آوارگان فلسطین ( حقوق - )

از دانشنامه فلسطین


الف - در شورای امنیت :

مشکل آوارگان فلسطین از شروع جنگ 1967 با آن همراه بود . اخبار آوارگی ده‌ها هزار عرب همزمان با پیشروی ارتش اسرائیل در سینا و نوار غزه و کرانه‌ی غربی و جولان و مور هجوم قرار دادن تعدادی از اردوگاههای پناهندگان و ویران ساخن آنها در گزارش‌های ناظران بین‌الملی که دبیرکل به‌محض بازگشتنش از مناطق جنگ و درگیری به شورای امنیت ارایه می‌کرد وارد می‌شد . پس از اینکه جنگ پایان یافت سازمان ملل متحد خود را با مشکل بزرگ آوارگان روبه‌رو یافت که بیش از انتظار بود و طبق گزارشات رسمی تعداد افراد در آن به صدها هزار نفر می‌رسید . و این همه همراه با وحشیانه‌ترین انواع عذاب و آزار و انتقام توسط ارتش اشغالگر اسرائیل بود ، از جمله ویران ساختن روستاها و خانه‌ها ، جلوگیری از استخدام صدها تن در ادارات دولتی و شکنجه‌ی زندانیان و اسیران . این زمینه و وضعیت اضطراری باعث تشکیل جلسه‌ی شورای امنیت گردید . پس از بررسی این وضعیت شورا در تاریخ 14/6/1967 قطعنامه‌ی شماره 237 ( 1967 ) را صادر نمود که همچنان تاکنون اساس همه‌ی مصوبات و قطعنامه‌هایی است که مجمع عمومی ، هیأت‌ها و شوراها و کمیته‌های اصلی - مانند کمیته‌ی حقوق بشر - و سازمان‌های ویژه‌ی تابع سازمان ملل متحد اتخاذ نموده است که از آن به نام " تصویب‌نامه‌های انسانی " مربوط به حقوق و امنیت آوارگان یاد می‌شود .

قطعنامه از ضرورت و فوریت شدیدی ناشی می‌گردید که فراخان به برطرف نمودن عذاب‌ها و آزارهای روزافزون شهرنشینان و اسیران جنگی در منطقه‌ی جنگی بود . و آن اولین قطعنامه‌ای است که به‌دنبال جنگ ژوئن صادر گردید و به مقتضیات " حقوق اسای و ثابت بشر حتی در شرایط متغیر جنگ " تکیه داشت بر آن تأکید می‌ورزید . همچنین اولین قطعنامه‌ای است که از سوی بالاترین مقام بین‌المللی مسؤول حفظ صلح و امنیت بین‌المللی صادر می‌شود و لزوم تابعت همه‌ی تعهدات ناشی از پیمان ژنو ( 12/8/1949 ) را در خصوص رفتار با اسیران جنگی یادآوری می‌کند و به مخالفت‌های آشکار اسرائیل با آن و نقض مواد و اصول آن اشاره می‌نماید . قطعنامه از میان طرف‌های متخاصم به اسرائیل رو کرده و در بند اول گفته است : " ( شورای امنیت ) دولت اسرائل را به تأمین سلامت و مصلحت و امنیت ساکنان مناطقی که در آنها عملیات نظامی جریان یافته و تسهیل بازگشت کسانی‌که از ابتدای برافروختن ]آتش[ جنگ از این مناطق فرار کرده‌اند دعوت می‌نمایند " این به‌معنی اعتراف آشکار شورای امنیت سازمان ملل است که اسرائیل قوانینی را که مجمع عمومی این سازمان ، در زمینه‌ی رفتار با ملت‌های تحت اشغال به‌رسمیت شناخته نقض می‌کند .

شورا همچنین توجه ویژه‌ای به اسیران جنگی مبذول داشته و از اسرائیل خواسته است که : " به‌دقت اصول انسانی ویژه‌ی رفتار با اسیران جنگی و حمایت افراد غیرنظامی در زمان جنگ را مطابق پیمان ژنو محترم بشمارد ، همچنین از دبیرکل خاست ، که گزارشی از همه‌ی این امور به آن شورا ارایه دهد .

