بیلو ( جنبش - ): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه فلسطین
 
جز (۱ نسخه واردشده)

نسخهٔ ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۱۹


نخستین حروف از کلماتى که در عبارتى از تورات ( سفراشعیا 2/5 ) آمده و ترجمه آن چنین است : " اى خاندان یعقوب بیایید تا در نور خدا ، رهسپاریم " بر اعضاى جنبش مهاجرت که بیشتر آنها را دانشجویان دانشگاههاى یهودى روسیه تشکیل مى دادند که سپس تحصیل را ترک گفته و با انگیزه هایى که در رأس همه " عشق به صهیون " را قرار داده بودند ، یهودیان را به مهاجرت به فلسطین فرا مى خواندند . " بیلویى " ، منسوب به " بیلو " اطلاق مى شود . خلاصه عقاید آنان چنین است : " اسکان یهودیان در سرزمین اسرائیل ( فلسطین ) نخستین گام براى برانگیختن ملت ماست ، و کلیه ( عناصر ) ممتاز ملت ما از هم اکنون مى بایست همه چیز خود را در این راه قربانى کنند... این کارى است سخت دشوار ، اما بزرگ . پس خود را در خدمت پیشرفت و مدنیت اروپا قرار ندهید " .

جنبش بیلو به سال 1881 ، پس از اغتشاشات ضد یهود ، در همان تاریخ ، در روسیه تأسیس شد و یهودیان را به " بازگشت بهفلسطین و سکونت در آنجا " فرا خواند . یکى از اهداف آشکار جنبش بیلو " رستاخیز سیاسى - اقتصادى و علمى - معنوى در ملت عبرى که در سوریه و سرزمین اسرائیل زندگى مى کنند " ، احیاى زبان عبرى و احراز هویت و شخصیت یهود است . تعداد 500 تن دیگر نیز که بیشتر آنها را تحصیلکرده هاى یهود از اعضاى جنبش سوسیالیستى روسیه تشکیل مى دادند به این جنبش پیوستند . " بیلوییها " شاخه هایى از سازمان خود در نقاط مختلف روسیه تأسیس کردند و سازمان مرکزى آن را در خارکوف بنیاد نهادند ولى بعدا آن را به مسکو و سپس به ادسا انتقال دادند ، تا راه مهاجرت خود را به فلسطین از طریق ترکیه هموار کرده باشند . پانزده نماینده از جنبش مذکور به قسطنطنیه رفتند و از لورنس اولیوانت تقاضاى کمک کردند . این شخص که روزنامه نگارى انگلیسى بود از نخستین مبلغان صهیونیسم به شمار مى رود . وى در سال 1880 کتابى تحت عنوان " زمین جلعاد " منتشر کرد که در آن یهودیان را به تأسیس دولتى یهودى در شرق رود اردن فرا مى خواند . بیلوییها دفترى ویژه خود در فلسطین تأسیس کردند تا به همراهى مقامات ترکیه ، به ایجاد مهاجرنشین در فلسطین توفیق یابند . در تاریخ ششم ژوئیه 1882 ، نخستین دسته از اعضاى بیلو ( متشکل از 14 تن که دخترى نیز در میان آنها بود ) براى تأسیس یک مستعمره مهاجرنشین کشاورزى بر پایه تعاونى وارد سواحل فلسطین شدند . سپس در سال 1884 حدود 34 عضو دیگر ( که 4 تن از آنها زن بودند ) به آنها پیوستند . در تاریخ جنبش صهیونیسم ، مهاجرت این 48 تن " بیلویى " " نخستین مهاجرت " نامگذارى شده است . اولین " بیلوییها " که به فلسطین رسیدند ، ابتدا در مدرسه کشاورزى " مکفیه یسرائیل " ، و سپس در مهاجرنشین " ریشوان لتسیون " به کار پرداختند ، و در سال 1884 توانستند سنگپایه مهاجرنشین " جدیرا " را بنیاد نهند ، ولى به علت عدم آشنایى با مسایل کشاورزى و عادت نداشتن به آب و هواى فلسطین ، با مشکلات بسیار روبه رو شدند و اگر کمکهاى دلگرم کننده خانواده روچیلد نبود ، نزدیک بود طرحهاى خود را رها سازند . بنابراین ، محدودیت اقتصادى ، بیکارى ، دستمزدهاى پایین و بیماریها و اوضاع اجتماعى در ییشوف قدیمى یهود در فلسطین ، ناتوانى هواداران صهیون ، در اعطاى کمک به بیلوییها و اختلاف میان خود اعضاى جنبش ، باعث شد که فقط بیست تن از اعضاى جنبش بیلو در فلسطین باقى بمانند .

