آلات موسیقی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه فلسطین
جز (۱ نسخه واردشده)
جز (۱ نسخه واردشده)
 
(بدون تفاوت)

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۳۱


آلات موسیقی در آغاز به‌عنوان وسایلی که برای ایجاد سروصدا از آن استفاده می‌شد مطرح بود و انسان‌های اولیه برای محافظت از خود در برابر پدیده‌های ترسناکی چون ارواح خبیثه ، بیماری‌ها ، مرگ و یا جلب خیرات و برکات از قبیل درخواست باران برای رفع خشکسالی و زادن فرزند و فراوانی محصول ، از آن بهره می‌بردند .

آلات موسیقی ، در گذار تاریخ همواره با انسان بوده ، انسانی که از جریانات تمدن بشری تأثیر پذیرفته است . از این حیث ، مظهری از مظاهر تمدن‌های عمومی و مرجیع تاریخی به‌شمار می‌رود که نشان‌دهنده‌ی سیر تحول تمدن ملل است .

با پیشرفت هنر موسیقی و توسعه و افزایش فنون و ظرایف آن ، آلات موسیقی نیز رو به پیشرفت نهاد هر روز بر تعداد و پیچیدگی‌اش افزوده شد .

فلسطین ، سرزمینی که با همسایه‌های خود ، سه قاره‌ی آسیا ، اروپا و آفریقا را به‌هم پیوند می‌دهد ، از دیرباز نقطه‌ی التقا و التیام ملل بسیاری بوده است . این ملل در این سرزمین گرد آمدند و با تأثیرپذیری از یکدیگر ، تمدن شکل گرفت .

اگرچه دانش آثار باستانی در این منطقه در آغاز راه است ، اما از میان کشفیات باستانی روزافزون در این مناطق ، تصاویری از آلات موسیقی و صحنه‌هایی از جشن‌های مربوط به دوره‌های آغازین تاریخ و بنای تمدن ، مشاهده شده است .

قدیمیترین آثاری که نشانگر آوازخوانی و نواختن آلات موسیقی است در ویرانه‌های شهرهای سومر ، بین‌المنهرین و ساحل فنیقیه یافت شده است .

کاوشگران آثار باستانی در این منطقه به تصاویر بسیار و شرح‌های مفصلی از آلات گوناگون موسیقی برخورد کرده‌اند که از 3500 سال قبل از میلاد در شهرهای سومر ، بابل ، آشور ، کنعان و آرام به کار برده می‌شد . در ویرانه‌های مجدو در فلسطین تصویر زنی در حال نواختن چنگ ، کشف شده است . این تصویر به حدود دوهزار سال پیش از دوران داوود برمی‌گردد .

آلات موسیقی نتوانسته‌اند همانند پیکره‌ها یا نقوش یا سکه‌هایی که وسیله‌ی تعیین ترتیب و توالی زمان‌های مختلف تاریخ است ، دوره یا زمان خاصی را تعیین کنند و تنها شناختی که به‌دست می‌دهن آگاهی از تکامل و سیر تحول این آلات در دوران ماقبل تاریخ است . زیرا از این آلات ، جز آنچه به اصوات آنها مربوط است ، چیزی در دست نیست .

به علت کمبود تصاویر و نقوش و سکه‌هایی که در فلسطین پیدا شده است ، نمی‌توان از تاریخ و ویژگی‌های آلات موسیقی پرده برگرفت . و این به‌خلاف آن چیزی است که به‌عنوان مثال از طریق نگاره‌ها در مصر کشف شده است . شاید کتب دینی ، از قبیل تورات و انجیل ، قدیمیترین مآخذ تاریخی موجود در این زمینه باشد .

این کتاب‌ها تنها منابع مفصلی هستند که تصویری کلی ، پیرامون نوع آلات موسیقی در آن زمان ، شکل آنها ، ویژگی‌های آنها ، ساخت آنها و مناسباتی که در آن به کار برده شده است که اغلب مذهبی بود ، به‌دست می‌دهند .

همچنین در این منابع آمده است که فلسطین سرزمین کنعانیان بوده است و دولت یهود همه‌ی مظاهر مملکت‌داری ، اعم از زبان و عبادات و برخی فنون را از کنعانیان گرفته‌اند . پادشاه داوود ، نوازندگان را از کنعان آورد تا نواختن آلات موسیقی و آوازخوانی را به خادمان هیکل بیاموزند .

