اخوان المسلمین و سازمان آزادی بخش فلسطین ( روابط - )

از دانشنامه فلسطین


اختلاف ایدئولوژیک در جهان بینی دو گرایش مذهبی ( اخوان المسلمین ) و ملی ( ساف ) و نیز تفاوت دیدگاههای هر یک از آنها نسبت به چگونگی حل و فصل قضیه فلسطین ، اصول روابط این دو گرایش را از سال 1967 تا قیام انتفاضه مردم فلسطین در دسامبر 1987 تشکیل می‌داده است . این روابط که متقابلاًبا شک و تردید و تناقض گویی و مبادله اتهامات توأم بوده است پیامدهای منفی بر عرصه مبارزاتی مردم فلسطین بر جای گداشت و حتی گاهی اوقات و در برخی مناسبتها ، به رویارویی و درگیری‌های خونین منجر شده است .

از ابتدای سال‌های نیمه دوم قرن بیستم ، این باور در اذهان جنبش ملی رسوخ کرد که میان اخوان المسلمین و رژیم اردن روابط نزدیکی وجود دارد . این باورها باعث تیرگی روابط جنبش ملی با اخوان المسلین شد . صرف نظر از اختلافاتی که در اهداف و دیدگاه‌ها و خط مشی هر کدام از آن دو جناح وجود داشت ، لیکن نوعی همزیستی در روابط فیما بین ظهور کرد . علت اصلی انتقاد و مخالفت اخوان المسلمین کرانه باختری و نوار غزه با گرایش‌های ملی گرا ، به دلیل مواضعشان در قبال قضیه فلسطین میباشد . آنچه که در موضع گیری‌های سازمان آزادی بخش فلسطین - به وضوح مشهود است . این روابط میان گرایشات مذهبی و جناح‌های دست چپی وابسته به گرایش‌های ملی گرا نیز همواره بسیار منفی بوده است . علاوه بر تضادهای شدید ایدئولوژیکی میان اخوان المسلمین و چپ‌گرایان فلسطینی ، اخوان المسلمین همواره از این مسأله بیم داشته که نفوذ چپ‌گرایان در سازمان آزادی بخش فلسطین افزایش یافته و کنترل ساف را به دست گیرد . اخوان المسلمین معتقد است که جناح‌های دست چپی از قبیل جبهه خلق و جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین می‌کوشند سلطه جنبش فتح را بر ساف بشکنند . در خصوص موضع اخوان در قبال کمونیست‌های فلسطینی باید گفت که این موضع گیری با دشمنی سر سختانه و مطلق توأم بوده است . یکی از مطبوعات محلی اخوان المسلمین موضع گیری این سازمان را به طور خلاصه چنین بیان می2کند :

" کمونیسم در زمینه‌های ایدئولوژی و سیاست شکست‌های فراوانی هم بای خودش و هم برای امت ما به ارمغان آورده است . حزب کمونیست به روشنی نشان داده که نه فقط به نفع ابر قدرت‌ها مزدوری می‌کرده است بلکه مهم‌تر از همه ، این حزب به اهداف اسرائیل خدمت می‌کند . مواضع خصمانه این حزب در طول تاریخ معاصر به ویژه در ارتباط با مسأله فلسطین و مشخصاً در حوادث و رویدادهای طرابلس لبنان و دست زدن به انشعاب در درون ساف ، به وضوح بیانگر صحت ادعاهای ماست . افزون بر آن کفرورزی صریح و دعوت به کفر الحاد از طریق ادبیات و نشریات و مراسمی که برگزار می‌کند و نیز بی‌بندوباری و عدم تعهد به ارزش‌های اخلاقی و معنوی و تعهدات اسلامی در زندگی خصوصی و در روابط اجتماعی با جامعه . "

نباید فراموش کرد که نظیر چنین اتهامها و موضع گیری‌های متوجه کمونیست‌های جهان عرب نیز شده است . لیکن این بدان معنی نیست که روابط میان جنبش فتح و اخوان المسلمین دوستانه بوده است . علی رغم اینکه جنبش فتح یکی از جناح2های ملی گرای نزدیک به جنبش اسلامی به شمار می‌رفته است اما همواره اختلافاتی میان آن دو وجود داشته است ، به طوری که برخی مناسبت‌ها به ویژه این اختلاف‌ها به حدی به خشونت گرایید که شدت خشونت آن از رویارویی اخوان المسلمین با جناح‌های دسته چینی فراتر رفت .

