آژانس یهود

از دانشنامه فلسطین


آژانس یهود ( Jewish Agency ) بازوی اجرایی ( وطن گزینی ) سازمان صهیونیسم از سال 1922 است که در پی صدور اعلامیه بالفور و سیطره استعمار انگلیس بر فلسطین شکل گرفت ؛ ماده چهارم سند قیمومت فلسطین بر ایجاد آژانسی یهودی به مثابه هیأتی مشورتی در امور اداره و همکاری با مقامات سرپرستی در زمینه های اقتصادی و اجتماعی مربوط به برپایی وطن ملی برای یهودیان و منافع یهودیان فلسطین تصریح می کرد . سند قیمومت ، سازمان صهیونیسم را به عنوان همین آژانس به رسمیت می شناخت . از این رو ، نام آژانس یهود همواره با نام سازمان صهیونیسم مقارن بوده است : " سازمان جهانی صهیونیسم/آژانس یهود " . نیمه اول این اصطلاح به سازمان صهیونیسم و پیوند آن با گروه های یهودی جهان و فعالیت های ایدئولوژیک و وطنی آن اشاره می کند و نیمه دوم این اصطلاح به فعالیت های وطن گزین که به طور مستقیم با واقعیت فلسطین سروکار دارد تأکید می کند .

آژانس یهود در طول تاریخ خود تلاش های بسیاری را در راه گسترش پایگاه خود انجام داده تا تمام یهودیان جهان را در بربگیرد . برای آن که جنبش صهیونیسم اهداف سیاسی خود را محقق سازد ، باید حمایت مادی و سیاسی گروه های یهودی جهان را به ویژه از ناحیه ثروتمندان یهودی در اروپا و ایالات متحده به دست می آورد . از این رو : حیم وایزمن تلاش خود را برای ایجاد یک آژانس یهودی فراگیر که یهودیان صهیونیست و غیرصهیونیست را تحت لوای خود درآورد ، آغاز کرد ( بدین ترتیب آژانس صفت نمایندگی یهودیان را کسب می کرد و می توانست در محافل آنان نفوذ کند و درآمدهای مالی خود را افزایش دهد ) .

وایزمن دراین خصوص مذاکراتی با رهبران گروههای یهود که عضو جنبش صهیونیسم نبودند به عمل آورد . در رأس این رهبران یهودی لویس مارشال رئیس کمیته آمریکایی یهودی و فیلیکس واربورگ یکی از رهبران برجسته یهودیان آمریکا بودند . از سوی دیگر ولادیمیر جابوتینسکی و ناحوم گلدمن با اصل توسعه آژانس یهود و پیوستن عناصر غیر صهیونیست به آن مخالفت می کردند . این به دلیل هراس آنان از آثار این اقدام بر طرح صهیونیستی بود . با این حال ، در سال 1929 ، کنگره شانزدهم صهیونیسم ، تصمیم به ایجاد آژانس ( فراگیر ) یهود و وارد کردن عناصر یهودی غیر صهیونیست به آن گرفت . اعضای غیر صهیونیست به همراه همتایان صهیونیست خود از میان 26 کشور ( اکثرا از ایالات متحده ) انتخاب می شدند .

آژانس یهود مستقر در فلسطین و سازمان صهیونیسم ( به رغم آن که دارای یک مدیریت و رئیس بودند ) ، از حیث ساختاری به دو هیأت جداگانه تقسیم می شدند . همچنین یک صندوق مالی به آژانس یهود الحاق شد که مسؤول اداره امور مالی آژانس بود . یک سال پس از تأسیس این صندوق ، مشارکت میان صهیونیست ها و غیر صهیونیست ها به دلیل تنش های ناشی از مقاومت اعراب در برابر مهاجران صهیونیست ( و نیز مرگ لویس مارشال ) متزلزل شد . آژانس فراگیر یهود در ظاهر به کار خود ادامه داد و قدرت در درون آن به دست عناصر صهیونیست افتاد . غیرصهیونیست ها امکان برعهده گرفتن هیچ نقش مستقلی را نداشتند . آنها نیازمند سازمان دهی بودند . همچنین غیر صهیونیست ها که دارای 50 درصد نمایندگان کنگره بودند . به دلیل مجموعه پیچیده ای از قوانین سازمانی که تضمین کننده اکثریت بالفعل عناصر صهیونیست بود ، عملاً هیچ کارآیی نداشتند . در سال 1947 ، سرانجام آخرین غیرصهیونیست کمیته اجرایی آژانس ، استعفا کرد و از آن پس دو کمیته اجرایی آژانس یهود و سازمان صهیونیسم در هم ادغام و به یک تشکیلات تبدیل شدند .

از وظایف اصلی آژانس یهود در طی دوره سرپرستی انگلستان بر فلسطین ، نمایندگی جنبش صهیونیسم و یهودیان جهان در برابر قدرت های استعماری ، جامعه ملل و دولت انگلیس بود . دیگر وظایف این آژانس عبارت بود از : ایجاد تحول در میزان مهاجرت یهودیان به فلسطین و افزایش روزافزون آن ، برآوردن نیازهای دینی یهود ، استرداد سرزمین های فلسطین به عنوان املاک عمومی یهود ( از طریق صندوق قومی یهود ) ، برپایی مهاجرنشین های کشاورزی بر پایه نیروی کار یهودی ، گسترش زبان عبری و فرهنگ یهودی در فلسطین . با این که استعمارگران انگلیسی ، هیچ سهمی از قدرت برای آژانس قائل نبودند ، اما آژانس در زندگی مهاجران صهیونیست نفوذ کرد تا فعالیت های آن جنبه های مختلف زندگی مهاجران را در بر گرفت . پس از آن ، آژانس یهود توسعه یافت تا به حکومتی در درون حکومت سرپرستی تبدیل شد که جز عامل حاکمیت چیزی برای " دولت شدن " کم نداشت . این آژانس دارای ارتش ( هاگانا و پالماخ ) ، بودجه و سیستم اداری بود . همچنین آژانس به کارهای اجرایی ویژه یک دولت دست می زد مثل پرداختن به سیاست خارجی و بازپروری مهاجران و آماده کردنشان برای مهاجرت ( به فلسطین ) و احداث آبادی های کشاورزی و خرید اراضی . همچنین آژانس به تبلیغات و سرشماری و صنعت و آموزش و پرورش نیز می پرداخت ؛ حتی سیستم اطلاعاتی ویژه خود داشت .