اولبرایت ، در کتاب خود به نام باستان‌شناسی و دین اسرائیل می‌گوید " جشن‌هایی که توأم با موسیقی در هیکل برگزار می‌شد و ذکر آن در تورات آمده است ، در اصل از کنعانیان گرفته شده است و خوانندگان و همچنین نوازندگان آن کنعانی بوده‌اند . در روزگار داوود و سلیمان ، با استفاده از کنعانیان ، دسته‌های موسیقی نوازان عبرانی تشکیل شد . این مسأله از نام‌های خوانندگان مشهوری که در تورات از آنان یاد شده و ریشه کنعانی دارند معلوم می‌شود و از نام آلات موسیقی مذکور در تورات نیز ثابت می‌شود .

از جمله سازمان زهی که در روزگار قدیم در فلسطین به کار برده می‌شد عبارتند ازک

1 - چنگ :

چنگ را عبرانیان از کنعانیان گرفتند و آن‌را " کنور " نام نهادند . " کنور " برگرفته از " کنر " است که به‌معنای تولید صدای بلند و ایجاد طنینی همچون طنین زه به‌هنگام نواختن است . این ساز احتمالا به چنگ معروف به " لیر " ( Lyre ) شباهت داشته است نام آن در مزامیر آمده و برای همنوایی به کار می‌رفته است .

2 - نبل ( Nebel ) :

به‌نظر می‌رسد که در ساخت این ساز ، در مقایسه با کنور ، دقت بیشتری به کرا رفته است . به گفته‌ی ستینور " به همین سبب ، از جهت صوت و ارتفاع آن ، از ظرفیت بیشتری برخوردار بوده است . " جوسیفس می‌گوید : " نبل را دوازده زه بود که با انگشتان نواخته می‌شد . " این ساز احتمالا در اندازه‌ها و گونه‌های مختلفی وجود داشته است .

3 - شبکه :

این ساز سه یا چهار زه داشته و در اندازه‌های کوچک بود که به لیر امروزی شباهت داشت و ارتفاع صوت آن بالا بود .

4 - جتیت :

چنان‌که از نام این ساز برمی‌آید ، جتیت احتمالاً از جت آورده شده و از خانواده‌ی چنگ‌ها است و نام آن در مزامیر آمده است .

5 - فیترس :

از خانواده‌ی چنگ است ولی از نظر شکل ساز و نیز تعداد تارها با چنگ تفاوت دارد و برخی از آنها قابل حمل بود و به گردن آویخته می‌شد .

اگرچه نمی‌توان درباره‌ی شکل و اندازه‌ی این آلات نظر قطعی صادر کرد ، اما می‌توان گفت که از سه قسمت اصلی تشکیل می‌شدند : گردن ، زهها و جعبه‌ی طنین . این آلات از این نظر با دیگر سازهای زهی متفاوت بودند که زهها به طور عمودی بر روی جعبه‌ی طنین قرار داشتند ، حال آنکه زهها در دیگر سازهای زهی به‌موازات جعبه‌ی طنین هستند . فرق دیگر آنها با بقیه‌ی سازهای زهی از قبیل قانون ، ستور و هارپ امروزی - این است که هر کدام از تارها به یک نغمه ( نوت ) از نغمه‌های گام اختصاص دارد . از میان سازهای یادی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد :

  1. عوجاب : شاید این ساز از قدیمترین سازهای بادی باشد که در سفر پیدایش از آن یاد شده است . نام آن به " مزمار " و " نی " ترجمه شده احتمالا از واژه‌ی " عجب " به معنی تنفس یا دمیدن ، مشتق شده است . گویا از دو یا چند لوله تشکیل می‌شده است .
  2. نای : این ساز به " حلیل " معروف بود و امروزه به آن " شبابه " می‌گویند و استفاده از آن هنوز در میان توده‌ی مردم فلسطین رایج است . نام آن در عهد جدید نیز آمده است .
  3. مشروقیه ( مجوز ) : از این ساز در سخن از سازهای مورد استفاده‌ی کنونی یاد خواهد شد .
  4. قرن یا شوفار : این ساز هنوز به‌هنگام اجرای مراسم مذهبی یکی از روزهای مقدس یهود به کار برده می‌شود . در اصل از شاخ قوچ ساخته می‌شد ، اما امروز از فلز ساخته می‌شود .
  5. بوق : سازی است به صورت شاخ که در گذشته ، در روزهای عید و به‌هنگام دادن علامت جنگ ، در آن می‌دمیدند . بوق‌های کاهنان از نقره بود و از نظر شکل با بوق امروزی تفاوت داشت ، زیرا بوق امروزی مستقیم است و سوراخ آن استوانه‌ای شکل است ، ولی شوفار به‌شکل طبیعی شاخ است .

