظه نمود دره‌های سه گانه که در محل ایستگاه مقارن یک جا می‌شوند دارای صفات مناسب برای ایجاد انبار بزرگ است که گنجایش مقدار 500 میلیون متر مکعب آب را داشته باشد و این بیش از مجموع منبع سالانه‌ی آب رودخانه است که مقدارش 475 میلیون مترمکعب است . بونجر پس از بررسی‌های لازم در محل در تاریخ 11/7/1952 گزارشی به مجلس ( کمیته ی ) آبادانی اردن نمود که در برگیرنده‌ی طرح وی برای بهره برداری از آبهای یرموک منحصراً در خدمت اقتصاد عربی و بدون رابطه با هر جهت دیگر بود .

خلاصه‌ی این طرح در نکات زیر می‌باشد .

    1. ایجاد سدی در محل ایستگاه مقارن بر روی رود یرموک به ارتفاع 178متر طول 500 متر و گنجایش 500 میلیون متر مکعب .
    2. ایجاد کانال بتونی که تا کرانه‌ی جنوبی از مسیر رود یرموک ادامه می‌یابد و آبهای مخازن مقارن را به یک سد انحرافی که در منطقه‌ی عدسیه ایجاد میشود می‌رساند .
    3. ایجاد نیروگاه تولید برق در زیر سد مقارن هنگامی که فشار آب در بالاترین حد خود می‌باشد . میزان تولید برق به15 مگاوات می‌رسد و هنگامی که از تمامی مخزن در کار آبیاری استفاده شود ، این مقدار به 8 مگاوات کاهش می‌یابد . همچنین ایجاد نیروگاه برق دیگری در محل " عدسیه " که نیروی برق تولید آن کمتر از 35 مگاوات نیست . توانایی تولید در دو نیروگاه در خلال یک سال به حدود 280 میلیون کیلووات ساعت می‌رسد .
    4. ایجاد تنظیم کننده‌ی انحراف آب پس از نیروگاه تولید برق عدسیه که آبهای یرموک را به کانال دره‌ی شرقی منتقل کند تا از آنجا در مساحت‌های مختلف زمین‌های دره‌ی شرقی و غربی بنا به آنچه در طرح " مکدونالد " پیشنهاد شده بود توزیع شود . این طرح " بونجر " با استقبال رژیم اردن رو به رو شد و ادارات رکن چهارم نیز آن را تأیید کردند ، همچنین دفتر آژانس کمک به پناهندگان شاغل در اردن که این طرح را راه حلی برای مشکل اسکان پناهندگان می‌دانست ، مبالغی از بودجه‌ی خود را برای شروع در مراحل تحقیقاتی و تصمیم گیری لازم برای قسمت‌های مختلف طرح اختصاص داد و دو شرکت آمریکایی مایکل بیکر و هیرزا الهندسیه مسئولیت این امر مهم را به عهده گرفتند و حکومت جمهوری عربی سروزی هم از لحاظ حقوقی هم سیاسی با طرح ارتباط مستقیم داشت ، چون حدود 80 درصد از آبهای دریاچه‌ی یرموک از سوریه عبور می‌کند و وارد اردن می‌شود و از سوی دیگر ایجاد هرگونه سدی بر روی این رودخانه باعث به اشتغال درآمدن بعضی از زمین‌های سوریه می‌گردد ، بنابراین حکومت اردن برای گفت و گو در مورد انعقاد پیمانی بین دو کشور در باره‌ی اقدامات لازم در جهت اجرای طرح ، تماس‌هایی با سوریه برقرار کرد . این توافق نامه در تاریخ 4/6/1953 بین طرفین به تصویب رسید .

این پیمان حق تصرف آبهای خارج از مخازن را به اردن می‌داد و بر تولید مشترک نیروی برق در مقارن در مکز عدسیه تأکید داشت و زمین‌های اردن به وسیله‌ی این آبها آبیاری می‌گردید در حالی که سوریه حق خود را نسبت به آبهایی که از تمامی چشمه‌های اراضی کشورش که در ارتفاع 250 متری از دریاچه‌ی یرموک فوران داشت حفظ می‌کرد . بدین ترتیب سوریه حق بهره برداری از آب رودها و سرچشمه هایش را بعد از ایجاد سد برای آبیاری زمین‌های سوریه در دریاچه‌ی یرموک فلسطین برای خود نگه می‌داشت . همچنین این پیمان بر توزیع نیروی برق تولید شده در طرح به نسبت 75 درصد برای سوریه و 25 درصد برای اردن تأکید داشت . اما هزینه‌های این طرح به نسبت 95 درصد برای اردن و 5 درصد برای سوریه تقسیم می‌شد . این پیمان بر تشکیل کمیته‌ی مشترک سوری - اردنی برای نظارت بر اجرای احکام پیمان و صاحب نظر در تمامی قضایایی که از اجرای آن ( پیمان ) ناشی شود تأکید داشت .

اما هنوز کار اجرای مراحل اولیه‌ی طرح شروع نشده بود که با مشکلاتی مواجه شد و منجر به توقف گردید . مشکل عبارت بود از اینکه نیروهای صهیونیستی که طرح بونجر را مخالف مطامع خویش در دستیابی و عصب‌های یرموک به نفع خود می‌دانستند فشارهای خود را بر مسئولان ایالات متحده‌ی آمریکا برای متوقف ساختن طرح شروع کردند . به این ترتیب شوروشوقی که از سوی عاملان رکن چهارم آمریکا نسبت به طرح و در آژانس سازمان ملل متحد برای کمک و اشتغال پناهندگان فلسطینی وجود داشت رو به ضعف نهاد و به زودی از بین رفت . حکومت اردن از تلخی شکست طرح ، بعد از کلی آرزوها و تلاش‌هایی که در این راه مبذول داشت رنج می‌برد . در آن وقت ایالات متحده هیأت دره‌ی تنسی را مأمور بررسی دیگری نمود که هدف آن بهره بردای از آبهای دریاچه‌ی اردن بین کشورهای منطقه به صورت واحد بود . این همان بررسی است که طرح " هیزه " و مأموریت " جانسون " که بعداً روی کار آمد از آن منشاء گرفت . قبل از شرح نتایج مترتب بر انجام این مأموریت توسط جانسون ، ضروری است طرح " بیکر " و " هیرزا " تشریح شود زیرا این طرح پایان طرحهایی را تشکیل می‌دهد که بررسی آن تحت نظارت اعراب صورت گرفت .

3 ) طرح بیکر و هیرزا :

هدف از تهیه‌ی این طرح ، گذاشتن نقطه بر حروف بود نسبت به دو طرح مکدونالد همچنین بونجر تهیه‌ی برنامه‌های مفصل و تشریفات لازم برای اجرای بخش‌های گوناگون و مقتضی این دوطرح ، اعم از تأسیسات و شبکه‌های بهره برداری از آبهای رود یرموک و اردن در آبیاری بخش پایینی دره‌ی اردن . بررسی مشروحی در هشت جلد قطور و ضمایم که دو شرکت در تاریخ 15/7/1955 به حکومت اردن ارایه نمودند ، نتیجه‌ی بخش‌ها و تحقیقات محلی ( میدانی ) و بررسی‌های مفصلی در دشت‌ها و دفاتر کار بود که بیش از 18 ماه به طول انجامید ، به طوری که بدون تأخیر آماده‌ی اجرا گردید .

علی رغم انطباق بیشتر قسمت‌های تحقیق بیکر و هیزرا با پیشنهادات بونجر ، این تحقیق ، در بعضی حالات ، از توجهات پیشنهادی بونجر خارج شده است . می‌توان مهم ترین نکات این بررسی و نتایجی را که توصیه می‌شد بر آنها تکیه شود به صورت زیر خلاصه کرد .

    1. در مورد ذخیر کردن : این طرح معتقد است که ذخیره کردن آبهای یرموک صرفاً در مسیر رود ، غیر اقتصادی و نامناسب است . لذا این طرح با تأیید ایجاد مخزن آبی در مقارن ایجاد مخازن دیگر بر روی رود را به صلاح نمی‌داند و توصیه می‌کند بقیه‌ی آبهای اضافی یرموک در دریاچه‌ی طبریه ذخیره گردد و تأسیسات لازم برای بالا بردن سطح آب تا 5/3 متر دیگر احداث شود
    2. درباره‌ی سد مقارن : این طرح ارتفاع اولیه‌ی سد را 91 متر معین کرد و بر آورد نمود که این ارتفاع بالاترین ارتفاع مناسب اقتصادی برای آبیاری است همچنین توصیه نمود که اقدامات فنی در دهانه‌ی سد برای بالا بردن آن تا 168 متر اتخاذ گردد ( یعنی ارتفاع سد از پایه تا رأس 147 متر ) و این به خاطر ذخیره بیشترین مقدار آب یعنی 460 میلیون متر مکعب و تأمین تولید نیروی برق بیشتر در آن می‌باشد .
    3. درباره‌ی سد انحرافی در عدسیه : این سد بر روی رود یرموک در محل 15 کیلومتری از نقطه‌ی تلاقی یرموک با رود اردن به طول 130 و ارتفاع 17 متر ساخته میشود که گنجایش حدود 450 هزار متر مکعب آب را دارد و دو هدف را دنبال می‌کند . اول : انحراف آب اضافی یرموک از خلال کانال بزرگی به طول 5 کیلومتر و به سوی دریاچه‌ی طبریه و دوم : انحراف قسمتی از آبهای حاوی یرموک به سوی کانال دره‌ی شرقی برای آبیاری زمین‌های دره‌ی اردن در جنوب .
    4. کانال دره‌ی شرقی : تغذیه‌ی این کانال با آبهای دو منبع صورت می‌گیرد . اول : از رود یرموک از طریق کانال فرعی به طول 11 کیلومتر که به آبهای دریاچه‌ی طبریه می‌رسد . و کانال دره‌ی شرقی به موازات رود اردن سفلی در شیبهای دره‌ی شرقی و به طول حدود 113 کیلومتر از یرموک در شمال در نزدیکی بحرالمیت جنوبی ایجاد می‌گردد .
    5. کانال دره‌ی غربی : که از مرزهای دره‌های کرانه‌ی غربی در شمال شروع شده و تا 47 کیلومتر در نزدیک بحرالمیت جنوبی امتداد می‌یابد . این کانال آب از کانال دره‌ی شرقی به وسیله لوله‌ای که از زیر رود اردن به طول 7940 متر ، قطر 2/2 متر و گنجایش 6/15 متر مکعب در ثانیه عبور می‌کند تغذیه می‌شود .
    6. نیروگاه برق : این طرح ایجاد 6 نیروگاه تولید برق را پیش بینی می‌کند که چهار نیروگاه بر روی رود " یرموک " و دو نیروگاه کوچک دیگر بر روی کانال دره‌ی شرقی است که مجموع نیروی تولید آنها به 50 مگاوات می‌رسد .
    7. رود اردن : این طرح به کارگیری آبهای رود اردن را برای آبیاری توصیه نمی‌کند . به این دلیل که به دنبال انحراف آبهای سرچشمه‌ی رود در شمال طبریه و آبهای رود یرموک در جنوب آن میزان نمک این آبها ( رود اردن ) بالا می‌رود که برای بهره برداری در امر کشاورزی مناسب نیست .
    8. مساحت‌های مورد نظر برای آبیاری در طرح : طبق برآورد‌های طرح ، مجموع مساحت‌های قابل کشاورزی در منطقه‌ی دره‌های عربی به حدود 520 هزار جریب از کل 948 هزار جریب می‌رسد که به صورت زیر توزیع می‌شود :