پس از انتقال مقر رهبری سازمان صهیونیسم از لندن به نیویورک در پایان جنگ جهانی دوم ، بخشی در آژانس یهود ایالات متحده ایجاد شد ( سال 1946 ) که مسؤول نظارت بر منافع آژانس در آمریکا و به ویژه هماهنگی ( سیاسی و تبلیغاتی ) و اعمال فشار برای ( تصویب ) قطعنامه تقسیم فلسطین در سال 1947 بود .

بنابراین می بینیم که آژانس یهود از حالت تشکیلاتی صرفا برای همکاری با دولت سرپرستی انگلیس در فلسطین به تشکیلات بزرگتری تبدیل شد که اسرائیل را ایجاد کرد و آن را در شرق عربی کاشت . نکته پرمعنا این است که به هنگام برپایی دولت اسرائیل ، شورای اجرایی آژانس ، هیأت دولت اسرائیل را تشکیل داد و سیستم اداری آژانس به سیستم اداری حکومت اسرائیل تبدیل شد . بن گوریون رئیس این آژانس نیز به منصب نخست وزیری اسرائیل ، و موشه شارت معاون سیاسی آژانس به سمت وزارت خارجه اسرائیل دست یافتند .

پس از برپایی دولت اسرائیل ، آژانس یهود برخی وظایف خود را به دولت جدید واگذار کرد . در سال 1952 کنست اسرائیل قانونی تصویب کرد که وضعیت سازمان صهیونیسم/آژانس یهود را مشخص و رابطه آنها را با دولت صهیونیستی تنظیم می کرد ( قانون وضعیت ) . براساس این قانون ، سازمان صهیونیسم و آژانس یهود به عنوان نهادهای تابع دولت شناخته شدند که فعالیت آنها در داخل اسرائیل به این موارد منحصر می شد : مهاجرت و اسکان و جذب مهاجران ( در جامعه اسرائیل ) ، هماهنگ کردن فعالیت های هیأت ها و مؤسسات یهودی داخل اسرائیل . همچنین فعالیت های مربوط به حمایت و سرپرستی و جمع آوری یهودیان ( در خارج از اسرائیل ) به آژانس واگذار شد .

در سال 1954 پیمانی میان دولت اسرائیل و سازمان/آژانس به امضا رسید که وظایف آژانس را به شکلی مفصل تر معین می ساخت . افزون بر وظایفی که پیش از این ذکر شد آژانس یهود ملزم به اجرای این امور بود : به دست آوردن اراضی در اسرائیل و بهبود بخشیدن به وضعیت آن از طریق دو نهاد سازمان صهیونیسم و ندای واحد اسرائیل/صندوق تأسیسی یهود ، مشارکت در اجرا و گسترش طرح های توسعه و پیشرفت اسرائیل ، تشویق سرمایه گذاری خصوصی ، کمک به طرح های فرهنگی و مؤسسات آموزش عالی در اسرائیل و تدارک منابع درآمد و گردآوری پول به منظور سرمایه گذاری در این امور .

با همه اینها ، اختلافاتی نیز میان آژانس و دولت اسرائیل در خصوص وظایف و اختیارات سازمان/آژانس به ویژه در دوران بن گوریون به وجود آمد . بن گوریون معتقد بود که آژانس یهود به بهانه دیپلماسی خارجی بر ساختار داخلی اسرائیل سیطره یافته است و نیز معتقد بود که با برپایی دولت ، هر چند که آژانس یهود امکان ارائه خدمات سیاسی ، مالی و انسانی به اسرائیل را ، مشروط به تبعیت از دولت و عمل زیر نظر آن ، داراست ، اما اهداف وجود آن پایان یافته است .

بن گوریون همچنین بر مرکزیت اسرائیل و محوریت آن در فعالیت های صهیونیستی تأکید می کرد . اما آن چه نفوذ آژانس را تضعیف می کرد ، کم رنگ شدن مهاجرت به اسرائیل پس از سال 1951 و شکست آژانس در قانع کردن یهودیان ایالات متحده و اروپای غربی به مهاجرت به اسرائیل بود . به رغم آن که آژانس یهود در طول دو دهه نخست برپایی دولت اسرائیل در مهاجرت 3/1 میلیون یهودی به اسرائیل نقش داشت ، اما بیشتر این مهاجران یا از آوارگان جنگ دوم جهانی و یا از یهودیان کشورهای عربی بودند که به دلیل شرایط اضطراری خود به اسرائیل مهاجرت کرده بودند نه به دلیل انگیزه های عقیدتی و یا تلاش های سازمان/آژانس . کنگره بیست و هفتم صهیونیسم ( 1968 ) پیروی و تبعیت آژانس یهود از دولت صهیونیستی را نهادینه کرد . پس از آن ، گرایش های جدیدی برای مشخص کردن نوع رابطه میان دولت و آژانس یهود پدید آمد و پیشنهاد شد که مسؤولیت مهاجرت یهودیان به اسرائیل مختص آژانس باشد و جذب و جای دادن آنان در شهرک ها برعهده اسرائیل گذارده شود .

در این هنگام دولت اسرائیل وزارتخانه جدیدی به منظور جذب مهاجران در سال 1968 ایجاد کرد . در نتیجه این اقدام مسؤولیتی اساسی که تا آن زمان آژانس یهود عهده دار آن بود ، از آژانس گرفته شد ( اما آژانس همچنان مسؤول استقبال از مهاجران جدید و ارائه خدمات مقدماتی لازم به آنان بود ) .

از دهه 60 به بعد پیشنهادهایی در خصوص جدایی آژانس یهود از سازمان صهیونیسم مطرح شد . پیشنهادکنندگان مدعی بودند که ادغام وظایف عملی وطن گزین ( که مربوط به آژانس است ) و امور ایدئولوژیک و دیپلماتیک ( که با سازمان صهیونیسم مرتبط است ) می تواند موانعی در برابر فعالیت های هر دو مجموعه ایجاد کند . همچنین این پیشنهاد مطرح می شد که دوباره آژانس فراگیر یهود تشکیل شود و امکان رابطه نیروهای یهودی غیرصهیونیست را با سازمان صهیونیسم فراهم سازد و در خدمت طرح صهیونیستی باشد . سپس کنگره بیست و پنجم صهیونیسم ( 1960 ) آیین نامه ای جدید برای آژانس یهود تصویب کرد که در آن دوباره بر فلسفه و اهداف آن در خصوص طرح صهیونیسم تأکید شده بود .

