زبان عبری

از دانشنامه فلسطین
نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۰۶ توسط Wikiadmin (بحث | مشارکت‌ها) (۱ نسخه واردشده)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


زبان عبری یکی از شاخه های مهم زبان معروف " سامی " است . مانند زبان عربی ، آشوری ، بابلی ، سریانی و زبانهای جنوب جزیرة العرب و زبان حبشی . به نقل از برخی منابع نام " عبری " به دلیل منسوب بودن به حضرت ابراهیم] ع] که از رود اردن عبور کرده ، بر آن زبان اطلاق شده است . و رود فرات به نقل از بعضی دیگر از منابع . اگرچه مستشرقین معتقدند که آن به خاطر تیمن و تبرک به نام یکی از پدران اسطوره ایش که " عیبر " نامیده می شده ، به عبری ملقب گردیده است .

زبان عبری قبل از مهاجرت عبرانیها از سرزمین کنعان در آنجا پدید آمد . عبرانیها قبل از آن به یکی از لهجه های آرامی قدیم تکلم می کردند . ولی زبان آنان خیلی زود به زبان آن سرزمین تبدیل گردید . سرزمینی که بعدا از آنجا دور شدند . آنان به تدریج زبان اصلیشان را فراموش کردند . با فرارسیدن قرن 11 قبل از میلاد ، زبان کنعانی ، زبان رسمی تمام سرزمین کنعان گردید . ( نک : زبان کنعانی ) .

زبان عبری ، زبان همه عبرانیها نبود . بلکه زبان یکی از شاخه های آنها یعنی " بنی اسرائیل " بوده است . زبان عبری از 3 طریق به ما رسیده است . اول : کتابهای عهد قدیم و تلمود و نیز تعدادی از تألیفات ادبی و علمی که علمای یهود در دوره های مختلف آنها را نوشته اند . دوم : برخی از نقشها و تصاویر باستانی . سوم : سرودهای دینی که یهودیان در خلال دوره های گذشته همواره آنها را تلاوت می کرده اند . و ملاحظه می شود که آنچه رسیده صورت واضح و مشخصی را [به ما ]نمی دهد ، مگر از طریق نوشتن . در حالی که به نطق و زبان گفتار ، به طور کاملنمی توان یقین پیدا کرد .

زبان عبری در مدت تاریخ خود از دو مرحله اصلی عبور کرده است . در مرحله اول به دور بودن از تأثیرات بیگانه و ناآشنا متصف است . این مرحله از قرن دهم تا سال 586 قبل از میلاد یعنی تاریخ سقوط مملکت یهودا ادامه پیدا کرد . در اواخر این مرحله زبان عبری به اوج شکوفایی خود رسید . علی رغم اینکه نوشته جاتش حتی در دوره های استقرار از ویژگی ابتدایی برخوردار بود . در این دوره تدوین کتب عهد قدیم به پایان رسید .

در مرحله دوم اهمیت زبان آرامی موردتوجه قرار گرفت و زبان عبری جای خود را به زبان آرامی داد . ( نک : آرامی ، زبان )

در تضعیف این زبان] زبان عبری] سه عامل نقش داشتند . 1 - شکست خوردن آشوریان و کلدانیان در فلسطین و پراکندن کردن یهود . دوم : اطاعت منطقه از سیاست و سروری اغریقیه بعد از جنگ و حمله اسکندر . سوم : فتوحات عربی اسلامی و به دنبال آن سیادت زبان عربی .

ظاهر امر چنین است که یهودیان بعد از تخریب بیت المقدس دریافتند که بعد از متلاشی شدن نیروی سیاسی شان ، بر آنها لازم است که به میراث فرهنگی شان اهتمام و توجه نمایند . در نتیجه با پایان قرن چهارم قبل از میلاد ، به تفسیر امور شریعتشان به شکل بحثهای ادبی و دینی توجه زیاد نمودند که مشهورترین آنها مدارش است که عبارت بود از شرحهای عهد قدیم به دو گونه . یکی هالاخا که احکام شریعت را در حلال و حرام بیان می کند . و دیگری " هاگادا " که بعضی از متون تاریخی و اخلاقی را در بر می گیرد .