%%%محل جدول%%%






این طرح برای بهره برداری زمین‌ها در مناطق مختلف دره بود که بیشتر نقش کشاورزی داشت و نیاز به آبگیرهایی دارد که طرح مکدونالد به نسبت خود 15 درصد کمتر است . اما جانسون پس از آن در گفت و گوهایش با دولت‌های منطقه در مورد توزیع آبهای دریاچه سعی نمود از توصیه‌ی بیکر و هیرزا برای کم کردن آبهای سهم اردن در مقابل افزایش سهم اسرائیل استفاده نماید .

ه - ) مرحله‌ی گفت و گوهای جانسون - طرح آمریکایی " مین " و طرحهای عربی و اسرائیل ضد آن :

حکومت آمریکا در ابتدای دهه‌ی 1950 دریافت که افزایش شدت بحران بین اعراب و اسرائیل درباره‌ی موضوع بهره برداری از آبهای دریاچه‌ی اردن و تقابل طرح‌های دو طرف برای سیطره به منابع آبی و استفاده انحصاری از آنها اوج می‌گیرد . به حدی که سوریه اسرائیل را تهدید نمود که برای توافق عملیات انحراف آبهای اردن از زور استفاده می‌نماید و شورای امنیت نیز قطعنامه‌ای در تأیید اعتراض سوریه تصویب نمود . آمریکا دریافت که همه‌ی این عوامل باعث دخالتش خواهد شد بنابراین سعی کرد افزایش وخامت اختلافات بین دو گروه را مانع شود تا باعث تضمین عدم تعارض اهداف عمومی سیاست‌های ترسیم شده اش در هدایت رویدادهای خاورمیانه در مقابل حوادث پیش بینی نشده گردد و از سوی دیگر بر اسرائیل فشار آورد تا کار طرح انحراف را متوقف سازد .

در تاریخ 16/10/1953 آیزنهاور رئیس جمهوری آمریکا نیز مستشار خود " اریک جانسون " را به عنوان نماینده‌ی شخصی خود مأمور گفت و گو با دولت‌های ذی ربط منطقه کرد تا سعی کند ، این کشورها را قانع سازد تا با طرح واحد بهره برداری از منابع آبی در دریاچه‌ی اردن موافقت کند . آمریکا با دخالت خود در حقیقت تحقق سه هدف مهم را دنبال می‌کرد که همه‌ی آنها به نفع اسرائیل بود . این اهداف عبارتند از :

    1. تلاش برای حل مشکل پناهندگان فلسطینی از طریق ایجاد امکانات مادی برای اسکان آنها در کشورهای عربی که مهاجران در آنها حضور دارند ( به ویژه اردن ) با این امید که در نهایت از فکر بازگشت به وطن خود ( فلسطین ) منصرف گردند .
    2. تلاش برای کمک به اسرائیل با اختصاص بیشترین حد ممکن از آبهای دریاچه‌ی اردن با موافقت دولت‌های عربی همسایه تا اسرائیل بتواند در اجرای طرح‌های مختلف برنامه ریزی شده خود برای افزایش قدرت این کشور در پذیرش - به دور از اعتراضات - تعداد بیشتری از مهاجرین یهود حرکت نماید .
    3. هدف مهم تر ، زمینه سازی برای شناسایی اسرائیل توسط کشورهای عربی از طریق بهره برداری از هرگونه معاهده بین کشورهای عربی و اسرائیل درباره‌ی بهره برداری مشترک منابع آبی به منظور ایجاد شرایط مناسب در زمینه‌ی همکاری فنی مسئولان دو طرف جهت حل مشکلات مشترکشان .

" اریک جانسون " در اکتبر 1953 اولین سفرش را به پایتخت‌های عربی و اسرائیل برای تحقق این اهداف آغاز کرد .

وی به همراه خود طرحی داشت که توسط شرکت " چارلز مین " آمریکایی و زیر نظر هیأت " دره‌ی تنسی " و به درخواست آژانس سازمان ملل متحد برای کمک به پناهندگان و وزارت خارجه آمریکا تهیه شده بود . این طرح نتیجه‌ی بررسی‌های محلی و مکانی خاص نبود ، بلکه از نظر تحلیلی ، ترکیبی بود از تمامی بررسیها و طرحهای قبلی که توسط اعراب و اسرائیل به طور مساوی آماده شده بود و تلاشی بود برای ارائه‌ی طرحی واحد با هدف توزیع آبهای دریاچه‌ی دره‌ی اردن ، بین دولت‌های منطقه براساس بهره برداری کامل از آن و تحت نظارت یک دستگاه بین المللی که سازمان ملل تعیین می‌کند . سلاحی که جانسون جهت تشویق دولت‌های منطقه برای قبول طرحش همراه داشت ، وعده‌ی دولت ایالات متحده‌ی آمریکا مبتنی بر سرمایه گذاری در بخش کشاورزی این طرح بود مشروط به اینکه به صورت دسته جمعی با این طرح موافقت گردد . در زیر به مفاد طرح آمریکا و پیشنهاداتش ، اعتراضات اعراب و اسرائیل نسبت به آن و طرح‌های مخالفی که دو طرف عربی و اسرائیلی در این خصوص ارایه کردند گفت و گوها و تلاش‌های گروه جانسون و نتایجی که منتهی به آن شد اشاره میشود .

1 ) طرح مین :

طرح شرکت " چارلز مین " متکی بر ترسیم خطوط عمومی نسبت به طرح " لاودرملیک - هیز " از یک سو و دو طرح مکدونالد و بونجر از سوی دیگر بود . مهم ترین نکات این طرح را می‌توان به صورت زیر خلاصه کرد :

    1. ایجاد سدی بر رود حاصبانی برای ذخیره کردن آب اضافی سالیانه‌ی رود و انتقال آبهای ذخیره شده به وسیله لوله‌های تحت فشار به طول 21 کیلومتر به محل روستای تل حی در سرزمین‌های اشغالی جهت تولید نیروی برق به مقدار 27 مگاوات به نفع اقتصاد اسرائیل .
    2. انحراف آبهای رود بانیاس از سوریه و چشمه‌های " وزانی " و " سرید " و " بریغیث " و همچنین آبهای حاصبانی خارج از ایستگاه ( نیروگاه ) برق " تل حی " از لبنان و رود " دان " ( تل القاضی ) در سرزمین‌های اشغالی و انتقال تمامی این‌ها به وسیله‌ی شبکه‌ی طولانی و منشعب از لوله‌هایی که در کوههای جلیل بالا برای آبیاری مناطق حوله ، دره‌ی " مرح ابن عامر " و تپه‌های جلیل بالا در سرزمین‌های اشغالی ایجاد می‌گردد .
    3. ایجاد سد انحرافی در محل عدسیه که کانال بزرگی از آن به سوی شمال جدا می‌گردد ( با گنجایش 750 متر کعب در ثانیه ) با هدف انحراف آبهای طغیانی رود یرموک و ذخیره کردن آن در دریاچه‌ی طبریه .
    4. مستحکم ساختن سواحل دریاچه‌ی طبریه از نظر تأسیسات لازم برای بالا بردن حداکثر سطح آب آن تا دو متر اضافی و افزایش گنجایش آن ( این چهار نکته از دو طرح لاودرمیلک و هیز اقتباس شده است ) .
    5. ایجاد دو کانال اصلی غربی و شرقی رود اردن که مستقیماً از دریاچه‌ی طبریه تغذیه میشود و سپس به سوی جنوب امتداد می‌یابد تا زمینها دره‌ها و گلوگاههای دو کرانه‌ی رود را آبیاری کند .
    6. ایجاد سد‌ها و کانالهای لازم برای ذخیره سازی آبهای طغیانی و سیل‌های دره‌ها در دو سوی رود اردن و بهره برداری از آنها به همراه آبهای زیرزمینی در حد مناسب برای آبیاری زمین‌های دریاچه .
    7. ایجاد سدی در محل مقارن بر روی رود یرموک به ارتفاع 58 متر که تا 95 متر قابل افزایش است که با هدف تولید 23 مگاوات نیروی برق از نیروگاهی که در محل عدسیه ایجاد می‌گردد صورت می‌گیرد .
    8. توزیع منابع آبی در دریاچه که طبق این طرح حدود 1213 میلیون متر مکعب بر آورد شد به شکل زیر است :

%%%محل جدول%%%










( این چهار نکته با کمی تعدیل از دو طرح مکدونالد و یونجر گرفته شده است . )

سفر اول جانسون در اکتبر 1953 منحصر در گفت و گو با مسئولان و کارشناسان کشورهای مصر ، سوریه ، لبنان و اردن از سوی اعراب و در اسرائیل از سوی دیگر بود . وی طرح " مین " را به منظور ملاحضه و اطلاع برای آنها فرستاد تا زمینه‌ای باشد برای بحث در سفرهای بعدی و نیز رسیدن به راه حلی که منافع تمامی اطراف را در برداشته باشد . هنگامی که جانسون مجدداً در ژوئن 1954 به منطقه بازگشت با اعتراض‌های بسیاری از هر دو طرف نسبت به طرحش رو به رو شد . در طرح دیگر به جای طرح مین تحویل گردید طرح عربی را کمیته فنی عربی وضع نمود . جامعه‌ی عرب مسئولیت بررسی گزارش مین را تنها از ناحیه فنی بر عهده داشت . وطرح دوم را یک کارشناس آمریکایی به نام " جان کوتون " وضع نمود که در خدمت اسرائیل بود و دیدگاه‌های طرف اسرائیلی را در آن منعکس می‌نمود .