این کنگره همچنین تصمیم به توسعه آژانس/سازمان گرفت و اجازه داد که هر تشکیلات یهودی که متعهد به طرح صهیونیسم باشد در کنگره عضو شود ، بی آن که لازم باشد اعضای این تشکیلات صهیونیست باشند . در سال 1971 ، رابطه میان سازمان صهیونیسم با آژانس یهود بازسازی شد به نحوی که قانونا از یکدیگر جدا شدند و هر کدام از آنها با مدیریتی خاص به فعالیت پرداختند . اما این جدایی ، کاملاً ظاهری بود . زیرا رئیس سازمان ، رئیس آژانس نیز بود و مسؤول امور مالی هر دو مجموعه یک نفر بود ؛ همچنان که رؤسای ادارات به ویژه اداره مربوط به امور مهاجرت و اسکان مهاجران ، و شهرک سازی و حسابرسی هر دو اداره عضو بودند . بنابراین ساختار سازمانی هر دو مجموعه کاملاً مشابه بود . هدف از جدایی این دو مجموعه ، تقویت وضعیت معافی معافیت مالیاتی بود که تشکیلات جمع آوری کمک های مالی یهودی در ایالات متحده ، به ویژه ندای واحد یهودی ، از آن بهره مند بودند .

ندای واحد یهودی از طریق مؤسسه ندای واحد اسرائیل ، پول ها را به جیب آژانس سرازیر می کند و بیش از 60% بودجه آژانس را تأمین می نماید . در سال 1960 ، شاخه آژانس یهود در ایالات متحده سازمان دهی مجدد شد و از حالت نمایندگی یک کشور بیگانه خارج شد و به عنوان تشکیلاتی آمریکایی از معافیت مالیاتی برخوردار گردید ؛ در همان حال سازمان دیگری به نام آژانس یهود - بخش آمریکا به ثبت رسید . تا نماینده آژانس یهود - بخش قدس باشد ؛ با این شرط که بخش آمریکایی تمام پولی را که از ندای واحد یهود دریافت می کند به اسرائیل تحویل دهد .

به نظر می رسد که هدف از این فریبکاری ، کلاه گذاشتن بر سر قوانین آمریکا بوده است به گونه ای که وانمود شود آژانس یهود شاخه ایالات متحده تابع تشکیلات صهیونیستی آمریکایی است و به هیچ تشکیلات خارجی وابسته نیست .

با این حال در سال 1963 فعالیت های آژانس در ایالات متحده آمریکا مورد تحقیق قرار گرفت و ثابت شد که اموال جمع آوری شده از طریق شورای صهیونیستی آمریکا و براساس دستور کار سازمان/آژانس مستقر در قدس و به نفع یک دولت خارجی ، یعنی اسرائیل ، برای پشتیبانی از نهاد صهیونیسم در آمریکا به کار رفته است . به دنبال تحقیقات انجام شده شورای صهیونیستی آمریکا منحل شد و آژانس یهود بخش آمریکا ( در سال 1969 ) مجبور شد که در میان اسناد مربوط به ثبت این آژانس به عنوان نماینده خارجی دولت اسرائیل ، میثاق سال 1954 را ارائه نماید . به موجب پیمان جداسازی و سازمان دهی مجدد ( 1971 ) ، وظایف آژانس یهود و برنامه های آن محدود به برنامه های سازمان های معاف از مالیات مثل مهاجرت و جذب و آموزش شد ، با این شرط که " سازمان صهیونیسم و نهادهای آن همچنان به عنوان ابزارهای جنبش صهیونیسم باقی می مانند و... کارها و وظایف مطابق قانون حالت و میثاق ادامه پیدا خواهد کرد " .

سرانجام آژانس یهود - بخش آمریکا منحل و سازمان جهانی صهیونیسم - بخش آمریکا به عنوان نماینده سازمان صهیونیسم جهانی واقع در قدس ، جایگزین آن شد . این در حالی بود که آژانس یهود اسرائیل تنها خط ارتباطی میان سرمایه های خارج از اسرائیل و دولت اسرائیل به شمار می رفت .

بازنگری و سازمان دهی دوباره آژانس ، پاسخی به خواسته های اعضای گروه های یهودی و به ویژه مطالبات آمریکایی ها در مورد افزایش مشارکت یهودیان غیرصهیونیست ( خارج از اسرائیل ) ، در تصمیم گیری های آژانس یهود بود . به ویژه آن که این آمریکایی ها اصلی ترین منبع مالی آژانس بودند که پس از سال 1967 نیازهای مالی آن به شدت رو به افزایش نهاده بود . پس از این تغییر ساختار ، 50 درصد اعضای دستگاه های رهبری آژانس یهود ( مجمع مؤسسان ، شورای داوری و کمیته اجرایی ) از سوی سازمان صهیونیسم ( و از میان احزاب سیاسی اسرائیل مطابق با نسبت نمایندگان آنها در کنست ، و از میان مجتمع های صهیونیستی ) انتخاب می شدند . 50 درصد دیگر نیز از سوی سازمان های جمع آوری کمک عامل در گروه های یهودی جهان تعیین می شدند . بر این اساس ، ندای واحد اسرائیل 30 درصد و صندوق تأسیسی 20 درصد از اعضای کادر رهبری آژانس را انتخاب می کردند . بنابراین ، عناصری که تحت لوای صهیونیسم قرار نداشتند و پس از جنگ 1967 با نام " صهیونیست های جدید " خوانده شدند ، فرصت های ساختاری و سازمانی و نفوذ سیاسی روزافزونی به دست آوردند .

فشار نمایندگان هیأت های جمع آوری کمک یهودی و نیز افراد گروه های یهودی غیرصهیونیست در طی دهه های هفتاد و هشتاد بیشتر شد . این هیأت ها و گروه ها همچنین به میزان زیادی بر آژانس یهود سیطره یافتند که این مطلب نتیجه مجموعه ای از عوامل بود : آژانس یهود پیاپی متهم به عدم کارآیی سیستم اداری عریض و طویل خویش می شد که در حدود چهار هزار نفر در آن مشغول به کار بودند .

