آیزنهاور ( طرح - ): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه فلسطین
جز (۱ نسخه واردشده)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۱۳


در تاریخ 5/1/1957 آیزنهاور رئیس جمهور وقت آمریکا پیامی زیر عنوان " تضمین امنیت و استقلال در خاورمیانه و تحکیم صلح جهانی " برای کنگره ایالات متحده آمریکا فرستاد که نخستین بیانیه این کشور پس از تجاوز سه جانبه بر مصر ( نک : چنگ 1956 ) بود . وی در این پیام پیشنهادهای مشخصی را مطرح ساخت که به نام " طرح آیزنهاور " شناخته شد . در پیام آیزنهاور به دیدگاهها و نگرانیها و احساساتی که به دنبال تجاوز سه جانبه ، جهان عرب را فراگرفته بود ، به طور مختصر اشاره شده بود : " مدت کوتاهی پیش از این ، جنگی رخ داد که برخی کشورهای غربی که از نفوذ قابل توجه در منطقه خاورمیانه برخوردار بودند ، درگیر آن شدند . حمله نسبتا بزرگ اسرائیل ، به اختلافات اساسی میان این کشور و همسایگان عرب آن دامن زد ، و کمونیسم جهانی از این همه ناتوانی بهره جست... این طرح ، کلیه مسائل خاورمیانه را حل نخواهد کرد... علاوه بر مسأله فلسطین و موضوع روابط اسرائیل با کشورهای عربی و آینده پناهندگان عرب ، مسأله آینده کانال سوئز نیز مطرح است . خطر این مسائل ، به علت تهدید کمونیسم جهانی که باید برای دور ساختن آن تلاش کرد ، افزایش یافته است . "

از آنجا که با تجاوز سه جانبه بر مصر ، مفاد بیانیه سه جانبه 1950 ، که در آن بر ضرورت حفظ وضعیت موجود در خاورمیانه تأکید شده بود ، نقض گردیده بود ، ایالات متحده آمریکا ، به دعوی رویارویی با احتمال تجاوز شوروی ، در صدد جلوگیری از پیامدهای کاهش نفوذ انگلستان و فرانسه در جهان عرب برآمد و در اجرای این مقصود ، به طور یک جانبه اعلام کرد که خود مسئولیت حفظ وضع موجود را برعهده خواهد گرفت ، و طرح آیزنهاور را که هدف اساسی آن ، رویارویی با " احتمال تجاوز مستقیم یا غیرمستقیم کمونیسم " بود ، منتشر ساخت . آیزنهاور با آن که رویدادهای تجاوز سه جانبه را " جنگ " و " حمله نسبتا بزرگ اسرائیل " خوانده بود ، برآن بود که این تجاوز ، در مقایسه با آنچه خود وی " خطر حمله کمونیسم جهانی " می نامید ، اهمیت چندانی ندارد .

مقصود از این طرح آمریکایی ، پر کردن " خلأ " ای بود که غرب در خاورمیانه ، در زمینه های اقتصادی و نظامی برجای نهاده بود . در زمینه اقتصادی با کمک به هرکدام از کشورهای خاورمیانه در راه رشد اقتصادی ، و در زمینه نظامی با اتخاذ تدابیر نظامی ، از جمله استفاده از نیروهای مسلح آمریکا به منظور " تضمین و حمایت " رژیمهای منطقه و حفظ استقلال سیاسی کشورهایی که در راه " رویارویی با هر گونه تجاوز مسلحانه علنی از سوی کشورهای زیر سلطه کمونیسم جهانی " خواستار چنین کمکی باشند .

کشورهای خاورمیانه برحسب موضع هریک از آنها نسبت به این طرح ، به کشورهای موافق و غیر موافق با غرب ، تقسیم شدند . در 23 مارس ، واشنگتن اعلام داشت به کمیته نظامی پیمان بغداد خواهد پیوست . آیزنهاور ، فرستاده خود جیمز ریچارد را به خاورمیانه فرستاد و او توانست پشتیبانی برخی از حکومتهای عربی و دیگر کشورهای منطقه از این طرح را به دست آورد . لیبی و تونس و مراکش و پاکستان و ایران و ترکیه موافقت خود را با طرح آیزنهاور اعلام داشتند . عراق نیز آن را به این شرط پذیرفت که کمک آمریکا مشروط نباشد . اما سوریه این طرح را مورد حمله قرار داد و مصر آن را رد کرد . لبنان در دوران ریاست جمهوری کمیل شمعون ، یگانه کشوری بود که وقتی ناآرامی در آن بالا گرفت ، در چارچوب طرح آیزنهاور خواستار کمک نظامی شد .