در مجموع می‌توان روابط میان جنبش فتح و اخوان المسلمین را همزمان دوستانه و خصمانه توصیف کرد . با وجودی که جنبش فتح یکی از جناح٬های ملی گرای نزدیک به اخوان المسلمین ، به شمار می‌آید . اما این جنبش از انتقادهای اخوان در امان نبوده است . اخوان المسلمین به دلیل انشعاب سران مؤسس الفتح و جدایی‌شان از سازمان اخوان المسلمین هنوز هم اظهار تأسف و احساس حزن و اندوه می‌کند . اخوان ضمن اینکه جنبش را فتح فرزند قاونونی خویش می‌داند ، در عین حال به دلیل فاصله گرفتن تدریجی رهبران آن از ایدئولوژی مادر و ناتوانی اخوان به بازگرداندن فتح به آغوش خانواده ، پیوسته با بدبینی و عدم رضایت به آنان نگاه می‌کند . جنبش فتح نیز از نظر نفوذ و محبوبیت مردمی قویترین رقیب اخوان المسلمین به شمار می‌رود . اخوان المسلمین به خوبی به این مسأله واقف است که تعدادی از اعضای سابق جماعت اخوان المسلمین که جنبش فتح را پایه گذاری کرده‌اند هنوز هم رابطه حسنه‌شان را با جنبش اخوان المسلمین حفظ کرده‌اند .

جماعت اخوان المسلمین به این علت با سازمان آزادی بخش فلسطین مخالفت می‌کند که این سازمان ساخته و پرداخته نظام‌های حاکم عربی است : اخوان معتقد است هر یک از رژیم‌های عربی اقدام به تشکیل جناحی در داخل ساف کرده و از نظر ایدئولوژی ، مسائل مالی و سیاسی آن را به خود وابسته ساخته است . این رژیمها با برگزاری اجلاسیه‌ها و کنفرانس‌های متعدد سران عرب و نیز در راستای سیاست‌هاس توطئو آمیز خویش ، جناح‌هایی را به وجود آورده بودند و به دستگاه‌های ساف ملحق ساختند . بر این اساس ، تصمیم گیری‌ها و نیز مقرراتی که در درون ساف اتخاذ می‌شده و در حقیقت زاییده سیاستها دستورالعمل‌های حاکم عربی بوده است . اخوان المسلمین اظهار داشته که امیدوار است ساف مجدداً به راه راست بازگردد و رشد و آگاهی خویش را بازیابد و با پیکارش را با یهودیان از درون سرزمین‌های اشغالی آغاز کند . اکنون برای اخوان المسلمین این پرسش مطرح است که آیا رهبران سازمان آزادی بخش فلسطین قادرند تغییر موضع دهند و از خط مشی گذشته پیروی نمایند ؟ اخوان با اظهار ناامیدی ، خودشان پاسخ این پرسش را می‌دهند اعلام میدارند . " کسی که به ظهور در محافل سیاسی و ایستادن در مقابل دستگاه‌های فیلمبرداری عادت کرده است ، برایش مشکل به نظر می‌رسد مجدداً به سنگر مجاهدین بازگردد ! "

جماعت اخوان المسلمین همچنین در سرزمین٬های اشغالی فلسطین با آنچه تا دیروز یکی از اهداف استراتژیکی سازمان آزادی بخش فلسطین به شمار رفت ، مخالفت کرده است . استراتژی ساف مبتنی بر دعوت به تشکیل یک دولت دموکرات و لائیک در فلسطین ، و نیز ، هدف تاکتیکی آن تشکیل دولت مستقل فلسطینی در بخشی از سرزمین‌های فلسطینی است .