ب ) در مجمع عمومی :

شایان ذکر است که شورای امنیت قطعنامه 237 را به اتفاق آرا تصویب کرد . اما ثبت رأی‌گیری در سازمان آشکار می‌سازد که ایالات متحده آمریکا و چند کشور اروپای غربی و آمریکای لاتین در مجمع عمومی بر ضد تعدادی از مصوبات و قطعنامه‌های انسانی مربوط به محکوم کردن شهرک‌سازی یا محکوم ساختن نقض پیمانهای ژنو و حقوق بشر در مناطق اشغالی رأی داده اند . باید بر این افزود که انگلستان و فرانسه و دانمارک و همه ی دولتهای اروپای غربی و تعدادی از دولتهای آمریکای لاتین از شرکت در کمیته یا کمیته ها که تشکیل آن به موجب ان قعطعنامه و قعطعنامه ی بعدی مجمع عمومی برای تحقیق در اعمال و عملکرد اسرائیل در مناطق اشغالی و نقض پیمانهای ژنو و حقوق بشر توسط آن درخواست شده بود خودداری کردند . تشکیل کمیته ها تنها منحصر به دولتهای آفریقایی و آسیایی به اضافه یوگسلاوی گردید و اتریش تنها یک آفریقایی و آسیایی به اضافه یوگسلاوی گردید و اتریش تنها یک بار در کمیته ای منشعب از کمیته ی حقوق بشر برای تحقق در اعمال اسرائیل شرکت کرد . این بدان معنی است که ایالات متحده و دولتهای اروپای غربی و آمریکای لاتین به نفع لزوم احترام حقوق آوارگان رأی داده و آن را به عنوان حقوق اساسی ثابت و حقوق ناشی از پیمان سازمان ملل و اعلامیه جهانی حقوق بشر شناختند . اما به هنگام تطبیق عملی این قطعنامه ها یعنی برای محدود ساختن این اعمال غیر انسانی و وحشیانه در " اسرائیل " و محکوم کردن آن ، ایالات متحده آمریکا ، در شورای امنیت از حق وتو استفاده کرد یا بر ضد آن و به خصوص بر ضد تصیمیمات اتخاذ شده براساس گزارشات کمیته ها ویژه در مورد اعمال " اسرائیل " در مجمع عمومی یا در کمیته حقوق بشر رأی داد .

پس از شکست شورای امنیت به علت موضع مخالف آمریکا برای اتخاذ تصمیمات لازم جهت محکوم کردن تجاوز اسراییل ، پنجمین اجلاس فوق العاده ی مجمع عمومی در ژوئیه 1967 تشکیل گردید . مجمع عمومی در قطعنامه ی شماره 2252 و ( اجلاس فوق العاده پنجم ) در تاریخ 4/7/1967 رأی داد ، که قطعنامه ای مفصل و متکی به قعطنامه ی 237 ( 1967 ) شورای امنیت در تاریخ 14/6/1967 بود و همه ی موارد آن به وجه خاصل [اصل] " حقوق اساسی و تغییر ناپذیر بشر حتی در ضمن دگرگونیهای جنگ باید مورد احترام قرار گیرد " را مورد تأکید قرار می داد و شامل جزییات بسیاری بود ، از جمله اینکه ، رییس مجمع عمومی را در زمینه ی کمکهای بین المللی و آوارگان و اقدامات کمیته ی صلیب سرخ بین المللی و سازمانها و جمعیتهای صلیب سرخ و دیگر مؤسسات خیریه برای افزایش کمکهای انسانی به غیرنظامیان مورد ستایش قرار داد و از کوششهای نماینده ی کل کارگزاری سازمان ملل متحد برای کمک رسانی و ا یجاد کار برای پناهندگان فلسطینی در خاور نزدیک ( اونروا ) و اطراف آن تشکر کرد . و کمکی فوری برای آوارگان به صورت فوق العاده و اعلام آن به عنوان یک راه حل موقتی معین نمود و به نوبه ی خود بر لزوم ارائه ی گزارشی به شورای امنیت پیرامون احوال آوارگان تأکید کرد . هیچکس برخلاف این قعطنامه رأی نداد . در خلال تشکیل این اجلاس فوق العاده آشکار گردید که برخلاف آنچه از پیش تصور می رفت تعداد آوارگان - نه به دهها هزار بلکه به صدها هزار تن می رسد .