اما اسرائیل در 21/5/1957 پشتیبانی خود را از این طرح اعلام داشت و از کمک آمریکا ابراز خشنودی کرد و بذل همه گونه تلاش را به خاطر تحقق صلح پایدار در خاورمیانه و سراسر جهان ، ضروری خواند . اسرائیل اعلام کرد که به خاطر این هدف با ایالات متحده و دولتهای دوست همکاری و از دولت و ملت آمریکا به خاطر توجه به پیشرفت اسرائیل و کمک به آن قدردانی می کند . دولت آمریکا نیز در همان روز اعلامیه اسرائیل را در تأیید پیشنهادهای آیزنهاور ستود و اعلام داشت که ایالات متحده اصول و هدفهایی را که در آن اعلامیه آمده است می پذیرد و مورد تأیید قرار می دهد . بدین ترتیب ، دولت آمریکا با نادیده گرفتن تجاوزطلبی اسرائیل و تهدید صلح و امنیت منطقه از سوی این کشور ، زیرپوشش تأکید بر دعوی تهدید کمونیسم در خاورمیانه ، وجود اسرائیل را نیز آشکارا به هدفهای سیاست خود مرتبط ساخت .

اضافه برآن ، ایالات متحده ، به منظور جلوگیری از آزادی و وحدت سوریه و مصر ، به اعمال فشار و تحریک برضد این دو کشور پرداخت .

اما اتحاد جماهیر شوروی ، طرح آیزنهاور را اقدامی برای ازبین بردن پایه های نفوذ انگلستان و فرانسه در جهان عرب و جایگزین ساختن نفوذ اقتصادی و نظامی آمریکا تلقی کرد . مسکو ، یادداشتی شامل شش اصل ، به عنوان مبنای روابط کشورهای بزرگ با کشورهای خاورمیانه ، به واشنگتن فرستاد . این اصول عبارت بود از حل اختلافات به شیوه مسالمت آمیز ، عدم دخالت در امور داخلی این کشورها ، خودداری از اقدام برای کشاندن کشورهای خاورمیانه به گروه بندیهای نظامی ، برچیدن پایگاههای نظامی ، بیرون کشیدن ارتشهای بیگانه ، ممنوعیت ارسال اسلحه و سرعت بخشیدن به تحول اقتصادی بدون الحاق شرایط نظامی . ایالات متحده ، این اصول را رد کرد .

در طرح آیزنهاور ، علل واقعی اختلافات میان کشورهای عربی و اسرائیل و ریشه آن یعنی مسأله فلسطین ، نادیده گرفته شده بود . این طرح به طور موقت در تثبیت وضعیت موجود در منطقه با موفقیت همراه بود ، اما در حل مسأله فلسطین به شیوه معقولی که اعتبار غرب را در نظر کشورهای عربی بازگرداند ، به جایی نرسید . و از آنجا که استعمار غرب ، خود مسؤول غصب حقوق مردم عرب فلسطین و به طور کلی تجزیه جهان عرب بود ، اشاره به خطر کمونیسم ، نه برای غرب سودی داشت و نه از نظر مردم عرب قابل قبول بود .

نادیده گرفتن ریشه های مسأله فلسطین از سوی ایالات متحده آمریکا ، موجب نزدیکی بیشتر کشورهای عربی به شوروی گشت . در مقابل ، روابط اسرائیل و آمریکا نیز مستحکم تر شد ، و این نزدیکی در پشتیبانی ایالات متحده از رژیم صهیونیستی در عرصه های سیاسی و اقتصادی و نیز نظامی ، به دعوی حفظ توازان در برابر سلاحهایی که برخی کشورهای عربی به منظور رویارویی با تجاوز اسرائیل و امپریالیسم حامی آن از کشورهای بلوک شرق خریداری کرده بودند ، تجلی یافت .

طولی نکشید که در اثر قیام مردم عرب برضد طرحهای استعماری غربی ( مانند پیمان بغداد و همین طرح آیزنهاور ) و برپایی وحدت میان مصر و سوریه در فوریه 1958 ، و خروج عراق از پیمان بغداد به دنبال سقوط رژیم سلطنتی آن در 14/7/1958 ، پایه های طرح آیزنهاور نیز فرو ریخت .

مآخذ :

  1. Campbell, John Defense of Middle East, C : New York, 1960.
  2. Campbell, John C : THE Middle Cold War, East in the Muted Denver, 1964.
  3. Kessing's Vontemporavy Archives.