از میان سازهای ضربی در گذشته این سازها شناخته شده بود :

  1. دف : از قدیمی ترین سازهای کوبه‌ای است .
  2. صنوج : سازی است که به نام " منعنع " ( از ریشه‌ی نوع ) معروف بود . معنی این واژه ، خم کردن سر به‌جلو ، یا خمیدن بدن از سویی به‌سوی دیگر ، یا تکان دادن است . احتمالاً از گونه‌های دف بود که صدیا زنگ از آن شنیده می‌شد .

امروزه مردم فلسطین در زندگی روزمره‌ی خود ، آلات موسیقی ضربی ، بادی و زهی را به کار می‌برند . گرچه در گذشته فلسطینیان این آلات را در جشن‌ها و مراسم ملی و مذهبی و یا در هنگام رقص و آواز به کار می‌بردند لیکن امروز بندرت در مراسم مذهبی از آنها استفاده می‌شود و این وضع به خصوص در میان مسلمانان و مسیحیان بروشنی دیده می‌شود . البته گاهی در جشن‌های تولد و مجالس ذکر مسلمانان از " دف " یا " نای " استفاده می‌شود . استفاده از آلات موسیقی به هر شکل و نوعی که باشد در آیین‌های مسیحیان ارتودکس ، که بزرگترین طایفه‌ی مسیحیان در فلسطین به‌شمار می‌روند ، به کلی حرام است .

الف - آلات ضربی :

شاید اولین آلات ضربی که انسان به کار رگفت دست‌های خودش بوده . انسان وقتی دچار احساسات می‌گردید دست‌ها را به‌هم می‌کوبید تا صدایی از آن بیرون آید و نشانه‌ای از حالت روحی او باشد و بسا که طنین منظم آن به او آرامش می‌داد و آهنگ آن برای او طرب‌افزا بود . کف‌زدن با نظم که همراه با آهنگ‌ها انجام می‌گرفت . پدیده‌ای هنری در فلسطین بود که زنها و نوجوانان در جشن‌های عروسی و رقص به کار می‌بردند و مردان نیز در مراسم جشن و پایکوبی و سایر شب‌نشینی‌ها از آن استفاده می‌کردند .

1 ) فقاشه‌ها یا کاستانیت ( قاشقک‌ها - سنجها ) : "

ژرژ فارمر شرق‌شناس دو تعبیر برای نام کاستانیت ارایه می‌دهد یکی به‌جهت آنکه از چوب " کستنه " ساخته می‌شد دیگری آنکه تحریفی است از لغت کاستان به معنی دو کاسه .

فقاشه‌ها یا سنجها به نام چوب‌های رقص معروف بود چون در ابتدا آنها را از چوب یا در استخوان توخالی می‌ساختند که بین انگشت شست و انگشت سوم قرار می‌دادند .

فقاشه‌ها را به‌نحوی که فوقاً اشاره شد به کار می‌بردند . ملاحظه شده است که زن‌ها به خصوص آنها رقاصه‌ی حرفه‌ای هستند در وقت رقصیدن از فقاشه‌ها استفاده می‌کنند .

آغاز پیدایش این آلت موسیقی از جنوب غربی آسیا است که تا مصر باستان کشیده شده . در دوران دولت‌شهرها آنها را از آهن یا فلزات دیگری می‌ساختند . کاربرد آن ابتدا در کلیسای قبطی شروع شده و سپس در سایر کشورهای مجاوز توسعه یافت و اسپانیاییها در قرن یازده میلادی آن‌را از اعراب اندلس تقلید و اقتباس کردند .

2 ) طبل :

کشورهای قدیمی در شرق چندین نوع طبل را می‌شناختند . در قرن سیزدهم میلادی اروپاییان در زمان جنگ‌های صلیبی آن را از اعراب اقتباس کردند . از این طبل‌ها در شرق ، در جنگ‌ها و نیز در دربار پادشاهان و حکام به منظور ادای احترام در زمان‌های معینی استفاده می‌شد .

طبل‌هایی که در فلسطین به کار برده می‌شود از یک استوانه‌ی چرمی به‌قطر 45 سانتیمتر ساخته می‌شود که روی دو طرف آن پوستی کشیده می‌شود و با طناب‌هایی محکم می‌گردد و با دو چوب و گاهی با یک چوب بر روی آن نواخته می‌شود که پوست را می‌لرزاند و هوا را به‌حرکت درمی‌آورد تا صدایی به گوش برسد . فلسطینیان معمولاً طبل‌ها را در روزهای جشن و عیدها به کار می‌بردند و در صفوفی که مردم در عیدهای مریم مقدس ، شنبه نور و عید موسی پیغمبر و صالح پیغمبر به‌راه می‌انداختند و دسته‌های موسیقی در جلوی آن قرار می‌گرفت ، طبل یکی از آلت‌های موسیقی اصلی آن به‌شمار می‌رفت .