این آژانس به " مزرعه انحراف " تشبیه می شد . این انحرافات شامل تبدیل آژانس به عرصه نزاع میان احزاب و تشکل های سیاسی اسرائیل نیز می شد . بخش اعظم بودجه آژانس ( حدود 500 میلیون دلار در سال ) صرف احزاب سیاسی اسرائیل می شد و این در حالی بود که هر یک از این احزاب به منظور نفوذ و بهره برداری از مبارزات حزبی به نفع خود ، تحت لوای آژانس یهود فعالیت می کردند . این دلیلی بر تبعیت آژانس یهود از دولت اسرائیل و حتی تبعیت آن از درگیری های حزبی و مانورهای دستیابی به قدرت بود .

از سوی دیگر ، هیأت های جمع آوری کمک یهودی در جهان ، با تنگنایی شدید مواجه بود که در کاهش حجم سرمایه ها و کمک های جمع آوری شده ( به دلیل عوامل جمعیتی و دمکراتیک ویژه گروه های یهودی جهان غرب ) و افزایش نیازهای داخلی گروه های یهودی تجسم یافته بود . این امر به معنای ضرورت کاستن از بودجه اختصاص یافته به آژانس یهود و دولت اسرائیل بود . همچنین رهبران گروه های یهودی و سازمان های مالیاتی به منظور سیطره بر آژانس ، دخالت در روش اداره آن ، مشارکت در تعیین سیاست ها و برنامه های آن ، کاستن از سیاسی کاری های آژانس و کاستن از سیطره سازمان صهیونیسم بر آن ، فشارهایی را وارد می کردند .

در سال 1981 ، شورای داوری آژانس یهود برای بازنگری در فعالیت های ده ساله پس از بازسازی آژانس یهود در قیساریه در اسرائیل کنگره ای تشکیل داد . ماحصل کنگره که به " عملیات قیساریه " مشهور شد ، منجر به بازنگری در وظایف و کارکردهای سنتی آژانس یهود و سازمان صهیونیسم در جهت تحقق نیازها و مطالبات نمایندگان سازمان های جمع آوری کمک و گروه های یهودی شد .

البته در مقابل ، این سازمان ها و گروه ها نیز ملزم به تأیید و پشتیبانی از طرح قدس شدند . اما این تأیید - به گفته " حاخام الکساندر شیندلر " ، یکی از رهبران یهودیت اصلاح طلب - یک پیروزی ایدئولوژیک در مسأله صهیونیسم به حساب نمی آمد و حتی بیش از آن که التزامی جدید و تازه کشف شده باشد ، نوعی مجامله و ظاهرسازی بود .

افزون بر این ، میان مفهوم " مرکزیت اسرائیل " که همگان آن را پذیرفته بودند و مفهوم " اولویت داشتن و مقدم بودن اسرائیل " که در پرتو مسائل و شرایط جدید می بایست تعریفی از آن ارائه می شد ، تمایزی ایجاد شد . این شرایط جدید مستلزم سپردن اولویت های کاری به گروه های یهودی خارج از اسرائیل و اهتمام و عنایت به آنان برای مدت زمانی مشخص بود ( این در واقع به معنای رد مفهوم مرکزیت اسرائیل بود ) .

کنگره قیساریه وظیفه آموزش جوانان یهودی را که در جهان پراکنده بودند از سازمان صهیونیسم به آژانس یهود منتقل کرد . در این چارچوب در سال 1988 برنامه ای برای ایجاد یک هیأت آموزش یهود که تابع آژانس باشد تهیه شد . این هیأت برنامه های آموزشی مربوط به آژانس یهود ( داخل اسرائیل ) و برنامه های ویژه سازمان صهیونیسم ( خارج اسرائیل ) را در یک چارچوب واحد قرار می داد . بنابراین رهبران گروههای یهودی و سازمان های مالیاتی قدرت واقعی را در تعیین اولویتها و سیطره بر ادارات و تعیین بودجه های آموزشی به دست آورد و این به معنای کاسته شدن از اهمیت سازمان صهیونیسم بود . در سال 1990 گام هایی در جهت اجرای این برنامه برداشته شد . افزون بر این ، نماینده آژانس برای کاهش برنامه های آموزشی خود در داخل اسرائیل وارد عمل شد . همچنان که در سال 1988 مقرر شده بود سایر وظایف مربوط به اسکان مهاجران که تا سال 1968 برعهده آژانس بود برعهده دولت اسرائیل گذارده شود ؛ و نیز تصمیم گرفته شد که ایجاد هر شهرک کشاورزی جدید متوقف و بر پروژه های توسعه منطقه ای در نقب و الجلیل تمرکز شود . این بدان معنا بود که پول های جمع آوری شده و اموال آژانس فقط به شهرک سازی در داخل اراضی اشغالی ( در سال 1967 ) و طرح های توسعه داخل اسرائیل اختصاص یابد . این اقدام همچنین بیانگر میزان قدرتی بود که در کنگره سی و یکم ( 1987 ) به مجموعه های صهیونیستی کارگری و یهودیت محافظه کار و اصلاح طلب انتقال یافت ؛ این گروه ها از کنگره سی ام ( 1982 ) خواهان توقف شهرک سازی در ساحل غربی رود اردن و نوارغزه بودند که بیشترین تراکم جمعیت عرب را داشتند .

این تغییرات به کاهش کارمندان آژانس از 2891 نفر در سال 1986 به 1812 نفر در سال 1990 انجامید . رهبران گروه های یهودی و سازمان های جمع آوری کمک نیز تصمیم گرفتند که سازمان دهی برنامه های مهاجرت را به گروه های یهودی واگذار کنند و آژانس یهود را از دخالت در آن باز دارند ، اما این اقدام هیچ نتیجه قابل ذکری نداشت .

در خصوص اداره آژانس ، رهبران گروه های یهودی و سازمان های مالیاتی یهودی برای کاستن از سیاسی کاری در آن می کوشیدند . در همین زمینه شورای اتحادیه های یهودی آمریکا در سال 1986 قطعنامه ای صادر کرد که در آن بر انتخاب رؤسای ادارات آژانس بر طبق معیارهای شایستگی و تخصص و بدون توجه به گرایش های حزبی و سیاسی ، و انتقال قدرت تعیین سیاست ها و سیطره بر کمیته اجرایی به شورای داوران ، تأکید شده بود . این شورا همچنین خواستار شده بود که قدرت اداری بیشتری به رئیس کمیته اجرایی اعطا شود ، به نحوی که او بتواند رؤسای ادارات را برحسب معیارهای شایستگی عزل و نصب کند و در نتیجه ، وضعیت کنونی ادارات پایان یابد . ادارات آژانس یهود در آن برهه ، همچون املاکی بودند که شخصیت های سیاسی و حزبی بر آن سیطره داشتند و در جهت منافع احزابی که نماینده آن بودند عمل می کردند .