افزون بر این ، اخوان المسلمین با اقدامات و کوشش‌های سازمان آزادی بخش فلسطین دایر بر رسیدن به یک راه حل سیاسی و دیپلماتیک برای مسأله فلسطین مخالفت کرده است . اخوان المسلمین این اقدام ساف را به عنوان تصفیه نهایی مسأله فلسطین تعبیر نمود و با طرح اندیشه برگزاری کنفرانس بین المللی صلح نیز مخالفت کرده و گفت وگو و مذاکره با اسرائیل و امضای معاهده صلح و یا هر نوع مذاکره میان فلسطینیان و اسرائیلیان را محکوم ساخته است . نظر به اینکه فعالیت‌های سیاسی در چهارچوب تشکیلات منظم در سایه رژیم اسرائیل ممنوع می‌باشد ، گرایش‌های مختلف سیاسی از جمله جناح‌های جنبش اسلامی به منظور پیشبرد فعالیت‌های سیاسی‌شان یه طور روزافزون به انجمنها و گروه‌های دانشجویی دانشگاه‌های نوار غزه و کرانه باختری متوسل شده‌اند . به طوری که این گروهها و انجمنها در مناسبت‌های مختلف و از طریق صدور بیانیه و پخش شب نامه و روزنامه‌های دیواری مواضع گرایشات مختلف را بیان می‌کرده‌اند .

یکی از مطالبی که در یکی از تراکت‌های تبلیغاتی دیواری انجمن دانشجویی وابسته به جماعت اخوان المسلمین دانشگاه بیرزیت در سال 1987 نوشته شده بود ، اخوان المسلمین موضعشان را در " ساف " طی مقالهای تحت عنوان " فتوای شرعی " به این شکل بیان کرده‌اند : " تحت هیچ شرایطی جایز نیست به افراد یا گروه‌هایی که اسلام را در تئوری و در عمل قبول ندارند ، ولایت و حاکمیت ببخشیم . " در اطلاعیه انتخاباتی دیگری ، انجمن دانشجویی وابسته به جماعت اخوان المسلمین در رد پرسش‌هایی که دربارۀ عدم تعهد این انجمن به سازمان آزادی بخش فلسطین به عنوان تنها نماینده قانونی مردم فلسطین مطرح شده بود گفته شده است : " انجمن اسلامی از هر کسی که سلاح حمل کند و با دشمن ستیز کند و در راه آزادی سرزمین فلسطین شهید دهد و از حقوق دفاع کند ، قویاً حمایت و جانبداری می‌کند . لیکن انجمن اسلامی ، افرادی را که به منظور امضای معاهده صلح با یهود می‌کوشند و حقوق مردم آواره ، ثروت‌های به غارت رفته و سرزمین غضب شده ، و مقدمات تحقیر شده این ملت را نادیده می‌گیرند ، به رسمیت نمی‌شناسد ، هر کس می‌خواهد باشد . " اخوان المسلمین مکرراً موضع مخالف خویش را نسبت به برقراری تماس و مذاکره با یهودیان به لصطلاح " پیشرو " بر اساس اصول مذهبی بیان داشته است . این مسأله از ابتدای طرح موضوع مذاکره در معرض اختلاف و کشمکش میان اخوان المسلمین همواره از یاسر عرفات به دلیل مواضع اسرائیلی انتقاد کرده است .

آقای " شیخ احمد یاسین " رهبر اخوان المسلمین سابق و مرشد کنونی جنبش اسلامی " حماس " در سرزمین‌های اشغالی فلسطین و رئیس مجمع اسلامی غزه موضع سازمان خویش را در قبال سازمان آزادی بخش فلسطین به این شکل خلاصه می‌کند : " نظر به اینکه سازمان آزادی بخش فلسطین یک سازمان غیر دینی است ما نمی‌توانیم این سازمان را به عنوان تنها نماینده مردم فلسطین بپذیریم مگر اینکه خط مشی خود را تغییر دهد و از اسلام پیروی کند . " اما هنگامی که انتفاضه مردم مسلمان فلسطین آغاز شد شیخ یاسین موضعش را تعدیل کرد و در مصاحبه‌ای اظهار داشت : " سازمان آزادی بخش فلسطین عملاً نماینده مردم فلسطین است . " ایشان ضمن امتناع از اظهار نظر در خصوص خط مشی سیاسی ساف دایر بر تشکیل دولت غیر دینی در هر بخش از سرزمین فلسطین ، بر لزوم انتخاب اسلام به عنوان دین دولت و مصدر قانونگزاری تأکید کرد .