على رغم آن که تعداد بیلوییهاى باقى مانده و کسانى که در فلسطین به آنها پیوسته بودند اندک بود ، به عنصرى پر جوش و خروش براى سایر اسکان یافتگان تبدیل شدند تا اندیشه " رستاخیز ملى و مهاجرت " و زنده نگاه داشتن کار تولیدى در فلسطین را در آنها تقویت کنند ، و این معنى باعث برخورد دایمى آنها با مسئولان سازماندهى عملیات اسکان صهیونیستى در فلسطین شد . چنانکه یهودیان ارتدکس در بیت المقدس ، از اعضاى بیلو استقبال نکردند حتى آنها را عامل پریشانى دانستند و به دشمنى با آنها پرداختند . مقامات دولت ترکیه[عثمانى] نیز به مخالفت برخاستند و مهاجرت یهودیان روس و خرید زمین از سوى آنها را در فلسطین ممنوع ساختند . اما بیلوییها با رشوه دادن به کارمندان ترک دست به نیرنگ زدند و زمینهاى فلسطینى را به نام یهودیانى از اروپاى شرقى به ثبت رساندند .

میان بیلوییها و افراد روس دوره مهاجرت یهود ، موسوم به " پیشاهنگان " نیز برخوردهایى پدید آمد . زیرا بیلوییها ییشوف قدیم را دوباره تشکیل داده بودند ولى به سبب اوضاع اقتصادى و اجتماعى نامطلوبى که بر مهاجرنشینهاى نخستین دوره مهاجرت حاکم بود ، نمى توانست افراد جدید را در خود بپذیرد . بیلوییها با کار کردن آنها ، به دلیل تجربه اندک شان در کار و کشاورزى و نیز به سبب دستمزدهاى اندک کارگران عرب ، به مخالفت برخاستند . بنابراین " پیشاهنگان " در حقیقت ، نسبت به اسکان یافتگان پیش از خود ، مهمانانى ناخوانده محسوب شدند . این وضع به مطرح شدن شعار " دعوت به کار عبرى " از سوى پیشاهنگان انجامید .

به گونه اى که این دعوت ، به عنصرى جهت بیان مصالح زندگى این مهاجران جدید تبدیل شد ، و به دنبال آن ، دعوت به دو شعار زیر پدیدار گردید : " اشغال کار و اشغال زمین " .

به هرحال جنبش " بیلو " نخستین سازمانى است که یک جنبش ایالتى در روسیه تشکیل داد و اندیشه مهاجرت دسته جمعى و سازمان یافته یهودیان را تبلیغ کرد و کوشید تا جنبش ملى گسترده اى پدید آورد و مهاجرت به فلسطین را بر اعضاى خود لازم بداند . همچنین چنانچه نخستین جنبشى بود که با هدف ایجاد مهاجرنشینهاى کشاورزى ، براى مهاجرت دسته جمعى و سازمان یافته یهودیان فعالیت کرد .

بیلو ( Bilu ) اولین جنبش صهیونیستى وطن گزین معاصر است که نام خود را از حروف اول یک عبارت دینى برگرفته است ؛ " بیت یعقوب لخى ونیلخاه " به معناى " اى بیت یعقوب بیایید برویم " ( اشعیاء 2/5 ) . اعضاى بیلو ، این لحن وطن گزین را بر لحن وطنى سفر خروج 14/15 که بنى اسرائیل را به خروج تشویق مى کند ، ترجیح دادند . جنبش بیلو به دست بعضى از دانشجویان عضو گروه دوستداران صهیون در شهر خارکف روسیه در سال 1882 تأسیس شد و در واقع واکنشى به قتل عام یهودیان و قوانین ماه مه بود . جنبش در جمع دانشجویان محصور نماند و حتى در جاهاى دیگر غیر از خارکف هم گسترش یافت و شمار اعضاى آن به 525 نفر رسید .