3 ) دف :

دایره حلقه‌ای است چوبی که بر آن پوست آهو و یا خرگوش و یا ماهی و امثال آن کشیده شده است و بر روی دایره تزئیناتی از نقاشی صدف انجام می‌گیرد و اما سنجهای کوچک نصب شده بر حلقه‌ی دایره را معمولاً از فلز می‌سازند . دف را با دست چپ نگه داشته و با دست راست بر روی آن می‌زنند . ضربه‌های آهسته در کنار پوست یا روی سنجها زده می‌شود و به آن ( تک ) می‌گویند اما ضربه‌ی محکم را بر وسط دف فرود می‌آورند و آن را " دم " می‌نامند . بدیهی است که صدای حاصل از ضربه‌ی روی دف زود از بین می‌رود و هر اندازه که دف کوچکتر باشد ، صدا سریعتر از بین می‌رود . بنابراین اگر بخواهند صدا ممتد باشد ، ضربه‌ها را پشت سر هم و بی‌وقفه می‌زنند .

نوعی از دف نیز هست که چهار یا پنج برابر از دف یاد شده بزرگتر است . در داخل حلقه چوبی این دایره حلقه‌های کوچک فلز آویزان است که با حرکت آن به جنبش درمی‌آیند . این دف به نام مزهر شناخته می‌شود و از آن در جشن‌های عروسی و جشن‌های مذهبی به خصوص زیاد استفاده می‌شود .

نوعی دیگر از مزهر بود که درون آن را تارهای نازکی می‌بستند و در نتیجه زمان نوسان صدا طولانی‌تر می‌شد و صدا به مدت بیشتری شنیده می‌شد . نام این آلت نبدر بود و در همه‌ی این آلات موسیقی یعنی : دف و مزهر و نبدر ، پوست فقط بر یک طرف ساز کشیده می‌شد .

4 ) نقاره :

دو کاسه‌ی چوبی یا از گل خشک یا از سفال بود که بر روی آنها پوست کشیده می‌شد . این آلت را روی یک سکوی مسطح برابر نوازنده قرار می‌دادند که او با دو چوب روی آن می‌نواخت . بعدها کاسه‌ها را از فلزات می‌ساختند .

اعراب این آلت موسیقی را بر پشت شتران می‌گذاشتند و اولین بار که در نوشته‌های عربی از آن نام برده شده در رسالات اخوان الصفا در قرن دهم میلادی بود .

این آلت موسیقی در قرن چهاردهم پس از جنگ‌های صلیبی به اروپا راه یافت و نام شرقی خود را حفظ کرد . فرانسویان آن را ناکر ( Nacair ) و ایتالییها ناکروم ( Nachrom ) و انگلیسیان نیکرز ( Nekers ) می‌نامند . لازم به یادآوری است که اندازه‌های این دو کاسه متفاوت است و یکی که به‌نسبت معین از دیگری بزرگتر است ، چنانچه نواخته شود صدایی پنج درجه بالاتر از آن دیگری می‌دهد .

5 ) دربکه :

شکل آن با شکل طبل تفاوت دارد . این آلت موسیقی استوانه‌ای است که انتهای آن مانند بوق است و روی آن پوست کشیده می‌شود .

دربکه را از سفال یا مس می‌سازند و با دو دست و گاهی با انگشت‌های شست روی آن می‌نوازند البته نوازندگان راههای دیگری نیز دارند که خود در ساختن و تنوع آنها ابتکار به‌خرج می‌دهند . فلسطینیها از دربکه زیاد استفاده می‌کنند و در جشن‌های خانوادگی و مردمی به‌ندرت جای آن خالی است . ظاهراً دربکه نزد زنان فلسطین محبوبیت خاص دارد و شاید تنها آلت موسیقی باشد که زنان روستایی و شهری هر دو به یک اندازه در آن مهارت دارند . زنان فلسطینی با ضرب همکاری می‌کنند و سایر خواهران خود را به نواختن روی دربکه تشویق می‌کنند . بسیار دیده شده که زنان با زدن ضربی و منظم روی دربکه همکاری کنند . معمولاً زنان عرب فلسطینی با هیچ‌یک از آلات موسیقی سیمی یا بادی آشنا نیستند مگر شمار اندکی از زنان شهری که به نواختن عود می‌پردازند .

