حلس ، محمدمحمود
کودکی فلسطینی است که هنگام شهادت فقط 14 سال سن داشت . وی پیش از شهادتش همواره از شهادت وشهدای انتفاضه از جمله خاطره شهید " محمدالدره " که - در کنار پدرش توسط صهیونیستها به شهادت رسید - سخن می گفت .
وی در چندین عملیات از جمله عملیات مجاهدان علیه صهیونیستها در شهرک صهیونیست نشین ( نتساریم ) شرکت کرده بود .
به گفته مادر شهید ، علایم صبر و پایداری در راه خدا در وجود محمد متبلور بود . محمد حلس دو بار در انتفاضه توسط نظامیان صهیونیستی زخمی شده بود . یکبار در چهار راه شهدا واقع در جنوب شهر غزه و بار دیگر نیز در گذرگاه " المنظار " واقع در شمال غزه زخمی شده بود .
او همواره تاکید می کرد که در مبارزه علیه دشمن باید از پرچم فلسطین ، نوشته لااله الاالله وپارچه ای که دارای آرم جنبش جهاد اسلامی و حزب الله است ، استفاده کرد . به اعتقاد وی ، اینها دشمنان فلسطین به ویژه رژیم صهیونیستی را خشمگین می کند .
محمد به سبب شجاعت و مقاومت قهرمانانه در مقابله با نظامیان صهیونیستی به سلحشور المنظار لقب گرفت . به گفته دوستانش ، محمد همواره در صف مقدم انتفاضه قرار داشت و به هنگام زخمی شدن فرزندان فلسطینی توسط نظامیان صهیونیستی وی اولین شخصی بود که به کمک آنان می شتافت .
گفته می شود ، روزی از روزها به سبب انتفال برادر شهید خود ( محمد خزاع حلس ) از میدان درگیری در گذرگاه المنظار ، لباس وی آغشته به خون برادرش شده بود . وی به رغم سن کمدارای هوش و اندیشه ای برجسته و ممتاز جهادی بود و پشتکار وافر و مهارت کافی در تهیه مواد انفجاری و پرتاب آنها در میان نیروهای صهیونیستی به هنگام درگیری داشته است . بدین خاطر همواره می گفت : سلاح در اختیار من قرار دهید تا در برابر دشمن صهیونیستی بهتر مجاهدت کنم .
محمد و افراد خانواده وی از آغاز انتفاضه به عنوان نیروهای فعال جهاد اسلامی در صحنه مبارزاتی ملت فلسطین علیه دشمن اشغالگر حضور داشته اند . او پیش از انتفاضه نیز با نصب پلاکاردها و فراخوانها در خیابانها و برروی دیوارها در مناسبتهای مختلف جهاد اسلامی فعالیت چشمگیری داشت . بارها توسط نیروهای امنیتی رژیم صهیونیستی تحت تعقیب قرار گرفت اما هر بار موفق شد از چنگ آنها بگریزد .
محمد همواره در نمایشگاهها و برنامه های سیاسی - فرهنگی که از سوی جهاد اسلامی برگزار می شد ، حضور داشته و با علاقه و عشق فعالیت می کرد .
چند ماه از شهادت برادر وی ( محمد خزاع حلس ) نگذشته بود که مادر و پدر دلسوخته وی با افتخار تمام و با دلی زخم خورده از دشمن کینه توز صهیونیستی ، آرامگاهی دیگر در کنار فرزند شهید خود " محمد خزاع حلس " ساخته و پیکر کودک عاشق خود " محمدمحمود حلس " را در کنار آن برادر قرار دادند .
مادر محمد می گوید : پسرم روز شهادتش 2/3/2001 پس از انجام غسل و وضو ، غذا را برادران و اهل خانه صرف کرد و از من خواست تا لباس عید را بپوشد ، سپس از من اجازه گرفت تا جایی برود .
پس از آن نیز روانه مزار شهیدان شد و در کنار مقبره شهید " احمد محسن " نشست و گریست و دست به دعا در برابر خداوند منان برداشت و از او خواست تا توفیق شهادت به وی عطا فرماید . وی پیش از ترک مزار شهدا ، خاک مزار را به صورت خود کشید وبارها تکرار کرد که شهید خواهم شد .
چند ساعت از این ماجرا نگذشته بود که خبر اصابت گلوله بر سر شهید محمد توسط دشمن اشغالگر صهیونیستی به گوش خانواده ما رسید .
وی روز سه شنبه از ناحیه سر هدف گلوله نظامیان صهیونیستی قرار گرفت و پس از سه روز که در حال اغماء در بیمارستان " الشفاء " بستری بود ، به شهادت در راه خداوند منان نایل آمد .
این دومین شهیدی بود که خانواده محمد از آغاز انتفاضه به فلسطین اهدا کرده است .
یکی از دوستان نزدیک شهید محمد از مقام ارزنده و معنوی وی چنین نقل کرد : " شبی شهیدان ( احمد محسن ، شادی الکحلوت ، نبیل العرعیر و عبدالله ابوکرش ) که لباس سفید وروشن بر تن داشتند ، را در خواب دیدم . این شهیدان جشنی بر پا کرده و شهید محمد را به جشن خود دعوت کردند سپس همگی به همراه شهید محمد که پیشانی بند قرمز بر سر ، تسبیح در دست و همان لباس سفید و را روشن بر تن داشت ، دور کعبه طواف کردند " .
در پایان شهید محمد و محسن پیش از خوابیدن دو شاخه گل سرخ که نشانه خون شهیدان بوده و آنان نیز همواره آرزوی آنرا داشته اند ، برای پدر و مادر خود فرستادند .
اینچنین محمد محمود حلس زندگی کوتاه اما سراسر مجاهدت و همراه عشق به اسلام و وطن خود فلسطین را فدای راه حق و اهداف مقدس فلسطین کرده و نام سلحشورالمنظار را به خود اختصاص داد .
مأخذ :
- نشریه نداءالقدس ، دفتر جنبش جهاد اسلامی در تهران ، سال چهارم ، شماره 70 ، 1/4/1382