با آغاز قرون وسطی ، زبان عبری ربانی یا تلمودی پدید آمد . و آن عبارت بود از مجموعه بحثهایی که حدودا 63 کتاب تخمین زده می شود که عده ای از رجال دینی آنها را به زبان عبری نوشتند . این کتابها درباره امور دینی و تاریخی و قانونی بود . به مجموعه این کتابها نام " مشنا " اطلاق گردید . و به شرحهای آن نیز نام " جمارا " گذاشته شد . مشنا و جمارا مجموعا " تلمود " را تشکیل می دادند . یکی از نسخه های آن را که موسی بن میمون خلاصه کرده تاکنون ماده و ریشه اصلی شریعت اسرائیل به شمار می رود . این زبان عبری تلمودی از زبانهای آرامی و سپس اغریقی و لاتینی متأثر شده است . همزمان با ویران کردن بیت المقدس و سوزاندن هیکل در سال 70 میلادی ، این زبان ، دیگر بار دچار انحطاط شد و به کارگیری آن تا قرن 8 میلادی تنها به مورد دینی محدود می شد .

یهود در بیشتر سرزمینهای رومی به ویژه در اندلس ، اقدام به تألیف کتابهایی به زبان عبری همانند تألیفات عربی نمودند . و بر اوزان شعر عربی ، شهر می سرودند و کتابهای مهم عربی ، به ویژه کتابهای فلسفه و طب را به زبان عبری ترجمه می کردند . تا جائی که دوره اندلسی در نزد بعضی از مستشرقین دوره طلایی این زبان به شمار می آید .

در ابتدای قران 19 یهود عنایت و توجهشان را به زبانشان دوچندان کردند و شروع به وسعت بخشیدن استفاده این زبان در امور علمی و ادبی کردند . نتایج این اهتمام و توجه در کشورهایی آشکار گردید که نژاد یهود در آنها فراوان هستند مانند روسیه و لهستان . پس در روسیه] اتحاد جماهیر شوروی سابق [عده ای از نویسندگان ترجمه ساده ای را از برخی از کتابهای ادبی و علمی جهان ، آغاز کردند ، مشهورترین آنها عبارت بودند از : آبراهام لیفنزون ، میخالیفنزون ، مردخامی گینز بورگ ، آبراهام مابو ، یهودا گوردون و الیعازار بن یهودا . فرهنگ و زبان عبری حق بزرگی را مدیون بن یهودا است . همان کسی که این زبان را در فلسطین از زمانی که ، در سال 1881 میلادی ، از لیتوانی به آنجا مهاجرت کرد احیا نمود . این کار از طریق تکیه بر زبان در محلیطش و منتشر کردن روزنامه هایی به زبان عبری و نیز تألیف فرهنگی صورت گرفت که حاوی واژه های قدیم و جدید زبان عربی است . بن یهودا به دگرگونی و احیاء زبان اصرار و پافشاری کرده و دیگران را هم به این امر دعوت می نمود و خود نیز به مشتق کردن تعداد زیادی از واژه های زبانهای سامی و اروپایی مختلف پرداخت .

