احزاب و نیرو‌های ملی و پیشرو در لبنان ( جبهۀ - )

از دانشنامه فلسطین


به طور کلی ارتباط مبارزۀ عملی جبهۀ ملی لبنان با موجودیت فلسطینیان در این کشور و پشتیبانی از مساله فلسطین عموماً از بدو تشکیل جبهه تاکنون 4 مرحله را پشت سر گذاشته است :

1 ) مرحله اول :

در سال 1946 هنگامی که جبهۀ احزاب ، هیات‌ها ، شخصیت‌های ملی و پیشرو به ریاست کمال جنبلاط شامل جزب سوسیالیست پیشرو ، حزب کمونیست ، جنبش اعراب ملی‌گرا شاخه لبنان تشکیل گردید ، آغاز می‌شود . هدف اصلی ایجاد جبهه ، پرداختن به مشکلات اجتماعی مردم ، سندیکاها و مشکلات زراعی کشاورزان لبنان بوده است . اما از آنجاکه فلسطینیان در آن زمان از تعرضاتی که از سوی دستگاه‌های رسمی اعمال می‌شد ، رنج می‌برند ، لذا دفاع از آزادی فلسطینیان و افشای دستگیری‌های وسیع آنها را نیز به عهده گرفت ولی به دلیل به وجود آمدن جریان مارکسیستی - لنینیستی در درون جنبش اعراب ملی‌گرا و نیز آزادی تحلیل سیاسی به‌گونه‌ای که اقدام عمل نظام ناصری در مصر و نیز سازمان‌های کوچک عرب بورژوا را محکوم کرده و مسئولیت شکست در آن جنگ را به دلیل ضعف بنیۀ اجتماعی و طبقاتی آنها ، متوجه ایشان نمود و این جنبش و حتی جبهۀ تحت رهبری جنبلاط را به دلیل نداشتن یک برنامه سیاسی واضح و مشخص محکوم نمود ، کمال جنبلاط پس از شکست جنگ ژوئن ١٩٦٧ به دنبال این اختلافها در سخنرانی مورخ 19/11/1967 خود فعالیت جبهه مزبور را متوقف ( پایان یافته ) اعلام نمود .

2 ) مرحلۀ دوم :

این مرحله که مقدماتی دیرینه در فلسطین داشت ( مقدماش از پیش در فلسطین موجود بود ) در سال 1969 آغاز گردید بدین ترتیب که در سال 1968 برای اولین بار فعالیت‌های چریکی فلسطینیان در جنوب لبنان تمرکز یافت و در اوایل سال 1969 برخوردهایی بین چریک‌های فلسطینی و نیرو‌های لبنانی روی دادکه مانع حرکت آزادسازی سرزمین‌های لبنان توسط چریک‌های مسلح می‌شد . از همین زمان " جبهه احزاب ملی و پیشرو " تشکیل شدکه تنها هدف آن دفاع از مبارزه فلسطینیان و دفاع از وجود نیرو‌های مسلح فلسطینی در لبنان بود . بارزترین فعالیت این جبهه در مدت کوتاه عمر خود راهپیمایی عظیم مردمی آن در 23/4/1969 به عنوان اعتراض نسبت به منع فعالیت‌های چریکی فلسطینیان بود .

این فعالیت‌ها و برخورد‌ها در سپتامبر و اکتبر ١٩٦٩ از سر گرفته شد که منجر به امضای موافقت‌نامه قاهره یین دولت لبنان و سازمان آزادیبخش فلسطین گردید ( نک : قاهره ، موافقت‌نامه - ) و

نیز از تحرک نیروهای ملی لبنان به عنوان عامل اساسی در تحقق این دستاورد ، پرده برداشت ، دستاوردی که به وجود چریک‌ها در لبنان مشروعیت بخشید .

3 ) مرحله سوم :

این مرحله به دنبال پیش آمدها و درگیری‌های مربوط به فلسطین ، لبنان وکشورهای عربی شکل گرفت و در سال 1975 آغاز گردید . در سال 1974 اعتصابات کارگری ، دانشجویی و زنان در سطح وسیعی لبنان را فراگرفت و این کشور را با یک بحران سیاسی اجتماعی مواجه ساخت و در بعد سیاسی درگیری‌های داخلی تحت عنوان " مشارکت در قدرت و حکومت " بوجود آمد و از سوی دیگر جنوب لبنان به بهانۀ پاسخ به حملات چریکهای فلسطینی که از پایگاه‌های جنوب اقدام به عملیات می‌کردند مورد تجاوز اسرائیلیها قرار گرفت و این درگیری‌ها تا عمق لبنان ازجمله بیروت و طرابلس کشیده شد .