2 ) اعتراضات طرف عبری و طرف عربی مخالف طرح مین :

می‌توان اعتراضات کمیته فنی عربی بر طرح مین را در نکات زیر خلاصه کرد :

    1. این طرح مرزهای بین کشورهای دریاچه‌ی اردن و سرچشمه هایش را نادیده گرفته است . نتیجه این سهل انگاری این شده که پیشنهاد ذخیره کردن آبهای یرموک - به صورت کامل را - در دریاچه طبریه واقع در منطقه‌ی اشغالی را داده است . سرنوشت بیشتر زمینهای آبیاری شونده اردن نیز تحت کنترل اسرائیل و تحت نظارت کمیته‌ی بین الملی قرار گرفته است . لذا قطع آب در فصل کشاورزی باعث خطرات زیادی می‌شود .
    2. ذخیره کردن آبهای عربی یرموک در دریاچه‌ی طبریه که دارای درجه شوری بالایی است بدان معنا است که آبهاییکه از دریاچه توسط کانال دره‌ی شرقی به سوی اردن می‌گذرد دارای کیفیتی کمتر می‌باشد و برای بهره برداری کشاورزی - نسبت به آبهایی که مستقیماً از خود رود به دست می‌آید - مناسب نیست .
    3. در این طرح اجحاف روشنی نسبت به حق اعراب در توزیع آبها صورت گرفته است . زمین‌های لبنان - به تمامی - از استفاده‌ی آبهای منحرف شده برای تولید برق در مرکز " تل حی " اسرائیل محروم شده است . در حالی که لبنان 35 هزار مترمکعب زمین قابل کشاورزی در حوزه این رود دارد . علاوه بر آن امکان استفاده از آبهای رود حاصبانی و تولید برق به نفع اقتصاد لبنان وجود دارد .
    4. این طرح مقدار 45 میلیون متر مکعب از آبها را فقط برای آبیاری مساحت 3 هزار هکتار به سوریه اختصاص داد . در حالی که مساحت زمین‌های قابل آبیاری سوریه از چشمه‌های یرموک و بانیاس و رود شریعه حدود 12 هزار هکتار بود ( 6800 هکتار در منطقه‌ی مزیریب و 2000 در بانیاس و 2200در البطیحه و 1000 هکتار در دره‌ی یرموک ) . آبهای لازم برای آبیاری این مساحت کمتر از 132 میلیون متر مکعب بر آورد نمی‌شد .
    5. این طرح نیاز زمین‌های اردن را از نظر آبی در حد پایینی تعیین کرده که با نیازهای فعلی آن مناسب نیست ، یا با نوع کشاورزی که باید در برنامه توسعه اقتصادی دنبال گردد تناسبی ندارد .
    6. پیشنهاد طرح ، مبنی بر تعیین ارتفاع سد مقارن به 58 متر ( با امکان افزایش آن به حد نهایی 95 متر در مرحله آخر طرح ) میزان نیروی برقی را که ممکن است در این محل تولید شود کاهش می‌دهد سوریه و اردن از امکانات بهره برداری از آن محروم می‌شوند . در حالی که این دو کشور برای رشد اقتصادی خود به این نیرو نیاز مبرم دارند .
    7. تمایل طرح واحد برجمع آوری و انتقال آبهای عربی از رودهای حاصبانی ، وزانی و بانیاس و سایر منابع آبی برای آبیاری زمین‌های منطقه بلندیهای جلیل - علی رغم اینکه این منطقه به داشتن بهای زیرزمینی و چشمه‌های زیاد معروف است - و نیز هزینه‌های سرسام آور این طرح ، بر وجود اهداف غیر فنی برای ارایه این گونه پیشنهادات دلالت دارد . روشن است که هدف از آن رساندن آبهای اعراب به مخازن مطوف و از آنجا به نقب می‌باشد . همانطوریکه در طرح " هیز " و " لاودرمیلک " پیشنهاد شده بود بدون آنکه به صراحت از آن نام برده شود
    8. در بر آورده هزینه تستهای مختلف طرح پیشنهادی ، امانت رعایت نشده و در هزینه‌های ایجاد سد مقارن مبالغه شده است . هزینه‌ی احداث کانال مورد نظر در منطقه کوهستانی جلیل بالا نیز که طول آن کمتر از 120 کیلومتر نیست به طور غیر منطقی ارزیابی شده ، به این امید که منفعت‌هایی برای اسرائیل حاصل شود .
    9. برنامه زمانی که این طرح برای اجرای مراحل مختلف پیشنهاد کرده به گونه‌ای است که بخش‌های اسرائیلی طرح ، قبل از بخش‌های عربی به پایان می‌رسد . در نتیجه بهره برداری کشورهای عربی از طرح با تأخیر ولی استفاده اسرائیل از آن خیلی سریع انجام می‌گیرد .

کمیته فنی عربی از مجموع این اعتراضات و ملاحظات به این مسأله نظر خو را چنین بیان داشت که هرگونه طرح عادلانه و عملی برای بهره برداری آبهای دریاچه اردن ، باید به صورت واضح به اصول اساسی زیر استناد داشته باشد :

    1. عدم اهمال در مزرهای موجود و خط آتش بس کنونی و نیز ضرورت التزام و تناسب هر طرح با وضعیت این مرزها .
    2. تأسیسات لازم برای نگهداری و ذخیر کردن آبها و استفاده از آنها برای اهداف آبیاری و تولید نیروی برق به نفع کشورهای عربی باید در داخل مرزهای این کشورها ایجاد شود بدون اینکه بر هیچ یک از آنها هیچ گونه رابطه‌ی اشتراکی و همکاری با اسرائیل مترتب باشد .
    3. مجموع آبهای دریاچه کمتر از اندازه‌ای است که برای تأمین نیاز زمین‌های قابل کشت لازم می‌باشد . بنابراین اجازه انتقال آب از آن برای آبیاری زمین‌های خراج از مرزهای دریاچه جایز نیست .

طرح کمیته فنی عربی مخالف طرح مین

در پوشش این اصول ، کمیته فنی عربی طرحی مخالف طرح مین آماده کرد که موارد زیر را در بر دارد :

====نخست : یرموک====

    1. ایجاد سد در محل مقارن یا در محل دره خالد برای ذخیره‌ی 475 میلیون متر مکعب آب که 100 میلیون متر مکعب آن به عنوان مخزنی ثابت برای تأمین کمترین فشار لازم برای تولید برق باقی می‌ماند . از مقدار آب باقی مانده نیز برای آبیاری در سوریه و اردن بر اساس طرح‌های از پیش تعیین شده استفاده می‌شود .
    2. ساخت تدریجی چهار نیروگاه تولید برق بین مقارن و عدسیه برای استفاده از اختلاف سطح 168 متر بالای دریای مقارن و 210 متر زیرسطح دریای العدسیه . توانایی این مرکز چهارگانه به 47 هزار کیلو وات بر آورد می‌شود که تولید سالانه به میزان 167 میلیون کیلووات ساعت بین سوریه و اردن بر اساس توافق نامه امضا شده بین آنها در سال 1953 توزیع می‌شود .
    3. این طرح اجازه انحراف آبهای اضافی بر انبار سد مقارن به دریاچه یرزیه را می‌دهد ، تا از آنجا به وسیله کانالی برای آبیاری زمین‌ها در اردن به دره ی شرقی کشیده شود .

====دوم : منابع آبی شمال طبریه====

مجموع مقدرا منابع آبی شمال طبریه که بالغ بر 173 میلیون متر مکعب است به شکل زیر توزیع می‌شود .

  • لبنان : 35 میلیون متر مکعب از آبها برای آبیاری 35 هزار جریب در دره حاصبانی و ایجاد نیروگاه تولید برق در روستای الفجر لبنان . آبهای لازم برای آن وسط کانالی کشیده می‌شود که به منظور آبیاری ایجاد شده است .
  • سوریه : 42 میلیون متر مکعب از آبها برای آبیاری 20 هزار جریب در منطقه " بانیاس " و 22 هزار جریب در منطقه " بطیحه " در شرق طبریه .
  • اسرائیل : 96 میلیون متر مکعب آب از دریاچه‌ی طبریه برای آبیاری زمین‌های قابل کشاورزی در جنوب دریاچه کشیده و به شکل زیر توزیع می‌شود :

====سوم : منابع آبی جنوب طبریه====

514 میلیون مترمکعب آب از دریاچۀ طبریه برای آبیاری زمین‌های قابل کشاورزی در جنوب دریاچه کشیده و به شکل زیر توزیع می‌شود :

  • اسرائیل : 84 میلیون متر مکعب از آبها که 45 میلیون آن برای آبیاری 26 هزار جریب در مثلث یرموک و 39 میلیون آن در دره‌ی غربی از منطقه‌ی اشغالی بهره برداری شود .
  • اردن : 430 میلیون متر مکعب ، 125 میلیون آن برای آبیاری زمین‌های دره‌ی شرقی ( علاوه بر آن 2700 میلیون متر مکعب آب از یرموک وارد می‌شود که مجموعاً 395 میلیون متر مکعب می‌شود ) و 305 میلیون متر مکعب برای آبیاری زمین‌های دره‌ی غربی .

====چهارم : آبهای دره‌ها و چاه‌ها====

این آبها حدود 382 میلیون متر مکعب بر آورده شده که بر زمین‌های همسایه خود که مناسب بهره برداری هستند در دشت‌های دو کرانه دریاچه توزیع می‌شود

در اجرای پیشنهاد کمیته فنی عربی به صورتی که شرح آن در بالا آمد : اردن 975 میلیون متر مکعب از آبها ، سوریه 132 میلیون متر مکعب و لبنان 35 میلیون متر مکعب و اسرائیل 287 میلیون متر مکعب از آبها را صاحب می‌شوند که مجموع آن به 1429 میلیون متر مکعب می‌رسد . در مقابل در طرح قبلی " مین " که 1213 متر مکعب بر آورده شده بود .

