نیروهای سیاسی مؤثر اسرائیل
همه احزاب صهیونیستی سرسختی عربها را علت اصلی شکست طرحهای صلح می دانند و نه موضع منفی همیشگی اسرائیلی ها را . این اندیشه به گفته ژابوتنسکی مبتنی است که " تنها راه دستیابی به صلح با عربها دیوار آهنی است ، یعنی ایجاد نیروی یهودی در فلسطین که به هیچ وجه فشار عربها در آن مؤثر نباشد .
از این رو ، برنامه ائتلاف لیکود ، که در آستانه انتخابات پارلمان هشتم اسرائیل مطرح شد ، بر محورهای زیر استوار بود :
- حق یهودیان در سرزمین غیرقابل انکار است و این امر با حق مردم ما در زمین و صلح ارتباط دارد و هر طرحی در مورد تقسیم سرزمین اسرائیل ، که به صورت مشروع آزاد شده مردود است .
- صلح پس از جنگ به معنای امضای قرارداد صلح است که تنها با مذاکره مستقیم می توان بدان دست یافت . تجربه و واقعیت نشان می دهد که امنیت اسرائیل ، که لازمه قرارداد صلح است ، با حاکمیت بر مناطقی ارتباط دارد که دشمن در گذشته به عنوان پایگاه استفاده کرده و در آینده
نیز ممکن است استفاده کند .
- اشاره ائتلاف لیکود به شهرک سازی گسترده در کرانه باختری و نوارغزه و بلندیهای جولان حق مردم فلسطین را در موطن خودشان نادیده می گیرد . زیرا در بند الف آمده است که " کشور اسرائیل منطقه مان دریای مدیترانه و اردن است و سرزمین اسرائیل متعلق به یهودیان است و نه سازمان آزادی بخش فلسطین . "
اما برنامه حزب کار نیز با مواضع ائتلاف لیکود تفاوت چندانی ندارد . مصوبات کنگره سوم این حزب در دسامبر 1980 ، حقوق مردم فلسطین را نادیده گرفت . در برنامه سیاسی این حزب ، که در همین کنگره تصویب شد ، آمده است : " بند 13 - اسرائیل مشکل فلسطین را درک می کند و آماده است که برای حل این مشکل در چارچوب کشوری اردنی - فلسطینی همکاری کند ، به گونه ای که فلسطینیان هویت اصلی خویش را بیابند و مشکل آوارگان نیز حل شود .
کشور اردنی - فلسطینی در شرق رود اردن و مناطقی پرجمعیت از کرانه غربی و نوارغزه تشکیل می شود ؛ و با برقراری صلح ، ارتش اسرائیل از این مناطق عقب نشینی می کند . اسرائیل تشکیل کشوری فلسطینی را در منطقه میان اسرائیل و اردن رد می کند ، زیرا چنین کشوری تهدیدی برای اسرائیل محسوب می شود و ، به جای حل درگیری ، بیشتر به آن دامن می زند . حل مشکل فلسطین در کشوری جدا از سرزمین اردن و ساکنان آن ، که اغلب آنها را فلسطینیان تشکیل می دهند ، امکانپذیر نیست .
احزاب و گروههای سیاسی و حتی دولتهای اسرائیل اساسا با اندیشه توده مردم اسرائیل مبتنی بر نادیده گرفتن حق فلسطینیان مرتبط است . نظرسنجیهای مختلف این مطلب را تأیید می کند . صرف نظر از جزئیات این نظرسنجیها ، می توان گفت که نسل کنونی اسرائیل جز اسرائیل ، که از بدو تولد شاهد آن بوده است ، حقیقت سیاسی دیگر را نمی شناسد .
این همان نسلی است که ارتش امروز و فردای اسرائیل را تشکیل می دهد . مؤسسه مطالعات اجتماعی
اجرایی اسرائیل تأکید کرد که ، در ماه مارس 1977 ، 46% از اسرائیلی ها یا با بازگردان هیچ بخشی از سرزمینهای اشغالی موافق نبوده اند یا اینکه تنها با اعاده جزء کوچکی از این سرزمینها موافق بوده اند . نظرسنجی دیگر همین مؤسسه نشان داد که در چهارم ماه ژوئن سال 1978 این نسبت به 66% رسیده است .
