اتمی اسرائیل ( استراتژی - )

از دانشنامه فلسطین


استراتژی اتمی اسرائیل را نمی توان از " تئوری امنیتی اسرائیل " ( نک : امنیت اسرائیل ، تئوری ) جدا دانست . چون آن تا چند سال قبل ، بخش اعلام نشده این تئوری بوده و لذا نباید از تأکید رهبران رژیم صهیونیستی برای دستیابی به مقدمات ضروری ( تجربه ، تکنولوژی ، ماده اتمی ) و اشاره تلویحی به استفاده از انتخاب اتمی به عنوان بخشی از استراتژی گسترده تر نظامی اسرائیل چشم پوشی کرد . تحقق این امر - از دیدگاه رژیم صهیونیستی - به فراهم بودن دو عنصر زیر بستگی دارد :

ادامه دریافت کمکهای اقتصادی و نظامی و پشتیبانیهای سیاسی از سوی کشورهای اروپایی .

حفظ برتری تکنولوژیک قابل ملاحظه به نفع اسرائیل در مقابل کل کشورهای عربی ( کمیت عربی در مقابل کیفیت اسرائیلی ) برخورداری از یک قدرت بازدارنده نظامی و اقتصادی که قادر به تحمیل صلاح و خواسته های خود به اعراب باشد .

دانشمندان و رهبران اسرائیلی در ارزیابی تفاوت تکنولوژیک میان اسرائیل و کشورهای عربی به عمد مبالغه کرده اند . در این زمینه دکتر دیوید بیرگمن رئیس سابق کمیته انرژی اتمی اسرائیل گفته است : " فاصله تکنولوژیک و حسن انجام کار ، پنجاه سال است . ایمان دارم که اعراب صد سال از اسرائیل عقب هستند و این حقیقت آشکاری است که در تمامی شاخه های دانش و تکنولوژی مشهود است . "

پروفسور یوفال نئمان ( Yufal Neiman ) رهبر حزب فاشیستی هتهیا ( Hatehia ) می گوید : " فاصله تکنولوژی میان اعراب و اسرائیل ، هفت در مقابل یک است . "

عاموس بیرلموتر ( Amous Berlmotar ) عضو سابق کمیته انرژی اتمی اسرائیل نیز در روزنامه یدیوت آهارنوت مورخه 19/9/1975 گفته است : " رابطه محکمی میان دانش و تئوری امنیتی اسرائیل وجود دارد . چرا که دانش همیشه قویا در رابطه با امنیت بوده و سازمان هاگانا از سال 1947 یک سری شبکه های علمی متشکل از بهترین دانشمندان به وجود آورده و ارتش اسرائیل تعدادی دانشمند که بخشی از کارکنان وزارت دفاع را تشکیل می دهند و پژوهشهایی را در زمینه های نظامی و اتمی متحول ساخته اند ، به ارث برده است .

" فرضیه " صهیونیسم پیرامون حجم و استمرار تفاوت تکنولوژیک میان اعراب و اسرائیل علاوه بر اینکه نوعی خود بزرگ بینی نژادپرستانه به شمار می رود ، هدفش ایجاد توهم در میان یهودیان و مطمئن ساختن آنها به این نکته است که تفاوت تکنولوژیک میان اسرائیل و کشورهای عربی ، " تضمینی برای افزایش قدرت نظامی اسرائیل و بالا بردن حیثیت بین المللی آن و در نتیجه کسب اطمینان کشورهای غربی نسبت به خود است . "

برخی پژوهشگران که به مسأله سلاحهای اتمی تحت تصرف اسرائیل پرداخته اند ، می گویند : " یک استراتژی و یا یک عقیده اتمی اسرائیلی به معنای مشخص آن وجود ندارد ، بلکه خطی است رسمی که از دو گرایش موجود در داخل دولتهای متعاقب اسرائیل تا پیش از روی کار آمدن ائتلاف لیکود ، تشکیل شده بود . " یک نویسنده صهیونیست به نام " دیودید بنیون " مقاله ای تحت عنوان " استراتژی اسرائیل در دهه هشتاد " در مجله " گرایشها " چاپ بیت المقدس اشغالی منتشر ساخت . ( این مجله توسط سازمان جهانی صهیونیسم انتشار می یابد ) در این مقاله طرح نظامی و سیاسی صهیونیسم بر اساس تقسیم کشورهای منطقه به چند کشور کوچک ، بعد از فروپاشیدن ترکیب فعلی کشورهای عربی ، آشکارا و به تفصیل تشریح شده است .