ج ) تعداد آوارگان :

گاه به نام پناهندگان جدید و قربانیان جنگ ژوئن 1967 به آنها اشاره می شود .

نماینده کل اونروا در گزارش خود به بیست و دومین اجلاس عادی سازمان ملل متحد ( 1967 ) تعداد آوارگان در کرانه ی غربی و جولان و سینا را به 234 هزار تن ، به علاوه صد هزار پناهنده ی قدیمی مشخص کرده بود که از اردوگاههای خود که مورد هجوم نیروهای اسرائیلی واقع شده بود فرار کرده و برای بار دوم و سوم به صورت پناهنده در آمده بودند . تعداد آوارگان هر سال افزایش می یافت و پس از هجوم ارتش اسرائیل به جنوب لبنان در بهار 1978 و بمباران اردوگاههای پناهندگان به نسبتهای زیادی افزایش یافت . گزارشهای سالانه نماینده ی کل اونروا جزییات آن را در بر دارد . ( نک : تجاوز اسرائیل به جنوب لبنان 1978 )

د ) حقوق آوارگان :

در مورد آنچه که به حقوق آوارگان مربوط می شود ، بیانیه ها و قعطنامه های انسانی شامل " حقوق اساسی و ثابت انسان " بود که شامل حق بازگشت فوری و بدون قید و شرط کسانی می شود که از مناطق جنگی یا مناطق تحت اشغال اسرائیل فرار کردند و همچنین شامل [حق] بازگشت پناهندگان گذشته به اردوگاههایشان می باشد و این دو حق است که مجمع عمومی در هر قطعنامه ای که پس از سال 1967 به آن رأی داده بر آن تأکید ورزیده است . این حقوق همچنین شامل تمامی حقوقی است که معاهدات ژنو منعقد شده در 12/8/1949 برای حمایت غیر نظامیان در حالت جنگ ، که اسرائیل در آنها طرف است ، آن را بر شمرده و مورد تأکید قرار داده است .

از سوی دیگر این قعطنامه ها در بردارنده تعدادی از اعمال اسرائیل بود که برخلاف حقوق بشر و معاهدات ژنو و قعطنامه های شورای امنیت و مجمع عمومی و کمیته ی حقوق بشر و بیانیه های کارگزاریها و هیأتهای ویژه ی تابع سازمان ملل مرتکب گردیده بود و جرایمی را که اسرائیل بر ضد اعراب در مناطق اشغالی مرتکب شده و می شود به طور دقیق تعیین کرده بود . برای اجرای قعطنامه ی 237 شورای امنیت و قطعنامه ی 2252 ، مجمع عمومی در نشست فوق العاده اش در زمینه ی تحقیق و بررسی اعمال اسرائیل در مناطق اشغالی ، امور زیر را انجام داد :