در سال 1983 ، انستیتو " مودیوین ازارحی " اعلام کرد که در ماه اکتبر ، 6/83% از اسرائیلی ها یا با اعاده هیچ بخشی از کرانه باختری و نوارغزه موافق نبوده اند یا اینکه تنها اعاده بخش کوچکی از این مناطق موافقت کرده اند .
در نظرسنجی بعدی ، در دسامبر همان سال ، این میزان به 6/77% رسید . در نیمه دوم سال 1984 ، انستیتو تحقیقاتی " راحاف " اعلام کرد که 74% از اسرائیلی ها ضمیمه کردن این مناطق را تأیید می کنند و 15% با راندن فلسطینیان به کشورهای عربی و در مقابل 15% با اعطای حقوق کامل فلسطینیان موافق اند .
همچنین 5/43% با ماندن فلسطینیان در سرزمینهای اشغالی موافق اند ، ولی بدون هیچ گونه حقوق سیاسی . نظرسنجیهای عمومی ماه نوامبر سال 1985 نیز گویای همین ارقام ، به ویژه در زمینه رد تشکیل هرگونه کشور فلسطینی ، است .
در نتایج انتخابات حتی گرایش یهودیان شرقی به راستگرایان مشاهده شود . در سال 1977 ائتلاف لیکود 51% از آرای یهودیان شرقی را به خود اختصاص داد . این روند ادامه یافت تا اینکه در سال 1981 ، ائتلاف لیکود - تحیا به حدود 53% و در سال 1984 به 55% آرا دست یافت . در این سال ، 5/2% نیز به حزب تندرو کاخ رأی دادند .
همچنین سهم حزب کار از آرای یهودیان شرقی از 25% در سال 1977 به 5/22% در سال 1981 و 23% در سال 1984 کاهش یافت . 70 تا 75% از طرفداران ائتلاف لیکود و 25 تا 30% از طرفداران حزب کار از یهودیان شرقی هستند . میزان افزایش جمعیت یهودیان شرقی در اسرائیل بیش از یهودیان اروپایی است .
یورام بیری ، جامعه شناس و تاریخدان نظامی سرشناس اسرائیل ، عقیده دارد که " هر نسل یهودی که در اسرائیل بزرگ متولد می شود به جدایی نژادی نزدیکتر می گردد . "
قدرت طلبی و سلطه جویی زمینه مساعدی در اسرائیل دارد . کشوری که بر اساس زور تشکیل شده و بقای آن در منطقه نیز به زور بستگی دارد تسلط طبیعی نظامیان بر این رژیم و نقش روزافزون نهاد نظامی در ساختار سیاسی اسرائیل و پیوند عمیق میان زندگی غیرنظامی و نظامی را موجب گردیده است . بیشتر یا شاید بتوان گفت همه رهبران اسرائیل را نظامیان تشکیل می دهند و این امر در طرحهای صلحی پیشنهادی آنان مؤثر است .
از این رو ، موضع اسرائیل در حل و فصل سیاسی بحران منطقه حول محورهایی می چرخد که اساسا از ماهیت استعماری و نژادپرستانه اسرائیل ناشی می شود . مهمترین این محورها عبارت است از :
- تکیه بر حق اسرائیل در داشتن زندگی مسالمت آمیز در مرزهای امن براساس توازن قوا در منطقه .
- کنار نیامدن با مسأله فلسطین که اساس بحران در منطقه محسوب می شود ؛ و در پی آن ، به رسمیت نشناختن مردم فلسطین و مخالفت با تشکیل کشوری فلسطینی .
- ضرورت دستیابی اسرائیل بر مشروعیت منطقه ای از طریق شناسایی رسمی و عادی سازی کامل روابط با کشورهای عربی .
- توسعه جغرافیایی از طریق تسلط بر اراضی بیشتری از کشورهای عربی و ارتباط دادن طرحهای صلح به امنیت ملی اسرائیل که لازمه آن حفظ توازن نظامی در منطقه به نفع اسرائیل و داشتن مرزهایی است که تجاوز به آن دشوار باشد .