اعضاى بیلو کار خود را بر این مبنا آغاز کردند که در تمدن اروپا جایگاهى براى یهودیان وجود ندارد و ناچار باید قومیت یهود را از طریق مهاجرت به فلسطین زنده کرد و یهودیان را به پا داشت و آنان را از طریق بازگشت به زراعت ، از نظر اقتصادى مولد نمود ؛ یعنى اعضاى بیلو مضمون اصلى صهیونیسم را کشف کردند و پوشش هاى مردم گرایانه ( روسى ) و یهودى نیز بر آن افزودند . گروه تصمیم به بسیج سه هزار یهودى و مهاجرت دادن آنان و نیز جمع آورى پول از ثروتمندان یهودى روس گرفت ( که در هر دو هدف ناکام ماند ) .

در مرام نامه بیلو از تأسیس مرکزى سیاسى و نیز مرکزى معنوى براى ملت یهود سخن رفته بود ؛ یعنى همان اختلافاتى که ویژگى جنبش صهیونیسم بود ، [در این جا هم ]از همان ابتدا بروز کرد . اختلاف دیگرى نیز پدید آمد و اعضاى بیلو به دو گروه منشعب شدند : یک گروه معتقد بودند مهاجرت و اسکان مستقیم ( نفوذى ) تنها راه حل است ؛ و گروه دیگر معتقد بودند که دستیابى به موافقت باب عالى ضرورى است ( صهیونیسم دیپلماتیک ) .

هیأتى به نمایندگى جنبش به استانبول رفت و با صهیونیست غیریهودى لورنس الیفانت دیدار کرد و از او خواست نزد دولت عثمانى میانجى گرى کند تا به آنان اجازه مهاجرت و اسکان [در فلسطین ]بدهد . الیفانت تلاش زیادى کرد ولى به نتیجه اى نرسید ؛ پس 14 عضو هیأت متوجه فلسطین شدند . به رغم این که عده دیگرى نیز بودند که خود مستقیماً از روسیه به فلسطین آمده بودند ، اما مجموع این مهاجران از پنجاه نفر بیشتر نبود ، در حالى که شمار اعضاى گروه در روسیه به پانصد نفر مى رسید . مى توان گفت که سال 1882 ، سال آغاز مهاجرت صهیونیستى وطن گزین به فلسطین است .

در فلسطین ، اعضاى بیلو به کشاورزى مشغول شدند و چند آبادى زراعى تأسیس کردند و در مدرسه کشاورزى میکوه اسرائیل آموزش یافتند و زندگى گروهى آغاز کردند ، اما چون به کار بدنى سخت عادت نداشتند ، کشاورزى بلد نبودند و به آب و هواى منطقه هم عادت نداشتند ، با مشکلات زیادى مواجه شدند ؛ همچنین کمک هزینه بسیار کمى به آنان پرداخت مى شد و مدیر مدرسه هم با تندى و خشونت با آنان رفتار مى کرد . آنان با " چارلز نتر " بینانگذار مدرسه صحبت کردند و او آنان را به ادامه کار تشویق کرد ؛ همچنین با " میخائیل باینس " ، که به عنوان رئیس بیلو انتخابش کرده بودند ، ملاقات کردند . چند تن از آنان به قدس رفتند تا در آن جا پیشه ورى کنند . این عده جمعیتى به نام " شیحو " تشکیل دادند ( حروف اول عبارت " شوات هى حاریش بى هامسجر " به معناى " تا پیشه ور و آهنگر به شمار آییم " دوم پادشاهان 24/16 . ) اما این برنامه نیز شکست خورد و اعضاى بیلو پراکنده شدند .

سپس بعضى از اعضاى بیلو به شهرک مهاجرنشین ریشون لصیون رفتند و در شوراى شهرک به عنوان کارگر مزدبگیر مشغول کار شدند . اما روابط میان آنان پرتنش بود . بنابراین اعضاى بیلو از ریشون لصیون و مدرسه میکوه اسرائیل نیز رفتند . گروه دوستداران صهیون هم از آنان مأیوس و دلسرد شدند و دیگر کمکى به آنان نکردند . اعضاى گروه با وساطت باینس اراضى یک دهکده عربى را خریدند و بدین ترتیب مهاجرنشین گدیرا را تأسیس کردند .