  1. در 6/7/1967 دبیرکل ، نلسون دگوران گاسنیگ را به عنوان نماینده ی ویژه ی خود تعیین کرد تا مناطق اشغالی را مورد بازدید قرار دهد و گزارشی درباره ی اوضاع آن ارایه کند . گاسینگ در تاریخ 2/10/1967 گزارش خود را از اوضاع و احوال ساکنان مناطق تحت اشغال اسرائیل و عدم بازگشت آوارگان آن مناطق به سرزمین خود و رفتار با اسیران عرب ارایه نمود .
  2. شورای امنیت برای بار دوم به اوضاع مناطق اشغالی و اعمال اسرائیل بر ضد ساکنان عرب توجه کرد و قعطنامه ی 259 ( 27/9/1968 ) را صادر نمود که در آن نگرانی شدید خود را نسبت به سلامتی ، رفاه و امنیت ساکنان اراضی عربی زیر اشغال اسرائیل به دنبال جنگ ژوئن 1967 اظهار داشت و از اجرا نشدن قعطنامه ی 237 ( 1967 ) اظهار تأسف کرد و خواهان اعزام نماینده ی جدید دبیرکل گردید و علاوه بر آن از اسرائیل خواست که وی را مورد استقبال قرار دهد و آمادگی خود را برای همکاری با او جهت اجرای دو قطعنامه ی شورای امنیت و مجمع عمومی در مورد آوارگان و حقوق آنان تأکید نماید . دبیرکل در گزارشی در تاریخ 14/10/1968 به اطلاع شورای امنیت رساند که : " او قادر به اجرای قعطنامه شورا نخواهد بود . زیرا اسرائیل بر لزوم دریافت اطمینان خاطر از سوی دولتهای عربی شرکت کننده در جنگ ، در مورد اقلیتهای یهودی موجود در کشورهای عربی اصرار ورزیده و خواهان آن شده است که نماینده ی ویژه به همکاری ضروری دولتهای عربی دست یابد و به او ا جازه ورود به کشورهای عربی جهت انجام وظیفه اش درخصوص اقلیتهای یهودی در آن کشورها داده شود و این در حالی است که دولتهای عربی - از سوی دیگر - مخالفت خود را با وارد ساختن مسأله ی اقلیتهای یهودی در چارچوب وظیفه ی نماینده ی ویژه ، تکرار نموده اند : "
  3. مجمع عمومی در سال 1969 کمیته ی ویژه ای مرکب از کشورهای سریلانکا ، یوگسلاوی و سومالی برای بازدید مناطق اشغالی و تحقیق در مورد اعمال اسرائیل در آن و نقض حقوق آوارگان تشکیل داد . اسرائیل از همکاری با این کمیته خودداری ورزید . اما کمیته علی رغم تحریم اسرائیل به کار خود مشغول گردید و همه ساله منطقه را مورد بازدید قرار داده و گزارشهای خود را به مجمع عمومی ارایه می دهد . مجمع عمومی به استناد گزارشهای کمیته طی چندین قطعنامه نگرانی شدید و عمیق خود را نسبت به تجاوزاتی که اسرائیل در مناطق اشغالی مرتکب می شود اظهار داشت و با تذکراتت شدید اللحنی از اسرائیل خواسته که بلافاصله از اعمال خشونت آمیز خود بر ضد مردم عرب دست بردارد و به معاهدات ژنو سال 1949 برای حفظ حقوق آوارگان پای بندی کامل داشته باشد . همچنین تأکید نمود که همه ی روشها و اعمالی که اسرائیل برای دگرگون ساختن نشانه های مرزی مناطق اشغالی و سکنی گزیدن در آن و بیرون راندن ساکنان عرب و جانشین ساختن مهاجران یهودی به جای آنان به کار گرفته باطل و تجاوزکارانه است . این مجمع خواستار همکاری اسرائیل با کمیته ی سازمان ملل گردید .
  4. کمیته ی حقوق بشر در مارس 1969 به دنبال بررسی و مطالعه ی حقوق بشر در مناطق اشغالی " گروه کار " را متشکل از اتریش ، پرو ، تانزانیا ، سنگال ، هند و یوگسلاوی برای تحقیق در زمینه ی تجاوزات مداوم اسرائیل به حقوق بشر و به ویژه به معاهده چهارم ژنو تشکیل داد . علی رغم عدم همکاری اسرائیل با آن ، گروه به کار خود مشغول گردید و در 20/10/1970 گزارش مفصلی را که مؤید نقض این معاهده توسط اسرائیل بود ارایه نمود . کمیته ی حقوق بشر نتایجی را که گروه ویژه ی کار به آن دست یافته بود تأیید کرد .