در برنامه احزاب اسرائیل ، که در پارلمان سابق اسرائیل ( انتخابات ژوئن 1992 ) نماینده داشتند ، تغییر چندانی به ویژه در مورد صلح و اسکان به چشم نمی خورد . تنها تغییر از این قرار است : نرمش لفظی بیشتر و نه عملی ، در برنامه حزب کار و تمایل بیشتر به سوی تندروی در
برنامه برخی از احزاب کوچک ، مانند : مودال ، هاتحیاه و مولدت . توجه به برخی از مفاد برنامه های احزاب اسرائیل مؤید این مطلب است :
محتویات
- لیکود :
ائتلاف لیکود در برنامه خود تأکید کرده است که :
الف - اسرائیل حق دارد حاکمیت خود را بر یهودا و سامره و نوارغزه حفظ کند .
ب - رد واگذاری هر بخشی از غرب رود اردن به هرگونه حاکمیت بیگانه .
ج - پذیرش خودمختاری فلسطینیان و رد تشکیل کشوری فلسطینی .
د - شهرک سازی جزیی از امنیت ملی اسرائیل محسوب می شود .
- حزب کار :
الف - پذیرش اصل امتیاز اراضی به عنوان اساس فرآیند صلح ، براساس قطعنامه های 242 و 338 .
ب - رد عقب نشینی به مرزهای سال 1967 و رد تشکیل کشوری فلسطینی .
د - حفظ مناطقی که بیشترین ساکنان آن را غیرعربها تشکیل می دهند ، مانند حوالی قدس و گوش عصیون .
ه - در هر گونه قرارداد صلحی با سوریه ، حضور اسرائیل و ارتش این کشور را در جولان و حمایت از شهرک سازی در این منطقه منظور می گردد .
- جنبش مریتز :
الف - قبول اصل زمین در برابر صلح مسبوق به ترتیبات انتقالی .
ب - بدون دستیابی به راه حلی میانه ، مبتنی بر شناسایی متقابل و حق تعین سرنوشت ، صلح امکانپذیر نیست .
ج - اعطای نقش به سازمان آزادی بخش فلسطین در فرایند صلح ، در صورتی که اسرائیل را به رسمیت بشناسد و تروریسم را رها سازد .
د - نساختن شهرکهای جدید .
ه - تقسیم نشدن قدس یکپارچه به عنوان پایتخت اسرائیل .
- جنبش هاتحیاه :
این حزب بر ضرورت حاکمیت اسرائیل بر کرانه باختری و نوارغزه و لزوم متوقف شدن مذاکرات مربوط به خودمختاری تأکید کرد .
- جنبش مولدت :
این جنبش برای اولین بار کوچاندن فلسطینیان ( ترانسفر ) را به عنوان راه حل قانونی و عادلانه مشکل فلسطینیان و زمینهای برای ضمیمه کردن مناطق مورد نظر اسرائیل و پیش شرط دستیابی به صلح مطرح ساخت .
- جنبش تسومت :
در برنامه این حزب صریحا با خودمختاری مخالفتی نشده ، ولی این امر به چارچوب اختیارات شهرداری ها محدود شده است . این حزب همچنین اصل صلح در برابر صلح را اساس فرایند صلح می داند و اردن را به عنوان وطن جایگزین برای فلسطینیان مطرح می سازد .
- مودال :
این جنبش تنها حزب دینی صهیونیستی و افراطی ترین حزب این کشور محسوب می شود . در برنامه این حزب ، تشکیل هر گونه کیان عربی در سرزمین اسرائیل و خودمختاری ، چنان که در معاهده کمپ دیوید آمده ، رد شده و آمده است که هدف نهایی اسرائیل باید حاکمیت بر کرانه باختری باشد .
- ائتلاف یهودی تورات :
برنامه های پیشنهادی این حزب از برنامه های حزب " اگودات اسرائیل " در سال 1988 افراطی تر است ، زیرا تأکید می کند که سرزمین اسرائیل تنها به یهودیان اختصاص
دارد و مذاکره با سازمان آزادی بخش فلسطین و تشکیل کشوری فلسطین را رد می کند .
- جنبش شاس :
این حزب از سایر احزاب دینی اسرائیل میانه روتر است ، چون اصل عقب نشینی از زمین را رد نمی کند و حیات یهودیان را مهمتر از زمین می داند .
مأخذ :
- گرفته شده از نشریه مرکز مطالعات استراتژیک - خاورمیانه ، شماره 38 ، تهران 13 شهریور 1372 .