وی در این مقاله بعد از بحثی طولانی در مورد واقع بینی اخلاقی و اینکه چگونه آرمانها و مقدمات بشریت در برابر حقایق تلخ زندگی از میان می رود و تضمینهای آزادی در این جهان که سه چهارم جمعیت آن در رژیمهای سلطه گر و سرکوبگر زندگی می کند ، کوچکترین ارزشی ندارد . اضافه می کند : " اصل همزیستی هیچ مفهومی ندارد و روش سیاسی و نظامی که شوروی در پیش گرفته است ، ثابت می کند که وقوع جنگ اتمی محتمل است و قدرت نظامی اتمی و غیراتمی شوروی ، این مرحله تاریخی را به صورت یکی از دورانهای آرامش قبل از طوفان درآورده است... طوفانی که بخش بزرگی از جهان ما را ویران خواهد کرد... جنگی جهانی و چند بعدی که جنگهای قبلی در مقایسه با آن ، بازیهای مخصوص کودکان به حساب می آید . قدرت سلاحهای اتمی و سایر سلاحها و کمیت و دقت هدف گیری و کیفیت آنها ، زندگی ما را طی چند سال به هم خواهد ریخت و متلاشی خواهد کرد . لذا ما نیز در اسرائیل ، باید خود را برای این انقلاب آماده کنیم . "

با توجه به توافق میان احزاب و استراتژیسین های صهیونیستی بر سر استراتژی نظامی و اتمی اسرائیل متکی بر اصول زیر :

  1. حفظ برتری نظامی
  2. تحمیل این امر به اعراب که هرگونه درگیری با اسرائیل منتهی به یک شکست عربی می شود .
  3. عدم پذیرش شکست حتی در یک جنگ ، زیرا این امر به معنی نابودی اسرائیل است .
  4. استفاده از " ضربه پیشگیرانه "
  5. جنگ برق آسا و انتقال نبردها به سرزمین دشمن با حداکثر سرعت .

می توان تصریح کرد که رهبران اسرائیل برداشت مشترکی نسبت به موضوع استفاده از انتخاب اتمی دارند . اما اظهاراتی که بیانگر " تفاوت " در دیدگاه های آنهاست ، نوعی گمراه کردن ، با هدف متلاشی کردن اوضاع اعراب و کشاندن آنها به موضع سازشکاری و سستی در قبال انتخاب اتمی اسرائیل است . دلیل این مدعا روابط بسیار محرمانه برنامه اتمی اسرائیل از دهه پنجاه و امضای قراردادهای متعدد با دولتها و مؤسسات پژوهشی و حتی افرادی است که از تحکیم قدرت نظامی اسرائیل ، منافع استعماری را دنبال کنند . مانند دانشمند یهودی " بفهایمر " ، که بر ساختن بمب اتمی آمریکا نظارت داشت ، برای نظارت بر برنامه اتمی اسرائیل چندین بار به فلسطین اشغالی مسافرت کرد . همچنین " ادوارد تیلر " دانشمند معروف به پدر بمب هیدروژنی چندبار به فلسطین اشغالی سفر کرد و همواره اظهار می داشت : " هیچ چیز مانع اسرائیل برای ساختن بمب اتمی نمی شود . چرا که اسرائیل دارای تجربه و تجهیزات و ماده پلوتونیوم است . " رهبران صهیونیسم ، متفقا با نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی بر تأسیسات هسته ای اسرائیل مخالفت می ورزند و حاضر به امضای قرارداد ممنوعیت گسترش سلاحهای اتمی نیستند . بنابراین می توان گفت " صرف داشتن سلاح اتمی ، هر اندازه که کاربرد آن محدود باشد ، با توجه به معیارهای نظامی منطقه ، یک عقیده و هدف اساسی در چارچوب استراتژی گسترده تر نظامی اسرائیل به شمار می رود . یعنی به استراتژی نظامی سنتی اسرائیل عنصر تازه ای به نام استراتژی اتمی افزوده شده است .

مآخذ :

  1. مجله الدراسات الفلسطینیة ، بیروت 1973 .
  2. سلمان ، د . سلمان رشید : تسلیحات هسته ای و نزاع اعراب و اسرائیل ، چاپ داربن خلدون ، بیروت 1978 .