به استناد این گزارشها و علاوه بر آن ، گزارشهای سالانه ای که نماینده ی کل اونروا به مجمع عمومی ارایه می دهد و به تفصیل شکنجه ، آوارگی و عذابی را که بعد از سال 1967 نسبت به آوارگان اعمال می شود و آنچه بر سر صدها هزار پناهنده ی عرب قدیمی در اردوگاههایشان می آید که ارتش اسرائیل بعضی را ویران ساخته و بار دیگر اهالی آن را آواره نموده و برخی تأسیسات آن از جمله مدارس و بیمارستانها را به سرباز خانه تبدیل کرده است در بر می گیرد . و علاوه بر دو گزارش صلیب سرخ بین المللی و کمیته ی عفو بین المللی ، به استناد تمام اینها تعدادی از هیأتها ، مجالس ، کمیته ها ، و کنفرانسهای بین المللی به استناد تمامی موارد یاد شده چندین قعطنامه منتشر ساختند و تجاوزات مداوم اسرائیل به حقوق بشر و محکوم کردن آن را مورد تأیید قرار دادند . همچنین همه ساله حقوق مهاجران و ساکنان مناطق اشغالی و به ویژه حقوقی را که معاهدات ژنو معین کرده تأکید نموده است . به عنوان مثال کمیته ی حقوق بشر در قعطنامه ی شماره 10 به تاریخ 23/3/1970 به قعطنامه ی شماره ی 2535 سال 1969 مجمع عمومی اشاره کرده است که در آن مجمع عمومی تأکید بر حقوق ثابت و غیر متغیر ساکنان فلسطین را تکرار کرده است . و نیز به قطعنامه شماره 2546 سال 1969 که مجمع عمومی طی آن نگرانی شدید خود را از تجاوزات مداوم نسبت به حقوق بشر در سرزمینهای که تحت اشغال اسرائیل می باشد اظهار داشته و از اسرائیل خواسته که مطابق معاهده ی ژنو درخصوص حمایت حقوق افراد در زمان جنگ که در 12/8/1949 منعقده گردیده به مسئولیتهای خود متعهد و پای بند باشد . به علاوه کمیته به قعطنامه ی " شماره 5 ب ( اجلاس 26 سال 1970 ) " خود اشاره کرده که در آن " نقض معاهدات ژنو را بررسی کرده و آن را جرایم جنگی و توهینی به بشریت شمرده است . " کمیته نگرانی شدید خود را نسبت به گزارشات جدید در زمینه ، اقدام مقامات اشغالگر اسرائیلی در بیرون راندن دسته جمعی پناهندگان فلسطینی ( که تعدادشان به 300000 پناهنده می رسد ) از نوار اشغالی غزه بیان داشته است . کمیته بار دیگر در اجلاس بیست و هشتم خود در تاریخ 22/3/1972 قطعنامۀ شمارۀ 3 را صادر نمود که در بند هفتم آن آمده که کمیته " مخالفت‌های بزرگ و مهم اسرائیل را با معاهدۀ چهارم ژنو در قبال سرزمین‌های اشغالی اعراب ، جرایم جنگی و توهین به بشریت تلقی می‌کند . "

ھ ) نقض حقوق بشر مربوط به آوارگان توسط اسراییل :

مجمع عمومی و کمیته حقوق بشر طی قطعنامه های سالیانه متوالی ، اسرائیل را به جهت تجاوز به حقوق بشر ویژه آوارگان به ویژه تجاوزات زیر محکوم کرده است :