در سال 1988 دراین زمینه تصمیماتی اتخاذ شد . بر این اساس رئیس شورای داوران ( هیأت امنا ) آژانس ، بر ضرورت اعطای اختیارات بیشتر به رئیس کمیته اجرایی به منظور سیطره وی بر ادارات آژانس و هماهنگی میان آنها تأکید کرد و هیأت امنای صندوق تأسیسی اعلام نمود که پس از آن هرگز تعیین شخصیت های سیاسی و حزبی را به سمت ریاست آژانس نخواهد پذیرفت و خود ، شخصیتی اسرائیلی را که دارای پیشینه قضایی ، آکادمیک یا نظامی باشد و وارد حیات سیاسی کشور شده باشد برای این سمت برخواهد گزید . از سوی دیگر ، نمایندگان گروه های یهودی و سازمان های جمع آوری کمک نیز برای اولین بار در سال 1987 ، شخصیت اسرائیلی برجسته ای را که سازمان صهیونیسم وی را نامزد منصب ریاست کمیته اجرایی آژانس کرده بود نپذیرفتند . به همین دلیل " سمیحا دینتز " ( دیپلمات اسرائیلی ) برای این منصب برگزیده شد . آژانس یهود نیز مقرر ساخت ، در تخصیص منابع مالی به مؤسسات ، سازمان ها یا هیأت ها ، مسائل سیاسی یا دینی را لحاظ نکند ، بلکه مطابق با ارجحیت و اهمیت هر طرح یا پروژه ، مستقیما در آن سرمایه گذاری نماید .

ارکان اداره آژانس از این قرار است :

  • مجمع عمومی : این مجمع هر سال یک بار تشکیل می شود و تعداد اعضای آن 340 نفر است که سازمان های صهیونیسم نیمی از آنها ( 170 عضو ) ، ندای واحد اسرائیل در ایالات متحده 20 درصد اعضا ( 102 عضو ) و صندوق تأسیسی ( کرن هایسود ) 20 درصد اعضا ( 68 عضو ) را تعیین می کنند . به عبارت دیگر اعانه دهندگان به اسرائیل در حق نمایندگی با صهیونیست ها برابرند . مجمع عمومی گزارش های شورای داوری را دریافت و سیاست های اصلی آژانس را تعیین می کند . این مجمع ، نیازها و برنامه ها را ارائه می کند ، در مورد بودجه به بحث و جدل می پردازد و رئیس آژانس و رئیس صندوق را انتخاب می کند .
  • شورای داوری : تعداد اعضای این شورا به 62 نفر می رسد و نسبتهای نمایندگان انتخابی در آن به همان صورت نمایندگان مجمع عمومی می باشد . این شورا امور آژانس را اداره می کند و جهت دهی فعالیت های را برعهده دارد و اعضای کمیسیون بودجه ، مالی و تمام کمیسیونهای دیگر ( مانند کمیسیون های اعانات ، اسکان ، آموزش ، حمایت از مهاجران ، صنایع روستایی ، برنامه ریزی بلندمدت ، گزارش ناظر محاسبات ، داراییها و بدهی ها ) را تعیین می کند .
  • کمیته اجرایی : این کمیته دارای 13 عضو است : رئیس کمیته ( که رئیس شورای عمومی نیز می باشد ) ، رئیس شورای داوری ، امانتدار صندوق ، رؤسای بخش های مهاجرت ، حمایت از مهاجران ، مهاجرت جوانان ، سازگاری روستایی ، رئیس مؤسسه ندای واحد یهودی ( کرن هایسود ) و چهار نفر از اعضای شورای داوری ( که از جانب سازمان صهیونیسم تعیین می شود به شرط آن که حداقل 2 نفر و حداکثر 3 نفر آنها از میان اعضای ندای واحد اسرائیل باشند ) . 3 عضو ناظر نیز در این کمیته حاضرند . کمیته اجرایی مسؤول فعالیت های روزانه آژانس یهود و تحت نظارت شورای داوری است .

صاحبان مناصب برجسته در کمیته اجرایی حقوق و دستمزدی برابر با دستمزد وزرای دولت اسرائیل دارند . در درون کنگره صهیونیسم بر سر ریاست ادارات آژانس و تسلط بر امور بودجه رقابت وجود دارد .

آژانس یهود دارای اداراتی به شرح زیر است :