جدول زیر مقایسه‌ای است بین طرح عربی و طرح مین :

%%%محل جدول%%%












%%%محل جدول%%%











3 ) اعتراضات طرف اسرائیلی و طرح مخالف کوتون :

    1. این طرح ( مین ) - در ضمن منابع آبی که نام می‌برد - شامل آبهای رود لیطانی که در نظر اسرائیل قسمتی از منابع آبی دیگری در منطقه است نمی‌شود . لذا لازم است برای بهره برداری از آن به عنوان قسمتی از امکانات آبی موجود در منطقه برنامه ریزی شود .
    2. طرح‌های سدسازی بر روی یرموک غیر اقتصادی است و باید تمام آبهای یرموک در دریاچه طبریه ذخیره شود . به ویژه اینکه بیشترین مقدار از منابع آبهای شمالی برای آبیاری بلندی‌های جلیل باید به خارج از دریاچه و اطراف آنها منحرف می‌شود . بنابراین باید منابع دیگر جایگزین این آبها شوند .
    3. مساحت زمین‌هایی که طرح برآورد کرد که در اردن قابل کشاورزی است مبالغه آمیز می‌باشد زیرا بسیاری از آنها شوره زار و برای کشاورزی نامناسب است . بنابراین باید از سهم اردن کاسته شود و بر سهم اسرائیل افزود . چون اسرائیل مساحت گسترده‌ای دارد ، برای بهره برداری از آنها مقدار بیشتری آب نیاز هست .
    4. انحصار بهره برداری از آبهای دریاچه برای زمین‌های اطراف آن با منفعت بهره برداری اقتصادی علمی بهتر مغایر است . بنابراین باید از این قید که توجیهی برای آن نیست رهایی یافت . در سایه‌ی این اعتراض ها ، اسرائیلیها یکی از کارشناسان آمریکایی به نام " کوتون " را که در خدمت خود داشتند مسئول تدوین طرحی نمودند تا دیدگاه اسرائیل را نسبت به موضوع روشن نماید .

در فوریه 1954 دفتر تبلیغات اسرائیلی در نیویورک گزارشی تحت عنوان " طرح کوتون برای توسعه و بهره برداری از منابع آبی در زمنیهای اطراف دو رود " اردن ولیطانی " منتشر کرد . این طرح به صورت آشکار حقوق اعراب را نادیده گرفته و نسبت به هرگونه طرحی که خواسته‌های برنامه توسعه طلبانه اسکان اسرائیل را پاسخگو نباشد اهانت کرده بود .

طرح کوتون منابع آلی را بیش از حد برآورد کرد . در مقابل 1450میلیون متر مکعب که جانسون در مورد آبهای دریاچه اردن بر آورد کرده بود ، وی این منابع را 2345 میلیون متر مکعب تخمین زد بر این اساس اسرائیل خواست تا از این مقدار آب باید حداقل 1290 میلیون متر مکعب به آن اختصاص داده شود زیرا مرزهای دریاچه در طرح آن ، از حد خود بیشتر تجاوز کرده و بر انضمام آب‌های رود لیطانی در میزان مورد تقسیم اصرار دارد . در حالی که این رود صرفاً یک رود لبنانی است که در منطقه مستقل دیگری واقع شده است و ارتباطی با دریاچه اردن ندارد . اسرائیل معتقد بود که سهمش از آبهای این رود که بالغ بر 700 میلیون متر مکعب می‌باشد نباید کمتر از 400 میلیون متر مکعب باشد . در حالیکه برای لبنان که خود صاحب رود است تنها 300 میلیون متر مکعب باقی می‌ماند . اسرائیل حتی از هزینه احداث تونل در بعضی بلندی‌ها و کوه‌هایی که بین این رود و دریاچه اردن فاصله انداخته‌اند - و تنها برای اتصال این دو منطقه نیاز به یک تونل ساده‌ای است سخن به میان آورده است .

اسرائیل در طرح خود ، نظارت سازمان ملل بر توزیع آبها را رد کرد و بر عدم دخالت هر دستگاهی که به سازمان ملل وابسته است در موضوع بهره برداری از آبها و توزیع آنها بین دولت‌های منطقه اصرار ورزیده است . از سوی دیگر طرح کوتون طرح انحراف آبهای اردن به سوی نقب را - که تمامی طرحهای ارایه شده قبلی از جمله طرح هیز و مین آن را در حاشیه قرار داده و از اشاره صریح به آن خودداری می‌کردند - آشکار ساخت . اسرائیل نیز از آن به عنوان امری انجام شده صحبت می‌کرد و آن را به شرطی قبول کرد که طرح اسرائیل در آن تحقق یابد .

طرح کوتون مساحت‌هایی که طبق برآورد آن باید آبیاری شود در مقایسه با مساحت‌هایی که بنا به طرح مین آبیاری می‌شود را به صورت زیر مقایسه می‌کند :

%%%محل جدول%%%












%%%محل جدول%%%












به این ترتیب این ارقام به روشنی نشان می‌دهند که اسرائیل میزان آبی را از اعراب درخواست می‌کند که برای بهره برداری در آبیاری بیش از دو برابر مجموع زمین‌های کشورهای عربی سه گانه کافی است . اسرائیل به این دلیل در طرح خود مبالغه کرده تا به جانسون فشار آورد که مقدار بیشتری از آبها را به اسرائیل اختصاص دهد . بدین ترتیب اسرائیل توانست اهداف خود را در گفت و گوهایی که به دنبال ارایه این گزارشها انجام گرفت محقق سازد .

  1. گفت‌و‌گوها و نتایج : جانسون برای تکمیل مأموریت خود سفر سوم ( فوریه 1955 ) و چهارم ( اکتبر 1955 ) خود را به منطقه انجام داد . وی در این سفرها ، با نمایندگان دولت‌ها به منظور وادار کردن آنها برای چشم پوشی از بعضی خواسته‌های خود گفت و گوهایی انجام داد . این گفت و گوها در خلال این دو سفر ، درباره‌ی نکات اصلی زیر صورت گرفت :
    1. موضوع ذخیره کردن آبهای یرموک : اسرائیلیها اصرار داشتند که آبهای اضافی رود یرموک در دریاچه‌ی طبریه ذخیره شود در حالیکه کمیته فنی عربی بر ضرورت ذخیره سازی این آبها در " مقارن " تأکید داشت .
    2. تقسیم آبهای دریاچه : هرگروهی سهم زیادتری می‌طلبید .
    3. درخواست اسرائیل مبنی بر وارد کردن موضوع آبهای رود لیطانی در طرح برنامه واحد
    4. درخواست اسرائیل مبنی بر حق انحراف آبهای دریاچه ، به نقب و ساحل .
    5. موضوع واگذاری مسئولیت نظارت به هیأت بین المللی یا بی طرف .

اسرائیلی‌ها و جانسون در مورد موضوع ذخیره سازی آبها ، بعد از آنکه برایشان نامناسب بودن محلی که در بطوف برای ذخیره کردن آبها ؛ با گنجایش پیش بینی شده - به علت عدم وجود پوشش لازم برای خاک - روشن گردید ، مجبور به تغییر موضع خود در قبال احداث سد مقارن و ذخیره کردن آبهای اضافی یرموک در پشت آن شدند . اما موافقت خود نسبت به ایجاد سد را مشروط به این قرار دادند که ارتفاع سد 126 متر و گنجایش آن 300 میلیون متر مکعب باشد و پس از 50 سال به اندازه کافی سد مرتفع گردد تا ظرفیت گنجایش مقدار بیشتری از آبها را داشته باشد . آنچه در این زمینه لازم به یادآوری است اینکه " بونجر " که نقش اول را درکشف محل مناسب مقارن برای ذخیره کردن آبها داشت و در سال 1952 ایجاد سدی در آنجا را پیشنهاد کرد ، مورد غضب و خشم شدید جانسون قرار گرفت . زیرا وی جرأت کرده بود تا اعراب را نسبت به طرحی قانع سازد که با طرحی که بعداً ارایه شد مغایرت داشت . جانسون درخواست کرد تا بونجر از محل کارش در اردن به برزیل منتقل شد . اما او استعفا را بر انتقال به این شکلی که بر خلاف میل آن بود ترجیح داد .

درمورد تقسیم آبهای دریاچه و تعیین سهم هر کشور در آن ، گفت و گوهای طولانی انجام گرفت . وظیفه‌ی مهم جانسون در خلال این گفت و گوها افزایش سهم اختصاص یافته به اسرائیل بود . پس از آنکه روشن شد که متوسط مجموع مقدار منابع آبها در دریاچه حدود 1429 میلیون متر مکعب به لبنان و 132 میلیون متر مکعب به سوریه اختصاص یابد . این مقدار با آنچه که کشورها در تغذیه آبهای دریاچه شرکت دارند متناسب نبود . پس تلاش‌های خود را تحت فشار طرف اسرائیلی منحصر به کاهش سهم اردن و افزایش سهم اسرائیل نمود . وی در دیدار سومش ( فوریه 1955 ) سهم اسرائیل از 394 میلیون مترمکعب به 535 میلیون متر مکعب آب افزایش داد . سپس این سهمیه بار دیگر در دیدار آخرش ( اکتبر 1955 ) به 565 متر مکعب افزایش یافت . در حالی که این مقدار سهمیه بیش از مقداری بود که اسرائیل در برنامه هفت ساله خود بر آن استناد کرده بود ( یعنی 540 میلیون متر مکعب ) . از سوی دیگر جانسون که در سفر اول خود ، سهم اردن را به 774 میلیون متر مکعب مشخص کرده بود در سفر آخرش به 720 میلیون متر مکعب کاهش داد . 15 میلیون متر مکعب آن از چشمه‌های شوری بود که اسرائیل تصمیم گرفت برای کاهش شوری آبهای دریاچه طبریه آنها را به سوی اردن منحرف کند .

جانسون سعی کرد این کاهش را بر اساس پیشنهادی که در گزارش بیکر و هیزرا در سال 1955 به حکومت اردن ارایه نشده بود ، توجیه کند . وی بیان داشت که بهره برداری کشاورزی در دره ها ، به آبگیرهایی کمتراز آنچه که قبلاً در گزارش " مکدونالد " آمده بود نیاز دارد . کمیته فنی عربی این پیشنهاد را رد کرد . حکومت اردن نیز به آن بی اعتنایی نکرد .

اما در مورد درخواست اسرائیل مبنی بر استفاده آبهای رود لیطانی در طرح برنامه واحد ، مشخص است که اسرائیل از مطرح کردن آن قصدی جز تحریک و تذکر طمع ورزیهایش نسبت به آن‌ها در آینده نداشته است . بنابر این در خلال گفت و گوها از این درخواست خود منصرف شد . به این اعتبار که از دید اسرائیل موضوعی است که باید به بعد موکول شود . اسرائیل هنگامیکه دید منافعش - چه داخل و چه خارج دریاچه - اقتضا می‌کند نسبت به موضوع عدم موافقت با سهم آن در زمین بهره برداری در آبهای دریاچه اردن موضع شدیدی گرفت ، و با این کار زمینه را برای از سرگیری کارهای خود در اجرای طرح انحراف آبهای اردن به ساحل و نقب بدون توجه به اعتراض کسی آماده ساخت .

