ارتش آزادی بخش فلسطین

از دانشنامه فلسطین


سازمان آزادی بخش فلسطین در نظامنامه‌ی خود تشکیل یک نیروی نظامی از میان جوانان فلسطینی به نام ارتش آزادی بخش فلسطین را یادآور شده است . در این نظامنامه تصریح شده است که این ارتش همساز با نیازهای نظامی و مطابق برنامه‌ای تشکیل خواهد شد که توسط فرماندهی یگانه‌ی عربی و در هماهنگی و همکاری با کشورهای عربی ذینفع به تصویب خواهد رسید . نظامنامه همچنین به آموزش فلسطینیان در مدارس عالی و دانشگاههای جنگ نیز اشاره کرده است .

اصول یادشده که اهداف و بنیادهای قانونی سازمان آزادی بخش فلسطین و نهادهای آن را تشکیل می‌داد به تصویب نخستین کنگره که بر اساس نظامنامه به نخستین مجلس ملی تبدیل گردید ، احمد شقیری را به عنوان رئیس کمیته‌ی اجرایی سازمان آزادی بخش فلسطین انتخاب کرد و او را ملزم ساخت تا با توجه به نظامنامه منشور ملی ، کار خود را در زمینه‌ی انتخاب اعضای کمیته‌ی اجرایی آغاز کند . اولین وظیفه‌ی او تکمیل ساختار نهادهای سازمان آزادی بخش فلسطین معین گردید .

شقیری در تاریخ 10/8/1964 طی یک گفت و گوی مطبوعاتی در قدس اعلام کرده که 13 عضو کمیته‌ی اجرایی انتخاب شده و عضو چهاردهم بعداً انتخاب خواهد شد . کمیته‌ی اجریی در فاصله‌ی میان 28 - 25/8/1964 تشکیل جلسه داد و چندین طرح مربوط به فعالیت فلسطینیان را به تصویب رساند .

احمد شقیری اظهار داشت که نتایج جلسات کمیته‌ی اجرایی در گردهمایی وزیران خارجه کشورهای عرب که قرار است در 31/8/1964 برگزار شود ، مطرح خواهد شد تا دستور کار دومین کنفرانس سران عرب قرار گیرد . در دومین کنفرانس رؤسا و پادشاهان عرب ، با تشکیل کمیته‌ی اجرایی سازمان آزادی بخش فلسطین موافقت شد و این کمیته شکل رسمی و قانونی به خود گرفت .

این موضوع که پس از گفت و گوهای مفصل انجام گرفت و در خلال آن علی رغم مخالفت سوریه و عربستان سعودی با کیان فلسطینی و سازمان آزادی بخش فلسطین کنفرانس توانست این مخالفت هارا پشت سر بگذارد و شقیری پس از کنفرانس یاد شده اعلام کرد که کار تأسیس ارتش آزادی بخش فلسطین آغاز شده و به " وجیه عدنی " درجه‌ی سرلشکری اعطاء شد تا بتواند مسئولیتهای اداری و نظامی خود را به عنوان فرمانده ارتش آزادی بخش به اجرا در آورد .

ارتش آزادی بخش فلسطین یکی از پیچیده ترین و حساس ترین مسائل موجود در روابط سازمان آزادی بخش و دولت‌های عرب بوده است . همچنان که رابطه‌ی بین رهبران نظامی و غیر نظامی در داخل سازمان آزادی بخش فلسطین نیز از مسائل حساس به شمار می‌آمد . به عنوان نمونه ملک حسین با تأسیس سازمان آزادی بخش فلسطین در کرانه‌ی عربی و خاک اردن بود . لبنان نیز حضور سازمان آزادی بخش فلسطین را تنها به عنوان یک سازمانی سیاسی درخاک خود پذیرفت نه سازمانی که مسئولیتهای ملی یا نظامی به عده داشته باشد .

هنگامی که ارتش آزدی بخش فلسطین تشکیل شد ، برای واحدهای تابعه‌ی خود در کشورهای عربی نامهای گوناگونی را انتخاب کرد . این نیروها در سوریه به نام " نیروهای حطین " ، در عراق " نیروهای قادسیه " و در غزه ( که در آن زمان تحت حاکمیت مصر بود ) " نیروهای عین جالوت " نامیده شد . تعدد نفرات این ارتش به 6000 نفر افسر و سرباز می‌رسید که بخش اعظم آن در سوریه و لبنان مستقر بودند . هزینه‌ی ارتش آزادی بخش فلسطین از بودجه‌ی سازمان آزادی بخش فلسطین تأمین می‌شدکه در سالهای 1970 - 1969 بیش از یک میلیون دینار اردنی بود .