  1. ویرانی کلی یا جزیی روستاها و شهرها در مناطق عربی اشغالی .
  2. احداث شهرکهای یهودی نشین اسرائیلی در مناطق عربی اشغالی .
  3. عملیات غیرقانونی و بیرون راندن ساکنان غیر نظامی به صورت فردی و دسته جمعی .
  4. وارد ساختن ساکنان غیر نظامی به همکاری با مقامات اشغالگر برخلاف میل خودشان .
  5. ملغی ساختن قوانین عربی موجود در مناطق اشغالی .
  6. تحمیل سیاستها و اعمال مجازات جمعی .
  7. استفاده از وسایل عذاب و شکنجه زندانیان برای گرفتن اطلاعات و اعترافات .
  8. بدرفتاری و کشتار غیر نظامیان بدون تحریک از جانب آنان .
  9. بازداشت غیرقانونی افراد از طریق دستورات اداری برای مدتها طولانی که خود به خود و بدون نهایت تجدید می شود .
  10. محروم ساختن این بازداشت شدگان از هرگونه ضمانت درخصوص مدت بازداشت و محاکمه عادلانه ، و محروم ساختن آنها از مشورت با وکیلی که خود اختیار کنند و بازداشتن وکیل از انجام وظیفه اش در مواردی که متهمین او را به یورشی رضایت بخش انتخاب می کنند .
  11. مصادره ی اموال منقول و غیر منقول اعراب با اعمال زور .
  12. سیطرخ بر آثار و اموال فرهنگی .
  13. ممانعت از رسیدن کتابهای درسی که مدیر کل یونسکو با استفاده از آنها در مدارس اونروا و یونسکو در مناطق اشغالی موافقت کرده است .
  14. محروم نمودن آوارگانی که تعداد آنها به صدها هزار تن رسیده از حق بازگشت به مناطق اشغالی ، و این حقی است که مجمع عمومی به طور مطلق و بدون آنکه اجرایش مبتنی بر هرگونه پیش شرطی باشد برای آنان به رسمیت شناخته است .

دلایلی نقض معاهده ی چهارم ژنو توسط اسرائیل بیش از آن است که به شمارش در آید . به عنوان مثال از آن جمله ، گزارش فرهنگی زئیفی مأمور اداره ی امور نوار غزه و کرانه غربی می باشد که هنگام پایان وظیفه اش وجوه فعالیت خود را بر سرزمینهای اشغالی بررسی کرده و ذکر نموده که تنها در کرانه ی غربی از آغاز ژوئن 1967 ، حدود 7361 تن بازداشت شده اند و بازداشتهای گسترده از سال 1969 اجرا شده و 1687 تن بازداشت گردیده اند .

روزنامه اسرائیلی داوار در 6/9/1971 ذکر نمود که نخستین مرحله ایجاد راههای امن در نوار غزه به پایان رسید و طی آن 1011 باب منزل مسکونی 924 خانواده که تعداد افراد آنها به 6503 تن می رسید ویران گردید .

در روزنامه ی اسراییلی ها آرتس نیز در 29/6/1971 آمده که تعداد آوارگان از نوار غزه و شمال سینا به کرانه ی غربی و سایر کشورهای عربی تا پایان ژوئن 1971 به حدود 70 هزار تن رسید و بسیاری از ساکنان به علت ادامه ی کشتار و وحشت در غزه ترجیح دادند که خانه و کاشانه ی خود را رها کنند و به مناطق دیگر مهاجرت نمایند .

برای نقض و زیر پا گذاشتن معاهدات ژنو توسط اسرائیل دلیلی آشکارتر از این نمی توان یافت که در اسرائیل دستورات نظامی و اداری برای پایان دادن به اشغال به کار آوارگان که طبق این معاهدات در مناطق اشغالی انجام گرفت صادر گردیده است . مثلاً در 22/10/1967 از سوی سرهنگ عوزی سرکیس فرمانی با شماره 144 صادر گردید که تطبیق معاهده ی ژنو را بر غیر نظامیان مناطق اشغالی و به خصوص در کرانه ی غربی ملغی کرد . آموزشها و دستورات مشابهی نسبت به نواز غزه از سوی سرهنگ مرخای گور ، روز 11/10/1967 ( طی فرمان شماره 107 ) صادر شده بود . وزیر دادگستری اسرائیل نیز در جلسه ی کنیست که در تاریخ 2/12/1968 تشکیل شد بر فرمانهای الغای یاد شده صحه گذاشت و اعلام کرد که احکام معاهده ی ژنو هیچ برتری بر قانون اسرائیل و آموزشها و فرمانهای فرماندهان نظامی اسرائیل که در مناطق اشغالی اجرا می شود ندارد . به انی ترتیب ، هم از قانونگذاریهای اسرائیل و هم از رفتار مقامات آن و دستورات نظامی یا اداری که از جانب آنان صادر شده و کنیست با آنها موافقت کرده ، آشکار می گردد که اسرائیل برای قراردادهای ژنو یا قطعنامه های سازمان ملل متحد یا برای هرگونه معاهدات بین المللی که جامعه ی بین المللی و متمدن ارایه می کند هیچ ارزشی قائل نیست . شایان ذکر است که این موضوع همچنان در لیست کارهای مجمع عمومی قرار دارد که هر سال به آن توجه می کند .