برخی از خانواده‌های ثروتمند افتخار می‌کنند که طبل‌های سیمی نقش و نگادار در خانه‌های خود نگهداری می‌کنند . طبل‌هایی نیز هست که از سوریه وارد می‌شود که از چوب ساخته شده و روی آن با صدف تزئین شده است .

6 ) بازه :

یکی از انواع فقاره‌ها است که از نظر شکل به آن شبیه می‌باشد اما اندازه‌ی آن کوچکتر است و در قسمت بوق آن دسته‌ای به منظور دستگیره تعبیه شده است . صدای آن موزیکال نیست و زیبایی و طنین لازم را ندارد . روی این آلت با تسمه‌ای چرمی می‌کوبند و برای بیدار کردن مردم جهت سحری خوردن و اقامه نماز استفاده می‌شود .

ب - آلت‌های موسیقی سیمی و زهی :

همگی از یک اصل تبعیت می‌کنند هرچند که ترکیب نت‌های آنها متفاوت است .

1 ) رباب :

شاید این ساز شایع‌ترین آلت موسیقی میان توده‌ی مردم فلسطین باشد و می‌توان گفت خالص‌ترین آلت موسیقی در موسیقی مردمی این دیار است . فارابی ، اخوان‌الصفا و محمدبن احمد کنجی بر وجود این آلت موسیقی نزد اعراب تاکید داشته‌اند و اتفاق نظر دارند که اصل آن نیز عربی است . ایرانیان نیز زیاد از آن استفاده می‌کردند و آن را " کمان " به‌معنای قوس می‌نامیدند . اعراب از میان سایر ملت‌ها بیشتر از رباب استفاده می‌کردند وبه آن توجه داشتند . انواع مختلفی از این آلت نزد آنها وجود داشت . برخی داریا گردن دراز و جعبه طنین مربع که رباب شاعر نامیده می‌شد و به آن رباب ابوزیه نیز گفته می‌شد چون راویان داستان‌های ابوزیه زیاد از آن استفاده می‌کردند برخی دیگر دارای گردنی کوتاه و جعبه‌ای چوبی و دایره‌ای بودند که به آن کمانچه پیرزن می‌گفتند . همه اینها دارای سه تار بودند که با کمان روی آنها کشیده می‌شد . ولی رباب ترکی را که نوع دوم همان است مصریان " ارنبه " می‌نامند .

فلسطینیها رباب شاعر ساده را به کار می‌برند که خود آن را می‌سازند . این رباب از جعبه‌ای پوستی متساوی‌الجوانب ساخته می‌شود و دارای یک تار است که روی آن کمانی را که از دم اسب ساخته می‌شود می‌کشند .

آوازخوانان کوچه و بازار اغلب رباب را تصنیف‌های عامیانه خود مانند : عتابه رمیجانه و دلعونه و غیره و همچنین در نقاشی و داستان‌سرایی به کار می‌برند . در رقص‌های مردمی و محلی معمولاً از این آلت استفاده نمی‌شود و نای و مجوز را بر آن ترجیح می‌دهند . یکی از دلائل تأثیرگذاری رباب بر شیوه‌ی آواز آن است که خواننده صدای خود را گاهی به طرزی درمی‌آورد که شبیه صدای رباب گردد و به نت درآوردن این‌گونه صداها بسیار مشکل و پیچیده است .

2 ) عود :

این آلت موسیقی ، ستون و پایه‌ی آهنگ‌های شرقی است . مورخان درباره‌ی اولین کاربرد آن اختلاف‌نظر دارند . برخی می‌گویند در عراق از زمان‌های بسیار گذشته بوده است و برخی می‌گویند که اولین بار نزد آشوری‌ها ظاهر شده است . برخی دیگر مدعی هستند که مصریان آن را اختراع کرده‌اند : گفته می‌شود که عود در زمان شاپور پادشاه ایران پیدا شده و این برخلاف قول مروخ معاصر کورت‌زاکس است که می‌گوید عود برای اولین‌بار در چین بین سال‌های 260 قبل از میلاد تا 270 بعد از میلاد دیده شده است .

در قرون وسطی عود از کشورهای باستانی به اعراب منتقل شد و تمدن‌های عربی در دوران‌های شکوفایی خود آن را در آغوش گرفتند و اعراب آندلس در بهبود آن کوشیدند و جعبه‌طنین آن را بزرگتر کردند و در آن دهانه‌ای به نام شمسیه تعبیه کردند که طنین صدا را بیشتر می‌کرد . زریاب موسیقیدان بزرگ ، تار پنجمی به آن اضافه کرد و از پر ع قاب برای زدن تارها استفاده کرد .