با انتشار این حرکت صهیونیستها ، زبان شناسان اصلاحاتی اساسی را به روشهای آموزشی یهود وارد نمودند و به جای حیدر ( مکتبخانه ) که آموزش در آن تنها به امور دینی محدود بود ، مدرسه جدید را جایگزین کردند . دانش آموزان در این گونه مدارس درسهایشان را براساس روشهای تربیتی و تحقیق شده جدید فرا می گرفتند . معلمان کوشش کردند که این روشهای آموزش را در تمامی مواد تدریس توسعه دهند به طوری که همراه با آن ، نسل جدیدی از نویسندگان و روزنامه نگاران و شاعرانی که هر یک در زمینه تخصصشان برجسته بودند ، به وجود آمدند . شاید مشهورترین آنها در روسیه تزاری شالوم ابراموویتیش و شالوم رابینوویتیش و اسحاق بیرتس بودند . فرد اخیر بیشر نوشته هایش به لهجه ییدیش نوشته است . ( این لهجه مخصوص یهودیان غرب است و آمیخته ای است از زبان آلمانی و برخی زبانها چون سلوکی ، آرامی و عبری ) . ولی نامبرده در همان زمان بخشی از نوشته هایش را به زبان عبری ترجمه کرد و دیگران نیز بخش دیگر آنها را ترجمه کردند . از برجسته ترین این شعرا حاییم بیالیک است که یهودیان وی را شاعر ملی گرای صهیونیست به شمار می آورند . پس از او ، از نظر اهمیت ، شأول چرنکوفسکی است که چند قصیده را سروده و آنچه را که در تاریخ یهود رخ داده ، در آن قصاید گنجانده است . این شاعر به توانایی اش در ترجمه از زبانهای کلاسیک ممتاز و معروفاست . وی " ادیسه " هومر " اودیب ملکا " ی سوفولیکس و قصائد بیشماری را از برخی از شعرای رومی به عبری ترجمه کرده است .

تلاشهای تمام اینها به همراه سعی و کوشش کسانی که قبل از آنها بوده اند در قرار دادن زبان عبری به عنوان یک زبان متداول در زبانهای برخی از یهودان معاصرشان ، نقش به سزایی داشته . همچنین پیروزیهای سیاسی و نظامی که جنبش صهیونیست بعد از اشغال سرزمین فلسطین تحقق بخشید ، در حمایت و استوار ساختن گامهای کسانی که به ضرورت تکیه بر زبان عبری به عنوان زبان ملت یهود در فلسطین ایمان داشتند ، مشارکت داشته است . صبر و شکیبایی آنها در راه احیای این زبان بالاخره نتیجه بخشید و امروزه زبان عبری به عنوان زبان زنده ای درآمده است که در تمامی امور و زوایای زندگی روزمره به کار می رود . با توجه به اینکه تعداد زیادی از کلمات غربی و لاتین را نیز دربر دارد ، و اما در زمینه نطق زبان و نتیجه حتمی گوناگونی نژادهای مختلف یهود] باید گفت [که یهود در سرزمین اشغالی ، ادای حروف از مخارج آنرا سبک می شمارند . آنان مثلا " ع " را " همزه " و " ح " را " خ " و " ر " را " غ " و " ط " را " ت " و " ق " را به صورت " ک " تلفظ می کنند . همچنین به حروف مشدد نیز که اهمیت آن در آن زبان مانند زبان عبری است ، اصلا اعتنایی نمی کنند . در اسلوب روزنامه ها و کتابها ملاحظه می شود که یهود در نوشتن از اسلوب اروپا استفاده می کنند . به گونه ای که بعضی از زبان شناسان معتقدند که با این کار یعنی مقارنه و نزدیکی بین عبری اندلسی و عبری جدید ، موجب ضایع شدن عبری جدید در بین اصالت و نوگرایی می شود .

علی رغم تلاشهایی که رژیم صهیونیستی در این راه انجام می دهد و اموالی که می پردازد برای آموزش زبان عبری به مهاجرین صهیونیست ، یهودانی که به اسرائیل می آیند نمی توانند آنرا یاد بگیرند مگر از طریق روی آوردن به زبان مکالمه و محاوره ای . آنها معمولا زبانهای اصلی خودشان را به عنوان زبان فرهنگی باقی می گذارند .

مآخذ :

  1. ولفنسون ، اسرائیل : تاریخ اللغات السامیة ، قاهره 1929 .
  2. کمال ، ربحی : اللغة العبریة . دمشق 1966 .
  3. وافی ، علی عبدالواحد : فقه اللغة . القاهره 1945 .
  4. الابراشی ، محمدعطیة : الاداب السامیة . قاهره 1946 .