شیخ احمد یاسین در مورد اختلاف نظر موجود میان او و ساف می‌گوید : " ما با سازمان آزادی بخش فلسطین اختلافی نداریم . آنها از یک تفکر پیروی می‌کنند و ما نیز از تفکر دیگر ، و این مردم فلسطین هستند که می‌توانند میا ما داوری کنند . قضاوت مردم می‌تواند ملاک ما باشد . "

شیخ یاسین می‌افزاید : " جنبش اسلامی خود را به عنوان جانشین ساف مطرح نمی‌کند . " در خصوص موضع اخوان المسلمین سرزمین‌های اشغالی در قبال یاسر عرفات " مسلمان " آن گونه که یکی از رهبران آنان بدان اشاره می‌کند : حمایت اخوان المسلمین از عرفات در نوسان بوده و بستگی دارد تا چه اندازه پیروان و طرفداران اندیشه‌های اسلامی را تأیید کند . "

روی هم رفته روابط میان جنبش فتح و اخوان المسلمین در سرزمین‌های اشغالی همراه با نوسانات و فراز و نشیب بوده است . این روابط روزی توأم با هماهنگی و همکاری بوده و روز دیگر دچار آشفتگی و درگیری‌های خونین می‌شده است . برای روشن شدن بهتر این روابط می‌توان به هماهنگی که میان فتح و اخوان در ژانویه 1980 به منظور مقدمه چینی برای حمله به مقر هلال احمر غزه به عمل آمد اشاره نمود . همانگونه که از زبان یکی از رهبران فتح جاری شد ، این جنبش در این حادثه دست داشته است . معذلک جنبش فتح حمله به مقر هلال احمر را محکوم ساخت .

پس از انشعابی که در درون جنبش فتح در بهار سال 1983 رخ داد ، هواداران جنبش فتح و هواداران جریان‌های اسلامی در موضع گیریشان بر ضد دولت سوریه خودشان را در یک سنگر و در یک اردوگاه یافتند . اخوان المسلمین که با جنبش فتح اعلام همبستگی کرده بودند با صدور بیانیه‌ای این انشعاب را محکوم کرد و آن را یک اقدام جنایتکارانه نامید .

اخوان المسلمین منتشعبین جنبش فتح را آلت دست سوریه و لیبی خواند و تصریح کرد که هدف آنها اعمال سلطه بر خواست و اراده فلسطینیان می‌باشد . همچنین نیروهای آن ، این حرکت انشعابی را معلول وجود ایدئولوژی‌های بیگانه در داخل سازمان آزادی بخش و نیز به دلیل توطئه نیروهای چپگرای فلسطینی و مارکیست‌های عرب و اتحاد جماهیر شوروی معرفی کرده‌اند . اخوان به این نکته اشاره می‌کند که هدف این نیروها گسستن جنبش فتح از درون و تصفیه مسأله فلسطین و حذف خط مشی‌های مسلحانه می‌باشد .

افزون بر این اخوان المسلمین یاسر عرفات را به دلیل همبستگی آن نیروهای چپگرا و همکاری‌اش با اتحاد جماهیر شوروی ( سابق ) و ایجاد روابط نزدیک با سوریه و لیبی ملامت کرده است . از سوی دیگر بنا بر عقیده طرفداران گرایش‎های اسلامی این حرکت انشعابی نخستین گام برای سرکوب پیروان گرایش‌های اسلامی در سرزمین‌های اشغالی فلسطین و ناکام گذاردن تلاش رهبران جنبش فتح برای نزدیکی با جنبش اسلامی بوده است . بنابراین رهبران جنبش اخوان المسلمین از رهبری جنبش فتح دعوت کردند ، صفوف این جنبش را از لوث وجود عناصر مارکیست پاکسازی کند . و این مفهوم را درک کنند که لائیسم ثمری نخواهد داشت و با جدیت هر چه تمام با گروه‌های اسلامی همکاری کنند .

مآخذ :

  1. ابوعمرو ، زیاد : الحرکة الاسلامیه فی الضفه الغربیة و قطاع غزه ، دارالاسوار ، عکا 1989 .
  2. الحوت ، بیان نویهض : القیادات و المؤسسات السیاسیة فی فلسطین 1917 - 1948 ، مؤسسه مطالعات فلسطین ، بیروت .
  3. ساره ، فایز : الظاهرة الاسلامیة فی فلسطین ، مرکز الدراسات الفلسطینیه ، 1988 .