عود از اندلس به شمال آفریقا و اروپا منتقل شد و در آنجا نام لوت ( Lute ) بر آن نهادند و مدتی که کمتر از سه قرن نیستن در آنجا باقی ماند .

عود میان آلت‌های موسیقی اروپایی جایگاه ویژه‌ای دارد و اولین آلتی است که آهنگ‌سازان برای آن به تنهایی قطعه‌ای موسیقی به‌معنای صحیح هنری ساختند .

عودی که امروز به کار می‌رود از جعبه‌طنین چوبی تشکیل می‌شود که روی آن پوششی از چوب دارد و در آن سوراخ‌های برای بیرون آمدن صدا گذاشته‌اند . گردن آن کوتاه است و بر آن پنج تار از ابریشم یا روده ( اخیراً از نایلون نیز استفاده می‌شود ) قرار دارد . این تارها به صورت مجموعه‌ای دوگانه هستند که هر یک از یک نوع تار ساخته می‌شود به‌جز تار اول .

شدت علاقه‌ی اعراب به عود از اینجا معلوم می‌شود که آنها هر یک از اجزاء آن را نام نهادند از قبیل صدر ( سینه ) ظهر ( کمر ) رقبه ( گردن ) عیون ( چشم‌ها ) آذان ( گوش ) انف ( بینی ) و منابض ( بیضه‌ها ) . فلسطینیها عود را از مصر وارد می‌کنند و به‌خصوص از ساخته‌های خانواده‌ی مشهور به نجات...

البته عود در خود فلسطین نیز ساخته می‌شد . خانواده قرعه در بیت‌المقدس از مشهورترین کسانی بودند که به این کار اشتغال داشتند . برخی از هنرمندان فلسطین نیز در نواختن این آلت موسیقی تلاش فراوانی داشته‌اند .

3 ) قانون :

این آلت از آلت‌های موسیقی زهی است که اعراب از دیرباز از آن استفاده می‌کردند . تفاوت آن با عود و تنبور در آن است که گردن ندارد و همچنین از نظر تارها که بر آن بسته می‌شود تا از هر کدام صداهای مختلف نت‌های موسیقی صادر شود که می‌توان با انگشت از یک تار عود بیرون آورد . مورخان درباره‌ی زمان ظهور قانون و حمل آن اختلاف نظر دارند همان‌گونه که نظر آنها درباره‌ی بسیاری از آلات موسیقی قدیم شرقی مختلف می‌باشد . برخی می‌گویند که قانون قبل از میلاد در آسیای صغیر اختراع شده و برخی دیگر مدعی هستند که برای اولین بار یونانیان آن را ساختند .

به احتمال زیاد اعراب مدت‌ها پیش از ظهور اسلام از قانون استفاده می‌کردند هر چن راویان آنها به نام یاصف قانون از آن ذکری نکرده‌اند . احتمالاً کلمه " معزف " از نظر وصفی که از آن یاد شده است نزدیکترین آلت موسیقی به قانون باشد و " لیث‌بن‌نصر " و " فارابی " از آن یاد کرده‌اند . فارابی گفته است که اعراب یک آلت موسیقی به کار می‌برند ، که تارهای زیادی دارد و هر کدام از آنها به یک نت موسیقی اختصاص دارد . برخلاف عود که با گذاشتن انگشت‌ها بر روی تارهای آن می‌توان برای کوتاه یا بلند کردن آنها از هر کدام آنها صداهای مختلفی درمی‌آمد و " معزف " را نمونه‌ی این‌گونه آلات موسیقی ذکر کرده است . این وصف با قانون مطابقت دارد . ابن‌خلکان اختراع این آلت موسیقی را به فارابی نسبت داده است اما او در کتاب خود درباره‌ی موسیقی را به فارابی نسبت داده است اما او در کتاب خود درباره‌ی موسیقی ، از آن یادی نکرده است . ذکر این آ‌لت موسیقی ، یعین قانون به‌همین نام در داستان علی‌بن بکر و آفتاب روز و عمربن نعمان و فرزندش از داستان‌های هزارویک شب آمده است .

وقتی اعراب وارد اندلس شدند قانون را به‌همراه بردند . شتضدی نویسنده اندلسی خبر می‌دهد که قانون یکی از مهم‌ترین آلات موسیقی در اندلس بوده و آن را در بازار صنعت آلات موسیقی می‌ساختند .