بنابراین همچنان بر رد هرگونه نظارت یا اشراف بین المللی نسبت به اجرای طرح واحد بین کشورهای منطقه اصرار می‌ورزید . با این ادعا که تجربه اش نسبت به ناظرین هیأت سازمان ملل و روش عملکرد آنها با اسرائیل طوری نبود که باعث تشویق قبول بیش از حد شود .

به این ترتیب گفت‌وگوهایی که جانسون رهبری آنها را به عهده داشت در سفر چهارم خود بین سالهای 1953 و 1955 به بن بست رسید . علی رغم تمامی تلاش‌هایی که وی برای قانع کردن طرف‌های مختلف مبذول داشت و نیز تمامی فریب کاری‌هایی که در خصوص کمک‌های مالی و سرمایه گذاری در عملیات اجرای طرح علیه دولت‌های منطقه انجام داده بود ، اما در زمینه دستیابی به توافق بین دو طرف نسبت به طرح بهره برداری از آبهای دره‌ی اردن ناکام ماند . هنگامی که جامعه عرب در اکتبر 1955 برای بررسی گزارش کمیته فنی عربی - که پس از تماس‌های جانسون درباره موضوع به این جامعه ارایه شده بود - تشکیل جلسه داد ، جانسون نتایج منفی که از این جلسه به دست می‌آمد - و شرایط سیاسی خطرناکی که در ارتباط با طرح بود و نپذیرفتن طرح را توجیه می‌کرد را احساس کرد . لذا طرح را مجدداً به کمیته فنی فرستاد تا بررسی بیشتری صورت گیرد . اسرائیل نیز این طرح را نپذیرفت و توضیح داد که طرح آزادانه و به دور از هرگونه قید و بندی به انجام می‌رساند .

اگر چه ممکن است گفته شود که وظیفه‌ای که آیزنهاور به مشاورش جانسون داده بود تا این حد از ناکامی به پایان رسیده بود ، اما نتایج آن بعد از دو سال همچنان ادامه یافت و ایالات متحده آمریکا در روابط بعدی خود با کشورهای منطقه درباره طرح‌های آبهای اردن به این نتایج استناد می‌کرد . بر این اساس ، آمریکا با پرداخت وام به کشور اردن هاشمی که آن را برای ایجاد کانال دره شرقی با گنجایش - که آب‌های یرموک را می‌کشید - کمک کرد . همچنین موافقت خود را با سرمایه گذاری در طرح اسرائیل برای انحراف آبهای اردن از شمال به سوی نقب در جنوب - که در سال 1953 متوقف شده بود - اعلام کرد و اجازه از سرگیری اجرای این طرح را داد .

  1. طرح آبی اسرائیل پس از جانسون : اسرائیل پس از ناکامی جانسون در وظیفه اش ، دشمنی خود نسبت به دولت‌های عربی را تشدید کرد اما از فشار بر اعراب برای به رسمیت شناختن اسرائیل و حل مشکلات پناهندگان فلسطینی برای تأمین آموزش آنان ناتوان شد ، از این رو سعی کرد برای پاسخگویی به این شکست ، سیاست تحریک آمیز و مبارزه طلبی را دنبال کند . این سیاست در دو زمینه آشکار گردید .

اول : در تعدیل برنامه آبی هفت ساله اش که قبلاً بدان اشاره شد و تعویض آن با نقشه آبی جدید ده ساله .

دوم : از سرگیری کار طرح انحراف آبهای اردن به سوی نقب که دو سال قبل تحت فشار شورای امنیت مجبور شده بود آن را متوقف سازد .

اسرائیل در مورد تعدیل نقشه آبی ، با توجه به تأخیر طولانی که در اجرای طرح انحراف پیش می‌آید ، تغییراتی که خود آنها مجبور شدند در بعضی از قسمت‌ها انجام دهند و شرایط که در پی پایان بدون نتیجه کار هیأت جانسون ایجاد شده احساس کرد که لازم است این کشور در طرح هفت ساله از سال 1953 برآن تکیه داشته تجدید نظر کند . لذا این نقشه را تعدیل کرد و طرح ده ساله‌ای را که قرار بود در سال 1963 پایان پذیرد به جای طرح هفت ساله که در سال 1960 پایان می‌یافت جایگزین کرد . مهم ترین تغییر این طرح ، تعدیل آن از دو ناحیه بود : یکی بازگرداندن طرح‌های متضمن در برنامه و وارد کردن طرح انحراف آبهای دریای مدیترانه به دره اردن ، در ضمن طرح‌های مورد نظر برای اجراء در طول مدت زمان اجرای طرح جدید . در حالی که در برنامه هفت ساله قبلی اشاره به آن خیلی گذرا بود .

ناحیه دوم افزایش مقدار آبیکه برای کشیدن آنها از دریاچه اردن در برنامه داشتند از 540 میلیون متر مکعب به 700 میلیون متر مکعب ، که به جای 340 میلیون متر مکعب قبلی 500 میلیون متر مکعب از آبهای دریاچه طبریه به نقب کشیده شود . هنوز فصل بهار سال 1956 فرا نرسیده بود که گروه‌های کار و ماشین آلات اسرائیلی در حالی که از حمایت آمریکا برخوردار بودند بار دیگر کار طرح انحراف را از سر گرفتند . این گروه‌ها آمده بودند تا آنچه که قبلاً در اجرای طرح شروع کرده بودند پس از آنکه تعدیل مهم در آن صورت گرفت دوباره از سر بگیرند و بخش‌های مهندسی و مهم طرح را به پایان برسانند . این دو تعدیل عبارتند از :

    1. کاهش گنجایش مخزن بطوف از یک میلیارد متر مکعب آب به 150میلیون متر مکعب - پس از آنکه نامناسب بودن محل برای ذخیره کردن آب ثابت شد - در نتیجه آنها مجبور شدند دریاچه طبریه را به جای مخزن بطوف به عنوان مخزن اصلی در طرح خود قرار دهند .
    2. لغو احداث کانال اصلی که سوریه نسبت به ساخت آن در بین پل " بنات یعقوب " و طبریه اعتراض کرد . در عوض پمپآژ آبهای مورد نظر از دریاچه طبریه به طور مستقیم به نقب ، تا از عبور آبها از زمین‌های خلع سلاح شده خودداری کرده و بدین وسیله از برانگیختن مشکلات بر ضد خود در شورای امنیت پرهیز کند .

روند اجرائی طرح در دو مرحله صورت می‌گرفت : یکی در سال 1964 پایان می‌یافت که در نتیجه آن 180 میلیون متر مکعب آب از طبریه به سوی نقب رسانده می‌شد تا قسمتی از آن در حوضچه درونی ساحلی که به علت زیاده روی در کشیدن آب آن ، آب چاه هایش در معرض شوری قرار گرفته بود مصرف شود . و قسمتی دیگر همچنان به سوی جنوب جریان یابد تا در آبیاری مزارع مهاجرنشین‌های نقب مورد استفاده قرار گیرد . اما مرحله دوم که قرار بود در سال 1966 پایان پذیرد ، هدفش انتقال بقیه آبها به مقدار 320 میلیون متر مکعب به سوی نقب بود .

از این برنامه دو مرحله‌ای و از تاریخ‌های تعیین شده برای اجرای آن و از مقدار آبهائی که مقرر شده بود در هر مرحله منتقل شود معلوم میشود آنچه که اسرائیلیها برای اجرای طرح خود برنامه ریزی کردند همان چیزی است که در برنامه ده ساله خود اعلام کرده بودند . این امر ثابت می‌کند که دو دستگاه پمپآژ که در نیروگاه طابغه باقدرت 5/6 برای هریک ترکیب یافته برای پمپآژ بیش از 320 میلیون متر مکعب کافی نیست ، و این مقداری است که قرار است در دو مرحله منتقل گردد ، و آمادگی انتقال 500 میلیون متر مکعب مذکور در نقشه را ندارد . اما از نظر وقت و زمان روشن بود که اسرائیلیها مجبور شده اند تا از موعد مقرر برای پایان کامل طرح در خلال ده سالی که اعلام نموده بودند - و قرار بود در سال 1963 پایان پذیرد - تجاوز کنند . بنابراین تمام این طرح را ، در طرح هشت ساله بعدی ( 70 - 1963 ) که شرکت یهودی " تاهال " برای بررسی و نقشه برداری آن را تهیه کرده بود انجام دادند .

اسرائیل در طول دوره جنگ در اجرای قسمت‌های مختلف طرح خود نهایت استتار و پوشش را برای مخفی نگه داشتن آنچه که از طرح انجام میداد رعایت می‌کرد . این پنهان کاری تا اکتبر 1959 - یعنی هنگامی که روزنامه " جروزالیم پوست " یعنی مراحل طرح وآنچه انجام شده بود را به طور مشروح منتشر ساخت - ادامه داشت . هنگام انتشار این گزارش اعراب در مقابل اقدامات اسرائیل واکنش نشان دادند .

و ) واکنشهای سران عرب و هیأت بهره برداری از آبهای رود اردن و سرچشمه‌های آن

به دنبال انتشار سلسه اخبار مربوط به مراحل پیشرفته‌ای که اسرائیلی‌ها توانستند در اجرای قسمت‌های مختلف طرح خود در انحراف آبهای اردن به نقب ، به آن برسند ، جامع کشورهای عربی در 11/2/1960 برای اتخاذ تدابیر لازم در پاسخ به این تجاوز انجام شده بر حقوق آلی کشورهای منطقه ، اعراب را به برگزاری جلسه و تبادل نظر دعوت کرد .

به دنبال این نشست ، یک کمیته فنی از کارشناسان عرب برای بررسی امکان انحراف سرچشمه‌های رود اردن در لبنان و سوریه و اردن به دور از دسترسی اسرائیل تشکیل شد تا این آبها در خدمت اقتصاد عربی به کار گرفته شود .