ایجاد مستعمرات و شهرکهای یهودی نشین در مناطق اشغالی نمونه ای از تجاوزات اسرائیل به حقوق بشر ویژه ی آوارگان است و تصویری واضح از سرنوشت و آینده حقوق آوارگان و حقوق اعراب زیر اشغال اسرائیل را به دست می دهد اسرائیل تا ماه فوریه ی سال 1982 تنها در کرانه ی غربی به ساختن 121 مستعمره اقدام کرد و 27% از اراضی کرانه را برای تراکم بخشیدن و گسترش دادن این مستعمرات یا بر پا ساختن مستعمرات تازه مصادره نمود . همچنین 80% از زمینهای دره ی حاصلخیز و مناسب کشاورزی اردن را مصادره کرد ، و در نواحی دیگر این دره برای نابود ساختن کشتزارهای اعراب علف کشهای شیمیایی را به کار گرفت و هنگامی که کشاورزان عرب در فصل کاشت بعدی در احیای زمین شکست خوردند ، اسرائیل آن را ( زمینها ) به بهانه ی اینکه اعراب از آن استفاده ای نمی برند مصادره کرد . گزارش کونیگ نقشه های اسرائیلی را فاش می سازد که نه تنها هدفش ویرانی زمین و محصولات کشاورزی آن بوده است بلکه نابود ساختن نسلها را دنبال می کند . اسرائیل از زمان تسلط بر اراضی فلسطینیان با حفر چاههای زیرزمینی ، بر آبهای آن استیلا یافته بدون آنکه از سال 1967 اجازه ی حفر یک چاه زیرزمینی را به اعراب بدهد . در جولان ، تعداد مستعمرات تا ماه فوریه 1982 به 33 و در نوار غزه به 16 مستعمره رسید . ( نک : اسکان یهودیان در فلسطین پس از 1967 )

مجمع عمومی سازمان ملل متحد همچنان " از روند اقدامات اشغالگرانه اسرائیل اظهار نگرانی شدید می کند " و به طور مکرر اسرائیل را دعوت می کند تا بلافاصله از انجام هر عملی که به دگرگون ساختن شکل طبیعی - قانونی زمینهای عربی اشغالی یا ساختار جغرافیایی آن یا ساختار جغرافیای انسانی و جمعیتی آن منجر شود خودداری ورزد . " ( قطعنامه ی شماره 36/147 تاریخ 16/12/1981 )

حق بازگشت بدون قید و شرط آوارگان به خانه ها و زمینهایشان ، که شورای امنیت از تاریخ 14/6/1967 با قطعنامه 237 و مجمع عمومی با قطعنامه ی شماره 2252 ( اجلاس فوق العاده پنجم ) در 4/7/1967 به آن تصریح و آن را تأکید کرده همچنان مورد تأیید مکرر مجمع عمومی است که هر سال و در هر دوره اجلاسیه ی ، اسرائیل را به " برداشتن گامهای مؤثر و بلند برای بازگرداندن آوارگان به خانه ها و اردوگاههایشان بدون هیچ گونه تأخیر " فرا می خواند و نگرانی و تأسف عمیق خود را از ادامه ی مصیبت آوارگان ابزار می دارد و از اسرائیل می خواهد که از همه ی روشها و اعمالی که بازگشت مهاجران را به تعویق می افکند یا روشهایی که در موجودیت و تشکیل ساختمانی یا جمعتی ( دموگرافی ) اراضی اشغالی تأثیر می گذارد دست بردارد .