شکل این آلت موسیقی در طول زمان تغییر یافت تا به شکلی که امروز می‌شناسیم رسیده امروزه این آلت موسیقی از یک جعبه ذوزنقه‌ای تشکیل می‌شود که روی آن تارها بسته شده است . شمار این تارها بیست‌وشش و یا هفتادوهشت تار است و هر سه تار ، ‌یک صدای واحد دارند . تارها به‌موازات جعبه قرار دارند و در قسمت راست به پوست ماهی که " رق " نامیده می‌شود و طنین صدا را زیاد می‌کند بسته می‌شوند . کلیدها در قسمت چپ قرار می‌گیرند . تارها با یک تکه چوب که " فرس " نامیده می‌شود روی جعبه قرار می‌گیرد در کنار کلیدها قطعه‌ای کوچک فلزی وجود دارد که مانند بست باز و بسته می‌شود و به آنها ( عرب ) و به مفرد آن ( عربه ) می‌گویند . روی تارها با تکه‌ای از شاخ گوسفند و امثال آن ضرب گرفته یا می‌زدند . نواختن قانون با دو انگشت سبابه انجام می‌گرفت . با یک انگشت آهنگی را می‌نواختند و با انگشت دیگر جواب آن را ، و این حالت ، قانون را از سایر آلات موسیقی متمایز می‌کرد و به آهنگ آن غنای بیشتری می‌بخشید .

4 ) کناره یا سمسمیه :

آلت موسیقی سیمی است که از چوب یا قطعه‌ای فلزی ساخته شده و با پوست پوشیده می‌شود . پوشش آن می‌باید از پوست نازکی باشد و روی قسمتی که ضرب بر آن زده می‌شود قرار داده شود . تارهای آن به‌موازات جعبه‌طنین قرار دارد . تارها را به چارچوبی تخته‌ای وصل می‌کنند که گاهی شکل آن نامنظم است . روش استفاده از آن ممکن است به صورت آویخته ، افقی ، یا عمودی باشد که جلوی سینه قرار می‌گیرد . دست چپ تارها را از پشت به حرکت درمی‌آورد و با دست راست به وسیله‌ی مضراب از جلو روی آن ضرب می‌گیرند . گاهی نیز این آلت را به صورت عمودی مقابل سینه قرار می‌دهند . کناره ، دارای پنج تار است و پنج‌گاهی می‌باشد .

ج - آلات موسیقی بادی :

قدیمی‌ترین آلات موسیقی هستند و در مصر پیش از دوران فراعنه شناخته شده بودند ، از جمله آنها می‌توان به آلات زیر اشاره کرد :

1 ) نی :

در زبان اکدی " نایو " به‌معنای شیون و غصه است ، در افسانه‌ی " اشتار و تموز " /

الهه‌ی عشق محبوب کشته شده خود را با زاری یاد می‌کند و می‌گوید " قلب من مانن یک " نی " غمگین شده است . "

ارمیای پیغامبر در توران درباره‌ی خرابی مآب می‌گوید " قلب من همچون یک " نی " بر مآب گریه می‌کند . "

استفاده از نی تنها برای گریه و زاری نیست بلکه در جشن‌های شاد و به‌همراهی آوازخوانی و رقص و سایر جشن‌های عمومی نیز از آن استفاده می‌شود .

نی از یک لوله‌ی مسی تشکیل شده است که در فاصله‌هایی سوراخ شده و هر کدام صدای یکی از نتهای موسیقی را می‌دهد . نوازنده اگر بخواهد از یک آهنگ به آهنگ دیگری منتقل شود می‌باید جای انگشتان خود را از سوراخی به سوراخی دیگر بگرداند چون فاصله‌ی میان آهنگ موردنظر او را تأمین می‌کند . نی صدایی غم‌انگیز و شیرین دارد و اختراع نی‌های بعدی نتوانست چیزی بر آن اضافه کند هر چند روش نواختن آن را ساده‌تر کرد .

شکی نیست که نبودن سوتک در دهانه‌ی نی مقدار هوا را در آن محدود می‌کند و این به نوازنده کمک می‌دهد تا صدای خود را به آهنگی که می‌خواهد دربیاورد و احساسات و عواطف خود را بیان نماید . نی در فلسطین مونس تنهایی چوپانان است و رنج و ترس و زحمت کار آنها را کاهش می‌دهد و گوسفندان نیز از آن لذت می‌برند . نی همچنین بهترین همراه در مجالس رقص و پایکوبی و بسیاری از تصنیف‌های مردمی است که آهنگ‌های متفاوتی دارند .

2 ) یارگول :

آلت موسیقی است که یک زبان دارد . یارگول یگانه و دوگانه است .