پس از یک بررسی سریع ، کمیته فنی در نوامبر 1960 گزارشی به جامعه عرب ارایه نمود این طرح اولین طرحی به شمار می‌رود که هدف آن بهره برداری از آبهای رود حاصبانی و چشمه‌های وزانی در لبنان و چشمه‌های بانیاس در سوریه - به منظور آبیاری زمین‌های قابل کشاورزی موجود و نیز زیر کشت بردن آنها در مناطق مجاور دو کشور - و نیز انتقال آبهای مازاد از نیاز به کشور اردن بود . تا با آبهای رود یرموک جمع شده و در آبیاری زمین‌های دره‌ها و گلوگاه‌های دو کرانه رود اردن به کار گرفته شود . علی رغم اینکه بررسی ارایه شده از سوی کمیته فنی در آن روز در حقیقت خطوط کلی طرح بود و یک طرح متکاملی نبود ، مجلس جامعه عرب آن را جواب مناسبی برای پاسخگویی به طرح انحرافی اسرائیل دانست . کارشناسان کشورهای لبنان ، سوریه و اردن را نیز موظف کرد تا تحقیق کرده و نقشه برداری‌های لازم را برای اجرای طرح در مرزهای پیرامون دریاچه انجام دهند . اما تصمیم گرفته شد عملیات اجرایی این طرح شروع نشود مگر زمانی که ثابت شود اسرائیل می‌خواهد بر اساس طرح فعلی خود آبهای رود اردن را به منطقه نقب منتقل کند .

بار دیگر در آغاز سال 1964 هنگامی که اسرائیل اعلام نمود که به زودی مرحله اول طرحش مبنی بر رساندن آبهای رود اردن به زمین‌های نقب در جنوب را انجام خواهد داد ، دوباره بحرانی برپا شد . جمال عبدالناصر ، پادشاهان و رؤسای کشورهای عضو جامعه‌ی عرب را به اولین کنفرانس سران عربی که در 13/1/1964 در قاهره تشکیل می‌شد دعوت کرد . این کنفرانس طرح خصمانه اسرائیل را رد کرد و تصمیم گرفت سرچشمه‌های رود اردن را از مجرای اصلی خود ، به منظور بهره برداری انحصاری از آن - در آبیاری زمین‌های اعراب و به نفع اقتصاد کشورهای عربی - منحرف شود . این کنفرانس برای حمایت از این تصمیم خود ، دو اقدام را انجام داد :

اول : تشکیل هیأت " بهره برداری از آبهای رود اردن و سرچشمه‌های آن " . وظیفه‌ی این هیأت تداوم تحقیق و بررسی و نظارت بر اجرای طرح‌های مختلف لازم ، به منظور جلوگیری از اسرائیل در مورد بهره برداری از آبهای سرچشمه‌های عربی به نفع خود بود . این هیأت زیر نظر شورایی اداره می‌شود که دبیر کل جامعه عرب در رأس آن قرار دارد و کارشناسانی به نمایندگی از کشورهای ذی ربط در این هیأت عضویت دارند .

دوم : تشکیل " فرماندهی مشترک عربی " . وظیفه آن آماده ساختن امکانات و زمین‌هایی است که برای حمایت از انجام طرح عربی به آن نیاز است . توافق شد که این فرماندهی تحت فرمان رئیس ستاد نیروهای مسلح مصر باشد .

شرکت کنندگان در کنفرانس ، هزینه‌های طرح و مخارج حمایت از آن را به عهده گرفتند . هیأت نمایندگی کنفرانس اجرای قطعنامه کنفرانس پادشاهان و رؤسای عرب شروع و بدون تأخیر به انحراف سرچشمه‌های اردن اقدام کرد . نیز توافق شد تا در خصوص رود لیطانی در لبنان ، تحقیق و بررسی لازم صورت گیرد و بر عملیات مورد نظر برای اجرای طرح در مرزهای لبنان نظری شود . در سوریه این وظیفه را مؤسسه عمومی طرح‌های بزرگ به عهده گرفت . در کشور اردن نیز این وظیفه به مؤسسه‌ی محلی اردنی برای بهره برداری از آبهای رود اردن و سرچشمه‌های آن - که تابع مجلس عمران اردن بود - واگذار شد . هریک از این گروه‌ها تحقیقات مشروح و برنامه ریزی‌هایی بر حسب شرایط زمانی که در آن اولویت‌هایی تعیین شده بود انجام داد . این اولویت‌ها در پاسخ به اهداف اساسی طرح بود . عملیاتی که بنا به طرح انحراف رودها و سرچشمه‌ها در هریک از کشورهای سه گانه عربی ذی ربط باید انجام می‌شد به صورت زیر است :

===1 - لبنان :===

  1. ایجاد سد انحرافی بر مجرای رود حاصبانی علیا و تونل ککبا و سد مخزنی در میفدون و نیز احداث کانال‌هایی و پمپآژ‌هایی که کار آنها انحراف آبهای چشمه‌های حاصبانی و شعبه‌های آن در شمال به سوی رود لیطانی و سپس به سوی بانیاس و استفاده از این آبها در آبیاری زمین‌های منطقه نبطیه در جنوب لبنان می‌باشد
  2. ایجاد سدهای انحرافی و آبگیرهایی بر مجرای رود حاصبانی سفلی و رود سریه برای انتقال آبهای این دو رود از طریق کانالی که به مرزهای سوریه و سپس به بانیاس می‌رسد ، تا زمینه‌ای برای انتقال این آبها با آبهای دیگر سوریه به اردن باشد .
  3. احداث پمپآژ آب : در نزدیک چشمه‌های وزانی واقع در بخش پایینی مجرای حاصبانی به منظور بالا بردن آبهای آن به دشت‌های مرتفع مجاور و آبیاری مساحتی حدود 15000 جریب در داخل مرزهای لبنان و جریان دادن باقی مانده آن به رود اردن از طریق کانال بانیاس که طول آن 11 کیلومتر است .

===2 - سوریه :===

ایجاد سد انحرافی در نزدیکی چشمه‌های بانیاس به منظور انتقال بخشی از آبهای آن برای آبیاری حدود 20 هزار جریب از زمین‌های نزدیک آن و جمع آوری باقی مانده آب بانیاس به همراه آبهای وارد شده از لبنان به منظور انحراف آنها در کانال بزرگی به طول 84 کیلومتر با گنجایش که از جنوب بانیاس در ارتفاع 350 متری سطح دریا از شیبهای بلندی‌های جولان به موازات رود شریعه تا جلیبیه امتداد می‌یابد و سپس به تدریج به جنوب شرقی منحرف می‌شود تا به دره " رقا " و یکی از سرچشمه‌های رود یرموک - در ارتفاع 340 متری - برسد . ایجاد این کانال به ایجاد تأسیسات زیادی اعم از پمپاژها و تونلها در نزدیکی نقطه تلاقی دره‌ها و تپه‌ها نیاز دارد .

===3 - اردن :===

  1. ایجاد سدی به ارتفاع 100 متر و گنجایش 200 میلیون متر مکعب در محل المخیبۀ در مقابل نقطه تلاقی رود یرموک با سرچشمه هایش در " رقاد " به منظور حفظ آبهای منتقل شده از سوریه از طریق کانال بانیاس - رقاد و مقداری از آبهای یرموک به قصد بهره برداری از آنها در اردن .
  2. ایجاد نیروگاه تولید برق با نیروی 30 مگاوات در نزدیکی " شونه شمالی " که آب مورد نیاز برای به کار افتادن آن از مخزن المخبیه ( خالد بن ولید ) از طریق تونلی به طول 11 کیلومتر تأمین میشود .
  3. بلندتر کردن اطراف ( لبه های ) کانال دره‌ی شرقی به منظور افزایش گنجایش آن از تا با آگاهی به اینکه گنجایش کانال موجودی که آبها را در مجرای یرموک به این کانال منتقل می‌کند است .

بدین ترتیب مساحتهای ممکن برای آبیاری و بهره برداری از زمین‌های دره‌ها و گلوگاه‌های اردن افزایش می‌یابد .

  1. ایجاد دو پمپاژ برای انتقال آبها از کانال دره‌ی شرقی به دره‌ی غربی در جنوب و پس از آن ایجاد شبکه‌ای از کانالها در زور غربی و زور شرقی برای تأمین آب مورد نیاز آن .

مجموعه این عملیات ، طرح عربی کاملی را تشکیل می‌دهد که در صورت اجرای موفقیت آمیز آن ، به دو نتیجه زیر منجر می‌شود :

اول : اعراب از منابع آبی خود به مقدار 250 تا 300 میلیون متر مکعب آب برای استفاده در آبیاری زمینهای خود که اولویت اول را برای استفاده از آنها دارند ، بهره برداری کنند .

دوم : انحراف آبهای شیرین سرچشمه اردن از دریاچه طبریه باعث افزایش میزان شوری این آبها می‌شود در نتیجه از ارزش کشاورزی آن کاسته می‌شود و طرح اسرائیل مبنی بر انحراف آبهای اردن به سوی نقب بی ثمر می‌ماند .

اسرائیل هرکدام از این نتایج را خطرناک و تهدیدی برای طرح‌ها و منافع خود می‌داند به حدی که کشورهای عربی را به تجاوزگری متهم کرده است . اما اعراب به این اتهامهای اسرائیل جواب دادند و بیان داشتند که طرح عربی تجاوز گری نیست بلکه واکنشی در مقابل تجاوز گری و اقدامات غیر قانونی اسرائیل است و آبهای دریاچه - بنا به اعتراف گزارش " مین " - بسیار کمتر از نیاز زمین‌های دیگر مناطق که صدها کیلومتر از آن دور می‌باشد سزاوارتر است . در این واکنش آمده که طرح عربی ، که بیشتر آبهای آن به راحتی جریان می‌یابد ، یک طرح طبیعی سالم است . اما طرح اسرائیل که می‌خواهد آبهایش را به طور غیر طبیعی صدها متر پمپاژ کند غیرطبیعی است . انحراف هر قسمت از آبهای دریاچه به خارج از آن - توسط اسرائیل - یعنی تجاوز آشکار به حقوق اعراب ، و دزدی آشکار آبهای آنان . در نتیجه هر اقدامی از سوی اعراب برای حفظ حق و پس گرفتن آبهای به سرقت رفته خود ، قابل توجیه است .