  1. اداره مهاجرت و جذب مهاجران : این اداره از بزرگترین و مهم ترین ادارات آژانس است و در جهت تشویق مهاجرت و سازمان دهی آن و ارائه خدمات به مهاجران فعالیت می کند . این اداره همچنین وام هایی را به مهاجران اعطا می کند و از سال 1990 دفاتر متعددی در نقاط مختلف جهان غرب و اروپای شرقی تأسیس کرده است .
  2. اداره مهاجرت جوانان : این اداره در سال 1934 و به منظور " نجات کودکان یهودی از چنگال نازیسم " تأسیس شد . اما پس از جنگ ، این اداره حتی غیر یهودیانی را که از نازیسم جان سالم به در برده بودند ، به فلسطین منتقل می کرد ، تا ماده انسانی مورد نیاز رژیم صهیونیستی را فراهم کند . این اداره همچنین آموزش و تربیت فرزندان مهاجران جدید و ارائه خدمات بهداشتی و اجتماعی به آنان را برعهده گرفت . اداره مهاجرت جوانان هم اکنون مشغول خدمت رسانی به اسرائیلی های فقیر است .
  3. اداره شهرک های کشاورزی : وظیفه این اداره ساخت شهرک های کشاورزی و ارائه خدمات اجتماعی و اقتصادی به آن است .
  4. اداره جوانان و پیشگامان : وظیفه این اداره تنها شامل جوانان یهودی خارج از اسرائیل می شود و در کنار بیش از 200 سازمان ویژه جوانان یهودی و صهیونیستی فعالیت دارد . این اداره گردش های تابستانی و تورهای اسرائیل برای جوانان برگزار می کند .
  5. اداره آموزش ؛ ( به طور کلی ) سه اداره به امور آموزش می پردازند که دو تای آنها وابسته به سازمان صهیونیسم هستند . یکی از این دو اداره ، عهده دار آموزش های عمومی یهودیان و دیگری مسؤول آموزش های دینی یهود است . وظایف این دو اداره در قبایل یهودیان خارج از اسرائیل است و اداره سوم نیز در چارچوب آژانس یهود فعالیت می کند و 80 درصد بودجه خود را به مؤسسات آموزش عالی اسرائیل اختصاص می دهد . 20 درصد باقیمانده نیز به گروه های یهودی خارج از اسرائیل هزینه می شود .
  6. اداره هماهنگی : این اداره با سازمان های صهیونیستی خارج از اسرائیل و اتحادیه های جهانی عضو سازمان صهیونیسم جهانی همکاری می کند که هدف از این کار افزایش همکاری با احزاب صهیونیستی است . این اداره همچنین مسؤول پیگیری فعالیت هیأت های حاکم در سازمان صهیونیسم و آژانس یهود و نیز مسؤول اجرای تصمیمات آنهاست .
  7. اداره تبلیغات و رسانه ها : این اداره در سال 1978 ایجاد شد . دفتر امور تبلیغاتی وابسته به بخش هماهنگی ، تا زمان تشکیل بیست و نهمین کنگره صهیونیسم در سال 1978 ، این وظیفه را برعهده داشت . از جمله وظایف این اداره ، اطلاع رسانی در خصوص فعالیت های آژانس و جلوه های مختلف زندگی در اسرائیل به گروه های یهودی است . اداره تبلیغات رسانه ها و بر انتشار تعدادی مجله عبری ، انگلیسی ، فرانسه و اسپانیولی نظارت دارد .
  8. اداره نسل آینده : نیاز به ایجاد چنین اداره ای در طی کنگره سی ام صهیونیسم ( 1982 ) احساس شد . عامل ایجاد این اداره ، قضایای ائتلافی بود که در اعطای منصب ریاست اداره ای دیگر به جای اداره مهاجرت جوانان به حزب دینی قومی ( مافدال ) خلاصه شد و ریاست اداره مهاجرت جوانان نیز به جای حزب مافدال به حزب کارگر واگذار گردید .
  9. اداره اقلیت های یهودی شرقی ( سفارد ) : این اداره در سال 1972 به منظور تحکیم پیوند میان سازمان صهیونیسم جهانی و گروه های سفاردی و مهاجران دولت های شرقی به دیگر نقاط جهان ، ایجاد شد .
  10. اداره طرح بازسازی حومه های شرقی : این پروژه به منظور بازسازی و بهبود بخشیدن به وضعیت محله های فقرنشین اسرائیل در سال 1977 آغاز ، و سپس به بزرگترین اداره آژانس یهود تبدیل شد و بودجه ای به میزان 100 میلیون دلار در سال های 1988 و 1989 به آن اختصاص یافت .

دارایی های آژانس یهود به میلیون ها دلار می رسد . این آژانس مالک و ناظر مجموعه ای از شرکت ها و پروژه های اقتصادی در اسرائیل است که از میان آنها می توان به بانک لئومی ، بزرگترین بانک اسرائیل ، اشاره کرد . این آژانس همچنین صاحب تعدادی هتل و شرکت های آماده سازی و تجهیز شهرک ها و بخشی از سهام شرکت تولید و توسعه صنایع شهرکی است که بر تمام صنایع کیبوتسی اشراف دارند . آژانس یهود مالک بخشی از سهام شرکت هواپیمایی اسرائیل ، روزنامه جروزالم پست و غیره است .

مجموع آنچه که آژانس یهود از سال 1948 در اسرائیل هزینه کرده است حداقل به 5/6 میلیارد دلار می رسد که 70 درصد آن از زمان بازنگری در ساختار آژانس در سال 1971 به بعد بوده است . این آژانس در جذب حدود یک میلیون و هفتصد هزار مهاجر که در 500 شهرک جای داده شدند و نیز در زمینه اسکان آنها مساعدت نموده است . آژانس یهود در سال 1972 شرکت اسکان آمیگور را تأسیس کرد و برشماری از برنامه های ویژه جوانان محله های فقرنشین نظارت نمود . گفته می شود که برنامه های آژانس یهود در زندگی حدود 600 هزار نفر یهودی ساکن اسرائیل ( یعنی بیش از یک چهارم آنان ) تأثیرگذار بوده است .

آژانس یهود در پشت خط سبز ، یعنی فلسطین اشغالی سال 1967 هیچ فعالیتی نمی کند ( حداقل این ادعایی است که در آمار رسمی آمده است . ) بودجه آژانس در درجه اول از طریق اموال جمع آوری شده از گروه های یهودی ایالات متحده ( به واسطه ندای واحد یهود ) و دیگر نقاط جهان ( به واسطه صندوق تأسیسی " کرن هایسود " ) تأمین می گردد . ندای واحد یهودیت ( از طریق ندای واحد اسرائیل ) 60 درصد از بودجه آژانس را که در سال مالی 1992 - 1993 به 450 میلیون دلار رسید تأمین می کند . سرازیر شدن یهودیان شوروی به اسرائیل در سال 1989 منجر به کسری بودجه 75 میلیون دلاری آژانس یهود در سال 1990 و توقف بسیاری از طرح های آن در اسرائیل شد . ندای واحد یهود و صندوق تأسیسی یهود از سال 1990 به مدت 3 سال اقدام به جمع آوری هزینه های آژانس نمود که در رویارویی با مهاجران شوروی بدان نیاز داشت .

اموال جمع آوری شده در طول این 3 سال به 600 میلیون دلار رسید . اما نظر به حجم گسترده مهاجرت ، نقش آژانس در خصوص حمایت از مهاجران ، به انتقال آنان به اسرائیل منحصر شد و دولت اسرائیل مسؤولیت استقبال و جذب و اسکان را برعهده گرفت .