روچیلد تا مدتى به اعضاى بیلو کمک مى کرد ، اما وقتى اعضاى گروه از سلطه جویى روچیلد و رفتار بد مدیر مهاجرنشین ریشون لصیون به تنگ آمدند و صداى خود را بلند کردند ، از ریشون لصیون بیرونشان کردند روچیلد هم از تأمین مهاجرنشین گدیرا ، به این دلیل که بیشتر ساکنان آن از گروه بیلو بودند ، کنار کشید . بعضى از اعضاى گروه بیلو به روسیه بازگشتند و بعضى دیگر متوجه ایالات متحده شدند ؛ عده اى هم در فلسطین ماندند .

گفتنى است که یهودیان ارتدوکس قدس ، چندان علاقه اى به اعضاى گروه بیلو نداشتند و حتى به آنان به چشم عامل آشوب و نگرانى و مکنده و جذب کننده بخشى از حالوقا ( صدقه ) ارسالى از خارج نگاه مى کردند و به این سبب با آنان دشمنى مى کردند . مقامات عثمانى نیز در برابر این مهاجران ایستادند و مهاجرت یهودیان روسیه و خرید زمین در فلسطین را ممنوع ساختند . اما این عده با فریب و نیرنگ وپرداخت رشوه به کارگزاران ترک و ثبت زمین ها به نام یهودیان اروپاى شرقى به این محدودیت ها و ممنوعیت ها فائق مى شدند .

پدیده قابل ملاحظه در این میان ، همان کشمکش ها و درگیرى هایى بود که بى درنگ میان اعضاى گروه بیلو و مهاجران موج دوم که پیشگامان نامیده مى شدند ، پدید آمد . این پیشگامان ، عناصر موج اول مهاجرت و اسکان را به آمیخته و همانند شدن با اعراب و سکونت در شهرها و استفاده از کارگران عرب در مزارع ، و حتى سخن گفتن به زبان عربى و پوشیدن لباس عربى متهم مى کردند . این درگیرى ها موجب پدید آمدن یکى از مهم ترین قضایاى جنبش صهیونیسم در این دوره ، یعنى ماجراى معروف به کار عبرى ، شد .

اعضاى بیلو با بینش رمانتیک و غرب ستیز خود ( مشابه افکارى که میان جنبش هاى مرژدم گرایانه در روسیه رواج داشت ) تصور مى کردند که فرهنگ و تمدن شرق را خواهند پذیرفت و بخشى از آن خواهند شد ؛ بعضى از آنان آثار ادبى اى نوشتند که در آنها از عرب تمجید شده بود و هاله اى رمانتیک ، به عنوان " وحشى نجیب " به دور عرب کشیده شده بود . عکس هایى از اعضاى گروه بیلو در حالى که لباس عربى پوشیده اند ، در دست است .

در واقع گروه بیلو گروهى صهیونیستى ، البته در مراحل ابتدایى و جنینى ، بود که به بیشتر عناصر تشکیل دهنده طرح صهیونیستى و مشکلات آن پى برده بود ، اما ضرورت و ناگزیرى تکیه بر امپریالیسم را براى عملى کردن طرح صهیونیستى درک نکرده بود . با این حال مى توان گفت که اعضاى گروه در روى آوردنشان به باب عالى و روچیلد راه خود را به سوى امپریالیسم پیدا کردند . هرتزل آمد و سازوکار بزرگ براى عملى کردن طرح صهیونیسم ( یعنى امپریالیسم ) را پیدا کرد .

مآخذ :

  1. جریس ، صبرى : تاریخ الصهیونیة ، ج 1 ، بیروت 1977 م .
  2. رزوق ، اسعد : اسرائیل الکبرى ، بیروت 1968 م .
  3. مسیرى ، عبدالوهاب : موسوعة المفاهیم و المصطلحات الصهیونیة ، قاهره 1975 م .
  4. المسیرى ، عبدالوهاب : دایره المعارف یهود ، یهودیت و صهیونیسم ، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش هاى تاریخ خاورمیانه ، دبیرخانه کنفرانس بین المللى حمایت از انتفاضه فلسطین ، جلد ششم ، چاپ اول ، پاییز 1382 .