شرایط جدید ایجاب می‌کردکه نیرو‌های قویتر در سطح فعالیت‌های چریکی در درون شهر‌های لبنان به منظور تجهیز و حراست از اردوگاه‌ها و جلوگیری از حملات هوایی اسرائیل تشکیل شود . برهمین اساس نیروهای راستگرای لبنان ضمن مسلح‌کردن افراد خود در سطح وسیع ، خواستار خروج نیرو‌های فلسطینی از لبنان شده بودند و بهانه آنها این بودکه تشکیلات مسلح ، موازنۀ سیاسی لبنان را مختل می‌کند زیراکه چریک‌های فلسطینی به‌عنوان ارتش مسلمانان به‌شمار می‌آیند و اینکه موازنه جممیتی - فرقه‌ای نیز به نفع مسلمانان عوض شده است . البته این نیروها فراموش کردندکه مشکلات سیاسی و اجتماعی در درون لبنان که منجر به جنگ داخلی شد عامل اصلی تحرک اسرائیل گردید .

اساس آغاز جنگ داخلی حادته‌ای است که از پیش طراحی شده بود و بر روی اتوبوس حامل فلسطینیان که در تاریخ 13/4/1975 از اردوگاه تل زعتر به سمت منطقه عین الرمانه در حرکت بود ، اتفاق افتاد . با شعله ور شدن آتش جنگ داخلی مجددآ کمال جنبلاط احزاب سیاسی و ملی و هیات‌های اجتماعی راگرد هم آورد و جبهه‌ای تشکیل دادکه اولین برنامه سیاسی آن در تاریخ 18/5/1975 توسط جنبلاط اعلام گردید . در بخشی از این بیانیه و زیرعنوان بند تشکیل مجدد ارتش آمده است : که وظیفۀ آن دفاع از تمامیت ارضی و استقلال ملی لبنان و حمایت از مسالۀ فلسطینی می‌باشدکه جزء اهداف قومی وناسیونالیستی جبهه است .

این پیمان ، " جبهه احزاب و نیرو‌های ملی و ییشرو " ( مترقی ) نامیده شد و در زمان جنگ داخلی لبنان نظارت داشت . این جبهه به کار خود ادامه داد تا زمانی که بعضی از سازمان‌ها از آن جدا شدند و به جریانات سیاسی دیگری پیوستند و " جبهه قومی " را تشکیل دادند . در 23/7/1976 به علت ازهم‌پاشیدگی قدرت دولت و افزایش مسئولیت‌های جنگ و تامین مایحتاج عمومی مردم ، فرماندهی مشترک تصمیم گرفت که تشکیلات جبهه را تقویت کند . با ائتلاف‌های که انجام داد این جبهه به یک جبهه دارای سازمان گسترده با فرماندهی‌های دائمی مبدل گشت .

اولین گام در این رابطه تشکیل شورای سیاسی مرکزی بود که رهبری و فرماندهی عالی را برعهده داشت . زیر نظر این شورا کمیته‌های اجرایی تشکیل گردیدکه هرکدام مسئولیتی از قبیل ( تدارکات ، حفاظت اطلاعات ، تسلیحات... و غیره ) به عهده داشت . این مرحله از فعالیت جبهه نیز . با ترور رهبر و فرماندۀ آن یعنی کمال جنبلاط در ماه مارس 1977 پایان یافت . چراکه پس از آن زمان ، عناصر جبهه به موضع‌گیری‌های متضاد و متناقض درخصوص مسائل لبنان و اعراب کشیده شدند

هرچندکه نسبت به مساله فلسطین و فعالیت‌های چریکی از موضعیگری ثابتی برخوردار بودند .

  1. مرحله چهارم : از زمانی اغازگردیدکه ولید جنبلاط به عنوان جانثینی پدرش ریاست حزب سروسیالیست پیشرو را به عهده گرفت هرچندکه فرماندهان و رؤسای دیگر جبهه از وی خواستندکه ریاست شورای مرکزی سیاسی را نیز به عهده گیرد . ولی او تامل نموده و به سفر‌های سیاسی و عربی و گفت‌و‌گو‌ با سازمان حزب بعث عربی سوسیالیستی ( یکی از اعضای جبهۀ قومی ) پرداخت تا بتواند مجدداً وحدت جنبش ملی را تحقق بخشد ، بر همین اساس با امضای موافقت‌نامه صلح کمپ دیوید با رژیم صهیونیستی ، مذاکرات سیر موفقیت‌آمیزی را طی نمودکه حاصل اعلام برنامه سیاسی جدید در اوایل ماه مارس 1981 بود که الهام گرفته از برنامۀ قدیم همراه با مواردی در رابطه با موضع‌گیری جبهه نسبت به مسائل جدید می‌باشد .

مآخذ :

  1. برنامه مرحله‌ای احزاب و نیروهای ملی پیشرو در لبنان
  2. عیاش ، غسان : مجله لبنانی آلاتیاء ، ماهی الحرکة الوطنیة اللبنانیة ، شماره‌های 1345 - 1346 - 1347 ، شباط ، 1981
  3. . النادی الثقافی العربی : الحزب اللبنانیه ، بیروت 1973