در دوران قیمومیت انگلستان ، آژانس یهود بیشتر به هیأت حاکمه مهاجران صهیونی در فلسطین شباهت داشت . این آژانس ، با برخورداری از حمایت استعمارگران انگلیسی ، برای تأسیس " میهن ملی یهود " تلاش می کرد و بر فعالیت یهودیان در این سرزمین ، در زمینه های گوناگون نظارت داشت . آژانس یهود ، دو کمیته اجرایی داشت . مقر کمیته نخستین در بیت المقدس بود . وظیفه آن ، عبارت بود از سازماندهی جنبش مهاجرت صهیونیستها به فلسطین ، پذیرش مهاجران ، پیگیری اقدامات مربوط به مهاجرنشینهای صهیونی ، نظارت بر خدمات گوناگون با همکاری شورای ملی یهود و نظارت بر تشکیل نیروهای مسلح ( هاگاناه ) . مقر کمیته دوم در لندن بود . این یک ، بیشتر به سفارت جنبش صهیونیسم در پایتخت انگلستان شباهت داشت . پس از جنگ جهانی دوم ، یک شاخه آمریکایی نیز برای کمیته اجرایی آژانس یهود به وجود آمد که مقر آن در نیویورک بود .

در 1947 ، دو کمیته اجرایی آژانس یهود و سازمان صهیونیسم یکپارچه گشت و به صورت هیأتی واحد با نام " سازمان جهانی صهیونیسم - آژانس یهود " درآمد . این وضعیت تا 1971 ادامه داشت و در آن سال ، بار دیگر آژانس یهود از سازمان جهانی صهیونیسم جدا شد . از آن تاریخ به بعد ، نیمی از اعضای کادر رهبری آژانس یهود - مجمع مؤسسان و هیأت امنا و کمیته اجرایی - از سوی سازمان جهانی صهیونیسم تعیین می گردند . نیم دیگر به نمایندگان سازمانهای یهودی مأمور گردآوری کمک اختصاص دارند : 30 درصد به فراخوان واحد یهود در ایالات متحده و 20 درصد به سازمانهای مشابه در سایر نقاط جهان . ریاست دو کمیته اجرایی آژانس یهود و سازمان جهانی صهیونیسم با یک تن است و رؤسای دوایر ، به ویژه دوایر مهاجرت و پذیرش و اسکان ، از اعضای کمیته های اجرایی سازمان جهانی صهیونیسم و آژانس یهود هستند . حسابداری آژانس یهود و سازمان صهیونیسم با یک تن است که در عین حال عضو هر دو کمیته اجرایی است و ناظر مالی آژانس یهود همان ناظر مالی سازمان جهانی صهیونیسم است . بر پایه این سازماندهی تازه ، آژانس یهود به جنبه های عملی در اسرائیل ، مانند مهاجرت و پذیرش و اسکان اختصاص یافت و فعالیتهای ایدئولوژیک و تبلیغاتی و آموزشی و سازماندهی صهیونیستی برای یهودیان ساکن کشورهای خارجی ، به سازمان جهانی صهیونیسم واگذار شد .

پس از شکل گیری رژیم صهیونیستی در سال 1948 ، بیشتر کارهایی که به سازمان جهانی صهیونیسم و آژانس یهود اختصاص داشت ، به دولت اسرائیل محول گردید . در آوریل 1948 ، قبل از اعلام تأسیس رژیم صهیونیستی ، شورای کل صهیونیستها مقرر داشت که سازمان صهیونیسم همچنان به رسیدگی به امور اسکان و مهاجرت و مسائل مربوط به آنها ، مانند مهاجرت جوانان و سازماندهی و تبلیغات و آموزش صهیونیسم در خارج و " دگرگون سازی " بیت المقدس و نظارت بر صندوقهای " ملی " ، بپردازند . سپس به موجب قانون سازمان صهیونیسم - آژانس یهود که در 1952 م . به تصویب کنیست ( پارلمان ) اسرائیل رسید ، وظایف سازمان صهیونیسم - آژانس یهود و وظایف دولت اسرائیل از یکدیگر تفکیک شد . به موجب این قانون ، وضعیت سازمان و آژانس در برابر اسرائیل مشخص گردید و این دستگاه از سوی اسرائیل به عنوان آژانسی برخوردار از صلاحیت ادامه فعالیت در اسرائیل برای " افزایش روند مهاجرت و پذیرش مهاجران و همکاری با بنیادهای یهودی فعال در این زمینه ها " به رسمیت شناخته شد .

واقعیت این است که پس از تأسیس اسرائیل و پیروی دولتهای حاکم آن ، به ویژه در دوران بن گوریون ، از سیاست کاهش مسئولیتهای سازمان صهیونیسم - آژانس یهود ، پایگاه این سازمان رو به ضعف نهاد . در نظر بن گوریون ، سازمان صهیونیسم - آژانس یهود چارچوبی برای تأسیس کشور بود که پس از به وجود آمدن آن ، دیگر دارای اهمیت چندانی نبود .

از هنگام ایجاد اسرائیل ، رهبران سازمان صهیونیسم - آژانس یهود به عناصر رده دوم احزاب صهیونیستی تبدیل شدند . در تصمیمات بیست و هفتمین کنگره صهیونیسم ، اصل تبعیت سازمان صهیونیسم - آژانس یهود از اسرائیل ، مسلم به حساب آمد . در این کنگره ، " برنامه جدید بیت المقدس " به تصویب رسید . این برنامه ، بر " مرکزیت اسرائیل در حیات یهود " و نقش پراهمیت دولت اسرائیل در زمینه های مهاجرت ، پذیرش و اسکان ، تأکید داشت .

آژانس یهود ، اقدامات و فعالیتهای خود را به توسط دوایری انجام می دهد که ریاست هر یک از آنها با یک تن - یا بیش از یک تن - از اعضای کمیته اجرایی است . مهم ترین این دوایر عبارتند از دایره مهاجرت و پذیرش مهاجران ، دایره مهاجرت جوانان ، دایره مهاجرنشینهای زراعی ، دایره جوانان و پیشاهنگان ، دایره سازماندهی و اطلاعات ، دایره آموزش و پرورش و دایره فرهنگ یهود در کشورهای بیگانه . این آژانس دارای دفاتر و نمایندگیهایی است در همه کشورهایی که مهاجران یهود اقامت دارند .

همان گونه که سازمانهای صهیونیستی در برابر پیروزی حماس در انتخابات موضع گیری کردند و بر مواضع افراطی خود هنگام تشکیل دولت توسط حماس ثابت قدم بودند و همچنان بر تحریم بین المللی حماس اصرار می ورزیدند و از تشکیل دولت وحدت ملی استقبال نکردند ، با انحلال دولت وحدت ملی نیز بار دیگر حملات تبلیغاتی خود علیه حماس را آغاز کردند . در واقع سازمانهای صهیونیستی اعلام کردند که تحلیل آن هنگام پیروزی حماس در انتخابات صحیح بوده و نباید با این جنبش مماشات می شد .