کار دفاعی عربی بدون توجه به هیچ گونه تهدید شروع شد . شورای هیأت بررسی طرح خود را به طور مداوم در جلساتی در قاهره و بیروت و دمشق و عمان ادامه داد و از بررسی‌ها و تحقیقات انجام شده اطلاع می‌یافت و در برابر اقدامات انجام شده بحث می‌کرد ، و روش خود را در اجرای فعلی طرح ادامه می‌داد . هنوز چند ماهی از صدور اولین قطعنامه سران عربی نگذشته بود که فعالیت اعراب در تمامی زمینه‌ها به سرعت شروع شد . گروه‌های اجرایی درلبنان ، سوریه و اردن بدون وقفه کار می‌کردند . اما طولی نکشید که شروع طرح با بعضی از مشکلات رو به رو شد که حرکت طرح را کند می‌کرد و به تدریج هزینه‌های آن بالا می‌رفت . از مهم ترین مشکلات طرح ، عدم حمایت کافی کشورهای عربی از آن بود . به علت فقدان این حمایت در لبنان ، اجرای عملیات انحراف آبهای حاصبانی علیا از طریق تونل کوکبا به میفدون دچار مشکل شد

همچنین به دلیل عدم حمایت از عملیات ایجاد کانال بانیاس - رقاد در بلندی‌های جولان - این محل سه بار مورد بمباران و تجاوز قرار گرفت بدون آنکه فرماندهی مشترک عربی که مسئولیت‌های مالی را به عهده گرفته بودند نسبت به پرداخت این کمک‌ها درنگ کردند و تمامی مبالغی که به نفع طرح جمع آوری شد از ثلث هزینه برآورد شده بیشتر نبود .

این طرح در جنگ ژوئن 1967 هنگامی که اسرائیلی‌ها مراکز اجرای طرح را در بلندی‌های جولان در سوریه اشغال کردند و بر تأسیسات آن چیره شدند با پایانی فاجعه آمیز رو به رو شد . بدین ترتیب تمامی آبهای رود اردن و سرچشمه‌های آن در اشغال دشمن صهیونیستی باقی ماند .

ز ) طرح مسأله‌ی انحراف آبهای رود اردن و سرچشمه‌های آن در شورای امنیت :

توافقنامه آتش بس مشترک سوریه - اسرائیل منطقه خلع سلاح شده را در بر می‌گرفت که از جمله‌ی آن رود اردن واقع در بین دو دریاچه حوله و طبریه بود . این توافق نامه تأکید داشت که این منطقه خلع سلاح شده زیر نظر و کنترل ناظران بین المللی باشد و دستگاه‌های ویژه‌ای برای آن ایجاد شود . کمیته‌ی مشترک آتش بس اجرای مواد توافق نامه آتش بس را به عهده داشت . به این دستگاه در مورد اختلافاتی که درباره‌ی توافق نامه و تفسیر اجرای آن پیش می‌آمد حق اظهار نظر نهائی داده شده بود . مشهور بود که هرگونه عملیات نظامی در منطقه خلع سلاح شده نقض خطرناک توافق نامه خواهد بود . علاوه بر آن 99 درصد زمین‌های این منطقه واقع در بین دو دریاچه حوله و طبریه در جنوب " قصر عترا " در مالکیت اعراب بوده و اجرای هرگونه عملیات اسرائیل برای انحراف آبهای اردن بدون عبور از این زمین‌ها امکان نداشت . اسرائیل حق تملک این زمین‌ها یا قسمتی از آن‌ها را نداشت چون این از جمله حقوق حاکمیت بود و اسرائیل بر این منطقه حاکمیتی نداشت .

اسرائیل عملیات انحرافات رود اردن را در 2/9/1953 در بخش غربی منطقه خلع سلاح شده آغاز کرد . کمیته آتش بس مشترک اسرائیل - سوریه به ریاست فرمانده ناظران بین المللی کشوائیه ارایه شده از سوی سوریه درباره این موضوع را مورد بررسی قرار داد . فرمانده ناظران خواستار توقف عملیات انحراف شد . اما مقامات اسرائیلی به این درخواست توجهی نکردند . سوریه در 12/10/1953 شکوائیه‌ای به شورای امنیت بین المللی تقدیم کرد که در آن خواستار محکوم کردن اقدام اسرائیل و توقف آن شده بود . زیرا این گونه اعمال با تعهدات مقامات اسرائیلی به موجب توافقنامه‌ی آتش بس مغایرت داشت . نماینده سوریه دلایل درخواست کشورش از شورای امنیت را برشمرد .

پاکستان - که در آن زمان عضو شورای امنیت بود - بعد از مشاوره با سوریه و کشورهای عربی دیگر با امید به انکه بتوانند از وقت کشی اسرائیل در صورت تداوم بحث‌های شورای امنیت جلوگیری کند ، طرح قطعنامه‌ای را پیشنهاد کرد که از اسرائیل می‌خواست به محض پایان یافتن بحث این موضوع در شورای امنیت ، فوراً عملیات انحراف را متوقف کند . ولی اسرائیل سعی کرد وقت کشی کرده و مسأله را به تأخیر اندازد ؛ اما ایالات متحده آمریکا بر اسرائیل فشار آورد تا قطعنامه شماره 100 صادره در 27/10/1953 را بپذیرد . در این قطعنامه از اسرائیل دعوت شده بود که در منطقه خلع سلاح شده در تاریخ 3/9/1953 در هنگام بحث این مسئله در شورای امنیت ، عملیات انحراف رود را به حالت تعلیق در آورد . این قطعنامه به اظهارات نماینده اسرائیل در مورد تعهد حکومتش به تعلیق عملیات مذکور درهنگام بحث اشاره داشت . فرمانده ناظران نیز به اطلاع شورای امنیتی رساند که عملیات انحراف در تاریخ 1/11/1953 متوقف شد .

در این موضع آمریکا مبنی بر فشار آن بر اسرائیل برای قبول قطعنامه شورای امنیت ، یک انگیزه اصلی قرار داشت و آن اینکه آمریکا قرار بود به زودی " هیأت جانسون " را به منطقه خاورمیانه بفرستد و این تلاشی بود در پوشش ایجاد یک راه حل واحد برای توزیع آبهای رود اردن و سرچشمه‌های آن بین اسرائیل ، سوریه ، اردن و لبنان . آمریکا در این سیاست‌های خود تحقق چندین هدف را دنبال می‌کرد که همگی به نفع اسرائیل بود .

شورای امنیت بعد از صدور قطعنامه مذکور ، بحث در مورد شکوائیه سوریه را شروع کرد . نماینده سوریه در روز 30/10/1953 اعلام کرد که به دلیل کشورش به شورای امنیت پناه آورده که تمامی تلاش‌های این کشور در راه توقف عملیات انحراف آبهای اردن که مقامات اسرائیل آن را انجام می‌دهند ناکام ماند . نیز اضافه نمود که مقامات اسرائیل دستور فرمانده ناظران مبنی بر توقف این عملیات را در منطقه خلع سلاح شده را نادیده گرفته و این عملیات مخالف توافق نامه آتش بس مشترک اسرائیل و سوریه است . اسرائیل در مبارزه طلبی در مقابل دستور فرمانده ناظران ، افراد و ماشین آلات بیشتری را به کار گرفت تا عملیات انحراف را با شدت بیشتری دنبال کند روز و شب برای سرعت بخشیدن در اجرای طرح کار می‌کرد ، و در عین حال شروع به گفت و گو با رئیس ناظران درباره قانونی بودن کار و حقوق خود کرد . با بهانه گیری‌های مختلف نیز سعی کرد تا وقت کشی کند .

اسرائیل برای فریب دادن دستگاه ناظر بر آتش بس و خدعه به سازمان ملل متحد ، بر موضوع انحراف رود نام " طرح آبیاری شمالی " گذاشت ولی بعداً روشن شد که هدف آن این بوده تا کانالی ایجاد شودکه آبهای رود اردن را در داخل منطقه خلع سلاح شده به زمین‌هایی منتقل کند که تحت اشغال اسرائیل قرار دارد . و آنطور که گمان می‌رفت ارتباطی بین آن و آبیاری زمین‌ها در شمال منطقه نبود .

هنگامی که اهداف اسرائیل روشن شد این رژیم به وسایل تاکتیکی فشار متوسل شد و نیروهای مسلح خود را احضار کرد .

امری که باعث افزایش وخامت اوضاع شد سوریه نیز مجبور شد شکوائیه‌ای به شورای امنیت تقدیم کند . تا این شورا از وضعی که مقامات اسرائیلی در مورد انحراف رود اردن به وجود آورده اند آگاه سازد . نماینده سوریه اضافه کرد که اسرائیل عملیاتش را متوقف کرده وسد بتونی که به جای سد سنگی ساخته بر روی زمین‌های اعراب بنا شده و در منطقه خلع سلاح شده است . وی درخواست کرد تا اجازه تلاش برای نادیده شدن این قضیه داده نشود . چون مسأله تجاوز به منطقه خلع سلاح شده مطرح می‌باشد و نباید اجازه داده شود اموری خارج از این موضوع تعیین شده و در آن وارد شود . مانند امور اقتصادی که اسرائیل برای فرار از مسئولیت‌های بین المللی تعیین شده در توافق نامه آتش بس آنها را مطرح می‌کرد . شورای امنیت مسئولیت بحث در مورد امور خارج از مشکلات امنیتی را ندارد . علاوه بر آن اصول توافقنامه دارای اعتبارت نظامی است و نه سیاسی . بنابر این تنها جوانب نظامی و نه سیاسی و نه اقتصادی در حل این شکوائیه مقام اول را دارد . اسرائیل تأکید دارد که وی در منطقه خلع سلاح شده صاحب حق است و بر آن حاکمیت دارد در حالی که توافق نامه آتش بس این وضعیت را مسکوت گذاشته و هیچ حقی به سوریه یا اسرائیل در انجام اعمال خودسرانه در منطقه را نمی‌دهد ، رئیس ناظران بین المللی نیز این موضوع را در گزارش خود به شورای امنیت تأیید کرده است .

نماینده سوریه تأکید داشت هدف اسرائیل دائماً در جهت نابودی دستگاههای سازمان ملل متحد در منطقه و همچنین بی صلاحیت کردن رئیس ناظران آتش بس بوده است . سازمان ملل " کنت برنادوت " را به عنوان میانجی تعیین کرد اما بلافاصله صهیونیست‌ها وی را به قتل رساندند . این حادثه بیانگر روش جدید بود که اسرائیل در منطقه پیش گرفته بود . اگر مقامات اسرائیلی بتوانند طرح انحراف را عملی سازند ( کامل کنند ) منطقه شاهد تغییرات اساسی خواهد بود ، زیرا این وضعیت ، رود را با کانالها مرتبط کرده و آبهای آن را به منطقه خلع سلاح شده و از آنجا به زمین‌های تحت اشغال اسرائیل منحرف می‌کند . آشکار است که منطقه خلع سلاح شده بدون رود از لحاظ نظامی مفهومی ندارد . زیرا رود ، مانع فعالیت نیروها در این منطقه است . در صورتی که انحراف انجام شود ، شکل دفاعی منطقه نیز تغییر می‌کند و مقامات اسرائیلی از آن بهره بردای نظامی می‌کنند . در حالی که توافق نامه آتش بس صراحت دارد برای هیچ گروهی جایز نیست که از هرگونه تغییری که در منطقه خلع سلاح شده انجام می‌گیرد ، استفاده نظامی کند .