همچنین مجنع عمومی از زمان بیست و ششمین اجلاس خود ( 1971 ) توجهی خاص به اقدام اسرائیل در بیرون راندن اجبار پناهندگان از غزه مبذول داشته و این امر پیش از آن توسط کمیته ی حقوق بشر با قطعنامه ی شماره 10 آن ( اجلاس بیست و ششم ) در تاریخ 23/3/1970 محکوم شده بود و این کمیته اسرائیل را به متوقف ساختن فوری بیرون راندن غیر نظامیان فلسطینی از نوار غزه فرار خوانده بود . مجمع عمومی طی قعطنامه ی شماره 2792 ج ( اجلاس 26 ) در تاریخ 6/12/1971 این عمل را محکوم نمود و اسرائیل را به " متوقف ساختن فوری ویرانسازی اردوگاههای پناهندگان و بیرون راندن آنها از محلهای فعلی سکونتشان " دعوت کرد و خواستار " اتخاذ تصمیمات فوری برای بازگرداندن پناهندگان مورد بحث به اردوگاههایی که آن را ترک کرده بودند و فراهم ساختن اردوگاههایی که آن را ترک کرده بودند و فراهم ساختن اردوگاههای مناسب برای اقامت آنان گردید و نظیر این خواسته ها را در اجلاسهای بعدی تکرار کرد .

در سال 1974 گزارش کمیته ی ویژه ی اعمال اسرائیل در مناطق اشغالی ( بخش پنجم آن ) شامل فصلی درباره ی شهر سوری قنیطره و ویرانی و نابودی آن توسط نیروهای اسرائیل بود . مجمع عمومی در قعطنامه ی شماره 3240 ج ( اجلاس 29 ) در تاریخ 29/11/1974 " اعتقاد راسخ و جزم کمیته ی ویژه را به اینکه نیروها و مقامات اسرائیلی اشغالگر مسؤول ویرانی کامل قنیطره هستند و این امر نقض معاهده ی چهارم ژنو می باشد " مورد ملاحظه قرار دارد .

مجمع عمومی از کمیته ی ویژه خواست که " با کمک گرفتن از آگاهانی که در صورت لزوم مساعدت نمایند و با مشورت دبیرکل به بازدید و بررسی و نقشه برداری از ویرانیهایی که به قنیطره وارد شده و تخمین نوع ضرری که بر این ویرانی مترتب می گردد و حدود و ارزش آن بپردازد . " مجمع عمومی اجرای این قطعنامه ی را پی گیری کرد .

نیازی به تذکر ندارد گروه آوارگان از پناهندگان قدیمی فلسطینی که از اردوگاههایشان رانده شده و برای بار دوم یا سوم به صورت پناهنده در آمده اند ، و از گروه آوارگان از زمینهای فلسطینی و دیگر سرزمینهای عربی که در سال 1967 به اشغال در آمده تشکیل یافته است ، مشمول حقوقی می گردد که بحث آن در زمینه حقوق پناهندگان بیان شد ، به اضافه قطعنامه هایی که حقوق آوارگان را مورد تأکید قرار داده و پناهندگان قدیمی که برای بار دوم و سوم آواره شده اند ، پناهندگان جدید محسوب می شوند و این قطعنامه ها شامل حال آنها می شود .

همه ی این موارد در قطعنامه ای که مجمع عمومی در مورد آوارگان و حقوق آنان - به شماره 36/146 در تاریخ 16/12/1981 - صادر کرده تجسم می یابد .

مآخذ :

  1. گزارشها و اسناد سازمان ملل متحد .
  2. مؤسسه الدراسات الفلسطینیة : قرارات الامم المتحده بشأن فلسطین و الصراع العربی - الاسراییلی ، بیروت .