یگانه‌ی آن از یک نی سوراخ‌دار تشکیل می‌شود که در دهانه‌ی آن زبانه‌ای دارد که به قسمت بالایی نی وصل شده است . چون در آن دمیده شود ، زبان حرکت می‌کند و هوا را به حرکت درمی‌آورد .

یارگول دوگانه از دو نی از همین نوع تشکیل می‌شود که نی دوم سوراخ‌دار نیست و طول آن تقریبا دوبرابر دیگری است . بعدها از این الت کلارینت ( Clarinette ) و سکسیه و امثال آن گرفته شده که اولی را از چوب و دومی را از فلز می‌سازند .

3 ) مزمار :

صدای آن با تکان خوردن دو زبانه که در دهانه‌ی قرار دارد بیرون می‌اید . مزمار محلی از این‌گونه است . لیکن بوق آن در قسمت داخلی است برخلاف کلارینت که بوق آن به طرف بیرون قرار دارد و شبیه چارچوب است . پیشرفته در صنعنت مزمارسازی به ساخن آلت‌های موسیقی " ابوا " و " باسون " در انواع مختلف منتهی شد .

4 ) مجوز :

این آلت موسیقی بادی بیشتر از همه در فلسطین شایع است و چیزی جز یک مزمار دوگانه نیست و دهانه‌ی آن به‌جای آنکه مخروطی باشد دایره‌ای است . دمیدن در این آلت خالی از اشکال نیست چون مستلزم تنفس پی‌درپی از راه بینی است . دهان به صورت یک انبار هوا درمی‌آید که به‌تدریج جریان هوا را به آن می‌دمد . از آنجا که دمیدن این آلت موسیقی مشکل است امکان بازی با صدا و پایین و بالا بردن آن کمتر است و آهنگ‌های یکنواخت از آن بیرون می‌آید . اما به عنوان موسیقی در رقص محلی ( دبکه ) خیلی سازگار می‌باشد .

جالب توجه است که ضرب‌المثل‌هایی عامیانه‌ی فلسطینی زیادی هست که در آنها از آلات موسیقی یاد شده است از اینها علاوه‌بر معانی اجتماعی و طنزگزنده و همچنین تشبیه‌ها و حکمت‌ها که نشانه‌ی احساسات فلسطینیها و ویژگی‌های اخلاقی آنها و درکشان از جامعه‌شان است می‌توان علاقه‌مندی شدید آنها به موسیقی را برداشت کرد :

شاعری که کمانچه در دست دارد راز خود را نمی‌تواند نگهدارد .

نوازنده‌ی مزمار می‌میرد در حالی که انگشتانش بازی می‌کند . طبل نواخته شد ، تمام زن‌های دیوانه برآشفته شدند .

صدای طبل تا دوردست می‌رود .

طبل را زیر سقف نمی‌توان زد .

کسی که برایت طبل می‌کوبد برایش مزمار بنواز .

دف را پاره کردیم و آوازه‌خوانی را تعطیل .

خود را به دور نقاره برسان .

به آهنگ‌های تنبور اضافه کرد ( نوای تازه‌ای ساز کرد ) .

طبل‌زن‌های مزمار چه شب‌های درازی را گذرانیده‌اند .

مزمارزن خانه طبل‌زن را می‌شناسد .

از خانه‌ی طبل‌زن‌ها چیزی جز نوازندگان مزمار بیرون نمی‌آید .

وقت عروسی ، دف خود را به من وام ده .

مانند طبل در شب آویخته و در روز کوفته است .

طبل است و پایکوبی است و عروسی شب کور است .

به هر سازی می‌رقصد .

مانند دف میان سینه‌زن‌ها .

بی‌دف هم می‌توان رقصید .

باد کرده همچون طبل .

نی در آستین و هوا در گلو دارد .

طبل ، به سنیه کوفتن عادت دارد .

نه دست هست و نه دف و نه آهنگ خوش هست .

طبل را روی تپه کوبیدند ، تمام زنان داخل دویدند .

طبل پیش آدم‌گر .

پیش پسرعمویم شکایت بردم ، دو کمان برداشت و رفت .

مآخذ :

  1. حفنی ، محمود احمد : علم الالات الموسیقیة .
  2. حداد ، حسنی : فی الموسیقی السوریه .
  3. Curt Sachs : History of Musical Instruments. NewYork 1940.
  4. Curt Sachs : The Rise of Music in the Ancient World, East and West, New York 1943.
  5. Clair Polin : Music of the Ancient near East, New york 1954.
  6. Farmer, H.G : A History of Arabian Music to the 13th Cnetury, London, 1929.
  7. Mckinnay and Anderson : Music in History, NewYork 1954.
  8. Paul Lang : Music in Western Civilization, NewYork 1941