ارتش آزادی بخش فلسطین ، پس از تشکیل ، زیر نظارت غیرمستقیم دولت‌های عربی در آمد ، زیرا این دولتها خود را بانی سازمان آزادی بخش فلسطین می‌دانستند همچنین از نظر تسلیحات ، آموزش نظامی ، کمک‌های مالی و تقویت افسران شایسته ، کاملا به کشورهای عربی وابسته بود به صورتی که پس از مدتی واحدهای مختلف ارتش آزادی بخش فلسطین به صورت واحدهای فلسطینی ارتشهای سوریه و عراق و مصر تبدیل شدند و سازمان آزادی بخش فلسطین فقط اسماً بر آنها نظارت داشت . دولت‌های میزبان تا آنجا پیش رفتند که اظهار می‌داشتند وفاداری درجه داران و افسران عالی رتبه این واحدها نسبت به دولت‌ها بیش از وفاداری آنها نسبت به آرمان‌های سازمان آزادی بخش فلسطین است .

پس از جنگ 1967 هنگامی که سازمانهای مختلف مقاومت در سازمان آزادی بخش نفوذ کردند ، ارتش آزادی بخش فلسطین را وادار ساختند که به قافله‌ی جنگ‌های چریکی بپیوندد تا به طور کلی خارج از این تصویر چیزی باقی نماند . در فوریه 1968 ارتش آزادی بخش فلسطین سازمان چریکی ویژه‌ای تشکیل داد که آن را " نیروهای آزادی بخش ملی " نامید ولی این سازمان نه جسارت و شجاعت " فتح " را داشت و نه از هوشیاری دیگر گروهها برخوردار بود لذا در جلب توجه و جذب افکار به سوی خود با شکست روبه رو شد و در پایان کار ، ضمن اینکه افراد آن از 2000 نفر تجاوز نمی‌کردند ، ارزیابی عملکرد آن چندان مثبت نبود .

ارتش آزادی بخش فلسطین پس از تشکیل ؛ شاهد مراحل متعددی بود : مرحله‌ی اول : ( 1966 - 1965 ) : اهم رویدادهای موجود در آن عبارت است از : ایجاد لشکرهای ویژه‌ی ارتش یعنی نیروهای حطین در سوریه ، قادسیه در عراق و عین جالوت در مصر و به فلسطینیها اجازه داده شد که داوطلبانه به نیروهای مزبور بپیوندند . این مسأله ابتدا در غزه و سپس در عراق ، سوریه ، اردن ، و لبنان آغاز شد . در 31 مه 1965 ، دومین کنفرانس ملی فلسطین در قاهره تشکیل گردید و درباره‌ی مسائل ذیل تصمیم گیری شد : تسریع در سنگربندی روستاها و خطوط مقدم ، ایجاد اداره‌ای برای بسیج عمومی در سازمان و انتخاب " علی الجباری " به عنوان مدیر کل دایره‌ی نظامی سازمان در قدس .

مرحله‌ی دوم ( 1966 ) : در این مرحله کشورهای عربی که بر اساس یک هدف و اقدام مشترک ، سازمان آزادی بخش فلسطین و ارتش آن را به وجود آورده بودند دچار اختلاف و بحران سیاسی شدند و این مسأله در حمایتهای محلی از ارتش آزادی بخش ، اثر گذاشت . برخی از رژیمهای عربی در انجام تعهدات مالی شان نسبت به ارتش آزادی بخش مسامحه کردند و حتی بسیاری تصمیم به قطع روابط با سازمان آزادی بخش فلسطین گرفتند . علی رغم وضع بد مالی ، رهبری ارتش توانست در پایین ترین سطح ، امکانات آموزش و تحصیل و فارغ التحصیل کردن تعدادی از افسران فلسطینی را از دانشکده‌ی جنگ کشورهای عراق ، چین ، شوروی ( سابق ) و ویتنام تأمین کند .

مرحله‌ی سوم ( سال 1967 ) : این مرحله با دو حادثه ازدیگرمراحل متمایز است : نخست بروز یک تنش در درون ارتش در فوریه 1967 بود . این حادثه در اثر اختلاف نظرهایی میان رهبری ارتش از یک سو و رهبری سیاسی سازمان از سوی دیگر بروز کرد . حادثه‌ی دیگر شروع جنگ ژوئیه و شرکت ارتش آزادی بخش در آن ( غیر از مناطق غزه یا جبهه‌ی سوریه ) بود . ارتش آزادی بخش در آن زمان در جنگ شرکت کردند و وظیفه‌ی ملی خود را انجام دادند .