آژانس یهود چندین تحلیل درباره تحولات فلسطین را در سایت اینترنتی خود درج کرد . در یکی از آنها تحت عنوان پیروزی برای حماس آمده است :

کودتای حماس در نوارغزه می تواند یک پیروزی برای ایران و کشورهای دیگری که هم اکنون به روزنه ای برای ورود به اسرائیل دست یافته اند ، باشد اما اگر حتی در این شرایط هم اسرائیل خردمندانه تر عمل کند ، ممکن است همه چیز به نفع اسرائیل تغییر کند .

مدت 18 ماه است که اسرائیل در مواجهه با مسئله فلسطین به بن بست رسیده است . حماس کنترل شورای قانونگذاری فلسطین و در نتیجه ، اداره تشکیلات خودگردان فلسطین را به دست گرفت و محمودعباس نیز رئیس این تشکیلات خودگردان است . اکنون بن بست سیاسی و ایدئولوژیک در فلسطین و درباره مذاکرات به وجود آمده است . در این شرایط کسی نمی تواند اقدامی صورت دهد .

اسرائیل قادر به انجام واکنش مناسب نیست . ما به خاطر وجود فتح قادر به جنگی تمام عیار با حماس نیستیم و از طرف دیگر به علت وجود حماس قادر به مذاکرات سیاسی با فتح نیستیم . ما به بن بستی در جهت تحقق اهدافمان رسیده ایم . ما ناگهان شکست خوردیم . با وجود این که هنوز معضل نظامی وجود دارد ، با کنترل نوارغزه توسط حماس و کنترل کرانه باختری توسط فتح مواجه شده ایم .

در حالی که پیروزی حماس در نوارغزه بالقوه یک مانع برای رسیدن اسرائیل به اهدافش است اما از جنبه های خاص ، اگر این گروه مجبور به برخورد با گروههای اسلامی شود ، اسرائیل به خواسته خود رسیده است ، زیرا ، در ابتدا حماس کنترل و مسئولیت مردم فلسطین در نوارغزه را بر عهده می گیرد اما در ادامه ، کشمکشی بین ایدئولوژی خود و نیازهای مردم این منطقه مواجه می شود ، در حالی که نمی تواند فتح را در این امر مقصر داند . اگرچه اسرائیل آنجا همیشه نقش سپر بلا را ایفا کرده است .

دوم ، وجود ارتباط بین حماس و اخوان المسلمین مصر و نیز ایران سبب می شود علاوه بر اسرائیل ، مصر نیز یکی از دشمنان حماس باشد .

سوم ، مراحل به رسمیت شناختن حماس از سوی جامعه بین المللی بسیار کند پیش می رود و در حال حاضر متوقف است .

و در آخر تصمیم اسرائیل در حال حاضر کنار کشیدن کامل از نوارغزه است . شرایط غزه جدید نیاز بیشتری به اقدامات مهم نظیر قطع هرگونه روابط رسمی یا کاربردی برای برآورده کردن نیازهای مبرم بشری دارد .

این مسئله ممکن است منجر به برچیده شدن دلالان و قاچاق کالا از اسرائیل و به اسرائیل شود .

اردن همواره ستیزه جوتر از مصر در مبارزه علیه گروههای مختلف تروریستی اسلامی بوده است . همچنین فتح در کرانه باختری قدرت بیشتری دارد و وضعیت برای بهبود بخشیدن به شرایط آن مناسب تر است . بنابراین اسرائیل باید سبب قدرت بخشیدن به محمودعباس و دولت جدید شود . ما الان فرصت درگیر کردن فلسطین را در یک فرآیند سیاسی برای ثبات بخشیدن به مرزهایش را داریم .

حل چالش هایی که هفته گذشته اسرائیل با آنها در نوارغزه مواجه بود ، آسان نبود اما عملاً منجر به تحقق خواسته های اسرائیل خواهد شد .

در 1922 ، بر پایه ماده چهارم سند قیمومیت انگلستان که اعلامیه بالفور دایر بر ایجاد یک میهن ملی برای یهودیان در فلسطین در آن گنجانده شده بود ، آژانس یهود در این سرزمین تأسیس شد . در ماده یادشده از سند قیمومیت ، آمده بود که : " یک آژانس مناسب یهود به عنوان هیأت مشاور حکومت فلسطین و نیز برای همکاری با آن در مسائل اقتصادی و اجتماعی و غیره ، به رسمیت شناخته خواهد شد . این آژانس در ایجاد یک میهن ملی برای یهود و حمایت از منافع ساکنان یهودی فلسطین مؤثر خواهد بود . "

از 1922 تا 1929 سازمان جهانی صهیونیسم مستقیما خود این نقش را برعهده داشت . در 1929 شانزدهمین کنگره صهیونی تصمیم گرفت برخی عناصر یهودی صهیونیستی را در فعالیتهای آژانس یهود شرکت دهد . براین پایه ، از آن هنگام ، دستگاههای ویژه ای در آژانس یهود در فلسطین شکل گرفت و بدین ترتیب ، این آژانس و سازمان جهانی صهیونیسم تنها از نظر صوری ، دو هیأت جداگانه شمرده می شدند ، زیرا رئیس هر دو ، یک تن بود . آژانس یهود ، عملاً زیر نظر سازمان جهانی صهیونیسم بود .

وظایف آژانس یهود در فلسطین ، از سوی شانزدهمین کنگره صهیونی به شرح زیر تعیین شد :

  1. فعالیت برای افزایش مداوم روند مهاجرت یهودیان به فلسطین .
  2. خرید زمین در فلسطین تحت عنوان مالکیت عمومی یهود .
  3. ایجاد مهاجرنشینهای زراعی بر پایه کار یهودیان .
  4. ترویج زبان و فرهنگ عبری در فلسطین .

مآخذ :

  1. المسیری ، عبدالوهاب : دایره المعارف یهود ، یهودیت و صهیونیسم ، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه ، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین ، جلد ششم ، چاپ اول ، پاییز 1382 .
  2. الموسوعة الفلسطینیة ، جلد چهارم ، 1984 .
  3. www. Jta.org/cgi/bin/2007/6/19