انحراف رود اردن باعث می‌شود که ساکنان غیر نظامی منطقه خلع سلاح شده زیر پوشش مقامات اسرائیلی که از آبها بهره برداری می‌کند قرار گیرند . در حالی که توافق نامه آتش بس شامل برگرداندن زندگی عادی به ساکنان غیر نظامی منطقه می‌باشد . به ویژه که بیش از 99 درصد این منطقه در تملک اعراب است و ساکنان آن عرب می‌باشند . علاوه بر این‌ها انحراف رود در حقوق سوریه و اردن تأثیر دارد : زیرا رود اردن بین دو دریاچه " حوله " و " طبریه " واقع است و بنا به قانون بین المللی یک رود بین المللی است و تابع معاهدات بین المللی در منطقه می‌باشد . از این رو انحراف این رود باعث نادیده گرفتن حقوق این کشورها می‌شود که توافق نامه آتش بس از آن حمایت می‌کند .

نماینده اسرائیل گفت که آنچه که حکومت متبوعش انجام می‌دهند مبتنی بر امتیازی است که برای بهره برداری از آبها ، شرکت برق فلسطین در تاریخ 5/3/1926 به دست آورده است . همانطور که امتیاز مذکور قبل از تشکیل اسرائیل به شرکت برق فلسطین حق خاص می‌داد ، و آن حقی است که هر حکومتی نسبت به آن التزام دارد و در اجرا و احترام به آن می‌کوشد . وی می‌گفت که این طرح مخالفتی با موافقت نامه آتش بس ندارد و سوریه حق وتو بر ضد طرح را ندارد . رابطه بین شرکت برق صاحب طرح و رئیس ناظران به عنوان قیم ، بر اساس مصالح خاص شهروندان خلع سلاح شده است . نماینده پاکستان شروع به صحبت نمود و گفت که طرح انحراف آب ، نظر به اهمیت نظامی که این رود دارد اسرائیل را در موضع برتری قرار می‌دهد . اسرائیل می‌تواند رود را خشک کند تا نیروهایش را در صورت تمایل از زمین‌های سوریه عبور دهد و در صورتی که بخواهد ، مانع عبوری احداث کند و یا آبهای کانال را به رودخانه برگرداند .

بنابر این نیروهای اسرائیل هر موقع بخواهند می‌توانند از رود عبور کنند در حالی که نیروهای طرف دیگر در تحقیق آن دچار مشکل می‌شوند . انحراف آب ، رود را تحت تصرف اسرائیل قرار می‌دهد و بدین ترتیب بهره برداری نظامی سوریه از آن پایان می‌یابد .

ایالات متحده آمریکا در فرانسه و انگلیس طرح قطعنامه‌ای را پیشنهاد کردند که در آن بر نواحی اقتصادی در منطقه حوله تمرکز داشت و متعرض نقض احکام توافق نامه آتش بس توسط اسرائیل نمی‌گردید . در ماده نهم طرح چنین آمده است : شورا از رئیس ناظران می‌خواهد و او را مأمور می‌کند تا امکانات موفقیت بین منافع مربوط به اختلافات از جمله حقوق در منطقه خلع سلاح شده و تأمین حقوق آبیاری که در تمامی فصول موجود است را بررسی کند و گامهایی برای تحقق این موفقیت بردارد ، و رشد منابع طبیعی ذی ربط را با روش عادلانه در نظر بگیرد تا منفعت عمومی حاصل شود .

سوریه و لبنان و پاکستان و اتحاد جماهیر شوروی به علل زیر با این طرح مخالفت ورزیدند :

  1. این طرح به مخالفت اسرائیل با توافق نامه آتش بس و همچنین شکوائیه سوریه و محتوای این شکوائیه اشاره نمی‌کند .
  2. این طرح شورا را از چارچوب وظایف اساسی اش خارج می‌کند . شکوائیه مربوط به امنیت و اجرای احکام توافق نامه آتش بس است و شکوائیه ارتباطی با موضوع اقتصادی ندارد و نباید از احکام توافق نامه آتش بس تجاوز نمود .
  3. قرار بر این شد که هرگونه تصمیمی که شورا می‌گیرد به گزارشهای رئیس ناظران بین المللی در منطقه استناد داشته باشد . یکی از این گزارش‌ها به ناحیه نظامی عملیات انحراف و نیز حق سوریه در توافق این عملیات اشاره داشت . در حالی که قطعنامه این دو ناحیه را در بر ندارد .
  4. طرح عمداً از تعیین منافع و حقوق اعراب چشم پوشی کرده ، در حالیکه منافع و حقوق آن ، به سوریه و ساکنان عرب منطقه عملیات انحراف رود اختصاص دارد .
  5. قرار این بود که شورا رئیس ناظران را توجیه کند که توافق نامه آتش بس باید در خصوص موفقیت منافع و حقوق طرفهای ذی ربط نظر دهد اما طرح از آن چشم پوشی کرده است .
  6. توافقنامه آتش بس ، منطقه خلع سلاح را به این دلیل به وجود آورده که نیروهای طرفین درگیر را از یک دیگر جدا کند و آنها را از انجام هرگونه تغییری در آن ، - که از آن استفاده نظامی کند - منع کرده است . آشکار است که طرح قطعنامه ، این امر را مورد ملاحظه قرار دهد ، به این دلیل رئیس ناظران در گزارش خود آن را ذکر کرده است .

وی می‌گوید : " در صورتی که یکی از دو گروه با انحراف آبهای رود در نتیجه‌ی تکمیل کانال انحراف بر آن سیطره پیدا کند و این گروه بتواند نیروهایش را در یک منطقه کاهش دهد و در منطقه دیگر به تعداد آنها بیفزاید منطقه خلع سلاح شده شکل دیگری پیدا خواهد کرد که مخالف با متن توافقنامه است . و این چیزی است که توافق نامه آتش بس به آن اقرار نمی‌کند " .

  1. طرح قطعنامه به اسرائیل در ادامه تجاوزاتش جرآت بیشتری می‌دهد .

نماینده لبنان طرح قطعنامه‌ای را ارایه کردکه بر طبق آن شورای امنیت به آنچه که در گزارش رئیس ناظران بین المللی آمده بود عمل کند . اقدامات رئیس ناظران را در خصوص توقف عملیات انحراف مورد تأیید قرار دهد و از دو طرف - اسرائیل و سوریه - بخواهد که بر اساس آن عمل کنند . همچنین شورا طرح قطعنامه اعلام کند که " عدم التزام به این قطعنامه و استمرار اقدامات خودسرانه که اسرائیل بر خلاف توافق نامه آتش بس انجام می‌دهد احتمال دارد به پایان صلح منجر شود . " شورا از رئیس ناظران بخواهد و او را مأمور کند تا برای دسترسی طرفین به توافق تلاش کند .

در مقابل انتقادی که به طرح قطعنامه آمریکا ، فرانسه و انگلیس وارد شد و پیشنهادی که منتقدین طرح در مورد سیاست این سه کشور و مواضعشان - درباره اختلاف اعراب و اسرائیل و کمک آنها به اسرائیل در تثبیت هر مسأله‌ای که آن را به وجود می‌آورد - عرضه کردند ، کشورهای سه گانه طرح قطعنامه معتدل تری پیشنهاد کردند که شامل طرح قبلی نیز بود . علاوه بر آن ماده جدیدی به آن اضافه شده بود که در آن شورا تأیید می‌کرد که " در این قطعنامه چیزی نیست که بر توافق نامه آتش بس اثر بگذارد یا وضع قانونی منطقه خلع سلاح شده را به موجب توافق نامه تغییر دهد " .

اعراب در طرح جدید چیزی که خواسته‌ی آنها را تحقق بخشد نیافتند و آن را رد کردند .

شورای امنیت بحث درباره‌ی شکوائیه سوریه را پایان داد و در روز 22/1/1954 طرح امریکا - فرانسه ، انگلیس به رأی گذاشته شد و با رأی مثبت 7 عضو در مجموع 11 عضو شورای امنیت ، این طرح به تصویب رسید و دو کشور از رأی دادن امتناع کردند . لبنان و اتحاد جماهیر شوروی نیز به آن رأی مخالف دادند و چو ن شوری از حق وتو استفاده کرد طرح ساقط شد و چون شورا برای طرح آمریکا ، فرانسه - انگلیس رأی گیری کرده بود دیگر طرح لبنان به رأی گذاشته نشد .

به این ترتیب شورای امنیت درصدور قطعنامه‌ای که در آن حقوق کشورهای عربی درنظر گرفته باشد واسرائیل را از نقض احکام توافقنامه مشترک آتش بس منع کند ناکام ماند .

مآخذ :

  1. علی ، علی محمد : نهر الاردن و المؤامره الصهیونیة ، 1964 .
  2. مظلوم ، صبحی : مشاریع استثمار میاه نهر الاردن و الیرمویک ، 1960
  3. سلیم ، محمد احمد : مشروع تحویل نهرالاردن ، 1964 .
  4. اولین کنفرانس سران عربی : جامه کشورهای عربی ، 1964 .
  5. سخنرانی‌های اجلاس شورای عالی هیأت بهره برداری از آبهای رود اردن و سرچشمه‌های آن ، جامعه کشورهای عربی ، 1967 - 1944 .
  6. اسناد شورای امنیت سازمان ملل متحد 1953 - 1954 .
  7. Lonides, MG. : Report on the water Resources of Transjordan and their Development. London 1938.
  8. Lowdermilk, W.C. : Palestine Land of promise,Newyork 1946.
  9. The American friends of the middle east Inc. : The Jordan water problem : an analysis and summary of available documents, 1949.
  10. Main, ch.t. : The unified Development of the water Resource of the Jordan Vally Region, boston 1953.
  11. Gobbashy, O.Z. : The Development of the Jordan River, 1941.
  12. Risk, E. : The River Jordan, Newyork 1964.
  13. Stevens, G.G : Jordan River partition, newyork 1964.
  14. Goish, A.M. : I' Eau problems vital de la region du Jordain, BruXelles, 1964.
  15. Mayer, A. : les grands travaux hydrauliques en Israel, paris 1964.