مرحله‌ی چهارم ( بعد از جنگ تا سال 1968 ) : در این مرحله ، منطقه عربی پس از شکست نظامی سیاسی سازمانهای عربی ، شاهد پیشرفتهای مهمی بود . این مسأله انعکاس مستقیمی در اوضاع داخلی رهبری ارتش آزادی بخش داشت و در اثر آن " یحی حموده " به نمایندگی از جانب احمد شقیری به ریاست سازمان رسید . این شکست باعث گسترش اندیشه‌ی مبارزه‌ی مسلحانه و جنگهای چریکی شد . سازمانهای چریکی فلسطینی ، نقش مهمی را در ایجاد اندیشه مبارزه‌ی مسلحانه در خلال ایجاد نیروهای چریکی ( نیروهای آزادی بخش خلق ) ایفا نمودند .

" مصباح بدیری " با کسب تمام ویژگی‌های فرماندهی کل ارتش ، به ریاست ستاد کل انتخاب شد . بدین ترتیب ارتش آزادی بخش یک فرماندهی مستقل یافت و تحت نظارت کامل کمیته‌ی اجرایی سازمان آزادی بخش فلسطین به فعالیت خود ادامه داد .

مرحله‌ی پنجم ( از 1969 تا قبل از شروع جنگ اکتبر 1973 ) : این مرحله به علت برخی تغییرات ریشه‌ای در ساختار سازمان آزادی بخش فلسطین ، از سایر مراحل متمایز است . یاسر عرفات در فوریه 1969 به ریاست سازمان رسید و به عنوان مسئول دایره‌ی سیاسی سازمان انتخاب شد . وی تغییراتی در فرماندهی ارتش به وجود آورد . استعفای بدیری پذیرفته شد و رهبری جدید انتخاب گردید . پس از تغییرات مزبور در سطح رهبری ، ارتباط ارتش آزادی بخش با رژیمهای عربی کاهش یافت و در عوض ارتباط آن با رویدادهای فلسطین افزایش پیدا کرد . اعضای ارتش در چندین عملیات در ضد رژیم صهیونیستی و دفاع از مقاوت در اردن و لبنان شرکت کردند ( 1971 - 1970 در اردن ، و 1975 - 1973 در لبنان ) .

در زمینه‌ی روابط داخلی فلسطین ، این مرحله شاهد فصل جدیدی از اختلاف بین رهبری جدید ارتش آزادی بخش و فرماندهی سیاسی سازمان بود . به ویژه در مورد توزیع دوباره‌ی کرسیهای مجلس ملی فلسطین ، این مسأله به طور آشکار به چشم می‌خورد . در دوره‌ی نهم مجلس ملی فلسطین که در نیمه اول ژوئیه 1969 آغاز شد ، سرلشکر بدیری ، باردیگر به عنوان فرمانده‌ی ارتش انتخاب گردید و اختلاف در سازمان کماکان به جای خود باقی ماند .

مرحله‌ی ششم ( جنگ اکتبر 1973 ) : این مرحله با ورود ارتش آزادی بخش به جنگ چهارم اعراب با رژیم صهیونیستی از سایر مراحل متمایز است . نیروهای ارتش آزادی بخش به جنگ چهارم اعراب با رژیم صهیونیسی از سایر مراحل متمایز است . نیروهای ارتش آزادی بخش در هجوم به جولان ، خط " بارلو " و کشتار دشمن در پشت خطوطش ، شرکت جستند . اما در سال 1979 بیشتر نیروهای ارتش آزادی بخش در سوریه ( لشکر حطن ) ، لبنان ، عراق و اردن مستقر شدند . ولی نیروهای عین جالوت که در مصر مستقر بودند ، پس از امضای معاهده‌ی صلح ( کمپ دیوید ) بین مصر و اسرائیل ، به سوریه و لبنان برگردانده شدند .

مآخذ :

  1. گزارش خبری وفا ، ویژه نامه ، به تاریخ 11/10/1363 .
  2. نجیب الریس ، ریاض : راه دشوار مقاومت فلسطین ، حمید فرزانه ، انتشارات اسلامی ، شهریور ماه 1357 .
  3. کیالی ، عبدالوهاب : موسوعة السیاسة ، مؤسسه العربیه للدراسات و النشر ، جلد دوم ، 1999